✅ دادن اختیارات به اعضای تیم

1⃣افزایش اعتماد و انگیزه
وقتی اعضای تیم احساس کنند که به توانایی‌ها و تصمیم‌گیری‌های آن‌ها اعتماد می‌شود، انگیزه بیشتری برای ارائه بهترین عملکرد خود پیدا می‌کنند.

2⃣توسعه مهارت‌ها و رشد فردی
اعطای اختیارات باعث می‌شود که اعضا در تصمیم‌گیری و حل مشکلات تجربه بیشتری کسب کنند، که منجر به رشد حرفه‌ای و تقویت مهارت‌های آن‌ها می‌شود.

3⃣افزایش خلاقیت و نوآوری
با دادن آزادی در تصمیم‌گیری، اعضای تیم به‌دنبال روش‌های جدید و خلاقانه برای حل مسائل می‌روند، که منجر به نوآوری در کارها می‌شود.

4⃣کاهش فشار کاری مدیران

وقتی وظایف و تصمیم‌گیری‌ها به تیم سپرده می‌شود، مدیران می‌توانند بر موضوعات کلان‌تر تمرکز کنند و نقش استراتژیک‌تری ایفا کنند.

5⃣ایجاد احساس مالکیت

وقتی اعضای تیم مسئولیت‌پذیری بیشتری داشته باشند، احساس مالکیت نسبت به نتایج و اهداف تیم افزایش می‌یابد که این امر باعث بهبود تعهد و تلاش بیشتر می‌شود.

6⃣بهبود ارتباطات و هماهنگی

اعطای اختیارات باعث بهبود همکاری و تبادل نظر بین اعضای تیم می‌شود و به ایجاد یک فرهنگ کاری مثبت و شفاف کمک می‌کند.

✅نیمه پر لیوان ویژه مدیران ارشد و میانی

🥛تا بحال بسیار شنیده اید که نیمه پر لیوان را ببینید،😳
ولی بعنوان یک مدیر این نیمه پر لیوان را در کجا محیط کاری باید پیدا کرد؟

با افرادی که در حال کارکردن هستید دارای ویژگیهای مثبت و منفی هستند. نقاط مثبت پرسنل را پیدا کنید و در منفی ها اگر امکان کمک دارید به آنها در رفع کردنشان کمک کنید در غیر اینصورت چشم پوشی کنید و فقط نقاط مثبت را ببینید و باتوجه به آنها برای تیمتان برنامه ریزی نمایید.

هرگز نقاط منفی تیمتان را در ذهنتان پرورش ندهید.

هنر مدیر حرفه ای در پیش بردن کار با نقاط مثبت تیم است.

در کار نیمه پر آدمها را ببینید. اگر نیمه پر افراد عمیق نیست تعارف نکنید، اخراج یا جابجایی👍 زمان بسیار ارزشمند و گران قیمت است انها را با آدمهای خالی تلف نکنید.

✅ مدل یک مرکز انتقال فناوری چگونه باید باشد✨

مدل یک مرکز با هدف انتقال فناوری باید به گونه‌ای طراحی شود که نیازهای مختلف سازمان‌ها، محققان، صنعتگران و سایر ذینفعان را پوشش دهد. چنین مرکزی باید به عنوان یک پل میان دانشگاه‌ها، موسسات تحقیقاتی و صنایع عمل کند و به انتقال دانش و فناوری‌های نوین کمک کند. در طراحی این مدل، چندین مولفه کلیدی وجود دارد:

### 1. ساختار و مدیریت مرکز
- مدیریت هماهنگ: مرکز باید تیمی متخصص با تجربه در زمینه‌های مختلف فناوری، مدیریت پروژه‌ها و انتقال دانش داشته باشد.
- رویکرد مشاوره‌ای: تیم‌ها باید به‌طور مداوم با صنایع و شرکت‌ها در ارتباط باشند تا نیازهای آن‌ها را شناسایی کرده و فناوری‌های مناسب را معرفی کنند.

### 2. آموزش و توانمندسازی
- برنامه‌های آموزشی: این مرکز باید برنامه‌های آموزشی برای تقویت دانش فنی، مهارت‌های مدیریتی و انتقال فناوری برای کارکنان و مدیران صنعتی داشته باشد.
- کارگاه‌ها و دوره‌ها: برگزاری کارگاه‌های تخصصی و دوره‌های آموزشی برای ارتقاء سطح توانمندی‌های فنی و تجاری‌سازی فناوری‌های جدید.

### 3. ایجاد شبکه‌های همکاری
- شبکه‌های تحقیقاتی و صنعتی: مرکز باید شبکه‌ای از محققان، نهادهای دانشگاهی و بخش‌های صنعتی ایجاد کند تا تبادل دانش و فناوری به‌صورت موثرتر صورت گیرد.
- همکاری‌های بین‌المللی: گسترش روابط با مراکز تحقیقاتی و دانشگاه‌ها در سطح جهانی برای به‌دست آوردن فناوری‌های نوین و جدیدترین یافته‌ها.

### 4. فرآیندهای انتقال فناوری
- شناسایی فناوری‌های قابل انتقال: مرکز باید فرآیندهایی برای شناسایی، ارزیابی و انتخاب فناوری‌هایی که قابلیت تجاری‌سازی دارند، داشته باشد.
- پشتیبانی از تجاری‌سازی: این فرآیند باید شامل مشاوره در زمینه ثبت اختراع، مدل‌های کسب‌وکار، استراتژی‌های بازار و تامین مالی باشد.

### 5. ساختار مالی و منابع
- تامین منابع مالی: مرکز باید منابع مالی برای حمایت از پروژه‌ها و نوآوری‌های فناوری فراهم کند. این منابع می‌تواند شامل سرمایه‌گذاری‌های دولتی، سرمایه‌گذاری‌های خصوصی، یا حمایت‌های مالی از نهادهای بین‌المللی باشد.
- مدل‌های تجاری پایدار: این مرکز باید مدل‌های کسب‌وکار و مالی مبتنی بر همکاری با صنایع و تجاری‌سازی فناوری‌های نو را طراحی کند تا هم از لحاظ مالی پایدار باشد و هم نوآوری‌ها به‌طور مؤثر در بازار عرضه شوند.

### 6. فرآیند ارزیابی و نظارت
- ارزیابی مستمر: برای اطمینان از اثربخشی انتقال فناوری، مرکز باید سیستم‌هایی برای ارزیابی عملکرد و نظارت بر پروژه‌ها، فناوری‌ها و فعالیت‌های انتقالی داشته باشد.
- بازخورد از ذینفعان: دریافت بازخورد از صنایع و محققان برای بهبود فرآیندها و شفافیت بیشتر در خدمات ارائه شده.

### 7. حمایت قانونی و حقوقی
- مشاوره حقوقی: مرکز باید به‌طور مستمر خدمات مشاوره حقوقی برای مسائل مربوط به حقوق مالکیت فکری، قراردادها، و مسائل حقوقی مرتبط با انتقال فناوری ارائه دهد.

### 8. زیرساخت‌های فناوری
- زیرساخت‌های فنی و فناوری اطلاعات: باید امکانات و ابزارهای مناسب برای ذخیره‌سازی، انتقال و به اشتراک‌گذاری داده‌ها و اطلاعات فناوری در اختیار کارکنان، محققان و شرکت‌ها قرار گیرد.

این مدل باید به‌گونه‌ای طراحی شود که نه تنها بر انتقال فناوری تمرکز داشته باشد، بلکه زمینه‌هایی برای ارتقای نوآوری و توسعه اقتصادی در سطح ملی و بین‌المللی فراهم کند.

✅بهترین پیشنهاد برای توسعه فرهنگ نوآوری در هر سازمان، ترکیبی از عوامل مختلف است که باید با توجه به شرایط و نیازهای آن سازمان به کار گرفته شود. با این حال، برخی از پیشنهادات کلی که می‌توان ارائه کرد عبارتند از:

