قاصدی کو
که سلامی برساند ز منت؟

صلحِ تو ابتداےِ قیـامِ حـسیـن بود
صاحب لواےِ نهضٺَ شیب ‌الخضیب ها#آجرڪ‌_الله‌_یا_بقیۃ‌‌_الله

با ذره‌ تربتی‌ زغبارهای‌ چادرت
از گوشه‌ی‌ خرابه‌ مرا کربلا‌ بده...

#رقیه_خاتون

کِی قدم می‌نهی اِی شاه به ویرانه‌یِ ما...

جواب بعضے سؤال‌ها...
دل آدم را میسوزاند!

راستے پدر!
چه‌کسے مرا یتیم کرد؟!

#رقیه_خاتون

عالم محرم است و سلام علی الحسین
این ذکر عالم است سلام علی الحسین

#شب_زیارتی_ارباب

ولی اصلا به #جلیلی نمیخوره اسمش #سعید باشه.
بهش میاد آقا سید محمد طاها باشه:)

‍ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﻻﻥ ﺑﺎﺗﺮﯼ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮﻥ ...

ﺩﯾﮕﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﻭ ﺷﺎﻧﺴﺶ :)

*♦آنچه را ذخیره کرده‌ای، به دست سارق ایام* مسپار

مردی مزرعه‌ای آفتابگردان کاشت و  محصولش را در چند گونی ریخت و در انبار خانه‌اش ذخیره کرد تا نزدیک عید گران‌تر شود و آن‌ها را بفروشد.

دزدی شب به انباری او زد و تمام آفتابگردان‌ها را برد و در ته یکی از گونی‌ها، کمی از آفتابگردان‌ها را رها کرد.

او دست نوشته‌ای به این مضمون گذاشت:
«زحمت یک‌ساله‌ات برای من بود. این مقدار را هم گذاشتم، یک موقع نبری مصرفشان کنی. برو کشت کن سال بعد همین موقع باز در خدمتم!»

در روایت آمده است:
«هر روز فرشته‌ای بین زمین و آسمان ندا می‌دهد؛ ای مردم بسازید برای ویران شدن، و بزایید برای مردن، و بگذارید دنیا را و بگذرید از مال دنیا برای بردن.»

هرساله جمع می‌کنیم و دزدِ نفس با خوردن و خوابیدن؛ تمام زحماتمان را از ما می‌گیرد و می‌دزدد و ما آسوده برای سالِ بعد کار می‌کنیم و دو دستی نتیجۀ زحمات و تلاشمان را تحویل سارق ایام می‌دهیم و روزِ مرگ، می‌بینیم چیزی برای خودمان باقی نگذاشته‌ایم و دریغ از هیچ انفاق و بخشش و عمل صالحی!

#پندانه

براے شرمندگے هاے مدام..ـ
اَسْتَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه