♦️از «انتقام حاج‌کاظم آژانس‌شیشه‌ای از گروگان‌ها» تا «پدرکشتگیِ نفرت‌آلود حاج‌سعیدِ آژانس تحریم‌پرستان از مردم»!

▪️مصطفی فقیهی

‏🔹حاج‌کاظمِ ⁧آژانس‌شیشه‌ای⁩ را که یادتان است؟
‏گروهی از مردم بی‌نوا، بی‌خبر و درگیر زندگی را به گروگان گرفت؛ اما عجیب که اصرار داشت «این‌ها شاهدند، نه گروگان»

‏🔹هر چه خلق‌الله می‌گفتند «چه شاهدی مرد حسابی! ما اگر نخواهیم شاهد باشیم، چه کسی را باید ببینیم؟» اما گوش‌های ⁧ #حاج‌کاظم⁩ نمی‌شنید! او فقط رنجِ «عباس» را می‌دید و حتی ذره‌ای، ذلتِ گروگان‌ها به چشمان‌ش نمی‌آمد! قصد آزار نداشت، اما رویای مقدس و آرمانی خود را در دستان «مردم اسیر شده» می‌دید! پس چنین بود که حتی یک‌قدم از موضع خود عقب ننشست.

‏🔹شباهت «حاج‌کاظم آژانس» و تفکرِ «حاج‌سعیدِ آژانسِ مافیایی تحریم‌پرستان»، اما شگفت‌آور است؛ بله! حاج‌کاظم، به سان برخی اهالی قدرت‌، قصد داشت که به زور، ملت را راهی بهشت کند!

‏🔹و از طرفی، می‌بینیم که حالا هم، «ایران‌ستیزانِ تحریم‌پرست» در عینِ نقاب دل‌سوزیِ ملی و با ادعای سلحشوری در جبهه‌ها، مردم را به گروگان گرفته، اما خود را «گروگان‌گیر» نمی‌دانند؛ بل‌که گروگان‌ها را به سانِ شاهدانی می‌بینند که ضمن رضایت از احوالات کشور، خود را هم‌راه و هم‌ساز با تحریم‌پرستی و مذاکره‌ستیزیِ اینان می‌دانند! که باید به بهشت بروند؛ ولو به زور!

‏🔹و البته به جز عملکرد فاجعه بار حاج‌کاظم، تفاوت بزرگ اینجاست که هدفِ او، نجات هم‌رزمِ مظلوم‌ش بود و مقصودش -چونان روزهای جبهه- مقدس و انسانی؛ اما انگیزه‌ی پستِ این رادیکال‌های ایران‌ستیز و جنگ‌ندیده، دوستانِ فربه‌شده از کاسبی تحریم، تداوم و توسعه‌ی تحریم‌ و ذلت گروگان‌ها است و استفاده‌ی کفتار‌گون از مواهبِ شاه‌رگِ پاره‌شده‌ی اقتصاد و کشور!

‏🔹هر چه «حاج‌کاظم» مخالفِ بازی‌ها و نمایش‌های «لباس‌شخصی‌ها» بود و نفس‌ش، بند می‌آمد از «دودِ خفه‌کننده‌ی آن موتوری‌ها»؛ این یکی نوآمده‌های مقدس‌نما و غضب‌کننده‌ی عنوان ملت و صندلیِ قدرت اما، زنده‌اند به لشکرهای حقوق‌بگیرِ خیابانی و سایبری‌شان! و جان می‌گیرند با هجمه‌های کودتاگونه‌ی کفِ‌خیابانی‌ و البته فحاشی و ترور شخصیت منتقدان در فضای مجازی!

‏🔹اگر «حاج‌کاظم آژانس‌شیشه‌ای» به دلیل آزادگی و مردانگی‌اش، قهرمان و محبوبِ مطلقِ بدنه‌ی حامی انقلابی و حتی بسیاری از منتقدان و مخالفان در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ بود بود، حالا اما نسخه‌های تقلبیِ «حاج‌کاظم آژانس» در دهه‌ی ۹۰ و پسا۱۴۰۰، بدل به یک «ضد قهرمانِ لجوج و آزارگر» شده‌اند که تفاوت آرمان‌های‌ش با آرزوها و خواسته‌های‌ ملت، فاصله‌ای به سالِ نوری دارد!

