Aesthete

Description
@heesboy
ADHD Brain | Queer ?️‍? He/They
فضایِ امن اقلیت‌ها، کوییر‌ها، تمامیِ نژاد‌ها و انسان‌هایی که کوییر‌ستیز، پلی‌فوبیک، نژادپرست و زن‌ستیز نیستند.
-
http://t.me/HidenChat_Bot?start=434326577
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 4 weeks ago

10 months, 1 week ago

شش ساله اینو گوش می‌کنم ولی بالاخره یه روزی با دوست‌دخترم تو روز ولنتاین بلند بلند می‌خونمش.

10 months, 1 week ago
10 months, 2 weeks ago

من سخت پیش میاد از یکی اینقدر بیزار بشم که مرده زنده‌ش واسم فرقی نکنه یعنی رسما باید خیلی بد گند بزنه طرفم و وقتی اتفاق می‌افته واقعا دیگه یکی به بدترین شکل ممکن گند زده.

1 year ago
Aesthete
1 year ago
Aesthete
1 year ago

خیلی خسته‌م.

1 year ago

دیگه دلم نمی‌خواد برم اونجا. سوار اون مترو بشم. دیگه دلم نمی‌خواد راجع به اون چیزها چیزی بشنوم. حتی شنیدن پت‌نیم‌‌ها حالم رو بهم می‌ریزه. آهنگ‌ها درد دارن، چایی‌ها از هر روزی تلخ‌ترن، لیموها دیگه ترش نیستن، عسل شیرین نیست، صورتی دیگه قشنگ نیست، موسیقی دیگه زندگی نیست، شعرها دیگه خوندنی نیستن، نوشته‌ها دیگه نوشتنی نیستن، عشق دیگه زیبا نیست، گیتار دیگه دوست داشتنی نیست، تمام سرگرمی‌ها دیگه لذت بخش نیستن. هیچ چیز دیگه جالب نیست و قرار نیست از این شکست بزرگ من رو نجات بده. آخر دُنیا دردش شبیه به همینه، وحشتناک و سنگین. چیزی که ترجیح می‌دم هیچوقت حسش نکنم.

1 year ago

دوست ندارم برم. آدم رفتن نیستم. اینبار اما رفتن دردش کمتر از موندن بود. نخواستم بشینم و ببینم. نخواستم بمونم. اما انگاری از جهنم به جهنم رفتم. اینقدر زیاده که حتی نمی‌تونم نفس بکشم. حتی نمیتونم حسش کنم. دلم می‌خواد همه‌ش ایزوله بشم و تماما خاموش بشم و یک ثانیه وجود نداشته باشم. دوست دارم حرف نزنم و برم و هیچوقت برنگردم تا روبرو نشم با این چیزها اما نمی‌شه.

1 year ago

جدی یک چیزی داخلم مرد. مطمئنم یک چیزی داخلم مرد. یک سوگواریِ وحشتناک. کابوس. امیدوارم به دردش عادت کنم. میدونم که اون راه دردش از این قرار بود بیشتر باشه ولی کاش این روزها زودتر تموم شن نمیتونم هر روز بمیرم. نمی‌تونم. از سه و بیست‌ و هشت دقیقه‌ی صبح متنفرم.

1 year ago

میگرن مادرت و پدرت رو باهم طعمه‌ی کوسه کردم.

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 4 weeks ago