زبان‌داد || Zabandad

Description
ویژه‌نامه‌های زبان‌شناختی نامتوالی زبان‌داد
با تمرکز بر رابطه‌ی
زبان و تفکر؛ زبان و اجتماع؛ زبان و فرهنگ.

وبگاه:
Zabandad.com

دبیر تخصصی: دکتر سهیل دانش‌ زاده
https://scholar.google.com/citations?user=0QyiujwAAAAj&hI=en

ادمین کانال:
@Cl_zabandad
Advertising
We recommend to visit

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 23 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 3 weeks ago

1 month, 3 weeks ago
1 month, 3 weeks ago
**کتب درسی و** [لغت‌سازی](http://te.legra.ph/%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D9%84%D8%BA%D8%AA%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-05-17) **انتشار نخست: …

کتب درسی و لغت‌سازی **انتشار نخست: شماره‌ی ششم مجله‌ی یادگار، سال ۱۳۲۴
نویسنده: (احتمالاً) عباس اقبال آشتیانی

بازنشر در قالب متن دیجیتالی‌شده‌ی "جست‌وجوپذیر" پس از هشتاد سال

این جستار را می‌توان نمونه‌ای سنخ‌نما از باورهای نادرست درباره‌ی زبان دانست؛ نمونه‌ای درس‌آموز که پافشاری‌‌اش بر به‌جاییِ طعنه‌ها و درستیِ باورهای "نادرست‌اش"، و اطمینان بی‌انعطاف‌اش از داوری‌های بی‌رَوِش‌‌اش شاید از خودِ آن باورها و داوری‌ها زیان‌بارتر باشد.
چنان‌که از پژوهش کافی (۱۳۶۸) برمی‌آید تقریباً نیمی از واژه‌های پیشنهادی فرهنگستان اول در حوزه‌ی ریاضیات، تداول یافته‌اند (چه آن‌ها که جایگزین واژه‌ی رایجِ پیش از خود شده‌اند، چه آن‌ها که هم‌زمان با واژه‌ی متقدم تداول نسبی دارند). همین حدو‌اندازه از کام‌یابیِ نخستین کوشش‌های نظام‌مندِ واژه‌سازانه به‌رغم گستردگی و ریشه‌دواندگیِ باورهایی حاصل شده است که در این جستار بازتاب یافته‌اند؛ این "به‌رغمِ" را نگفتیم تا بگوییم همین حدوانداره از کامیابی شگفت‌انگیز است؛ این‌گونه نیست. از‌آن‌سو انواع ناکامی‌ها در پویاکردنِ زبان "هیچ" شگفتی ندارد؛ شگفتی ندارد اگر باریک شویم در نمودهای افراط‌گری در محافظه‌کاری زبانی؛ گرایشی که به‌رغم نیک‌خواهیِ ریشه‌ایِ شماری از تبلیغ‌کنندگان پرشور آن، زبان‌ورزی‌ را فرومی‌کاهد به ستایش‌ِ محض و بی‌رویا از داشته‌های زبان**.


این نخستین بار است (هشتاد سال پس از انتشار نخست آن) که این نوشته در قالبِ متنِ خوش‌خوان و «جست‌وجوپذیر» یا «قابلِ سرچ» و به صورت رایگان ارایه می‌شود؛ بازنشرهای پیشینِ این نوشتار در قالب پی‌دی‌اِف‌های «تصویریِ» دشوارخوان و غیرقابل‌جست‌وجو انجام پذیرفته‌اند.
بخش «تدقیقات لسانی» وب‌گاه به بازنشر نظرورزی‌های زبان‌شناختیِ متقدم اختصاص دارد؛ این «نظرورزی‌های زبانیِ متقدم» پیش از راه‌اندازیِ رشته‌ی دانشگاهیِ زبان‌شناسی در ایران یا در سال‌های نخست راه‌اندازی آن، در نشریه‌های عمومی انتشار یافته‌اند. بازنشرِ این نوشته‌ها پس از دهه‌ها «در قالب متن نوشتاری جست‌وجوپذیر» و با دسترسی رایگان انجام می‌شود.

فرسته‌ی موقت

via zabandad.com

2 months ago

حقیقت نیمه‌نصفه‌ی بروس ناومن: بیان پاره‌ای از حقیقت بیانِ هیچ پاره‌ای از حقیقت نیست

دو فرسته‌ی پیشین را ببینید.

بروس ناومن با دست‌کاری شمایل بازنماینده‌ی نوشتاريِ یگانه واکه‌ی واژه‌ی  Truth (حقیقت)،  یعنی با دگرگون ‌کردنِ  (u) به (v)، آن را تلفظ‌‌‌ناپذیر کرده است.  Trvth را، با معیارگرفتنِ املای دوره‌ی کنونی انگلیسی نمی‌توان بر زبان راند. همین ترفند ساده و بی‌دردسر ، به باور ما، مولدِ یکی از انتقادی‌ترین مداخله‌هایی است که در پس‌زمینه‌ی چرخش زبان‌شناختی در هنر ظاهرشده است. بکوشید، با همه جان و زبان بکوشید، Trvth  را به عنوان بازنماینده‌ی نوشتاریِ متعارف یک واژه‌ی انگلیسی بر زبان برانید؛ نمی‌شود؛ در چارچوب واج‌آرایی "انگلیسی" شدنی نیست؛ در این واژه‌ی تحریف‌شده واکه‌ای در کارنیست (در بازنمایی نوشتاری این واژه‌ی تحریف‌شده هیچ حرفی که اکنون و در آن جای‌گاه بازنماینده‌ی واکه‌ای باشد در کار نیست). زبان از بیانِ این «واژه» بازمی‌مانَد و خودِ کوشش بی‌حاصل برای تلفظ این توالیِ هم‌خوانی روی اعصاب است. حالا که چه؟ ایده‌ی «درخشان» اثر یادشده این است که حقیقت بیان‌نا‌پذیر است؟ چنین باوری هم کلیشه است، هم در بسیاری از زمینه‌ها ناردست و هم ابزار دوسوگرایان و عذرتراشان؛ این باور هر چه باشد «انتقادی» نیست. «حقیقت نیمه‌نصفه» بروس ناومن نیز، چنان‌که انتظار می‌رود، این قالب‌وارۀ بدخاصیت را نپرورانده است. به نظر می‌رسد اگر دو نکته‌ی زیر را از نگر دور نداریم ویژگی متمایز ایده‌ی این اثر، همان انتقاد ریشه‌ایِ آن، نمودار می‌شود:
الف) در این اثر حرف(u)  نه با (e) یا (a)  یا نظیر آن‌ها، که با (v) تعویض شده است؛ دگرگون‌کردنِ (u) به (v) دست‌کاریِ «مختصری» است که یک حرف الفبای انگلیسی را با بدیل تاریخی آن، با تک‌نگاره‌گونه (
allograph) یا نویسه‌گونه‌ی تاریخی آن، با شبیه‌ترین حرف به آن (تا همین چند سده‌ی پیش این دو شمایل با یکدیگر تعویض‌پذیر بودند و پیش از آن نیز "v" نقش کنونی هر دو را بر عهده داشت) جایگزین می‌کند (می‌توان گفت که ناومن (u) را به سبک کهنه‌ای نگاشته است که اکنون بیش از آن‌که حرف (u) را تداعی کند، (v) را فرامی‌خواند). به‌‎این‌ترتیب گرچه  Trvth بازنمایی‌شده در این اثر خودِ Truth، خود نگارش رایج Truth نیست، تفاوت آن با Truth ناچیز است؛ همین «تفاوت ناچیز» یا تفاوت صرفاً سبک‌شناختی، همین «شباهت حداکثری» با Truth کارسازترین حربه‌ای است که تحریف‌گرانِ حقیقت با توسل به آن می‌کوشند رفتار گفتمانی خود را در گستره‌ی معناییِ حقیقت وحقیقت‌گویی جا‌ زنند.
ب) نماد زبانیِ بازنمایی‌شده در این اثر گروه اسمیِ Partial Trvth (حقیقت نیمه‌نصفه یا پاره‌ای از حقیقت) است نه واژه‌ی Trvth. اگر Trvth یگانه صورتِ واژگانیِ نگاشته‌شده در این اثر بود آن قالب‌واره‌ی آسیب‌رسان و اعوجاج‌آفرین، می‌خواستیم یا نمی‌خواستیم، به ظنِ قوی، فراخوان می‌شد.
اکنون با به-شمار-آوردنِ دو نکته‌‍ی بالا می‌توان صورت‌بندی گویاتری از ایده‌ی انتقادی برسازنده‌ی این اثر به دست داد:
حقیقت نیمه‌نصفه، حقیقت ناقص، برخلاف تفسیر متعارف از آن، حقیقتی نیست که بخشی از آن بیان شده است؛ حقیقت نصفه‌نیمه حقیقتی است که «به‌تمامی» از بیان‌ بازمانده است. هسته‌ی انتقادیِ برسازنده‌ی این اثر در همین قید «به‌تمامی» است:
بیان پاره‌ای از حقیقت بیانِ* "هیچ" پاره‌ای از "حقیقت" نیست.


