داستان یه ستاره دریایی

Description
من درمورد چیزهایی که دوستشون دارم زیاد حرف نمیزنم؛ تو استثنایی.
‌ ‌
Ronac.blogfa.com

http://t.me/HidenChat_Bot?start=1569780217
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

1 year, 5 months ago
1 year, 5 months ago

خوابی. دست‌هات رو روی قفسه سینه‌ت جمع کردی، پلک‌هات بسته‌ست و مژه‌های مشکیت به‌طرز عجیبی آروم و زیبا روی صورتت ریخته. گاهی بدنت تکون سریعی میخوره که قلبم رو آتیش میزنه. دستم رو میکشم روی تنت؛ دلم میخواست قدرتش رو داشتم که از جسمت عبور کنم و روحت رو ببینم؛ اون قسمتی که زخمیه. دلم میخواست زخم‌ها رو یکی‌یکی لمس کنم و باهاشون آشنا بشم، از قدیمی‌ترینشون تا تازه‌ترینش. دلم میخواست داستانشون رو بدونم حتی اگه شنیدنشون غمگینم کنه. دلم میخواست میتونستم از جسمت فراتر برم و روحت رو لمس کنم؛ اون تاریکی غلیظی که مثل دیوار جلوم قرار گرفته رو، اون دیواری که من هربار خودم رو میکوبم بهش تا شاید بتونم ازش عبور کنم و آدمی که پشتش قایم شده رو ببینم.
خوابی. شبیه پسر کوچولوی غمگینی که خسته و کوفته از کوچه برگشته خونه وقتی که تیمش بازی فوتبال رو باخته. دلم میخواست یه جفت بال بزرگ داشتم و پسر کوچولوم رو زیرش قایم میکردم. قایمت میکردم و نمیذاشتم دست چیزهایی که آزارت میدن بهت برسه. قایمت میکردم و نمیذاشتم تاریکی‌هایی که بهت هجوم میاره شروع به غرق کردنت کنه. دست‌هام رو دورت حلقه میکردم و نمیذاشتم فکرهای توی سرت ببرنت جایی که نمیخوای. اگه راهی وجود داشت که بتونم هر چیز روشنی که تو وجودم باقی مونده رو به تو بدم، شور زندگی و شادی‌ رو بهت برگردونم، درخشش رو به اون چشم‌های خوش‌رنگت برگردونم، عشق رو به اون قلبت که اصرار میکنی دیگه نداریش برگردونم و درنهایت من اونی باشم که ازش یه پوسته سرد و خالی و تاریک باقی می‌مونه تو یک لحظه، تو یک چشم به‌هم زدن، تو یک نفس و بدون لحظه‌ای تردید انجامش میدادم.
خوابی. گاهی از خواب میپری و از بین پلک‌های نیمه‌بازت کمی بهم نگاه میکنی و دوباره خوابت میبره؛ میدونم که یادت نمی‌مونه، اونقدر هوشیار نشدی که ببینی مثل بچه گربه بهت خیره شدم و آرزو میکنم که کاش ابرقهرمانی چیزی بودم تا قدرت بیرون کشیدنت از دنیای رنگ‌های سیاه‌ و خاکستری رو داشتم.
خوابی و من نشستم به آشفتگی‌ای که زیر پوستت جریان داره نگاه میکنم؛ ابرقهرمان نیستم و تنها کاری که ازم برمیاد دوست داشتنته.

1 year, 5 months ago

تو میگی فراموش میکنی؛ من اما فراموش نمیکنم. متاسفم که در این مورد بهت هشدار نداده بودم. من می‌نویسم، این رو میدونی دیگه، نه؟ من کلمه‌ها رو کنار هم میذارم و چیزی که به وجود میاد تو هستی. شروع به تایپ کردن میکنم و صدای کیبورد هربار از اول با تو آشنام میکنه. مداد رو توی دستم میگیرم و حرکت دست‌های تو روی کاغذ جاری میشه. به تو نگاه میکنم و همزمان از جمع شدن چشم‌هات موقع خندیدن توی سرم یک داستان کوتاه می‌نویسم. انگشت‌هات رو بین دست‌هام می‌گیرم و خیره به دست‌هامون فکر میکنم که اگه هیچوقت رهام نکنی شاید بتونم سطرهای شادتری بنویسم. می‌بوسمت و همون لحظه ذهنم سریعا دنبال کلماتی میگرده که بتونه حس لب‌هات رو به درستی تداعی کنه. وقتی کلماتم با تو گره بخوره چیزی به اسم فراموش کردن برای من وجود نداره. تا آخر عمرم ردی از تو توی تمام نوشته‌هام باقی می‌مونه. تو قراره بارها و بارها خودت رو بین کلماتم پیدا کنی؛
/تو در من نمی‌میری، نه تا وقتی که می‌نویسم.

1 year, 5 months ago

جوریه که اگه پسر بودم برات می‌فرستادمش.

1 year, 6 months ago

برای تو می‌میرم.

1 year, 6 months ago
1 year, 6 months ago

هربار آسون‌تر نمیشه فقط یاد می‌گیری که چطور باید باهاش کنار بیای.

1 year, 6 months ago

همیشه هستم.

1 year, 6 months ago

امروز خیلی شاعرم.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago