?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
دیروز رفته بودم بازار.یک بنگاه فروش برنج و حبوبات هست که سالهاست باهاش کار می کنیم صاحبش دو تا پیرمرد تقریبا هفتاد ساله است.یکی از اونها کمی فرسوده شده ولی یکی دیگشون از نظر سروحالی مثل یک جوون بیست ساله است.یعنی اگه گیرش بیفتی یکساعت نصیحتت میکنه.مثل اغلب بازاری های قدیم هم بسیار مذهبی و معتقدند.
اون یکی که خیلی سروحاله داشت با یک پسر بیست ساله که راننده وانت بود حرف می زد.ازش پرسید شما چند نفرید؟ اونم گفت من فقط یه خواهر دارم.اونم با همون انرژی خستگی ناپذیر شروع کرد به نصیحت که چرا فقط دوتا بچه اید؟ رشد جمعیت کم شده مملکت ما داره پیر میشه همه باید فرزندآوری را جدی بگیرند و .....اون پسر هم خیلی محجوب سرش پایین بود و با خجالت به زمین خیره شده بود.منم حرفشو قطع کردم و گفتم حاجی این بچه که بی تقصیره شما باید با پدر ایشون صحبت کنید که چرا کم کاری کرده! اونم تا منو دید مدت کوتاهی بهم خیره شد و پرسید شماچکار میکنی!؟ منم که دیدم باید جواب پس بدم فوری خداحافظی کرده و فرار کردم!
البته این دو پیرمرد داستان جالبی دارند که سر فرصت خواهم گفت....
برای التهاب زانو رفتم دکتر.دکتر گفت بیرون فقط کتونی بپوش و داخل خونه هم با دمپایی راه برو چون پابرهنه راه رفتن باعث میشه به زانوهات فشار بیاد.منم کلا عادت ندارم توی خونه دمپایی بپوشم ولی رفتم یک جفت دمپایی خریدم.
چون عادت به دمپایی ندارم مرتب توی خونه گمشون می کنم یعنی نمی دونم کجا دمپایی ها را از پا درآوردم که برم سراغشون.برای همین هر روز پابرهنه دویست قدم راه میرم که دمپایی ها را پیدا کنم،که باهاشون پنجاه قدم راه برم!
دیروز ظهر برای ناهار خونه یکی از دوستان دعوت بودم.به درب خونه که رسیدم زنگ آیفونو که زدم دیدم صدا نمیده،فهمیدم برق رفته.به تلفن یکی از مهمان ها زنگ زدم و گفتم ما این پایینیم باید چکار کنیم؟ گفت درب را باز می کنیم ولی از پله های باید بیایی بالا.حالا کجا؟ طبقه ششم!
بهش گفتم من راضی نیستم برای من شش طبقه بیایی پایین. گفت نگران نباش ما یک نیروی کشیک! پایین مستقر کرده ایم درب را برای مهمانها باز میکنه( سرایدار بود).ولی خودت باید بیایی بالا.
منم چند روز پیش باشگاه رفته بودم و متاسفانه یه حرکت پا سنگین انجام داده بودم و بشدت زانوهام درد میکرد یعنی رفتم دکتر گفت فعلا زانوهات التهاب داره و به هیچ وجه نباید از پله بالا بری.
گفتم نمیشه من برم بعدا که برق اومد بیام؟ گفتند برق تازه رفته و تا دوساعت دیگه نمیاد بیا بالا گشنمونه!
خلاصه درب توسط سرایدار باز شد و من موندم با پله های شش طبقه.با خودم عهد کردم هر پله ای که پا میزارم یه فحش جدید بهشون بدم! به قول صادق هدایت زبان فارسی هر چه کم داشته باشد فحش آبدار کم ندارد، می خواستم ببینم از این گنجینه عظیم چقدر بهره دارم.
زانوهام بشدت درد می کرد یعنی خودمو تا اون بالا می کشیدم و هر پله یه فحش بهشون می دادم ولی متاسفانه برای پله های طبقات فوقانی فحش کم آوردم! یعنی با چند فحش تکراری به طبقه ششم رسیدم.....
رسیدم بالا و حس کردم به دستشویی نیاز دارم فک کنم فشار زیادی وارد شده بود!.گفتم دستشویی کجاست؟ گفتند آب نیست! چون آب با پمپ میاد بالا پمپ هم برقیه.گفتم پس باید چکار کرد؟ گفتند ما اینجا یه آفتابه داریم میتونیم این آفتابه را در اختیار شما بزاریم شما برید طبقه همکف که شیر آب هست آفتابه را آب کنی و بیایی بالا!منم گفتم.ممنون صبر می کنم برق بیاد.
از بالکن آپارتمان این دوستمون کوه زیبای "صفه" پیداست. توی بالکن ایستاده بودیم یکی مهمان ها گفت از اینجا به قله نزدیکیم.منم گفتم ای کاش به قله نزدیک نبودیم. در عوض به اندازه یه آفتابه آب داشتیم!
آیا زندگی ارزش زیستن داره؟
چرا کودکان هیچ گاه این جمله را به زبان نمیارند؟
دلیلش ساده است.چون اصلا این جمله را نمی فهمند پس بهش فکر نمی کنند.شاید فک کنید بخاطر اینه که مشکلی تو زندگیشون نیست.ولی اتفاقا مشکل هم زیاد دارند.مثلا لیلا را تصور کنید که یه دختر پنج ساله است.شیوا کوچولو اومده خونشون عروسکشو برداشته خب این مشکل بزرگیه!. یا مثلا خاله زهره، شیوا را بوسیده ولی اونو نبوسیده.اینم واقعا میتونه یه بحران روحی براش باشه.یا مثلا امروز مامان آبگوشت پخته و قراره به زور بکنه داخل حلقش.خب اون ماکارونی میخواسته.یعنی در واقعا وعده سالاد ماکارونی با کالباس و سس فراوان بهش داده شده.خب این میتونه حکم یک شکست عشقی را داشته باشه!