* روشن است که این تمهید را می‌توان گزینش سبک کهنه‌ای از نگارش (u) دانست، و نه جایگزین‌کردنِ (u) با (v). نکته این‌جاست که کانون توجه ما تخطی بروس از هنجارِ کنونی و مسلط نگارش (u) است؛ هنجاری که در آن شمایل (v) حرف بیست‌ودوم الفبای انگلیسی است و نه یک نگارش متفاوت از (u) یا بیانِ متفاوتِ آن.

#پیوست_ویژه‌نامه_زبان_هنرمفهومی_و_چرخش_زبان‌شناختی_در_هنر

5 months ago
7 months, 2 weeks ago

آشفتگی در مفهوم‌سازی و ناهم‌خوانی در الگوهای تعبیرگری

فرسته‌ی پیش را ببینید.■

پیوست ویژه‌نامه‌ی
زبان‌آگاهی و مفهوم‌آگاهی

تصویر اول در ویدیوی فرسته‌ی قبل تبلیغ قدیمی خودروی Falcon (معادل انگلیسی شاهین) است و تصویر دوم (که در قالب عکس نیز در فرسته‌ی پیش بارگذاری شده است) تبلیغ قدیمی خودروی شاهین (نام فارسی اطلاق شده به مدل دو در رامبلر امریکن).
در هم‌سنجیِ این دو تبلیغ – که در دو زبان-فرهنگ متفاوت دو خودروی متفاوت را تبلیغ کرده‌اند- صرف‌نظر از درجه‌ی متفاوت جنسیت‌زدگی، در کدام‌یک بلاهت زبان‌شناختی و مفهوم‌سازانه‌ی برجسته‌ای می‌یابید؟ آشفتگی در مفهوم‌سازی، ناهم‌خوانی در الگوهای تعبیرگری و فقدان آگاهی زبانی درکدام‌یک تأسف و شگفتی را با هم برمی‌انگیزد؟
در نظر داشته باشید که نام هر دو خودرو وام‌گرفته از نام یک پرنده‌ی تیزپرواز است (تداعی‌های شاهین منحصر در تیزپری نیست؛ از جمله انگیزه‌‌های گزینش آن نیز احتمالاً تناسب آن با نام فارسیِ مدل چهار درِ رامبلر امریکن، آریا، در عالم مقالِ آن دوران است). این نام‌های استعاره‌پایه کوشیده‌اند سرعت زیاد حرکت یا جا‌به‌جایی یک پرنده را به خودرویی که نامِ آن شده‌اند، نسبت دهند؛ در آگهی تبلیغاتی فالکون، خودرو زیر سایه‌ی پرشکوه آن پرنده‌ی تیزپرواز بازنمایی شده است؛ به‌بیان‌دیگر، پرنده‌ی تیزپروازِ پرقدرت در پس‌زمینه است و خودروی هم‌نام او در پیش‌زمینه. طرفه این‌که خودروی یادشده در شیبی "آرام" گرفته است که موجب می‌شود سرِ آن یا همان جهت حرکت آن رو به بالا باشد؛ و این رو -به- بالا-بودن، بر مسیرهای نگاشتیُ میان پرنده و خودرو به سهم خود می‌افزاید.
اکنون نگاهی بیاندازید به تبلیغ خودروی شاهین. این‌جا نیز پرنده‌ای تیزپرواز نام‌دهنده‌ی خودرو است؛ با‌این‌حال، در تبلیغ فارسی خودرو را در سرعت به حیوان تیزروی دیگری تشبیه کرده‌اند! این آشفتگی در مفهوم‌سازی مانند این است که در تبلیغ خودوری جگوار (تصویر سوم از تبلیغ‌های خودوری پیشگفته است) به‌جای بهره‌گیری از تداعی‌های تصویری یا نمادهای قالب مفهومی جگوار، بی‌آن‌که پای تمهیدهای آشنایی‌زدایانه در میان باشد، تصویر شاهین را به کار برند، یا برای رمزگذاری سرعت زیاد یا قدرت زیاد خودرو، آن را به جانوری غیر از جگوار تشبیه کنند، یا به‌جای قالب معنایی گربه‌سانان، قالب معناییِ گونه‌ای از پرندگان را فراخوانند (روشن است که نقد ما ناظر بر نفسِ گذر از یک قالب مفهومی به قالب دیگر، یا حتی پرش از یک قالب مفهومی به یک قالب دیگر نیست. آشنایی‌زدایی‌، نقضِ آگاهانه‌ی پیش‌انگاری‌های مخاطب، درآمیختن هدفمند قالب‌های مفهومی، واسازی و شماری از دیگر تمهیدهای خلاقانه به انواعِ گذرها و پرش‌های مفهومی راه می‌دهند. تبلیغ موضوع سخن ما در چنان مقوله‌هایی نمی‌گنجد. ازآن‌سو سازوکار پرسابقه‌ی "تشبیه-در-تشبیه" هم ارتباطی با طراحی این تبلیغ ندارد).

آن‌چه در این تبلیغ نمودار شده است صرفاً گسست میان نامِ کالا و زبانِ تبلیغ آن نیست؛ اشکال کار این نیست که نام کالا و ویژگی‌های نشانه‌شناختی (زبانی و غیرزبانی) تبلیغ بی‌ارتباط‌اند. نکته این‌جاست که این دو، درست در جایی که انتظار می‌رود با هم ربط و نسبتِ دوسویه و برسازنده‌ای داشته‌ باشند (درون‌مایه‌ی سرعت)، چنان ربط و نسبتی نمی‌یابند.

پیوست ویژه‌نامه‌ها

7 months, 3 weeks ago

نویسه‌نگاری بیان‌گر
(Expressive Typography)
*

فرسته‌ی پیش را ببینید.

نمونه‌های یک تا سه در فرسته‌ی پیش از اثرهای هرب لوبالین‌اند (Herb Lubalin). نمونه‌ی چهار پوستری است که جیسن مان (Jason Munn) برای یکی از کنسرت‌های گروه موسیقی liars ساخته است.
در پوستر اول، حرف "I" واژه‌ی "Alternative" افقی ترسیم شده است؛ از آن‌جا که معنیِ منظورشده‌ی "Alternative" یا مقصود از آن در این بافتِ زبانیِ خاص، "مردن" است، افقی‌کردنِ صورت رایج و عمودی "I" به‌خوبیِ با دلالت معنایی متن هم‌ساز است:
گزینه‌ی جایگزین یا بدیل پیری، مردن است، و به‌این‌ترتیب، پیری با همه‌ی دردسرهای آن از گزینه‌ی جایگزین یا همان مردن به‌مراتب بهتر است.

در پوستر دوم که درون‌مایه‌ی آن برابری (Equality)، به‌ویژه برابری نژادی، است، صورت نوشتاری تمام واژه‌ها، از میان، به دو بخش مساویِ سفید و سیاه تقسیم شده است:
همه حیوانات برابر‌اند اما بعضی از حیوانات از بقیه برابرتر‌اند.
با این‌حال در بیانِ نوشتاریِ بخش دومِ این گزین‌گویه، همان بخش پس از "but" که حامل پیام اصلی و طعنه‌آمیز این گزین‌گویه است ( بعضی‌ها از بقیه برابرتر‌اند)، بخش سفید‌رنگ بخش اعظمِ صورت نوشتاریِ واژه‌ی "Equal" را اشغال کرده است.

در پوستر سوم نقشِ متفاوت قلمی که با آن صورت نوشتاری "Go to hell" (برو به جهنم) بازنمایی شده است، انداره‌ی بزرگ و کیفیتِ خوش‌نویسانه‌ی آن، امر مخوف را چیزی، خوشایند، هوس‌انگیز و دلبرانه جلوه می‌دهد و به‌این‌ترتیب، محتوای گزاره‌ایِ قولِ مشهوری که در پوستر نقل شده است، در طراحیِ آن جلوه‌گر می‌شود.

طراحی‌های لوبالین‌ از نمونه‌های کلاسیک تایپوگرافیِ بیان‌گر به شمار می‌روند؛ بااین‌حال  بینش زبانیِ انتقادیِ پوستر Liars (دروغگویان) و اجرای غیرکلیشه‌ایِ آن به‌مراتب از این اثرهای لوبالین‌ ستودنی‌تر است.
به یاد بیاورید صورت‌بندیِ مشهورِ"سوگند می‌خورم که حقیقت را بگویم، تمام حقیقت را و چیزی جز حقیقت را نگویم."
جیسن مان در این طراحیِ بیان‌گر، بخش‌هایی ازهیاتِ دیداریِ تک‌تکِ حرف‌های واژه "Liars" را بریده است، یا به بیان بهتر حذف کرده است؛ ایده‌ی درخشان این اثر از رهگذر همین تمهیدِ شکلی نمودار می‌شود؛ ایده‌ای که درست مانند محتوای گزاره‌ایِ آن سوگندِ الزام‌آور  (سوگندی که جای در-رو باقی نمی‌گذارد)، "دروغ" را با "حذف" یا "برون‌گذاریِ" بخش‌هایی از حقیقت متناظر می‌کند. یکی از شگردهای دست‌کاریِ گفتمانی در حقیقت، بیرون‌گذاشتنِ بخش‌های تعیین‌کننده‌ای از آن است؛ برون‌‌گذاری یا حذفی که با پناه‌گرفتن در سایه‌ی دلیل‌تراشی‌هایی از دستِ "دروغی در کار نیست، صرفاً بخش‌هایی از حقیقت بیرون گذاشته شده است" خود را چیزی غیر از دروغ، چیزی غیر از گواهیِ ناراست، جلوه می‌دهد. جیسن مان در این نویسه‌نگاریِ بیان‌گر از بی‌اعتباری چنان دلیل‌تراشی‌هایی سخن می‌گوید.
افزون بر این، ساییدن یا باریک‌کردنِ هیات دیداریِ هر یک از حرف‌های برسازنده‌ی صورت نوشتاری "Liars" با جنبه‌هایی دیگر از رفتار گفتمانی دروغ‌آمیز تناظر دارد؛ یعنی همان افزودن بر برجستگیِ سویه‌های کم‌اهمیت و کاستن از برجستگیِ سویه‌های پراهمیت؛ ترفندهای گفتمانیِ ویژه‌ای که کارکردشان کاستن از میزان توجه‌برانگیزیِ بخش‌های تعیین‌کننده‌ی حقیقت است‌.
بریدنِ تکه‌هایی از نمادهای برسازنده‌ی صورت نوشتاری Liars و ساییدنِ بخش‌هایی از آن‌ها، به یکی از غیرکلیشه‌ای‌ترین شیوه‌های ممکن، شماری از ویژگی‌های متمایزکننده‌ی "دروغ‌های غیرسرراست" را بیان می‌کنند. این ویژگی‌های متمایزکننده، برون‌گذاری و دخل‌‌و‌تصرف در میزان برجستگی‌اند. برون‌گذاری (حذف) و دخل‌وتصرف در میزان برجستگی، و به‌این‌ترتیب دخل‌وتصرف در میزان توجه‌انگیزی، به ساحت تعبیرگری (Construal) تعلق دارند. آن‌چه "دروغ سرراست" می‌نامیم با محتوا (content) مرتبط است و با سنجه‌ی صدق محتوای گزاره‌ای ارزیابی می‌شود؛ از‌آن‌سو آن‌چه از آن با عنوان "دروغ غیرسرراست" یاد می‌کنیم، با صدق و کذب گزاره‌ای سروکار ندارد؛ بلکه فراورده‌ی شیوه‌ی تعبیرگری آن محتوا است. "Liars"، آن‌گونه که در تایپوگرافیِ بیان‌گر جیسن مان مفهوم‌سازی شده است، بیش از هر چیز، دروغ‌های "غیرسرراست" را فرامی‌خواند.

  • حروف‌نگاری، خط‌نگاری، طراحی حروف و نویسه‌نگاری از جمله واژه‌هایی هستند که به‌عنوان برابر فارسی Typography به کار رفته‌اند. وام‌واژه‌ی تایپوگرافی نیز در نوشتارگانِ این حوزه پربسامد است.

#رو_زبان

■■■
فرسته‌های زیرمقوله‌ی #رو_زبان، میان‌پرده‌هایی هستند که مستقل از #ویژه‌نامه‌های_نامتوالی_زبان‌داد، و در فاصله‌ی زمانی بین فرسته‌های ویژه‌نامه‌ای بارگذاری می‌شوند.

We recommend to visit

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 23 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 3 weeks ago