یاد باد آن روزگاران...
نه می‌فهمیدم دلار چیه نه گرونی نه سیاست
@cofeyy 🍂

«خیلی وقت است که یاد گرفته‌ام فقط سرم را تکان بدهم و بحث نکنم. این عطش ما آدم‌ها برای ثابت کردن نظراتمان به دیگران، دیگر سال‌هاست برایم احمقانه جلوه می‌کند.»
@cofeyy 🍂

پختگی امروزت خرمن روزهایی ا‌ست که فکر می‌کردی نمی‌گذرد. به آینه‌ات بگو خانه‌ام از ابرها گذشته، من از تداوم آفتاب می‌گویم
@cofeyy ?

قمیشی تعریف می‌کنه که دو نفر از دو نقطه مختلف تهران باهم تصادف می‌کنن. دعوا و بعد هم آشتی. توی مراسم اشتی کنون یکی از پسرها- فریدون-عاشق دختری به اسم فرنگیس بوده که مدتی بعد میفهمه دختره فاحشه‌ست.پی شایعه رو میگیره و میفهمه که صحت داره. شعری میگه و میخونه آخ که دیگه فرنگیس چیجوری فراموشت کنم؟ . قمیشی از این داستان خوشش میاد،موسیقی‌شو میسازه و از دوستش سعید دبیری میخواد که ترانه ای با «آخ که دیگه فرنگیس» برای ملودیش بگه
@cofeyy ?

عصر پنجشنبه باید اینجور با یار میگذشت...
@cofeyy ?

«ما رو هم خیلی ناراحت کردن، اما صبح پاشدیم رفتیم سرِ کار.»
@cofeyy ?

فرومایگان چون سروری یابند
امید ناامید شود

علی فرزند ابیطالب
@cofeyy ?

@cofeyy ?

واقعیت زندگیم رو بخوام شرح بدم اینجوریه که آهنگا قفلی نیستن، فیلم و سریالا حوصله سربرن، آدما به شدت مسخرن، فُحشا حق مطلبو ادا نمیکنن، خونه دلگیره، بیرون زیادی شلوغه، دیگه با هیچی حال نمیکنم...
@cofeyy ?