بیمارستان هست اگ میش براش ی حمدشفا بخونید :)

بابام آلزایمر داره همه رو یادش رفته الا مامانم :))

سردرد هم ب هفت روش سامورائی داره ترتیبم رو میده

فامیلمون ک تو حراست فروشگاه رفاهه گفت ب احتمال زیاد امشب ایران میزنه

با دست‌های عضلانیش چسبوندتم ب دیوار
اونجا بود ک با دنیای دخترونگیم خداحافظی کردم...

الان پزشکیان داره تند تند نهج البلاغه رو ورق میزنه ببینه حضرت موقع ترور مالک اشتر چی گفته

واقعا نمی‌دونم بعضیا چطوری از گرمی هوا لذت میبرن احمق گرما اگ خوب بود ک خدا باهاش تهدیدمون نمی‌کرد

چند روزی میشه هوا همش هوای غروب جمعه‌ست...

واقعا فکرشم نمی‌کردم اون اوایل میرفتم با ی لیست می‌شستم از معیارها و اهدافم تو زندگی میگفتم و الان نشستم دارم من نفرت انگیز می‌بینم

رفتم ماهی بگیرم ‏گفتم این یدونه ماهیه رو چرا گذاشتین تو ی تنگ جدا؟ گفت این جنگجوعه با لگد زدم زیر تنگش گفتم این هیچ پخی نیست