پس بچه ها هم مشکل دارند ولی به اندازه خودشون.حتی شاید بیشتر، چون اونا بیشتر گریه می کنند.
ولی یک ویژگی دارند که هرچقدر بزرگتر میشن اونو فراموش می کنند.اونا فقط زندگی می کنند و مشکلاتشونو زود فراموش می کنند.قهر کردن لیلا با شیوا کوچولو فقط ده دقیقه طول میکشه.خیلی سریع با هم توافق می کنند که اگه با همدیگه و بدون دعوا با همون عروسک بازی کنند بهشون بیشتر خوش میگذره.اگه لیلا از دست خاله زهره ناراحته که چرا به شیوا بیشتر توجه کرده این دلخوری نیم ساعته.زود همه چی یادش میره.بچه ها زندگی می کنند و مشکلات و دلخوری هاشونو خیلی زود فراموش می کنند.نه گذشته ای دارند و نه به آینده فک می کنند.فقط در حال زندگی می کنند اونم با فراموشی و گذشت فراوان.و این که زندگی چیزی جز بازی نیست چون نهایتا همه چی میگذره.....
من یکی از طرفداران سینمای کشورهای اسکاندیناوی و شمال اروپا هستم.مردم این مناطق سردند و شاید همین روحیه باعث میشه فیلم های اونها تصویری تر و هنری تر باشند.
فیلم دانمارکی" گناهکار" فیلم جالبی بود.سرتاسر فیلم فقط در یک لوکیشن اتفاق می افته.ولی فیلمساز در همین یک لوکیشن یک فیلم پرکشش،جذاب و پرهیجان ساخته....
#فیلم@mehrdad1530
می دونید ورشکستگی چجوریه؟.
ورشکستگی وقتی به وجود میاد که خرج بیشتر از دخل باشه.یعنی شما بیشتر از اون چیزی که درآمد داشته باشی خرج کنی اونوقت ورشکستگی بوجود میاد.راهش چیه؟ راه اون سرمایهگذاری و پس اندازه.یعنی سرمایهگذاری کنی ارزش افزوده ایجاد بشه بعد بتونی خرج کنی.و اگه هم نمی تونی صرفه جویی کنی....
مطابق این تعریف کشور ما ورشکسته است.یعنی دهها سال فقط مصرف کرده اند.به فکر ارزش افزوده و سرمایهگذاری نبوده اند.بیشتر توی این سالها به فکر نابودی استکبار جهانی بوده اند.و یا اصلاح جهان و یا نجات فلان کشور و از این کارها.
نه برق هست،نه هوا هست،بسیاری از مناطق بحران آب دارند کارخانه جات نوسازی نشده اند و به طور خلاصه محرومیت و عقب ماندگی در همه بخش ها دیده میشه و نتیجه اش اینی هست که می بینید.کشور ما شاید تنها کشور در جهان باشه که وقتی میری تو خیابان میبینی چراغ راهنمایی خاموشه! و هر کسی از یه طرف میاد حالا دلیلش چیه؟ دلیلش اینه که برق نیست!!! یعنی اونقدر برق نیست که حتی ارگانها حیاتی شهر روشن بمونه که ماشین ها مردمو زیر نگیرند.اونم تو کشوری که به اندازه حداقل دویست سال گاز داره....
حالا اگه عقلانیتی بود مثلا مثل کشوریهایی مثل چین ،هند یا فیلیپین که فقر و محرومیت هست ولی عقلانیت هم هست یعنی کشورشون رو به پیشرفت و ترقیه و اوضاع هر روز بهتر میشه خب این به مردم اون کشور آرامش میده.ولی کشوری که فعلا دغدغه اصلی اقایون اینه که یک مکانیزم پیچیده طراحی کنند که مثلا اون دختر سیزده ساله اگه روسری از سرش افتاد چجوری مجازاتش کنند.در حالیکه ارزش پول ملی مرتب در حال سقوطه،اینجا روز به روز اوضاع بدتر میشه....
من سعی می کنم کتاب هایی معرفی کنم که به روز باشند. مثلا همین کتاب آخر بسیار جدید هست که توی کتابفروشی های معتبر پیدا میشه ولی اگه نتونستید پیدا کنید از سایت ایران کتاب تهیه کنید.
از کتابفروشی ها کتاب بخرید که هم چراغشون روشن بمونه و هم لذت خریدن کتاب را حس کنید
سلام خسته نباشید.
کتابهایی که معرفی می کنید موضوعات خوبی دارند ولی در مراجعه حضوری نمیتونم تهیه شون کنم.
میشه بپرسم شما کتابهارو چطور تهیه میکنید؟
سایتی هست که برای خرید آنلاین معرفی کنید؟
سه شنبه روز خوبیه.نه اول هفته است نه آخر هفته.اشکال از روان بنده است که سه شنبه را انتخاب کرده!
پوسیدگی مغز را جدی بگیریم!.از شبکه های اجتماعی( به طور مشخص اینستا) دوری کنیم و بیشتر کتاب بخوانیم.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago