داستانکِ ایرانیِ سیاست

Description
محسن خلیلی

۰۹۱۵۵۱۶۴۲۰۸

+15142170016

@MohsenKhalili1346
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago

hace 5 meses

علی خامنه‌ای، سالیانی دراز است‌که «آمریکا» را، بر دوش می‌کِشَد؛ اگرچه، در آخرین سخن‌رانی، بگوید «مرگ بر آمریکا»!

◾️راهبانِ زن‌گریز، دسته‌جمعی، نیایش‌کُنان، پیاده‌روی می‌کردند.

◾️به رودخانه رسیدند.
بایست عبور می‌کردند.

◾️زن، کنارِ رود، ایستاده بود.
توانِ گُذَر و شنا نداشت.
راهبان، به‌هم‌دیگر، نگاه کردند.

◾️بزرگِ راهبان، زن را، بر دوش گرفت و از رودخانه، گُذر کرد؛ و، زان‌سو، بر زمین نَهاد و هم‌راهِ دیگرراهبان شد.

◾️راهبان، زان‌پس، راهبِ پیر را، نه، سخن گفتند و نه، نگاه کردند.

◾️گذشت‌وگذشت.

◾️راهبان، راهبِ بزرگ را، کِنار نهاده بودند.
بیش‌از دو هفته، به‌درازا کشید.

◾️راهبِ کُهَن‌سال، راهبان را، فراخواند.
گفت: رازِ قهرِ با من، چیست؟

◾️گفتند: هم‌سوگند بودیم برای گریز از زن؛ نه، نگاه؛ نه، لمس؛ نه، حسّ؛ نه، سخن؛ نه، احساس! ولی، تو، زن را، به‌دوش کشیدی!

◾️گفت: من، کوتاه‌وبه‌شتاب، در کم‌تر از دقیقه، زن را، به‌دوش، کشیدم و نَهادم و جدا شدم و رفتم؛ ولی، شما، بیش‌از دو هفته است‌که، آن «زن» را، بر دوش می‌کشید و بدان «زن»، فکر می‌کنید و رنج‌وعذابِ آن «زن» را، می‌کشید و در آن «زن»، مانده‌اید و در آن «زن»، محصور شده‌اید و مُدام، آن «زن» را، نگاه و لمس و حسّ و احساس می‌کنید و مُدام، با آن «زن»، سخن می‌گویید.

🔴 دیرزمانی است‌که، علی خامنه‌ای، گرفتارِ آمریکا شده است؛ مُدام، آمریکا را، به‌دوش می‌کشد؛ مُدام از آمریکا، می‌گوید؛ مُدام، فکرِ معامله با آمریکا، می‌کند؛ مُدام، به آمریکا، فحش می‌دهد؛ مُدام، به آمریکا، نگاه می‌کند؛ مُدام، آمریکا را، لمس می‌کند؛ مُدام، آمریکا را، حسّ می‌کند؛ مُدام با آمریکا، سخن می‌گوید؛ شبان‌روز، آمریکا را، احساس می‌کند.

محسن خلیلی

۱۶ بهمن ۱۴۰۳ / ۴ فوریه ۲۰۲۵

@kabkekebek

hace 5 meses

پنج‌ هنگامه‌ای که قلب و مغزِ من، ازکار افتاد!

🔴در عمرِ پنجاه‌وهفت‌ساله‌ام، پنج‌بار، ذهن و زبان و روح و احساس و مغز و قلب و گفت‌ونوشت و تن‌وجانِ من، ایست کرده و قفل شده است و پُرغَم‌واندوه شده است و دست‌وپا ‌به‌کار، نرفته و بی‌حرکت و فَلَج شده است و تنِ رنجور، بدخواب و بی‌خوراک شده و بسی گریه بوده است‌که روزاروز و شباشب، بی‌اختیار، روان و گریبان‌گیر بوده است.

▪️یک)آبان‌وآذرِ ۱۳۶۱، بود؛ پانزده‌ساله بودم؛ دانش‌آموزِ دوم دبیرستان بودم؛ رشتۀ اقتصاد. آموزگارِ درسِ روان‌شناسی، دانش‌آموزان را، به مرکز نگه‌داریِ معلولینِ ذهنیِ فیض بُرد، در جادۀ نجف‌آباد-اصفهان. تا سه روزِ بعد، نه ‌خواب داشتم، نه‌ خوراک؛ فقط غُصّه بود که می‌خوردم و یادم به قیافه‌های پُرانتظارِ معصومانۀ رهاازدنیا و حیران‌وسرگردانِ اسیر و به‌تخت‌بستۀ آنان، که می‌افتاد، بغض گلویم را می‌فشرد و چشمانم پُر از اشک می‌شد.

▪️دو)نخستین روزهای فروردینِ ۱۳۶۶ بود؛ بیست‌ساله بودم؛ بیش‌از شصت‌هفتاد جسدِ شهیدانِ عملیات کربلای چهار را، در کلوپ دانش (خیابان دانش، نجف‌آباد) با اسم‌ورسم و پیچیده‌درپرچم، در تابوت گذاشته بودند. چهره‌ها را می‌شد دید؛ می‌دیدم و غُصّه می‌خوردم؛ بیش‌ازچهارساعت، تک‌تکِ اسم‌ها و چهره‌ها را، دیدم؛ برگشتم خانه؛ مثلاً عید بود؛ خوردوخواب‌وخوراک، نداشتم؛ گریه می‌کردم فقط؛ هم‌بازی و هم‌کلاسی و هم‌سن‌وسال می‌دیدم میان‌شان.

▪️سه)خردادِ ۱۳۸۰ بود؛ سی‌وچهارساله بودم؛ فیلمِ چندش‌آورِ سه‌ساعت‌واندیِ شکنجۀ متهمانِ قتل‌های زنجیره‌ای را دیدم. به‌قدری زشت و مشمئزکننده و لجن بود که، تا مدّت‌ها، حالاتِ افسردگان را داشتم و خواب‌وخوراک نداشتم و به زمین‌وزمان، فحش می‌دادم و نمی‌خواستم و نمی‌توانستم باور کنم که، یک نظامِ سیاسیِ مدّعیِ دین و مذهب، تاچه‌اندازه می‌تواند کثیف و به‌فرموده و سرگرمِ زیرِ شکم باشد و هرزه شود که، سناریویی برای اعتراف‌گیری از متّهمان بنویسد که در زشت‌ترین فیلم‌های زشتِ پورنوگرافیک نیز، قفل است.

▪️چهار)دیِ ۱۳۹۸ بود؛ پنجاه‌ودوساله بودم؛ ایران نبودم؛ فیلم‌وخبرِ سرنگونیِ هواپیمای پروازِ ۷۵۲ اوکراین را می‌دیدم‌ومی‌شنیدم؛ به‌قدری بُهت‌زده و اندوه‌گین و گریان بودم که، کارِ روزوشبِ من شده بود مرورِ مدامِ صحنه‌های پروازِ هواپیما و پرتابِ موشک‌ها و دورزدنِ هواپیما به‌امیدِ نشستن بر باند و تکه‌تکه‌شدن و آتش و سقوط و کشته‌شدنِ بی‌شماری نازنینِ امیدواربه‌آینده. بی‌گمان، یک‌ماه، به‌درازا کشید که اندکی، به‌حالتِ طبیعی برگشتم. زان‌پس، بی‌دلیل و بادلیل، افسردگیِ من، بسیارتشدید شد؛ امیدبه‌آینده را، ازدست دادم؛ به‌ویژه، پنج‌شنبه هفدهمِ بهمنِ ۱۳۹۸، که درحالِ برگشتن از کانادا به ایران بودم و هواپیمای عمان‌ایر، درحالِ چرخ‌زدن برای فرود بود، لحظه‌ای گمان بردم که اکنون است‌که، برخی بی‌پدرانِ صدپدر، دستوربه‌شليكِ موشك بدهند؛ و، نه از ترس (كه داشتم البته) بلكه در فكرِ زجروضجّۀ مسافرانِ پرواز هواپيمای اكراينی بودم که، با مرگ، دست‌وپنجه نرم می‌کرده‌اند و مرگ را، می‌دیده‌اند که وحشیانه، سُراغِ آنان می‌گیرد و جان‌شان را می‌ستاند و دور می‌زَنَد و می‌رَوَد. پس‌ازسرنگونیِ هواپیمای اوکراین، من، دیگر، آن آدمِ پیشین نشدم‌که بودم.

▪️پنج)دیِ ۱۴۰۳ است؛ پنجاه‌وهفت‌ساله‌ام؛ در آمازون، داشتم کار می‌کردم و هم‌زمان، فایلِ صوتیِ یک‌ساعتۀ «بهروز اثباتی»، از سپاهیانِ عالی‌رتبۀ دست‌اندركارِ جنگ سوریه را، گوش می‌کردم که، داشت دست‌وپا می‌زد و به‌نحوی تکان‌دهنده می‌گفت که، چرا بشار اسد، کشور را رها نموده و به‌ روسیه رفته و ایران، سوریه را ترک کرده است. به‌هنگامِ گوش‌کردنِ به محتوای صدایِ سردارِ سپاه، می‌شد فهمید که تاچه‌اندازه، فرقۀ جهل‌وجنون، کشور را، «به‌فرمودۀ ولایی»، با توهّم و خیال‌بافی، مُدام‌به‌پرت‌گاه، برده است؛ تاجایی‌که، فایل صوتیِ سردارِ مغلوب را، توان که، «دائرة‌المعارفِ» ندانم‌کاری و بی‌آبرویی و میهن‌فروشی و آرزواندیشی و نادانی و دروغ‌زنی و ساده‌اندیشی و ملّت‌فروشی و بیگانه‌دوستی و لاف‌‌زنی و گزاف‌گویی، به‌شمار آورد؛ و توان که، در دوره‌های عالی دانشگاه‌های جنگ، آموزش داد و نشان داد که، ترکیبِ جهلِ و توهّمِ «ولی» و «ولایت‌مدار»، چگونه می‌تواند یک کشور را، پس‌از، صرفِ ده‌ها میلیارددلار، به بن‌بست، بکشاند و مغلوب و سرافکنده کند و «خیانت‌به‌کشور» را، معنادار کند و مصداق، بَخشَد. درحینِ گوش‌کردنِ فایلِ صوتی، آه می‌کشیدم و افسوس ‌می‌خوردم و گریه می‌کردم که چگونه، آمیزۀ کمیکِ «استالین و عثمان و مظفّرالدّین‌شاه»، در «علی خامنه‌ای»، او را، بیش‌از و پیش‌از، «شاه‌سلطان‌حسین»، به گردن‌نگیرترین و فاجعه‌بارترینِ سیاست‌کوشِ تاریخِ اکنونِ ایران، مبدّل کرده است و «جمهوری اسلامیِ تحتِ زعامتِ» او را، هم‌چو سرطان، به‌جانِ «ایران»، انداخته است.

محسن خلیلی

۱۴ بهمن ۱۴۰۳ / ۲ فوریه ۲۰۲۵

@kabkekebek

hace 5 meses, 1 semana

مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۱۴)

◾️در پایانِ مسابقۀ فوتبالِ دو تیمِ فولاد خوزستان/چادرملو اردکان (به‌تاریخِ ۲۹ آذر ۱۴۰۳)، یکی از دو سرمربّی (به‌هَنگامِ پاسخ به پرسشِ خبرنگار، که گفته بود، سرمربّی تیمِ روبه‌رو، چنان، گفته است) چنین گفت:

🔺«هرکسی، نظرش، برای خودش، قابل احترام است.»🔺

◾️مزخرف‌گویی است.

◾️چرا؟

◾️یک) نظر، می‌تواند درست یا نادرست باشد؛ ولی، به‌هرحال، محترم است.

◾️دو) نظر، هم برای نویسنده/گویندۀ نظر، محترم است؛ و، هم برای خواننده/شنوندۀ نظر.

◾️سه) جملۀ «نظر، محترم است»، بداهت دارد؛ و، نکتۀ «بدیهی»، گفتن/نوشتن ندارد.

◾️چهار) اگر ادامۀ منظورِ گوینده این باشد که، «هرکسی، نظرش، برای خودش، قابلِ احترام است؛ ولی، برای من، قابلِ احترام نیست.»، بی‌حرمتی نموده است‌که، فراتر از مزخرف‌گویی و مزخرف‌نویسی است.

محسن خلیلی

۹ بهمن ۱۴۰۳ / ۲۸ ژانویه ۲۰۲۵

#مزخرف#درازننوشتن#پرنگفتن

@kabkekebek

hace 7 meses, 2 semanas

دستورِ تازۀ روزگار(۵)
?Novus Ordo Seclurom?*◼️**◼️اندربارۀ "دونالد ترامپ" و "ایلان ماسک"؛ و، نه، "آرمان‌شهر" [Utopia] و، نه، "پادآرمان‌شهر" [Dystopia]، که، همانا و هرآینه، پدیدارشدنِ X-Topia؛ و، دربارۀ آیندهٔ ایران، که شوربختانه، در مُغاکِ خودساخته، به‌دام، افتاده و کم‌ارزش گشته و ارج، زِ دست، بِداده است.◼️*◼️

?یک) در «دستورِ تازۀ روزگار»، ایران، می‌بایست، «گشوده‌بازار» گردد و به ‌بازار جهانی، کشانده شود.

?دو) در «دستورِ تازۀ روزگار»، افغانستان، هم‌چنان، «منجمد/درخودفرورفته/ایستا»، باقی می‌ماند.

*?سه) دلیلِ منجمدسازیِ [Freezing] افغانستان، دوگانه است:
▪️الف) مانع‌سازیِ بر سرِ راه سود و تجارتِ چين؛
▪️ب) ترساندنِ مدامِ روسيه* از خطرِ انتقالِ نیروی بنیادگرایِ دست‌به‌اسلحه.

*?چهار) نظامِ سرمایه‌داری [منظومۀ تجارت جهانی و برندهای برتر بین‌المللیحریص و نیازمندِ «بیش‌از ده‌هزار میلیارد دلار» ثروتِ نهفتۀ افغانستان، به‌شمارند که، دربرگیرندۀ مواد مهمّ مشهوربه «فلزات آینده*» است.

*?پنج) دلیلِ نامنجمدسازی [Defreezing] و بهنجارسازیِ ایران، وجودِ ناگشوده‌ترین بازارِ حریص‌به‌مصرفِ* کالاهای جهانی، در کشوری است‌که، مُدام در جست‌وجوی مصرفِ تولیداتِ برندهای بین‌المللی است.

?شش) برندهای جهانی، برتر از دولت‌ها و برفرازِ حکومت‌ها، تصميم‌گيرندگانِ اصلیِ تجارت بین‌المللی، به‌شمار می‌آیند؛ و، بیرون‌ماندنِ بازارِ پُرجمعیتِ پُرسلیقۀ تازه‌طلبِ به‌شدّت‌مصرف‌گرا، از چرخۀ بازارِ جهانی‌شده، خلافِ عقلانیّت سودانگارِ سرمایه‌دارانه است.

*⚫️هفت) افغانستان، سه وضعيتِ قديم و يك وضعيت تازه داشته است:
?الف) «گذرگاه» [Passage] با اوج‌گیریِ رقابت‌های اروپاییِ آغاز و ميانۀ قرنِ ۱۸؛
?ب) «حائل» [Buffer] و ضربه‌گیرِ رقابت‌های انگلستان/روسیه، بر سرِ هند؛
?پ) «حفره» [Hole] با فرورفتن در سياه‌چالۀ «نزاع‌ِ» مُدام، پس‌از تهاجم شوروی؛
?ت) «گلوگاه*» [Bottle-Neck] با اوج‌گیری رقابت‌های بسیارجهانی‌شدۀ اقتصادی و سیاسی و نظامی.

*?هشت) چین، برای چیرگی بر فضای جهانیِ تجارت آینده، کشورِ «چندکریدور*» [MultiCorridor Country] شده است.

?نه) آمریکا، برای پیاده‌سازیِ Make America First Again، نیازمندِ سرزمینِ «کریدورشِکن» [Corridor-Breaker Territory] است.

?ده) آمریکا، برای پیاده‌سازیِ Make America First Again، نیازمندِ برون‌سپاریِ «امرِ» سیاست، در خاورمیانه است؛ از سه راه‌روِ اسراییل [نظامی/امنیّتی]، ایران [بازار]، و عربستان سعودی [اقتصادی/مالی و واتیکان‌سازیِ مکه].

?یازده) افغانستان، در «دستور تازۀ روزگار»، «سرزمینِ گلوگاهِ کریدورشکن» [Territory of the Bottle-Neck & Corridor-Breaker] می‌شود.

?دوازده) ایران، با «توافق بزرگ» و/یا «جنگ بزرگ»، «بهنجار/گشوده»، می‌شود.

?سیزده) اگر، America First، کام‌روا گردد، امکانِ تغییرِ بافتارهای سرزمینی [گشادوبستِ جغرافیایی] پدیدار خواهد شد؛ افغانستانِ دونیم‌شدۀ کوچک‌تر و ایرانِ بزرگ‌تر.

?چهارده) اگر، America First، ناکام‌ گردد، امکانِ تغییرِ بافتارهای سرزمینی [گشادوبستِ جغرافیایی] پدیدار خواهد شد؛ افغانستانِ دونیم‌شدۀ کوچک‌تر و ایرانِ چندپاره.

?*?*?پایان?*?*?

محسن خلیلی

۱ آذر ۱۴۰۳ / ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴

#آمريکا#دونالد_ترامپ#انتخابات_ریاست_جمهوری_۲۰۲۴#ایلان_ماسک#دستور_تازه_روزگار
#آینده_ایران#آینده_افغانستان#Novus_Ordo_Seclurom#X_Topia

@kabkekebek

hace 7 meses, 2 semanas

?دوستان و همراهان گرامی

?چهل‌وچهارمین «دوهفتانه با کتاب:نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!»دایموندخوانیِ۵برگزار شد.

?پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ دنیا تا دیروز:آنچه از جوامع سنتی می‌آموزیم(جَرِد دایموند،علی مجتهدزاده،تهران،پارسه،چاپ سوم،۱۴۰۰)را، بشنوید.

محسن خلیلی

۱ آذر ۱۴۰۳ / ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴

#دوهفتانه_با‌_کتاب#دنیا_تا_دیروز#جوامع_سنتی#جرد_دایموند#علی_مجتهدزاده

@kabkekebek

hace 7 meses, 2 semanas

دور، دورِ «دوره» است!
به‌بهانۀ همایشِ «دوره‌بندی در تاریخ»

?یک)کتابِ «این جهانِ گذرا:تاریخچۀ بشریّت»[دیوید کریسچن،پارسی‌کردۀ مزدا موحد،تهران:بیدگل،چاپِ چهارم،۱۴۰۳]را، خوانده بودم.

?دو)با «حسن حضرتی»[تلگراماً]گفت‌وگو می‌کردیم؛ از هر دری.

?سه)گفتم: یاد مقالۀ تو بودم دربابِ دوره‌بندی در تاریخ!

?چهار)گفت: محسن! راستی! همایش داریم در «پژوهشکدۀ تاریخ اسلام»؛ دربارۀ دوره‌بندی در تاریخ.

?پنج)گفتم: شرکت می‌کنم؛ و، درجا، گفتم که، عنوانِ نوشتارکِ من این است: دور، دورِ «دوره» است!

?شش)گفت: ژورنالیستی است!

?هفت)گفتم: چَشُم![به‌قولِ مشهدی‌ها]؛ تغییر می‌دهم.

?هشت)عنوانِ نوشتارک[و، اکنون، گُفتارَک]را گذاشتم:
دورۀ تاریخی: چهار دشواره؛ هفت‌پرسشِ ساختار و هفت‌مایۀ پیرنگ.

?نه)تلاش کردم بنویسم؛ نشد؛ کار در آمازون، کار دستم داد و نرسیدم.

?ده)پروندۀ شنیداری را، امّا، رسیدم.

*?یازده)کوتاه‌‌آنکه: تاریخ، مانندِ دیگرریخت‌های داستان‌گویی، به ساختار نیاز دارد؛ و، «دوره‌بندی»، از ابزارهای اصلیِ تاریخ‌نگاران، برای آفریدنِ ساختار* است.

?دوازده)اگر، دوست داشتید، بشنویدش!

محسن خلیلی

۲۹ آبان ۱۴۰۳ / ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴

@kabkekebek

hace 7 meses, 3 semanas

دستورِ تازۀ روزگار(۳)
?Novus Ordo Seclurom?*◼️**◼️اندربارۀ "دونالد ترامپ" و "ایلان ماسک"؛ و، نه، "آرمان‌شهر" [Utopia] و، نه، "پادآرمان‌شهر" [Dystopia]، که، همانا و هرآینه، پدیدارشدنِ X-Topia؛ و، دربارۀ آیندهٔ ایران، که شوربختانه، در مُغاکِ خودساخته، به‌دام، افتاده و کم‌ارزش گشته و ارج، زِ دست، بِداده است.◼️*◼️

یک) شُعارِ «نخست، آمریکا» [America,First]، رونوشتِ تازۀ «صلح آمریکایی» [Pax Americana] است؛ و، واژۀ Pax، از نگاهی تاریخی، ناخودآگاه، یادآورِ «صلحِ رومی» [Pax Romana] و «صلحِ بریتانیایی» [Pax Britannica] است.

❇️ دو) Pax [صلح] در هردو گزارۀ صلح رومی و صلح بریتانیایی، گول‌زننده و رَه‌زَن است؛ نشانِ هم‌زیستی و صلح و دوستی و آرامش و مَوَدَّت، نیست؛ بالاترازآن، معنایی باژگونه، دارد و نشانۀ هژمونی‌جویی و چیرگی‌خواهیِ اَبَرقدرتِ سلطه‌طلبِ زمانه است‌که، با سازوکارهای خشونت‌‌آمیز، تهدید و ارعاب و اقدام، می‌کند و می‌جَنگد و جَنگِ دیگران را، خَموش می‌کند و صلح را، برقرار می‌سازد و نقشِ امپراتوریِ نظم‌گُستر را، بازی می‌کند و یک‌دست‌سازیِ برتری‌جویانۀ آقابالاسرانه را، از راه‌روِ سرکوب‌گریِ پُرخشونتِ هرگونه «غیر و دگری»، پی ‌می‌گیرد. به‌دیگرسخن، صلح از دالانِ جنگ، بیرون می‌آید؛ و، خلاف‌آمدِ عادت، قدرتِ صُلح‌گُستر، هم‌زمان، جنگ‌خواه‌ترینِ قدرت‌ها، به‌شمار است.

✳️ سه) نظم‌ونظامِ هژمونِ جنگ‌طلبِ صلح‌ساز را، «قدرتِ هوش‌مند» [Smart Power]، نیاز است‌که، آمیزۀ هم‌زمانِ «قدرت سخت» [Hard Power] و «قدرت نرم» [Soft Power] به‌شمار است؛ و، «آمریکا»، اکنون، چهره و نمادِ «هژمونِ جنگ‌ساز/صلح‌ساز» [Hegemon of War Creator/Peace Maker] زمانه است.

چهار) «کرونا» ("زامبیِ پَسامُدرن") زمانۀ فراتررفتن از شیوه‌های جاافتاده و کُهَن زمام‌داری را، آشکار ساخت؛ و حکومت‌ورزی پَساکرونایی را، خصلتِ «اپیستوکراتیک» [Epistocratic= کاردان‌سالارانه] بخشید؛ و، گزاره‌هایی مانند حکومتِ «بُزرگ‌مَنِشان» [Identified]، زمام‌داریِ «دانایان» [Knowers]، حکومتِ «خِرَد» [Wise] در هم‌راهی با «حکومتِ آموزش‌یافتگان» [Rule of Educated]، «حکومتِ وزین‌رأی‌داران» [Rule of Weighted-Voting]، «حکومتِ بهترآموزش‌دیدگان» [Rule of Well-Educated] و «حکومتِ شهروندانِ خردورز» [Rule of Reasonable Citizens] را، "راه" و "جا" انداخته است.

? پنج) هم‌راهیِ پیش‌روانه و جسورانۀ «ایلان ماسک» با «دونالد ترامپ»، آغازگرفتنِ حکومت‌ورزیِ دموکراتیک/اپیستوکراتیک است؛ و، زمانۀ Pax Americana را، فرارسانده است‌که، قدرتِ هژمون، «صلح» را، از «راه‌روِ قدرتِ خشونت‌ورزانه» [Peace Through Strength]، پیش‌می‌بَرَد و نخست، دشمنانِ شرورِ سرکشِ زیرِبارِنظم‌ْنَرو را، به‌هر ابزار و شیوه، سرکوب می‌کند و سپس، از جای‌گاهِ قدرتِ پیروزِ برترِ بالادست، صلح را، برقرارخواهد کرد تا، کشور[های]«غیرعادیِ» نظام بین‌الملل، نُرمال، شَود[شَوند] و بِهَنجار رفتار، کُند[کُنند].

??کوتاه‌آنکه، این‌بار، آن‌چه، در دورۀ «بَرجام‌بَستَن»، به برجامِ ۱ و برجامِ ۲، نام‌آور شد (و، قصۀ «جزیرۀ کیش» و «فورد» و «مک‌دونالد»، پیش آمد و «علی خامنه‌ای» [با گفتنِ این‌که، من از «بِرَند»، نفرت دارم و بازار ایران نبایست جولان‌گهِ دریچه‌های نفوذِ غربیان شود] زیرِ قول‌وقرارِ برجامیِ "جمهوری اسلامی" زد و ترامپ هم، کُلِّ برجام را پاره کرد و دور ریخت)، تکرار نخواهد شد.??

?*?*?دنباله دارد.?*?*?

محسن خلیلی

۲۵ آبان ۱۴۰۳ / ۱۵ نوامبر ۲۰۲۴

#آمريکا#دونالد_ترامپ#انتخابات_ریاست_جمهوری_۲۰۲۴#ایلان_ماسک#دستور_تازه_روزگار
#آینده_ایران#Novus_Ordo_Seclurom#X_Topia

@kabkekebek

hace 7 meses, 3 semanas

*?کتاب‌جویانِ کتاب‌دوستِ اهلِ «تردید

*?هشتمین[و، همانا، واپسین]نشستِ كتاب‌ِ ماهِ "تردید"*(پنج‌شنبه بیست‌وچهارم آبان ۱۴۰۳،چهاردهم نوامبر ۲۰۲۴)برگزار شد.

?پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ فیلسوفان هیتلر،ایوون شِرات،حسين کاظمی یزدی،تهران،رایزن،چاپ اول،۱۳۹۵)را، بشنوید.

محسن خلیلی

۲۴ آبان ۱۴۰۳ / ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴

#کتاب_ماه#مدرسه_تردید#فیلسوفان_هیتلر#ایوون_شرات#حسین_کاظمی_یزدی

@kabkekebek

hace 7 meses, 3 semanas

مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۹)

1⃣ طَرَف، درمیانۀ سخن، و، به‌ناگهان، و، البته، اندکی با عصبانیّت و دل‌نگرانی و قیافۀ حقّ‌به‌جانب و تَشَرزنان و مُرَدّد و عرق‌ریزان و در جست‌وجوی اعتمادبه‌نفس، می‌گوید:

?«البته، این نظرِ من است؛ و، ممکن است‌که، اشتباه باشد.»?

2⃣ از نام‌آورترین و مَلال‌آورترینِ مزخرف‌گویی‌ها، به‌شمار است:

?یک)خُب! تو، داری می‌گویی! دیگری که نمی‌گوید؛ و، آشکار است‌که، نظرِ «تو» است؛ و، نه، دیگری!

?دو)خُب! خودپسند مباش و گُمانِ دِگَر هم بِبَر! آشکار است‌که، ممکن است "نادرست" باشد!

