𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
احساس سرخوردگی ناشی از طرد شدن را در نظر بگیرید. البته منظور سرخوردگی بزرگسالانی نیست که احساس تنهایی میکنند و در نتیجه به الکل و مواد مخدر رو میآورند و به سینما میروند و با دوستانشان میگردند یا تماسهای تلفنی «غیرضروری» برقرار میکنند تا بهگونهای خلا خود را پر کنند.
نه، منظور من احساس اولیه سرخوردگی در نوزادی است که هیچکدام از این ابزارها را برای دور کردن حواس خود از سرخوردگیش در اختیار ندارد و نمیتواند هیچکدام از پیغامهایش، چه کلامی و چه پیشکلامی، را به مادر تفهیم کند؛ زیرا مادر هم توانایی درک آنها را ندارد. مادر هم بهنوبه خود محتاج دریافت بازتابهای خاصی از کودک است که برایش حیاتیاند، چون او نیز کودکی است که دنبال کسی میگردد تا همیشه در دسترسش باشد.
هر چقدر هم این امر متناقض بهنظر برسد، به هر حال کودک در اختیار مادر است. مادر ممکن است احساس کند در مرکز توجه کودک قرار دارد، چون هرجا میرود چشمان کودک او را دنبال میکنند. برخلاف مادرِ مادر که روزی او را ترک کرد، کودک نمیتواند او را ترک کند. مادر میتواند کودک را طوری بزرگ کند که تبدیل شود به آنچه او میخواهد. میتواند کودک را وادارد تا به او احترام بگذارد. میتواند احساساتش را به کودک تحمیل کند و بازتاب خودش را در عشق و تحسین کودک مشاهده کند و در حضور او احساس قدرتمندی کند.
ولی در زمانهایی که نمیتواند کودک را تحمل کند، از شخص دیگری میخواهد تا از او مراقبت کند یا او را در اتاقی دیگر تک و تنها رها میکند. اگر مادری، هر چقدر هم تحصیلکرده، در کودکی اینگونه رفتارها را از مادر خود دیده و احساسات خود را فروخورده باشد، در نهایت آن احساسات از اعماق ناخودآگاهش بیرون میریزند و با تکرار همان رفتارها با فرزند خویش درصدد تخلیه آنها برمیآید تا آرامش پیدا کند.
کودک این مسئله را بهروشنی متوجه میشود و بهزودی دست از بروز ناراحتی خود برمیدارد. بعدها، وقتی این احساس سرخوردگی ناشی از طرد شدن در طول جلسات درمان در بزرگسالی کشف میشود، احساس عذاب و درماندگی شدیدی برای فرد به دنبال میآورد.
روشن است که این افراد نمیتوانستند این درد و درماندگی را در دوران کودکی تحمل کنند. تحمل آنهمه درد فقط در محیطهایی امکانپذیر است که پدر و مادر با کودک همدردی کنند و به او بهاندازه کافی برسند. برای این افراد چنین محیطی وجود نداشته و در نتیجه تمام احساساتشان را سرکوب کردهاند. اما گفتن اینکه چنین احساساتی وجود نداشته است انکار تمام مدارک و شواهد محسوب میشود.
آلیس میلر، از کتاب دلهرههای کودکی، ترجمه امید سهرابینیک
هنگامیکه کودک بودهایم، به ما گفته شده که نگران نباشیم، گریه نکنیم، غمگین، عصبانی نباشیم، حتی اگر این حسها واکنشهای بسیار معمولی به شرایط آن لحظه بودهاند.
این پیشنهادها با حسن نیت از طرف بزرگترها به کودکان داده میشوند و کودکان فکر میکنند که یک فرد بالغ باید افکار و احساساتش را تحت کنترل کامل خود داشته باشد.
این طرز فکر تا هنگامی که کودکان در ظاهر آرام و خوشحال به نظر میرسند در درون خود دارای مشکل هستند. حتی خوشحالترین و متعادلترین افراد نمیتوانند افکار و احساسات را کاملا کنترل کنند.
روث بایر، از کتاب تمرینهای برای شادکامی بر اساس ذهنآگاهی، ترجمه لؤلؤ شقاقی
دشوار است که در مورد کودک خود کلیشهسازی جنسی نکنید. از بدو تولد پسران لباس آبی و دختران لباس صورتی به تن میکنند. به پسران قطار، ماشین آتشنشانی و اتومبیل اسباببازی میدهند و به دختران خانههای عروسکی، کالسکه و وسایل آشپزخانه.
اما به اعتقاد ساندرا بم، کلیشهسازی جنسی بیش از حد برای کودکان مطلوب نیست. کودکانی که برایشان به صورتی افراطی کلیشهسازی جنسی شده است، برای ابراز وجود دچار مشکل میشوند، عزت نفس پایینتری دارند و احتمال بیشتری دارد در آینده از بیمارهای روان رنج ببرند.
دختران ممکن است احساس کنند که میبایست منفعل، تیمارگر و یاریبخش باشند و پسران نیز فکر میکنند که باید رقابتجو، پرخاشگر و فعال باشند؛ حتی اگر این مسائل برخلاف تمایلات طبیعی آنها باشد.
بدیهی است که کودکان میبایست بدون توجه به کلیشهسازیهای جنسی خودشان باشند و علایق خود را کشف کنند. بیشتر والدین تمایل دارند پسرانشان بدانند که میتوانند تیمارگر و یاریبخش بوده و در عین حال دختران نیز قاطع و فعال باشند.
فی کارلیسل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی
پیرا اولاینر کتاب مهمی درباره فرایند تفکر روانپریشانه و تاریخچه خانوادگی با نام خشونت تفسیر نوشته است. اولاینر سالهای مدیدی با بیماران روانپریش بزرگسال کار روانکاوی انجام داد و دریافت که بیماران روانپریشش به وفور از احساسی صحبت میکنند که گویا مرتکب جرمی وحشتناک شدهاند. این [حس] در زمره فانتزیهای «جرم» روانرنجورها نیست - یعنی افکار رابطه با محارم، امیال همجنسخواهانه، تمایلات خودشیفتهوار، حسادتگونه و امثال آن - بلکه «جرم» زنده بودن است آن هم وقتی که میدانید تولد شما ناخواسته بوده و شما میبایست به دنیا نیامده باقی میماندید.
احساسی شبیه بچه اشتباهی بودن «چرا به دنیا آمدی؟ راستش را بخواهی تو را نمیخواستیم.» فارغ از اینکه این پیغام حقیقت داشته باشد یا خیر، مهم چگونگی رمزگشایی آن توسط کودک است. کودک احساس میکند که بودنش بسیار ممنوع یا هیولاگونه است طوری که خویشتن او نمیتواند مورد عشق باشد. اولاینر میگوید والدین طفل را به شیوهای «خشن» «تفسیر میکنند» طوری که هیچ فضایی برای خواستِ خودِ کودک برای زندگی کردن یا داشتن ویژگیهای شخصیتی خاص باقی نمیگذارند.
البته هر مادری میبایست نوزاد خود را «تفسیر کند» و بگوید: «فکر میکنم این را احتیاج دارد یا میدانم او اینطور دوست دارد شیر بخورد.» مادری که میگوید: «این شیوهای است که باید باشی و چه بخواهی و چه نخواهی میبایست اینطور باشی. تو میبایست از قانون من پیروی کنی و میبایست به چیزی که من میخواهم فکر کنی» کودک را گیج و سرگردان کرده و کودک احساس میکند حقِ او برای فکر کردن و عمل ذهنی مورد تهاجم قرار گرفته است.
جویس مکدوگال، از کتاب یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان، ترجمه عباس کیوانلو
هنگامی که والدین برای فرزندان خود کتاب میخوانند، درک زبانی آنها را پرورش میدهند. اگر والدین در حین خواندن به تصاویر مرتبط با موضوعات کتاب اشاره کنند، کودک معنای واژهها را سریعتر خواهد آموخت. زمانی که با کودک خود کتاب میخوانید، دقت و توجه مشترک باعث میشود گستره توجه کودک تقویت یابد، مسئلهای که در آینده در مدرسه اهمیت پیدا میکند.
فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی
از اینجا کافه هنر را تماشا کنید.
@cafehonar
کودک از همان لحظات آغازین زندگی نیاز اساسی دارد تا تمام اوقات به عنوان شخصی که واقعا هست دیده و به او احترام گذاشته شود. منظور ما از «به عنوان شخصی که واقعا هست» هیجانات و احساسات او و بروز آنها از همان روز اول است.
نوزادان و خردسالان کاملا به والدینشان وابستهاند. و از آنجا که مراقبت پدر و مادر برای بقای آنها ضروری است. آنها هرکاری میکنند تا والدینشان را از دست ندهند. مانند گیاهی که به طرف خورشید میچرخد تا زنده بماند، همه تلاششان را به خرج خواهند داد تا توجه پدرمادرشان را به خود جلب کنند.
آلیس میلر، از کتاب دلهرههای کودکی، ترجمه امید سهرابینیک
بر اساس پژوهش ویگوتسکی در زمینه آموزش، در عین حال که کودکان نیاز دارند به جای دریافت مستقیم اطلاعات فعالانه در امر آموزش مشارکت کرده و بیاموزند، معلمان نیز میبایست آنها را در رسیدن به سطوح بالاتر ادراک یاری کنند.
همچنین پیش از آموزش یک مفهوم به کودکان لازم نیست صبر کنیم که کودکان به مرحله مشخصی از رشد ذهنی دست یابند. برای مثال، معلمان میتوانند مفهومی پیچیده را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنند تا کودک بتواند آن را درک کند. همسالان و کودکان بزرگتر نیز میتوانند در یادگیری کودکان موثر باشند.
طبق یافتههای یک پژوهش، هنگامی که کودکی مترقی به کودکی دیگر مطالبی را میآموزد که خود به تازگی آموخته است، میتواند بسیار موثر باشد؛ چراکه چنین کودکی از موانع درک آن مفهوم آگاهی دارد…
بنا بر تحقیقات انجام گرفته، کودکانی که با انجام کار گروهی و مداخله بزرگسالان مطالب را میآموزند، در مقایسه با کودکانی که خود به تنهایی به کشف امور میپردازند، یادگیری سریعتری دارند. با این حال، کودکان به جای دریافت منفعلانه اطلاعات، یقینا نیاز دارند در یادگیری خود مشارکت فعال داشته باشند.
فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی
[از نظر بالبی] «اگر کودکان به این نتیجه برسند که مادرشان آنها را دوست ندارد یا آنطور که باید از آنها مراقبت نمیکند، ممکن است این انتظار در آنها درونی شود که هیچ کس دیگری هم آنها را نمیخواهد. اما اگر نیازهایشان برآورده شود و به این جمعبندی برسند که والدینشان واقعا دوستشان دارند، آنگاه این انتظار در آنها شکل میگیرد که دیگران هم دوستشان دارند».
تصور میشود که این انتظاراتِ ارتباطی که حاصل نخستین تماسهای ما با مراقبانمان در دوران کودکی هستند به بخشی از ضمیر ناهشیارمان بدل میشوند و بر روابط ما در دوران بزرگسالی به شدت تاثیر دارند.
رندی لارسن و دیوید باس، از کتاب روانشناسی شخصیت، ترجمه فرهاد جُمهری و همکاران
آنچه کودک به آن نیاز دارد نه مواظبتها و مراقبتهای زیاد از حد و نه فشار و رانشهای سخت پدر و مادر است. آنچه کودک نیازمند آن است کمک پدر و مادر است تا او استعدادهای شخصی و بالقوه خود را دریابد و پرورش دهد و مهمترین از همه اینکه احساس کند پدر و مادرش برای او شخصیت مستقلی قائل هستند و به خاطر ظرفیتها و ارزشهایی که دارد دوستش دارند.
رولو می، از کتاب انسان در جستجوی خویشتن، ترجمه مهدی ثریا
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago