همون زمانی که فکر می کنی از آدم های نزدیکت نمیشه و نمی تونی ضربه بخوری، همونجا یه دونه بزن تو گوشت.

این هفته دوست داشتم با عشق و هیجان بیشتر بنویسم شمارش هفتگی رو، ولی خب، کل هفته رو سرکار نیستم و با کمی نگرانی می گم، ۴ هفته ✨

یکی از پست های خیلی مفید لینکدینی‌ که درباره رشده.

چیزی که خیلی آزارت میده فقط باید حذف‌شه.

یه لحظه حساب کردم دیدم تقریبا ۱۵ هفته دیگه اینجام. داشتم فکر می کردم چقدر جالب می تونه باشه اگر یه درسی، نکته ای، هرچی که تو این هفته ها یاد گرفتم رو هر هفته بنویسم تو لینکدین. به نظرم جالبه چون از شهریور همش آموزش به جایگزین دارم و کلی اتفاقایی که ممکنه تو این مسیر بیفته.

بهتره اورتینکینگ قبل از باشگاه رو اصلا شروع نکنم و برم سراغ تمرینم. منو چه به اینکه فکر کنم چی تو سر دوست صمیمیم گذشت، که اینجوری باهام غریبه شد.

با یکی از همکارام سر میز ناهار که صحبت می کنیم بقیه نمی رسن به سرعت و تنوع عوض کردن تاپیک هامون ? از دو و ورزش می رسیم به المپیک از المپیک به فیلم از فیلم به سریال و نهایتا دو کلوم هم با بقیه صحبت می کنیم ?

ولی خیلی ذهنم درگیره و هزارتا راه دارم که باید از بینشون انتخاب کنم ? خیلی خیلی دلم می خواد اگر هم قراره راه اشتباهی انتخاب کنم، طولانی مدت ادامه اش ندم و سریع بذارمش کنار.
این چند روز واقعا توان صحبت کردن با هیچ کس رو نداشتم و ندارم چون انقدری صداهای تو ذهنم بلنده که فقط دلم می خواد ببینم چی می گن و آخرش روی چی توافق می کنیم.

از دو روز پیش واسه جمعه برنامه ریختم پاستا پنه آلفردو درست کنم :)) قشنگ دارم رعایت می کنم خیلی بی برنامه غذا نخورم چون قراره جمعه آتیش به پا کنم :)))) ?