3⃣ مزخرف‌درمزخرف‌درمزخرف است؛ شوربختانه، ولی، پُرآب‌وتاب و پُرآوازه و پُرکاربرد و پُربَسامد است.

محسن خلیلی

۲۴ آبان ۱۴۰۳ / ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴

#مزخرف#درازننوشتن#پرنگفتن

@kabkekebek

hace 8 meses

دستورِ تازۀ روزگار(۱)
?Novus Ordo Seclurom?*◼️**◼️*◼️اندربارۀ "دونالد ترامپ" و "ایلان ماسک"؛ و، نه، "آرمان‌شهر" [Utopia] و، نه، "پادآرمان‌شهر" [Dystopia]، که، همانا و هرآینه، پدیدارشدنِ X-Topia؛ و، دربارۀ آیندهٔ ایران، که شوربختانه، در مُغاکِ خودساخته، به‌دام، افتاده و کم‌ارزش گشته و ارج، زِ دست، بِداده است.◼️◼️◼️

? یک) فرآیندِ انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، بسیارپیچیده و بسیارشگفت‌آور است؛ و، زِ بس، پُرکِشش و پُرکُنش است، همگان را، عادت، این است‌که، اظهارِ فضل کنند و از اطّلاعِ «هم‌چون‌ارزن‌» و نه ارزندۀ خود، سخن‌ها برانند. جالب‌آن‌که، از ایرانی‌جماعتِ داخل‌نشین، فردی را نمی‌شناسم که، بر درون‌مایۀ هزارتوی نظامِ انتخاباتِ ریاست‌جمهوری آمریکا، به‌درستی و به‌خوبی، آگاه و چیره باشد؛ مگر یک‌نفر [ح.ح.] که، وزارت اطّلاعات، دیرزمانی‌پیش، او را، دست‌گیر کرد و زیرِ نظر بود و بسیارباهوش و پُرجنب‌وجوش بود و بسی‌خُوش‌سخن و پُرمایه و پُرآگاهی بود و دیرزمانی است‌که، از او، خبری نیست‌که‌نیست و نمی‌نویسد و نمی‌گوید.

? دو) نظم‌ونظامِ جامعۀ آمریکا، «آزمایش‌گاهِ علوم سیاسی» است؛ اگر بر سر درِ آکادمی افلاتون، نوشته شده بود که، «اگر، هندسه نمی‌دانی، وارد نشو»، بر سر درِ آکادمیِ سیاست، ببایست نوشت‌که، «اگر، نظم‌ونظام سیاسیِ آمریکا [هرچند، بخشی بسیارکوچک از آن] را، نمی‌شناسی، واردِ علوم سیاسی نشو».

? سه) آمریکا، تنهاکشورِ «"بنیادگذاری‌شدۀ" برپایۀ "پیمانِ گروهی"» [Founded & Social Contractual] تاریخِ جهان، به‌شمار، ‌آمده است؛ زین‌سبب، کشورِ "جُداپِنداشته" و «سَواشُدۀ» [Exceptional] دنیا، به‌شمار، رفته است‌که، نمادِ موعظۀ رستگاری‌جویانۀ عیسامسیح، قلم‌داد شده و به «کشور-دولتِ» "مأموریت‌گرا" [Missionary] و "سرنوشت‌گرا" [Fatalist] نام‌بُردار، گشته است و کشوری است‌که، به‌تنهایی، «شهرِ فرازِ کوه» [City Upon A Hill] نام‌ولقب، گرفته است‌که، «سرنوشتِ آشکارِ» [Manifest Destiny] «نجات‌بخشی» [Salvation] را، به‌دوش، گرفته است.

???دنباله دارد.???

محسن خلیلی

۱۹ آبان ۱۴۰۳ / ۹ نوامبر ۲۰۲۴

#آمريکا#دونالد_ترامپ#انتخابات_ریاست_جمهوری#ایلان_ماسک#دستور_تازه_روزگار
#آینده_ایران#Novus_Ordo_Seclurom#X_Topia

@kabkekebek

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago