ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 6 days, 20 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 2 weeks ago
انشاءالله خداوند سدهایی جلوی ما نگذارد .
سدهایی که جلوی ما و جلوی عبادت ما جلوی نماز ما، اینها را محو کند، تا ما بتوانیم انشاءالله به طیب خاطر عبادت خدا را بکنیم و خداوند ما را از این مرحله امتحان خوب بگذراند.
و در کارنامه ما همیشه انشاءالله نمره بیست داشته باشد.
۱۳۹۸/۰۱/۰۱
حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده #مجذوبعلیشاه اعلی الله مقامه الشریف
🍀🍀🍀
#کانال_تلگرام_کلام_دوست
🆔 @kalamedoust121
💠 اینستاگرام :
🌐 instagram.com/kalamedoust121
توخانواده ما....مرحوم آقای سلطانعلیشاه را میگفتند؛ حضرت آقای شهید، ایشان(حضرت آقای نورعلیشاه) را هم میگفتند؛حضرت آقای غریب،....آتش، غربت نمیپذیرد، هر جا برود همه را آتش میکند. ایشان از آن غریبها بودند.
۱۳۹۶/۱۱/۲۳
🍀🍀🍀
#کانال_تلگرام_کلام_دوست
🆔 @kalamedoust121
💠 اینستاگرام :
🌐 http://instagram.com/kalamedoust121
۱۷ ربیع الثانی مصادف است با خجسته میلاد با سعادت
حضرت آقای حاج ملاعلی نورعلیشاه ثانی طاب ثراه در سال ۱۲۸۴ قمری
حضرت آقای حاج دكتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه طاب ثراه ،در سال ۱۳۴۶ قمری
🍀🍀🍀
#کانال_تلگرام_کلام_دوست
🆔 @kalamedoust121
💠 اینستاگرام :
🌐 instagram.com/kalamedoust121
💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّسسرّهالعزیز
🔹 جلد اول - قسمت ۴۲ (صفحه ۳)
بله، خداوند فرمود وقتی آدم را خلق کردم از روح خودم در او دمیدم، پس بیرون ز شما نیست. ولی آن ادیب گفته که در این شعر نظریه «همه خدایی» که عرفا معتقدند بیان میشود. بعد گفتند شاهدت کو؟ طرف گفت دمم!! شاهد هم آورده از یکی از کسانی که خیلی مشهور است و با اینکه حافظه خوبی داشته است، اصلاً عرفان سرش نمیشود. حالا انشاءالله خدا او را بیامرزد چرا که او میگوید عرفا معتقد به «همه خدایی» هستند و همه را خدا میدانند! این گونه اشعار مانند دیوانشمس را هر کسی نمیتواند انتخاب کند و شرح دهد، این آقایانی که انتخاب میکنند ادیب هستند و البته از لحاظ ادبی این بیت خیلی شعر جالبی خواهد بود که «آنان که طلبکار خدایید، خدایید» ولی بهتر این است که بگوید: «خود آیید». البته این اشعار ادبی نیست. یک وقت یک شاعری شعر میگوید، میخواهد شعر بگوید. یک وقت خیر، عارفی است که میخواهد نکتهای را بگوید و برای اینکه زودتر اثر کند به شعر میگوید، مولوی از این قبیل است. مولوی و حتی سعدی تنها شاعر نبودند. سعدی میگوید:
همۀ قبیلۀ من عالِمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
(کلیات سعدی، تصحیح مظاهر مصفّا، تهران، انتشارات روزنه، ۱۳۸۵، غزلیات، ص ۴۰۰) بنابراین این بزرگواران هدفشان شعرگویی صرف نیست. حالا آقایان، این اشعار را از لحاظ ادبی میگیرند و میخواهند ترجمه کنند. در نتیجه فرض کنید کسانی که خیلی این آقا را بالا میبرند ـ بالا هم میرود، حق هم هست ـ منتها نه به دلیل آن چیزی که خودش میگوید، از این منبر[عرفان] بالایش نبرند، از آن منبر[ادبیات] ببرند! ادیب است بسیار خوب، ولی عارف خوبی نیست که مثلاً کتاب در شرح حال ابوسعید یا سعدی یا شیخ ابوالقاسم و امثال اینها بنویسد.