✅ایجاد ساختار سازمانی مناسب:
تشکیل تیم‌های نوآوری: تیم‌های نوآوری متشکل از افراد با تخصص‌های مختلف می‌توانند با همکاری یکدیگر به ایده‌پردازی و نوآوری بپردازند.
ایجاد مرکز نوآوری: مرکز نوآوری فضایی برای تحقیق و توسعه ایده‌های جدید فراهم می‌کند.
برنامه‌های شتاب‌دهنده: برنامه‌های شتاب‌دهنده می‌توانند از استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های نوپا برای رشد و توسعه ایده‌هایشان حمایت کنند.
ایجاد فرهنگ خلاقیت و ریسک‌پذیری:
تشویق به ایده‌پردازی: کارکنان را به ایده‌پردازی و خلاقیت تشویق کنید و برای ایده‌های برتر پاداش در نظر بگیرید.
پذیرش شکست: شکست را جزئی از فرآیند نوآوری بدانید و از کارکنان خود بخواهید که از اشتباهات خود درس بگیرند و به تلاش خود ادامه دهند.
ایجاد محیطی امن و حمایتی: محیطی امن و حمایتی برای کارکنان فراهم کنید تا بدون ترس از قضاوت، ایده‌های خود را بیان کنند.
سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه:
اختصاص بودجه به تحقیق و توسعه: بودجه قابل توجهی را به تحقیق و توسعه اختصاص دهید تا به نوآوری در محصولات و خدمات خود ادامه دهید.
همکاری با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی: با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی برای توسعه فناوری‌های جدید همکاری کنید.
جذب استعدادهای برتر: به دنبال جذب استعدادهای برتر در زمینه‌های مختلف باشید تا به نوآوری در سازمان خود کمک کنید.

✅استفاده از فناوری‌های جدید:
استفاده از هوش مصنوعی: از هوش مصنوعی برای نوآوری در محصولات و خدمات خود استفاده کنید.
استفاده از بلاک چین: از بلاک چین برای ایجاد زنجیره‌های تأمین شفاف و کارآمدتر استفاده کنید.
استفاده از چاپ سه‌بعدی: از چاپ سه‌بعدی برای تولید محصولات جدید و نوآورانه استفاده کنید.
علاوه بر موارد فوق، برخی از پیشنهادات دیگر برای توسعه فرهنگ نوآوری عبارتند از:
ایجاد سیستم پاداش و تشویق برای نوآوری
**برگزاری دوره‌های آموزشی برای ارتقای

✅خلاقیت و نوآوری
ایجاد فضایی برای تبادل ایده‌ها و تجربیات بین کارکنان
تشویق کارکنان به شرکت در کنفرانس‌ها و رویدادهای مرتبط با نوآوری
ایجاد فرهنگ یادگیری و اشتراک دانش**

✅نکته مهم:
توسعه فرهنگ نوآوری یک فرآیند زمان‌بر و مداوم است و نیاز به تعهد و حمایت همه افراد در سازمان دارد.
هیچ راه‌حل واحدی برای توسعه فرهنگ نوآوری وجود ندارد و بهترین روش‌ها با توجه به شرایط و نیازهای هر سازمان متفاوت خواهد بود.

✅ارتباط با ادمین
@innovation15

https://st.pooyeshfekri.com/books/book15.pdf
✅خلاصه کتاب جهت دانلود
بخوانید تا متوجه شوید که اقتصاد چگونه بالغ می شود

قسمت اول، فناوری چگونه باعث تغییر پارادیم می شود؟
فناوری نوین به نوبه خود دارای مشخصه‌های مهمی می باشد، اولین مشخصه این است که فناوری‌های نوین تصادفی توسعه داده ‌نمی‌شود بلکه ظهور فناوری جدید نیاز به توسعه علم دارد و این توسعه در چندین علوم همگرا نیاز است، لذا پیش نیاز ظهور فناوری، رشد چندین علم درکنار هم است.
همچنین نیاز مشتری موتور محرک اکتساب فناوری است، براساس نیاز مشتری مشخصه محصول و خدمت جدید تعیین، فناوری مورد نیاز مشخص و علم توسعه می یابد.
در این بین نوآوری هم نقش مهمی دارد، ولی نوآوری هم نشان دهنده تصادفی بودن توسعه نیست، نوآوری در توسعه علم، نوآوری در همگرا نمودن علوم، نوآوری در کنارهم قراردادن علوم به منظور اکتساب فناوری، نوآوری در بکارگیری فناوری در راستای پاسخگویی به نیاز مشتری، بخشی از این نقش را بیان می کند.
پس ظهور فناوری تصادفی نبوده است و حتی نوآوری هم بر پایه داشته‌های علمی رخ می دهد.

بهترین مدل توسعه نوآوری پیشنهادی
بهترین مدل توسعه نوآوری مدلی است که انعطاف‌پذیر، سازگار با تغییرات، و متناسب با نیازهای خاص هر سازمان باشد. با این حال، برخی از عناصر کلیدی وجود دارند که می‌توانند در هر مدل نوآوری موفق گنجانده شوند:
1. فرهنگ نوآوری:
ایجاد فضایی که در آن کارکنان تشویق به خلاقیت، ریسک‌پذیری و ارائه ایده‌های جدید شوند.
حمایت از یادگیری و توسعه مداوم کارکنان.
تشویق به تبادل آزادانه ایده‌ها و همکاری بین بخش‌های مختلف سازمان.
2. تمرکز بر مشتری:
درک عمیق از نیازها و چالش‌های مشتریان.
جمع‌آوری بازخورد مداوم از مشتریان و استفاده از آن برای بهبود محصولات و خدمات.
تمرکز بر ارائه راه‌حل‌هایی که به طور خاص به نیازهای مشتریان پاسخ می‌دهد.
3. سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه:
اختصاص منابع کافی برای تحقیق و توسعه فناوری‌های جدید.
حمایت از تحقیقات بنیادی و اکتشافی.
ایجاد شراکت با دانشگاه‌ها، استارت‌آپ‌ها و سایر سازمان‌های نوآور.
4. همکاری:
ایجاد شراکت با شرکای خارجی، دانشگاه‌ها، استارت‌آپ‌ها و مشتریان.
تبادل دانش و تخصص با شرکا.
همکاری در توسعه محصولات و خدمات جدید.
5. فرآیند نوآوری:
ایجاد یک فرآیند شفاف و منظم برای نوآوری.
تعریف معیارهای روشن برای ارزیابی ایده‌های جدید.
تخصیص منابع به ایده‌های با پتانسیل بالا.
شکل زیر یک مدل کلی از توسعه نوآوری را نشان می‌دهد:
✅✅✅✅✅
در این مدل، نوآوری به عنوان یک فرآیند چرخه‌ای مداوم در نظر گرفته می‌شود که با شناسایی فرصت‌ها آغاز می‌شود و با ارائه راه‌حل‌های جدید به مشتریان به پایان می‌رسد. این فرآیند شامل شش مرحله کلیدی است:
شناسایی فرصت‌ها: این مرحله شامل جستجوی ایده‌های جدید برای محصولات، خدمات و مدل‌های کسب‌وکار است.
ارزیابی ایده‌ها: این مرحله شامل ارزیابی ایده‌ها برای تعیین پتانسیل موفقیت آنها است.
توسعه نمونه اولیه: این مرحله شامل ایجاد نمونه اولیه از محصولات یا خدمات جدید برای آزمایش و ارزیابی آنها است.
آزمایش و تایید: این مرحله شامل آزمایش محصولات یا خدمات جدید در بازار برای اطمینان از کارایی و اثربخشی آنها است.
معرفی به بازار: این مرحله شامل عرضه محصولات یا خدمات جدید به بازار و به دست آوردن مشتریان جدید است.
جمع‌آوری بازخورد: این مرحله شامل جمع‌آوری بازخورد از مشتریان برای بهبود محصولات و خدمات جدید است.
این مدل می‌تواند به عنوان یک نقطه شروع برای سازمان‌هایی که به دنبال توسعه یک مدل نوآوری موفق هستند، مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، مهم است که هر سازمان مدل را با توجه به نیازها و شرایط خاص خود توسعه دهد.

? خلاقیت چیزی نیست جز سلایق فرهنگی طبقه متوسط آمریکایی

? معنای خلاقیت چیست؟ هنگامی که نویسنده، شاعر یا هنرمندی را به‌خاطر خلاقیتش می‌ستاییم، دقیقاً منظورمان چیست؟ وقتی می‌گوییم اثری خلاقانه است، چطور خلاقیتِ موجود در آن را از مفاهیمِ نزدیک دیگری مثلِ «نبوغ»، «تخیل»، «اصالت» یا «استحکام» تمایز می‌بخشیم؟ ساموئل دبلیو فرانکلین در کتاب جدیدش با عنوان فرقۀ خلاقیت می‌گوید خلاقیت مفهومی است تاریخی که در آمریکای دوران جنگ سرد ساخته شد، و پاسخی بوده است به نیازهای فرهنگی و تبلیغاتی آن دوره. اما امروز همۀ ما را درگیر خود کرده است.

? واژۀ خلاقیت به معنی نوعی گرایش فردی یا استعداد ذهنی، بعد از جنگ جهانی دوم در دو بستر مجزا پدیدار شد. اولین بستر تحقیقات روان‌شناختی بود و دومی، محیط کسب‌و‌کار در آمریکا.

? فرانکلین می‌گوید تا قبل از جنگ‌های جهانی، روان‌شناسان به موفقیت‌های شایان توجهی در صورت‌بندی و اندازه‌گیری صفاتی روانی مانند «هوش» دست یافته بودند، اما حدود سال ۱۹۵۰ بود که فهمیدند هیچکس تا امروز برای خلاقیت آزمونی طراحی نکرده است. نه دانشی دربارۀ خلاقیت وجود داشت و نه راهی برای سنجش آن. بنابراین تلاش‌ها برای ساختن آزمونی استاندارد که بتواند خلاقیت را بسنجد شروع شد. اما تقریباً همۀ این آزمون‌ها به بن‌بست رسید. واقعاً معلوم نبود وقتی می‌خواهیم خلاقیت را بسنجیم باید چه چیز را اندازه بگیریم.

? علی‌رغم این شکست‌ها، خلاقیت در روان‌شناسی به یکی از ویژگی‌های انسان موفق تبدیل شد و با مفاهیمی مثل «علاقه به هنر انتزاعی»، «تحمل ابهام» و «تفکر خارج از چارچوب» پیوند خورد.

? اما عطش اصلی برای یافتن و به‌کارگرفتن خلاقیت، در دنیای کسب‌و‌کار ایجاد شد. سازمان‌ها در این دوران به خلاقیت بها می‌دادند و میل فراوانی به استخدام نیروهای «خلاق» داشتند. چرا؟ فرانکلین می‌گوید رقابتِ تکنولوژیک ایالات متحده با شوروی نقشی اساسی در این زمینه داشت. نگرانی‌ها دربارۀ شکاف تکنولوژیک، آمریکا را به سمتِ جست‌وجوی راه‌های کارامدتر برای استفاده از منابع انسانی کشانده بود. بااین‌حال، در مرکزیت‌ پیدا کردنِ خلاقیت، فاکتور اصلی احتمالاً نه تولید صنعتی، بلکه اقتصادِ نوظهور بازاریابی و تبلیغات بود.

? فرانکلین معتقد است رشدِ خلاقیت در دو ساحتِ روان‌شناسی و کسب‌و‌کار، ابتداً مستقل از یکدیگر آغاز شد، اما خیلی زود در صنعت تبلیغات در هم تنیده و به اوج خود رسید.

? در دهۀ ۶۰، صنعت تبلیغات دیگر به مشتریان نمی‌گفت «به چه دلیل باید کالایی را بخرید»، در عوض، برندینگ جایگزین دلیل‌آوردن برای خرید شد. حالا دیگر مردم نه یک محصول، بلکه یک «ایده» را می‌خریدند و با خریدهایشان، طرز فکر یا تصویری که از خودشان داشتند را به نمایش می‌گذاشتند. اینجا نقطۀ تلاقی هنر و تجارت بود، جایی که شاعر، کارآفرین و روان‌شناس به هم رسیدند و فرقۀ خلاقیت را بنیان گذاشتند. فرانکلین می‌گوید دانستن تاریخ خلاقیت شاید به ما کمک کند که در علاقۀ ساده‌لوحانه‌مان به خلاقیت تجدید نظر کنیم.

? آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «فرقۀ خلاقیت: جایی که شاعر، کارآفرین و روان‌شناس به هم رسیدند». این مطلب در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ لویی مناند است و محمد ملاعباسی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

? ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/k75525

https://impstp.ir/edumicro/

https://impstp.ir/edumicro/
دوره bonding and dicing