تاملاتی در دین ،معنویت و فلسفه

Description
عباسعلی منصوری
عضو هیات علمی گروه فلسفه اسلامی دانشگاه رازی
[email protected]
Advertising
We recommend to visit

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 6 days ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 month, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month ago

4 months ago

?صدای انتخابت اخیر را چه کسی باید بشنود؟‼️

?معمولا اینگونه تبلیغ می‌شود که آنکس که باید صدای این انتخابات را بشنود، حکومت است. این سخن خطایی نیست.حکومت و طرفداران مذهبی حکومت،مهمترین کسانی هستند که باید صدای این انتخابات را بشنوند.
اما این تمام پیام این انتخابات نیست و این تحلیل یک تحلیل ناقص و هیجانی است. تحلیل بدون حب و بغض این انتخابات نشان می‌دهد که گروه‌های مختلف باید صدای این انتخابات را بشنوند و دست از دشمنی، حذف گرایی و یکجانبه نگری بردارند.

?بنابراین گروه‌های زیر باید صدای انتخابات را بشنوند :

۱- در این انتخابات با احتساب آراء باطله (که بخش زیادی از آنها معمولا از سر ترس در انتخابات  شرکت می‌کنند نه از سر مشارکت)حدود ۶۵ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند.
معمولا در هر انتخاباتی حدود۲۰ درصد شرکت نمی‌کنند و شرکت نکردن آنها چندان اعتراضی و معنادار نیست.
با این وصف حدود ۴۰درصد مردم از سر واکنش و نارضایتی و برای ارسال پیام،در انتخابات شرکت نکرده اند.

دو گروه باید این پیام عدم مشارکت را بشنوند:
الف: حکومت: حکومت باید ۴۰ درصد عدم مشارکت در انتخابات(و البته حتی میزان رای پزشکیان در این انتخابات) را جدی بگیرید و بپذیرد که باید در شیوه حکمرانی‌اش تجدید نظر جدی کند. باید از نسبت دادن این عدم مشارکت به عملکرد، تلاش و تبلیغات دشمنان،رسانه‌های معاند، اصلاح طلبان،روحانی و... دست بردارد و بپذیرد که بخش زیادی از مشکل به خود او بر می‌گردد و اگر با همین دست فرمان جلو ببرد، نه کمکی به ایران می‌کند و نه به بقای خود.
با توجه به اتفاقات دهه‌ی اخیر و مشکلات معیشتی مردم، حکومت فرصت ندارد که دوباره این ۴۰درصد را ندیده بگیرد.

ب: طرفداران اصلاحات جزئی و حداقلی(چه در بدنه اصلاح طلبان و چه در بدنه اصول گرایان ) باید بپذیرند که سطح نارضایتی بخش زیادی از مردم عمیق است و  مطالبات آنها جدی است. اما فعلا راهی ایجابی برای این مطالبه ندارند لذا فعلا از طریق عدم مشارکت اعتراض خود را نشان می‌دهند.

این میزان عدم مشارکت و تداوم کاهش مشارکت در انتخابات‌های اخیر نشان می‌دهد که مردم به تجربه و شهود به این نتیجه رسیده‌اند که مشکل اصلی مملکت این نیست که چه کسی رئیس جمهور شود،بلکه مشکل در رویکردهای کلان و نسبت ساختار قدرت و مسولیت است. بنابراین نمی‌توان این فهم و تجربه مردم را ندیده گرفت و به آنها وعده‌هایی داد که ممکن بود قبل از رسیدن ایشان به این فهم، کارگر افتد.

۳-  گذر طلبان و براندازان باید بدانند که امثال جلیلی در این حکومت حداقل ۹میلیون رای دارند و  اگر آراء  قالیباف را هم حساب کنیم حدود۱۳میلیون رای دارند. ضمن اینکه بخش قابل توجهی از ۱۰ میلیون نفری که به پزشکیان رای دادند،مخالفت انقلاب و براندازی هستند.
بنابراین نباید قاطعانه دم از قریب الوقوع بودن سقوط نظام، بی پشتوانه بودن نظام و..... بزنند. لازم است که این ۹میلیون و ۱۳ میلیون را ندیده نگیرند و صدای خودشان را صدای اکثریت مطلق جامعه ندانند.

۴- طرفداران سخت نظام و رای دهندگان به جلیلی باید بدانند که در حالت خوشبینانه ۱۵ درصد جمعیت واجدان رای هستند. بنابراین باید خود را گول نزنند و به اقلیت بودن خود اقرار کنند. عدم اقرار فقط آنها را اقلیت‌تر و خشن‌تر می‌کند. باید بپذیرند اکثر مردم مانند آنها فکر نمی‌کنند و اگر قائل به دموکراسی هستند، باید به اندازه وزن خود مطالبه داشته باشند و خود را صاحب این مملکت ندانند.

?امیدوارم این انتخابات سبب شود که همه ما از ساحت عواطف فاصله بگیریم و تحلیل عاقلانه‌تر و واقع بینانه‌تری از اوضاع ایران داشته باشیم و در باب میزان درست بودن آراء و اندیشه های خود در باب وضع ایران، تامل و تجدید نظر کنیم.

عباس علی منصوری
https://t.me/spirituality_philosophy

4 months, 1 week ago

.

**فایل پی‌دی‌اف یادداشت محسن رنانی درباره انتخابات چهاردهم:

? برای ایران و ... احتمال انقراضش...

✍️ بخش اول: پرستاری برای ایران

۳ تیر ۱۴۰۳
.**

4 months, 1 week ago

?فلسفه‌ورزی و انتخابات

"فیلسوف در مورد امور کلی و بنیادی می‌اندیشد نه در مورد امور جزئی مانند یک انتخابات خاص . لذا سخن گفتن در مورد انتخابات اخیر ایران،یک کار فلسفی نیست"

?این سخن هم درست است هم نادرست.
درست بودن آن از این جهت است که واقعا فیلسوف به بنیادها و ریشه ها می‌اندیشد(مثلا در باب خود پدیده انتخابات یا چیستی و وظیفه حکمرانی و.... )
اما نادرست بودن آن از این جهت است که اندیشیدن در بنیادها، در همانجا متوقف نمی‌شود بلکه به اندیشیدن در مسائل جزئی می‌انجامد و اساسا هدف نهایی از فلسفه ورزی هم همین مسائل عینی و جزئی است.

ضمن اینکه من با تعریف استاد ملکیان از فلسفه موافقم که معتقدند که تمایز فلسفه از سایر علوم به موضوع نیست بلکه به روش است‌، لذا اگر شما در مورد هر موضوعی بحث استدلالی- عقلی کنید،در حال فلسفه ورزی هستید.این تعریف از فلسفه، فلسفه را به زندگی و خیابان نزدیکتر می‌کند.

?وضعیت انتخابات اخیر ایران به گونه ای است که اتفاقا مصداق بسیار خوبی برای فلسفه ورزی است. زیرا هر طرف را که انتخاب کنی(اینکه رای بدهم،رای ندهم، به استمرار وضع موجود رای دهم، به نامزد دگر اندیش رای دهم و.....) نمی توانی قاطعانه حکمی صادر کنی و تصدیق خواهی کرد که دیدگاه‌های رقیب هم قابل تامل هستند.

?بنده در این مدت تحلیل های زیادی را خواندم و با دوستان مختلف بحث و گفتگو کردم. نهایتا به این نتیجه رسیدم که دیدگاه امثال دکتر محسن رنانی قابل دفاع تر است.
البته پیشاپیش تصدیق میکنم که اولا نمی‌توانم مدعی باشم که تحلیلم صرفا برخواسته از ساحت عقلانیت است و ساحت عواطف(ترس،خستگی و...) در آن نقش جدی نداشته است.
ثانیا تصدیق می‌کنم که نباید انتظار زیادی از دولت بعد داشت‌. دولت بعد اگر بتواند نهایتا شیب هدر رفت سرمایه‌ها را کندتر کند،حدی از امیدی را به جامعه برگرداند، عقلانیت را در فضای جامعه بیشتر کند و فرصتی برای نفس کشیدن به جامعه بدهد، دولت موفقی خواهد بود.

5 months ago

?مسلمانی به چیست و ضروریات اسلام کدامند: تاملی در یک متن ?یادداشت آقای فرهاد شفتی تحت عنوان" چرا مسلمانم؟ضروری اسلام را چه می دانم؟" بسیار قابل تامل و قابل استفاده است.خصوصا اگر خواننده در خواندن آن عجله نکند بلکه با تانی و صبوری با متن همراه شود.(اصل متن…

5 months, 3 weeks ago

?**داستانی کوتاه در باب کارمندی

?هانا آرنت: " آیشمن یک کارمند معمولی بود. کارمند زمانی که چیزی جز یک کارمند نیست، واقعا آدم بسیار خطرناکی است"**
منبع:هانا آرنت،آخرین مصاحبه و دیگر گفت و گوها،ترجمه هوشنگ جیرانی،نشر خزه،۱۴۰۰،ص ۳۸

?چند روز پیش با پسرم رفته بودیم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که کتاب‌هایی را که او و دخترم گرفته بودند،تحویل بدیم و کتاب جدید بگیریم.
کارمند مربوطه کتاب ها را تحویل گرفت.
گفت: می توانید پنج کتاب امانت ببرید‌
رفتیم سراغ قفسه ها. پسرم با شوق کتاب‌ها را انتخاب می‌کرد. نهایتا چهار کتاب را انتخاب کردیم و  کتاب ها را روی پیشخوان کارمند گذاشتیم
کارمند مربوطه گفت: الان که چک کردم زمان عضویت بچه ها تمام شده و باید تمدید کنند.

گفتم: بی زحمت تمدید کنید
گفت: باید چهل هزارتومان حق عضویت سالانه پرداخت کنید.
گفتم: بفرمایید از این کارت بکشید
گفت: دستگاه ندارم باید پول نقد بدید. جلسه بعد با خودتان پول نقد بیارید
گفتم: خوب این کتاب ها؟
گفت: نمی توانید ببرید.

من چیزی نگفتم.چون راستش در اون ساعت حوصله بگو و مگوهای احتمالی را نداشتم. هر چند بعدا خودم را سرزنش کردم که چرا چیزی نگفتی

در راه برگشت از کانون از این رفتار کارمند خیلی تعجب کردم. با خودم گفتم خدایا اینا که اصلا مشتری ندارن و می دانن که ما کتاب‌ها را بر می گردانیم. چرا نگفت اشکال نداره کتاب ها را ببرید و هنگام بازگشت هزینه تمدید را هم با خودتان بیاورید؟

احساس کردم او در آن لحظه فقط یک کارمند بود نه انسان کارمند.
مشکل اینجاست که ما در نظام کارمندی ایران از این سنخ افراد کم نداریم. نه اینکه لزوما این افراد، انسان های بدی باشند بلکه تا حد زیادی ساختار اداری معیوب ایشان را صرفا کارمند کرده است نه انسان کارمند.

?البته باید در پایان این نکته را یادآور شوم که زندگی این درس را به من داده است که فعل افراد را سرزنش کنم اما زود صاحب فعل را سرزنش نکنم. با این وصف همچنان احتمال میدهم که کارمند مذکور انسان شریفی باشد و این ماجرا صرفا یک اتفاق و از سر غفلت بوده باشد.

7 months ago

?نام خدا و یاد خدا
**(متن بسیار قابل تاملی است)

تلخیص گفتاری از محمد مجتهد شبستری:**
عرفا می‌گویند انسان از طریق آگاهی به هستی خودش از «هستی مطلق» ‌‏(خدا) هم آگاه است. وقتی از هستی خودش خبر دارد از خدا هم خبر دارد. باخبری ما از ‏خود‌مان ما را از وجود مطلقی که ما حصه‌ای از آن و قطره‌ای از آن هستیم باخبر می‌کند
هرکس هستی محدود خود را تجربه می‌کند، هستی مطلق را هم تجربه می‌کند و هیچ‌گاه ‏هستی محدود به‌تنهایی قابل تجربه نیست. ممکن است بگویید اگر این‌طور است پس باید ‏مسئلۀ خدا مسئلۀ کاملاً واضحی باشد و باید ما همیشه به یاد خدا باشیم و خدا را در کنار‌مان ‏بیابیم، درحالی‌که وضع ما معمولاً ‏این‌طور نیست.
عارفان بزرگ این پرسش را پاسخ داده‌اند. آنان می‌گویند ما از هستی خود‌مان ‏هم معمولاً باخبر نیستیم؛ یعنی معمولاً ما خود‌مان را فراموش می‌کنیم. خصوصاً در مواقعی که ‏به‌شدت سرگرم کاری هستیم به‌کلی از خودمان غافل می‌شویم. اما اگر به خود آییم و ‏فراغت یابیم، متوجه می‌شویم که خود‌مان خود‌مان را داریم و خود‌مان پیش خود‌مان حاضریم؛ ‏یعنی آگاه می‌شویم از خودمان. ما همیشه خود‌مان را پیش خود‌مان داریم اما همیشه از این ‏واقعیت آگاه نیستیم و از آن غافل می‌باشیم، چون حواسمان سراغ هزار مسئلۀ دیگر می‌رود. ‏عارفان می‌گویند داستان انسان و خدا هم همین‌طور است. آفت انسان غفلت از خداست و به ‏همین جهت می‌گویند کار انسان باید این باشد که خدا را «یاد» کند و این همان «ذکر» است ‏که در قرآن مجید فراوان روی آن تأکید شده است.