از هنگامی که این گونه مسایل تئوری شد، اختلافها بالا گرفت. وحدت وجود یک چیزی نیست که در تئوری بیاید، این نکتهای است که به حال بستگی دارد! از آن تاریخ اختلافات شد، یکی گفت وحدت وجود غلط است، یکی گفت درست است، یکی گفت معتقدان به آن کافرند، یکی گفت مؤمن حقیقی هستند. حتی شیخ علاءالدوله سمنانی با نظریه وحدت وجود ابن عربی مخالف است ولی خودش حرفهایی زده که آن حرفها، وحدت وجود را نشان میدهد. منظور که این آقایان وحدت وجود را با وحدت موجود ـ که خودشان خلق کردند ـ مخلوط میکنند و اخیراً هم در بعضی رسانهها چنین چیزی را دیدهام.
💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّسسرّهالعزیز
🔹 جلد اول - قسمت ۴۲ (صفحه ۲)
وقتی ما میگوییم لاالهالاالله، نیست هیچ مؤثری، هیچ الهی جز الله وجود ندارد. دیگر وقتی بگوییم یک (منی) هستم و یک (اللهی) هست، الله حلول کرده یا الله با من اتحاد پیدا کرده، این دو تا میشود. به دو نفر و دو وجود معتقد است و حال آنکه در عرفان وحدت وجود میگوییم؛ یعنی وجودی غیر از وجود اصیل و وجود مستقلی جز الله نیست.
مثالی بزنیم، البته در این مثالها لازم نیست تمام جزئیاتش با خارج منطبق بشود، یک کلیتی در ذهن انسان بیاید کافی است: دو تا سیم برق، یکی طرف مثبت، یکی منفی را وقتی نزدیک هم کنید یک مرتبه یک جرقه میزند، آن جرقه که وجود دارد ولی اگر خودش مستقلاً وجود داشت، چرا یک دقیقه پیش نبود و حالا یک مرتبه پیدا شد؟ آن جرقه جلوۀ وجود برقی است که در این سیمها هست. «سیمها» هم نباید بگوییم، باید بگوییم «سیم»، چون همهاش یکی است. یا مثلاً در دو قطعه ابر، یکی سیاه و یکی سفید، هر دو ابرند ولی وقتی به نزدیک هم میرسند، یک برق میزنند، آن برق چیست؟ جلوهای از نیروی الکتریسیتهای که در این ابرها هست، تجلی میکند. یک وقت این نیرو میخواهد تجلی کند، چگونه تجلی میکند؟ مثلاً یکی در بیابان است و صاعقه ناشی از آن میآید و او را میکشد. آیه قرآن هم برای جُهّال مثال میزند، میگوید که: چشمشان چیزی نمیبیند، یک جرقه ـ یعنی جلوۀ الهی ـ میزند یک چیزی میبینند، دو قدم به جلو میروند، باز تاریکی است. همین ابر میرود در مکانهای کوهستانی و تبدیل به مه میشود. همان ابر میرود یک جرقه میزند و جنگل را آتش میزند. آن طرفتر بارش میکند سیل میآید و همه چیز را ویران میکند. آن طرفتر جرقه میزند و یک باران ملایمی میآید و به ما روزی میدهد. اینها همه جلوههای مختلفی است از یک وجود و آن وجود برق است. جز برق نیست، این نیرو در سیم هست، در کارخانه هست، در ابر هست، در همه جا هست. در هر جایی که هست همان وجود واحد است، اینطور نیست که بگوییم این برق، برق کارخانهای است و آن برق ابر است و آن برق.... نیروی برق یکی است. ما اگر بتوانیم درک کنیم یک وحدتی وجود دارد، همۀ این موجودات جلوهای از اوست. آن سیلی که میآید و قوم نوح(ع) را آنطوری میکند، جلوۀ همان است ولی خدا به او میگوید تو کنار برو، من با این قوم کار دارم. آن آتشی که برافروختند که ابراهیم را در آن بسوزانند، آن آتش هم همان جلوۀ الهی است. همان جلوۀ الهی به آتش گفت: نسوزان. نه تنها آن آتش، هر آتشی که در دنیا برافروزند، جلوۀ همان است. ولی خداوند میفرماید جز ارادۀ من کاری صورت نمیگیرد.
بنابراین نه تنها کسی که به وحدت وجود معتقد باشد خارج از دین نیست، بلکه عین دینداری است. اگر کسی معتقد نباشد، معنای آن را نفهمیده و از مردم عوام است. ولی اگر معنایش را بفهمد و معتقد نباشد، او کافر است و نه آن کسی که معتقد است!
یک جهت عمدهای که این اصطلاح ـ وحدت وجود ـ در تاریخ عرفان و تصوّف پیش آمده، همین است. اما حقیقت وحدت وجود جدید نیست. مثلاً در بعضی خطب علی(ع) صریحاً هست. خطبهالبیان که البته آنقدر که مطالبی را صریح گفته، خیلی از افراد میگویند فرمایش حضرت نیست، ولی در آنجا همان صفاتی را که حضرت برای خود میفرماید؛ قدرتی را که برای خود میفرماید، همانهایی است که ما میگوییم خدا یکی است ولی علی ادعای خدایی نداشت. به قول حضرت سعادتعلیشاه که در جواب فردی، فرمودند: فرق ما و علیاللهیها این است: علیاللهیها میگویند خدایی نیست هر چه هست علی است، ما میگوییم علی نیست، هر چه هست خداست.
این موضوع را درخطبهالبیان پیدا کنید، در کلام ائمه و عرفای بعدی هم این کلمات هست، جز به دیدۀ قبول کسی به اینها نگاه نکرد، یعنی کسانی که معتقد بودند. بعدها یک نفر عارف پیدا شد به نام ابنعربی که هم در علم و هم در عمل مقام بالایی داشت. او این حالات و گفتهها را به صورت یک نظریه درآورد و شرح داد و آن را وحدت وجود نامید. مثل اینکه حالا بعضی از اشعار شعرا و عرفای بزرگ را شرح میدهند، او هم این تئوری را گفت و بعد هم شرح داد. یکی از ان اُدبا مثلاً از منتخبات دیوان شمس، یک غزلی را انتخاب کرده، آنوقت اینطوری هم آورده است که:
آنان که طلبکار خدایید، خدایید
بیرون ز شما نیست شمایید شمایید
در صورتی که بیت اینگونه است:
آنان که طلبکار خدایید، خود آیید
بیرون ز شما نیست شمایید شمایید
موضوع: خلط مبحث، فرق میان وحدت وجود و وحدت موجود، بیان مقامات عرفا توسط ادبا؟
💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّسسرّهالعزیز
🔹 جلد اول - قسمت ۴۲ (صفحه ۱)
▫️ صبح پنجشنبه ۱۶ اسفند ماه ۱۳۸۶
بسمالله الرّحمن الرّحیم
خلط مبحث یعنی مباحث و مطالب را با هم مخلوط کنند به نحوی که معنای اصلی هیچکدام فهمیده نشود. گاهی اوقات نویسندگان برای بیان موضوع از شعر استفاده میکنند. در یک شعری هست که در آن بعد از آوردن مطلب مهمی راجع به واجبالوجود، چنین سخن میگوید:
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندرین یک میم غرق است
احد خداوند است و واجبالوجود. لیس فی الدار غیره دیار. احمد هم در واقع یکی از جلَوات احد است که پیغمبر باشد، اگر یک میم. به لغت احد ـ که واجب است ـ اضافه کنیم، تبدیل به احمد ـ که ممکن است ـ خواهد شد. از این هم سوءاستفاده کردند، گفتند بعضی از عرفا به وحدت موجود اعتقاد دارند. در صورتی که اصلاً وحدت موجود یک امر غیرعاقلانهای است! وحدت موجود یعنی من خدا، تو خدا، او خدا. این همه خدا، پس کو بندهها؟! آنها معنی وحدت وجود را نفهمیدند. متأسفانه در قدیم اینگونه خلط مبحثها رایج بود و گاه به وسیله بازی با حروف کارهایی میکردند چنان که یک میم را بردارند و در جای دیگری بگذارند و.... در ایام قدیم در بین ادبا، یک نوع سخنی رسم بود که نه خودشان و نه دیگران آن را جدی نمیگرفتند. مثل آن کسی که ادعا کرد گفت: تو چه کارهای؟ گفت من ماعرم. ماعر چیست؟ گفت ماعر یعنی معر میگویم. همینطور به این طریق بازی با کلمات. این کلمات را برای تفریح میشود گفت، ولی برای واقعیت نمیتوان اینگونه بیان کرد.
در گذشته، اینگونه کارها در بین عوام بود و نه در بین بزرگان قوم. میگویند: یکی را داشتند میزدند، یکی از آقایان رسید و گفت چه کار کرده است؟ گفتند: این شخص به وحدت واجبالوجود معتقد است. حالا یک عدهای هم آمدند گفتند که چون بعضی از عرفا به حلول و اتحاد و نیز به وحدت موجود معتقدند، بنابراین کل عرفا باطلند.