‏🔹و شگفتا که با پررویی اصرار دارند خواسته‌ی ملت، همان آرزوی تحریم‌پرستانه‌ی اینان است! که مردم، «شاهدانِ رضایت‌مندِ» مقاومت این جماعت در برابر تحریم هستند و نه جوانی‌ها و نسل‌های بر باد شده و ۸۵ میلیون انسانِ بی‌ارتباط و بلاوجه در این نزاع!

‏🔹«حاج‌کاظمِ آژانس شیشه‌ای» در دنیای دیگری زندگی می‌کرد، در همان احوالاتِ قُدسی، معنوی و انسانیِ جبهه‌های جنگ ۸ ساله؛ که در سالیان ابتدایی پساجنگ، علی‌الظاهر و هنوز، پای‌بند به همان آرمان‌ها بود. او مرد مبارز روزهای سختِ دفاع از میهن بود؛ اما حیف که ناخواسته، انتقامِ انهدامِ جوانی خود را- نه از صدام و نه در موعد مقتضی- که از زندگی روزمره‌ی مردم و از ملت بی‌دفاع خود می‌گرفت.

‏🔹دُرست مثلِ نسخه‌های تقلبی (یا شاید به روز شده‌ی) «کاظم» در دو دهه‌ی اخیر، که آرام‌آرام بر همه‌ی ارکان ساختار سیاسی-اقتصادی احاطه یافته و انتقام خود را از تک‌تک ملت، کلید زدند:

‏🔹که تا یک‌پای رنجور ۸۵ میلیون را در ازای پای بر باد رفته‌اش، پس نگیرد و -یا لااقل- لنگان نکند هر دو پای ملت را از فرطِ رنج و بی‌چارگی، و مستمراً نچزاندشان به قاعده‌ی همه‌ی روزهای سوخته‌ی جوانی‌ خود؛ نه آرام خواهد نشست و نه لَختی، به عقب!

‏🔹پی‌نوشت: و حالا و در این‌روزها، خیلی به‌تر از گذشته، حال و روزِ آن مردمِ اسیر و شاهدنمای بی‌چاره در «آژانس شیشه‌ای» را درک می‌کنم و خیلی بیش‌تر، ظلم و یک‌دندگیِ بی‌جای حاج‌کاظم را می‌فهمم. سالیانی‌ست که هم‌ذات‌پنداری‌ام نه با گروگان‌گیر (پرویز پرستویی) که با گروگان‌های آژانس (مردم) است و برخلاف تنفر هیجانی-احساسی و ناپخته‌ی نوجوانی‌ام از مأمورِ مصالحه‌جو و مذاکره‌کننده با حاج‌کاظم (رضا کیانیان)، حالا چشم امیدم نیز، به تدبیر و تصمیم‌سازی آن «سلحشورِ آژانس» است؛ که در برابر حاج‌کاظم ایستاد تا گروگان‌ها را آزاد و دَرهای آژانس را بُگشاید! تا شاید، ملت نجات پیدا کند از تفکرات مسموم «سعید» و گازهای ‌سمی «اصغر»!

@mostafafaghihi

♦️چرا بهتر است ایران⁩ به ⁧ترامپ⁩، «امتیاز ظاهری» دهد؟ چرا «ترامپ» نیاز روانی به چنین امتیازی دارد؟

▪️مصطفی فقیهی

‏🔹همان‌طور که ترامپ در مورد مکزیک، فشار را با صدور «فرمان» آغاز کرد، اما مکزیک، اندکی بعد، کمی عقب نشست و ترامپ هم متعاقباً برای یک ماه فرمان را معلق کرد، در مورد ایران هم می‌توان این احتمال را داد که

‏🔹ترامپ اقدامات خود را با یادداشتِ «فشار حداکثری» (و نه فرمانی که الزام اجرایی دارد)، آغاز کرده و منتظر پاسخ ایران می‌ماند تا دست بالا را از آن خود کند.

‏🔹ایران اما باید خیلی هوشیارانه، خود و مردم را از این مخمصه عبور دهد و بهانه‌ی بیش‌تری به دستِ ترامپ ندهد؛ ولو آن‌که به بهای کسب یک «امتیاز ظاهری» برای او باشد.

‏🔹واقعیت آن است که «ترامپ» به چنین امتیازی از نظر «روانی» نیاز دارد و در مقابل، اولویتِ ایران نیز، عبور از شرایط پیچیده‌ی داخلی - خارجی است.

@mostafafaghihi
کانال واتسپ

♦️خاطره‌ای از ابراهیم نبوی

▪️مصطفی فقیهی

🔹شاید نخستین گفت‌وگوی عمر رسانه‌ای خود را، وقتی ۱۷ ساله بودم، با ⁧ #ابراهیم_نبوی⁩ انجام دادم. تازه از ایران رفته بود و دسترسی تلفنی نیز نداشتم. به ناچار ایمیل‌ش را یافتم و درخواست گفت‌وگو به او و چند تن از روزنامه‌نگارانِ مشهور و تازه مهاجرت‌کرده، دادم؛ از ⁧ #مسعود_بهنود⁩ تا ⁧ #نوشابه_امیری⁩.

‏🔹یادم می‌آید وقتی ساعاتی بعد از ارسال درخواست گفت‌وگو، ایمیل‌م را باز کردم و پیام «ابراهیم نبوی» را دیدم، قلب‌م به تپش افتاد! خیسِ عرق شده بودم از این‌که نوجوانی چون من را «داخلِ آدم» حساب کرده و درخواست‌م را پذیرفته است.

‏🔹جواب‌های‌ش را می‌خواندم و ذوق می‌کردم از طنازی‌های‌ش که از بعضاً، تلخ‌ بود و حاکی از اَندرونی آشفته! مثلا در بخشی از گفت‌وگو، وقتی در پاسخ، زیاده‌روی کرده بود، گفت «چقدر زر می‌زنم، هرچقدر از سیاسی حرف زدن متنفرم، به آن مجبور می‌شوم.»

‏🔹درباره‌ی شرایط «بازگشت‌ش به ایران»، چنین پاسخ داد که «اگر بدانم کسی با من کاری ندارد و می توانم گوشه ای بنشینم و کتابهای‌م را بنویسم، حتماً و به سرعت برمی‌گردم. لابد می‌گویید مگر اینجا سوئیس است که این کارها را بکنی و کسی به تو چیزی نگوید؟ خب! من فعلا در جایی شبیه سوئیس هستم»

‏🔹او ادامه داده بود: من هرگز قصد نداشتم از ایران مهاجرت کنم، چه قبل از ⁧ #دوم_خرداد⁩ و چه پس از آن، اگر هم بیرون آمدم از آن نبود که تاب مستوری نداشتم، البته خدا را شکر نه ⁧ #شادمهر_عقیلی⁩ هستم و نه ⁧ #محمدرضا_گلزار⁩، استاندارد بدن‌م هم به درد تبلیغات نمی‌خورد، راستی دوستان چطورند؟ بگذریم... من تحت فشارهایی بودم که پس از دومین زندان زندگی حرفه‌ای‌ام دشوار شده بود. همین!

‏🔹او در این گفت‌وگو که سال ۸۲ انجام شد، پیرامون ⁧ #اپوزیسیون⁩ گفته بود که «در بیرون از ایران اپوزیسیونی وجود ندارد. در ماههای اولی که آمدم خیلی دنبالش گشتم ولی نبود. گشتم نبود، نگرد که نیست. هر اتفاقی اگر بنا باشد بیفتد در داخل ایران می افتد. من نیز در آن صورت می آیم و می نشینم در گوشه ای و ماستم را می خورم و به میز بغلی هم کاری ندارم. منتظرم که فقط بنشینم و کتابهای ناتمامم را تمام کنم. موافقید؟»

@mostafafaghihi

♦️نکُشی‌مان اِی مردان روزهای سخت!

▪️مصطفی فقیهی

‏?ایران‌ستیزان منفور یا همان حلقه‌ی مخوفِ ⁧ #پای‌داری⁩-⁧ #جلیلی⁩، این‌روزها به خاطر قطعی برق - که محصول تفکر جنگ‌طلبی، تحریم‌طلبی، مقاومتِ چشم‌بسته در برابر آن و عملکرد معجزه‌گونِ «اسبِ زین‌شده» است- خواستار براندازی دولت ⁧ #پزشکیان⁩ هستند؛ اما هم‌زمان با نفاقی از جنس پای‌داری، سروصدا می‌کنند و پروژه‌ی تجمعات خیابانی-سایبری، ترتیب می‌دهند که «کو ⁧ #وعده‌_صادق۳⁩»؟!

‏?البته که این نوکیسه‌های نورسیده، خُلق‌وخویی چنین نفاق‌آلود را بعضاً از بزرگ‌ترهای‌شان آموخته‌اند.

‏?لابد به یاد دارید که مثلاً در ایام جنگ، اساتید همین جماعتِ خطرناک، به روستاها پناه برده و از آرامش و هوای مطلوب، لذت می‌بردند (و البته فرزندان‌شان را نیز به خارج از کشور می‌فرستادند)، اما بعد از جنگ و در امنیت کامل، «پدر و پسر» در حلقه‌ی محافظان و دور از مردم عادی، لشکرهای شهادت، به‌پا می‌کردند.

@mostafafaghihi

♦️مصطفی فقیهی: می‌دانید که جلیلی⁩، راه‌کارش برای حل تحریم‌ها چیست؟ و در جلسات چه می‌گوید؟

‏«مقاومت در برابر تحریم‌ها، «فقط» برای نیم‌قرنِ دیگر…»

‏?می‌بینید‌ که در همین ویدیو نیز، چقدر هم مطمئن سخن می‌کند این ایران‌ستیز و ملت‌سوزِ بزرگ؟

‏?به قول «کامو»، «من از آن‌هایی که در باور خود همیشه حق دارند، متنفرم»

‏«و اما ‌سرانجام، روزی یا شبی، صدای خنده بی‌خبر همه‌جا پخش خواهد شد. حکمی که دربارهٔ دیگران صادر کرده‌اید، سرانجام یک‌راست به خودتان برخواهد گشت، مانند سیلی به صورت‌تان می‌خورد»

@mostafafaghihi

‏♦️حمله‌ی نیابتیِ سایه‌نشینِ هراسان، سعید جلیلی به علی‌اکبر صالحی برای تخلیه‌ی کینه‌های انتخاباتی!

▪️مصطفی فقیهی

‏?۱. به نظر می‌آید، «جلیلی» در حالِ انتقام‌گیری از صالحی و سخنان روشنگرانه‌اش در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری است. خود جلیلی، چون همیشه در سایه است، بار دیگر سلسله دروغ‌های ناگهانیِ ایادی بی‌اخلاق و ضد ملی‌اش را به میدان آورده تا شاید، اندکی از آن کینه‌های سرسخت «بدریه حنینیه» تخلیه شود.

‏?۲. پس از ⁧ #برجام⁩، چاله راکتور اراک هرگز با بتن «پُر» نشد. هر چند با استفاده از فتوشاپِ گروهک «مجاهدین‌خلق» سعی در انحراف اذهان عمومی داشتند.

‏?و البته چه خوب که مجری-مشاورِ جلیلی در مجلس، برای اولین بار به این امر، معترف شد که «چاله رآکتور با سیمان پر نشده».

‏?چندان‌که صالحی در گفت‌وگویی که با او در ایام انتخابات داشتم، تاکید کرد که «گذشت زمان، یقیناً اعتراف‌هایی را به دنبال خواهد داشت؛ حقیقت و حق را شاید بتوان برای مدتی مکتوم کرد، ولی در نهایت، ظاهر خواهند شد»

‏?۳. در پی برجام، داخل لوله‌های «کالاندریای راکتور» مسدود شد؛ ولی همزمان «صالحی» به صورت پنهانی، لوله‌های اضافی را برای جایگزینی تهیه کرده بود که صدای «دیوید آلبرایت» را درآورده بود و منجر شد به آن‌که ترامپ بگوید «در برجام سر امریکا کلاه رفت»

‏?۴. «راکتور اراک» نه پیش و نه پس از برجام تکمیل نبوده و بنابر این، هیچگاه فعال نبوده؛ بلکه در حال ساخت بوده و ‌همچنان نیز هست.

‏?۵. دانش و تکنولوژی راکتور اراک مربوط به مدل بسیار قدیمی روسی -قریب به ۵۰ سال پیش- بود؛ صالحی اما با مهارت و از طریق برجام، از متخصصان آمریکایی و چینی برای رفع خلأهای موجود در طراحی و بهنگام‌سازی تاسیسات آن، استفاده کرد.

‏?۶. در ویدیوی زیر -مربوط به ایام انتخابات ریاست‌جمهوری- علی‌اکبر صالحی در گفت‌وگو با «انتخاب» می‌گوید:

?‏«می گویند برجام تحریم‌ها را لغو نکرد، بیشتر هم کرد؛ برجام این کار را کرد؟ ترامپ از برجام خارج شد و تحریم اعمال کرد.

‏?زمانی که جلیلی پرونده را از لاریجانی گرفت، ۵۰ تا تحریم داشیم، جلیلی با ۵۰۰ تحریم پرونده را تحویل داد

‏?چرا حق را می‌پوشانید؟ چرا حق را لباس باطل می‌پوشانید؟ و می‌دانید

‏?واقعیت‌ها را بگویید نه اینکه بگویید بتن ریخته اند»

@mostafafaghihi

‏?نکته‌‌ای از دولت سیزده در این ویدیو مغفول مانده

‏?و جا افتاده از کارنامه‌ی درخشانِ آن دولت درمانده
‏?که مهجور بوده همیشه، حوزه‌ی فرهنگ و اندیشه

‏?و اساساً لفظِ «رسانه» گره‌خورده با افسوس‌وافسانه

‏?روزی نبود که از سوی دولت، ابلاغ نشود
‏افاضاتِ تَحَکُّمی و دستوری
‏یک‌بار با زبان خوش و روی گُشاده
‏بعد، تقاضا و استدعای غیرمترقبه
‏جهت ترغیب و تشجیع رسانه

‏?سپس، تطمیع و پیش‌کشیدن تن‌خواه و تبلیغ

‏?با توقعِ سفیدنماییِ تام‌وتمامِ اوضاع دولت و تدلیس

‏?بعدش هم ورود به فاز تحذیر و ترعیب و تهدید

‏?و مانع‌تراشی در برابر ممر در آمدیِ «انتخاب»

‏?با فشار برای تبلیغات دولتی
‏و حتی خصوصی و محدودسازیِ گلوگاهِ رزق و روزی
‏و باور کنید! دستور به سانسور گزارش‌های مردم
‏وارد فازِ جدیدی شد: «دخالت در انتخابِ تیتر» برای مرگ خودخواسته و اعتباری

‏?این مسیر پر پیچ و خم اما، هر روز، توسعه یافت و کینه‌توزانه‌تر ادامه داشت.

‏?دولت دامادها و پدرزن‌ها، هر کاری توانست، کرد در آن فقره‌ی توقیف ۲ ماهه
‏که بمیرد «انتخاب» به زورِ پیوسته
‏و به محاق رود برای همیشه
‏
‏?که بعضاً عالی‌ترین مقامات دولتِ وقت، «انتخاب» را علی‌الاتصال و حماقت‌بار، «اینترنشنال وطنی» خواندند
‏و حتی تا آخر «حلال نکردند»

‏?آرزوی قتل و مرگ‌ش کردند
‏و مرتب و در خفا و عیان، خواستار برخورد «دستگاه قضا» می‌شدند تا از هزینه‌ی توقیف، فرار کنند.

‏?بازی روزگار اما اجازه‌ی این دسیسه‌ها را به دولت مستعجل نداد!
‏و پس داد مکرشان را به سوی خود!
‏و آرزوی‌شان در حذفِ باقی‌مانده صدای مردم، محقق نشد

‏?که برعکس، و بدتر
‏بر باد دادند آن تتمه آبروی نیم‌بندِ دولت!

‏?حتی پس از دستور «رفع توقیف» توسط دادگاه، دست به هر دستاویزی آویزان کردند تا حکم قضایی را نادیده بگیرند و تمرد کنند.

‏?چندان‌که به دلیل این اقدام غیرقانونی، از «وزیر ارشاد دولت رییسی» شکایت بردیم و خواستارِ «خلع ید از مشاغل دولتی» و‌ به‌دلیل «بی‌توجهی به دستور مقام‌قضایی» و «ضرر و ضربه معنوی و ماپی به رسانه» شدیم (پرونده‌ی این شکایت همچنان در جریان است)

‏?باری!
‏تعداد زیادی شکایت و تذکر کتبیِ دولت وقت به توقیف ظالمانه و دوماهه منتج شد

‏?اما بی‌نتیجه بود و حتی قوه‌ی قضاییه نیز -با وجود فشار دولتی‌ها برای مسدودسازیِ دائمیِ «انتخاب»- آن را جدی نگرفتند.

‏?و اگر نبود پای‌مردی و تلاش‌ها در این دوران تلخ و طاقت‌فرسا، آرزوی توقیف دائمی «انتخاب»، دور از دسترس نبود
‏که حضرات، همه‌ی توان‌شان را کوک کرده بودند با سازِ محاقِ «انتخاب»
‏آن‌هم در تعطیلات اربعین و پیاده‌روی مسئولان‌ش در کربلا.

‏?بله!
‏ما اهل رسانه و خیلی دیگر از اهل فرهنگ و اندیشه نیز
‏روزگار تلخی در این دوران داشته‌ایم که مپرس
‏و روزی خواهیم نوشت از آن فضای رعب‌آلود
‏و اندکی از آن بسیارها…

@mostafafaghihi

Telegram

مصطفی فقیهی