آرزوی بزرگی بود 
دوباره به عقب برگردم و دوست داشتن را میان دستانش جستجو کنم.
نگاهم را به چشمانش بدوزم
گرما را در چهار دیواری آغوشش حس کنم.
گونه هایم از التهاب این هیجان گر بگیرند .
شاید یک آرزو باشد
کوچک شوم و کفش کودکی هایم را به پا و برای داشتنش پا تند کنم .
آن روزها تمام دنیای من‌ خلاصه می شدند در وجود این زن که جهان را به اندازه ی عمر نوح تجربه کرده بود .
مادر بزرگم پیرزن زیبا رویی بود که لبخند روی لب هایش ملاحت می‌بخشید به چهره اش .
من اعجاز را میان کلماتش یافته بودم آن وقت که  محبت چون قطره های شبنم شستشو می‌دادچهره ی دنیا را از ناپاکی روزگار .
نگاهم همیشه به دنبال او کشیده می‌شود سرگردان توی قرمزی گل های چادر نمازش . من او را گم کرده بودم آن هم یک روز صبح به وقت بیدار شدن
جای خالی اش را توی سجاده ی آغشته به عطر گل های مریم یافته بودم ، انگار شده بود یک قصه توی کتاب های شب
شده بود یک خاطره توی تقویم  ورق خورده ی روی میز . شبیه یک نسیم توی شعرهای شهریار آن وقت که با بغض خوانده بود هایان دا قالدین خان ننه
#آذر_فراهانی
@Azar_farahanii

آرزو می‌کنم، نشد که بشه‌ هایِ زندگیتون به صفر برسه.
@Azar_farahanii

کار دیگری از من برنمی‌آید
کاری مثل پر کردن جای خالی ات
من فقط می توانم
جای خودم را پر نگه دارم
بازیگر زندگی خودم باشم 
حواسم را جمع خودم کنم
که دست از پا خطا نکنم
مثلا دلم بند دل دیگری نشود
از ستاره های توی آسمان زندگی
فقط یک ستاره بچینم
یک ستاره که بشود ستاره ی من
به هرجای داستان زندگی ام که میرسم
به هر طرف که پا می‌گذارم 
حالم را خوب نگهدارم

#آذر_فراهانی
@Azar_farahanii

‍ **همه چیز روزی به انتها می رسد

مثل آذر که به بهانه ی یلدا
روزها را از پی هم می شمارد
تا دستانش را به آغوش بگیرد

مثل چشمان تو
که خیالات مرا پاک به هم ریخته

مثل خیابان های پاییز
که به تصویر می کشد
صدای تو را
با میم مالکیتی که
به آخر نامم می چسبانی

مثل ته داستان من و تویی که
روزی ما می شود#آذر_فراهانی?#خوانش_آنلاین_لیدا?**

@morizzn

ساده دوستت دارم
نه به پیچیدگی گیسوانت
این خیال توست که در من
هر روز تکرار می‌شود
عجیب نیست
موج خروشان این احساس !
نوبرانه های پاییز
همیشه به راه است

#آذر_فراهانی

@Azar_farahanii

@Azar_farahanii

@Azar_farahanii

دیدار به بن بست رسیده بود 
تلخ کرده بود کامم را 
سنگین بود این غم
برای منی که فقط
یک خورشید خواسته بودم
برای زندگی
که روز را برایم  گرما ببخشد
و یک شب که مهتاب
نورانی کند آسمانم را
من از میان فصل ها
پاییز را طلب کرده بودم
تا انارهایش به لبخند
دانه ترکانند
#آذر_فراهانی
@Azar_farahanii

دلم زندگی میخواد
بی دلهره،بدون دعوا،بدون نگاه سرد.....
#آذر_فراهانی

?#صدا- فراهانی
@bcbhchcbxuudbdhp
@Azar_farahanii

دلم زندگی می خواهد
بی دلهره ، بدون دعوا ، بدون‌نگاه سرد و غضب آلودی
دلم آرامش می خواهد
یک روز برگردم به خانه و باز صدای مادرم را بشنوم که برگشته ؛ سرحال و قبراق . آن وقت یک نفس راحت بکشم از ته دل ، عمیق .حتی اگر شد اشک بریزم برایش ، شاکر باشم به خاطر بودنش..
دلم زندگی می خواست  لابلای روزمرگی هایم ، بدون دلهره ، بدون یک خبر بد ، بدون چشم و همچشمی ، بدون بازخواست شدن برای داشته و نداشته هایم ، برای به روز نبودن وسایل خانه ام و .....
دلم زندگی می خواهد با آدمهایی که من را فقط برای خودم بخواهند.

#آذر_فراهانی
@Azar_farahanii