انسان با شناخت حسی، تجربی بیرونی، دیدن، ‏شنیدن و افت‌وخیزکردن با خدا آشنا نشده تا یادکردن او هم مانند یادکردن یک انسان ‏فراموش شده باشد. به یاد‌آوردن خدا از همان طریق ممکن می‌شود که شناختن خدا از آن طریق ‏امکان‌پذیر شده؛ یعنی از طریق وجود خود ما و خود ما و از طریق هستی خود ما. یاد‌آوری ‏خدا در درون خود ‌ما باید اتفاق بیفتد. او از بیرون به یاد آورده نمی‌شود چون او همیشه در درون ‏ماست.‏

یک انسان هرقدر کمالات داشته باشد، درست به همان اندازه هم می‌تواند خدا را بشناسد ‏و او را یاد کند و نه بیشتر. اگر انسان بهره‌مند از علم باشد، که یک کمال است، از کمال علمی ‏خدا آگاه می‌شود، اگر انسان عشق‌ورز باشد از عشق‌‌ورزی خدا آگاه می‌شود، اگر بخشاینده و ‏رحیم باشد از بخشایندگی و رحمت خدا آگاه می‌شود، اگر خلاق و آفریننده باشد از خلاقیت و ‏آفرینندگی خدا آگاه می‌شود و هکذا در نقطۀ مقابل، انسان جاهل یا کینه‌ورز و حسود یا ‏خود‌خواه و زور‌مدار برای خود خدایی می‌سازد که همین صفات نا‌شایست را دارد
انسان هرقدر دربارۀ عشق و محبت کتاب بخواند، نمی‌فهمد عشق و ‏محبت چیست، مگر اینکه کسی به او عشق و محبت را بچشاند و او بچشد و یا اینکه عشق و ‏محبت از درونش به علتی سرازیر شود؛ یعنی خود عاشق شود. با این‌هاست که انسان می‌فهمد ‏عشق و محبت یعنی چه.
‏رابطۀ انسان و خدا هم این چنین است. ما انسان‌ها متناسب با ظرفیت وجودی خود‌مان از خدا ‏و کمالات خدا آگاه می‌شویم. بذر خدایی در خودآگاهی ما رشد می‌کند. استدلال فلسفی برای ‏این است که اگر در ساختار عقلانی انسان شبهه‌ها و پرسش‌هایی به وجود آید، آن‌ها پاسخ ‏بیابند. عارفان بزرگ به ما می‌گویند که خدا را یاد کنید تا خدا از درونتان بجوشد. انسان باید ‏مقدمات این جوشیدن را فراهم کند تا این حادثه اتفاق بیفتد که یکی از مهم‌ترین آن مقدمات ‏فراغت است. انسان باید فراغتی داشته باشد تا از خودش آگاه شود و از طریق آگاه‌شدن از ‏خود از خدا آگاه شود. ما معمولاً این فراغت را نداریم. باید وقت گذاشت باید فرصت به ‏وجود ‌آورد، باید حفاری کرد خود را و این حفاری وقت لازم دارد.

اصل متن را می توانید در اینجا بخاطر انید

We recommend to visit

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 6 days ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 month, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month ago