مَثَل مشهوری است که: «بیر عبارت، اوچ غلط». آن مَثَل معروف نیز گفته بود: «خسن و خسین هر سه دختران معاویه هستند» یک جمله است ولی صد غلط در آن هست!! «خسن» نیست و «حسن» است، «خسین» نیست و «حسین» است. هر «سه» نیست هر «دو» است. «دختر» هم نیستند «پسرند». «معاویه» نیست یکی دیگر است، «هستند» هم نیست «بودند». میبینید در یک عبارت چند تا غلط وجود دارد؟! اوّلاً هیچکس به وحدت موجود نمیتواند معتقد باشد مگر اینکه یا دیوانه باشد یا برای اینکه یک جوک گفته باشد. مثل آنکه در جایی یکی ادعای خدایی کرد، گفتند پارسال یکی ادعای پیغمبری کرد ما گرفتیم او را کشتیم، گفت خوب کاری کردید برای اینکه او را من نفرستاده بودم!
اخیراً رسمی رایج شده که اگر از مراجع تقلید سؤالی پرسیده شود، دفتر آنها پاسخ میدهد. البته مراجع هم حقاً کارشان خیلی زیاد است و باید مرجع سؤالات همه، چه مقلدین خودشان و چه غیر مقلدین خودشان باشند. به جهت این اشتغال است که معمولاً دفترشان پاسخگو هستند. البته در قدیم رسم بود سؤالاتی که قدری مهمتر بود به نظر خود آقا هم میرساندند که یا آقا تأیید میکردند و یا اصلاح میکردند، سپس آن را منتشر میکردند. مثلاً حاج آقا رضا زنجانی که مرد بسیار فاضل و دانشمندی بود و با بنده هم صمیمی بودند، غیر از مرجعیتی که داشتند رئیس دفتر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم هم بودند که این مورد در یادنامهصالح یکی دو جا ـ مِنجمله پیغامی که حضرت صالحعلیشاه به ایشان دادهاند ـ ذکر شده است. ایشان میگفت: ما از خود آقا میپرسیدیم، مینوشتیم ـ در واقع مثل امتحان و تمرین بود ـ و بعد به نظر آقا میرساندیم. ولی مثل اینکه حالا اینقدر که آقایان کارشان زیاد است، دیگر نظارت نمیکنند. یعنی در واقع شما مقلد دفتر آقا هستید، نه خود آقا! در یک جایی دیدم به همین اشتباه، دفتر آقایان که جواب دادهاند، گفتهاند: چون بعضی از سران عرفان یا تصوّف به وحدت موجود معتقدند بنابراین باطلند. اوّلاً در خیلی از موارد سران را شما میتوانید تعیین کنید، مثلاً سران صنف کفاشی، سران صنف بقالی. ولی سران عرفا را که شما نمیتوانید تعیین کنید، شما که خودتان عرفان را نمیشناسید چگونه میگویید فلانکس از سران عرفان است؟! مثل اینکه بگویید مُسَیلَمه از سران اسلام است، برای اینکه آمده بود خدمت حضرت رسول(ص) و مسلمان هم شد، و امثال اینها. هیچ جایی من ندیدم آنهایی که واقعاً از سران عرفانند چنین چیزی را مطرح کنند، سران عرفان میگویند:
حلول و اتحاد اینجا محال است
که در وحدت دویی عین ظلال است
در ازدیاد وجد و اشتداد شوق بر مشرب اهل عرفان و ذوق و اشارت به مراتب عالیۀ زبده و برگزیدۀ ناس یعنی حضرت ابوالفضل العباس سلام اللّه علیه بر سبیل اجمال گوید:
باز لیلی زد به گیسو شانه را
سلسله جنبان شد این دیوانه را
سنگ بر دارید ای فرزانگان
ای هجوم آرنده بر دیوانگان
از چه بر دیوانهتان آهنگ نیست
او مهیا شد، شما را سنگ نیست
#اشعار_خوانده_شده_در_حسینیه
☘️☘️☘️
? شعر: #گنجینة_الاسرار #عمان_سامانی
? خواننده: مصطفی حسینی (تهران)
محرم ۱۴۴۴ قمری
☘️☘️☘️
ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 6 days, 20 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 2 weeks ago