ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 6 days ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 month, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month ago
عکاس: علیاصغر صالحینام عکس: ها؟
منتقد: حمید بهنامفر
قابگیری «دو المان همارز» (همارز به لحاظ وسعت اشغالشده در قاب و مقدار توجهی که جلب میکنند) باعث ایجاد تبادر نگاه بین گربه و پیام نوشتاری درون تلویزیون مداربسته شده است و در یک گفتمان بینارسانهای (بین رسانۀ عکس و رسانۀ تلویزیون مداربسته)، فضای عادی بیرونِ کتابفروشی را شکسته و یک رابطۀ معنادار به لحاظ حسی-ادراکی از جنس فان و با محتوایی باز و نامحدود ایجاد کرده است.
این رابطۀ معنادار، در برش کوچکی از زمان و در کنج کوچکی از مکانِ بیرونِ کتابفروشی شکل گرفته است؛ یعنی با زمان و مکان کلان در عکس روبرو نیستیم و این کوچکشدگی که از ماندنِ ناپایدارِ گربه در این زمان و مکان ناشی میشود، توان این را دارد که جانشین لحظههای روزمره و یکی از آنها شود. این زمانهای کوچک در تقابل با زمانهای کلان و همگن قرار میگیرند.
این لحظۀ برگزیدهنشده (فارغ از هرگونه مقدمه و نظم برای تولید اثر هنری در معنای کلاسیک) که در قالب زیباییشناسی مدرن، لابلای لحظههای یکنواختِ روزمره جایمیگیرد، از پیش، برنامهریزی نشده و مخاطب انتظارش را ندارد. حضور گربه در این مختصات روزمرگی، به زایش یک تکانۀ معناساز انجامیده است که از دنیای ابژکتیو بیرونِ کتابفروشی آغاز شده، به بازنمودهای متکثر انتزاعی و سوبژکتیو در دریافتهای متکثر گفتهخوان (مخاطب) تبدیل شده است.
عکاس: هستی فتوتینام عکس: نگاه
منتقد: حمید بهنامفر
از پیشزمینه که خودرویی فلوشده و محو را درحال خروج از قاب نمایش میدهد با عبور از میانزمینه که در آن، مرد به خارج از قاب مینگرد تا پسزمینه که خانهای قدیمی را در بر گرفته، یعنی از سطح به عمق قاب، روی محوری عمود بر سطح عکس، گویی به سوی گذشته حرکت میکنیم.
از این دیدگاه، سه لایۀ زمانی در عکس دیده میشود:
نخست، لایۀ پسزمینه، خانهای قدیمی که یکدست، با رنگ آبی پوشانیده شده و این یکدستی رنگ، به این دلیل است که ساختمان در طول زمان اهمیتش را از دست داده است. به عبارت دیگر مهم نبوده که درب و اجزای درب، با رنگی دیگر پوشانیده شود، چون دورهاش به سر آمده است.
دوم، لایۀ میانزمینه، مردی میانسال، با لباسی با همان رنگ آبی و نگاهی به خارج از قاب که جهتگیری گفتمان را به سوی هیچ یک از المانهای عکس، مؤکد نمیکند. زمانِ حالِ بیشتاب، گویی لنگر سنگینی در گذشته دارد.
سوم، لایۀ پیشزمینه و خودرویی محو با همان رنگ آبی که ویژگی غالبش، آهنگ تند زمان است؛ زمانِ حال با آیندهسوییِ پرشتاب.
مرد در میانزمینه، معلق بین گذشته (زمانِ مرتبط با خانۀ قدیمی) و حالِ آیندهسوی پرشتاب (زمانِ مرتبط با خودروی درحالحرکتِ محوشده)، در زمانِ خودش (حال) رو به سوی جایی بیزمان دارد، خارج از قاب.
همنشینی بردارهای مکانمندِ زمان بر روی المانهای عکس باعث پویایی عکس شده است و در لایهای پنهان، این روایت سینماتیک عکس که در آن از موتیف تکرارشوندهی رنگ آبی برای اتصال لایههای زمانی عکس استفاده شده، در زمانِ اکنون مخاطب، در یک «آن» بازنمایی شده است.
عکاس: شهرزاد عمادینام عکس: -
منتقد: حمید بهنامفر
فرهنگ، حکومت و دین، همیشه به روشهای مختلف، بدن را تحت کنترل گرفتهاند. به عبارت دیگر، بدن، سوژهی انقیاد این سه پارادایم بوده است و برچسبزدنهایی مانند بههنجار/نابههنجار، یکی از سیاستهای این سوژهمنقادسازی (Subjection) بوده است. از این دیدگاه، بدن یکی از مؤلفههای عملکرد روابط قدرت است. میتوان گفت، تکنولوژی قدرت، با ابزارها و روشهای مختلف، بدن سوژهها را شکل میدهد.
در نظام سرمایهداری صنعتی، تولید، محور اصلی فعالیتهای جامعه بود ولی امروزه، تنظیم بدن، به محور اصلی فعالیتهای سیاسی و فرهنگی تبدیل شده است؛ شاید بتوان گفت در حال حرکت به سمت یک جامعهی کالبدی و بدن-محور هستیم. در چنین جامعهای یکی از معیارهای اصلی زیبایی، زیباییِ بدن است که تنظیمات آن در قالب پروژههای مصرفگرایانه و از طریق رسانهها به لایههای جامعه تزریق میشود. طبق این الگوها یکی از ویژگیهای بدنِ زیبا ازبینبردن تودههای چربی بدن است.
در این مجموعه عکس، بدن زنی میانسال، در قالب نگاهی فرمالیستی، در این راستا به چالش کشیده شده است. تودههای چربی زیر پوست، همچون لایهای خمیریشکل چین خورده است و این چینخوردگیها با ایجاد فرمهای منحنیشکل، برچسبهای بههنجار/نابههنجار را به بازی گرفتهاند. آیا این چینخوردگیهای پوست زیبا هستند؟ فرمهای ایجادشده، تعریفهای معیار از زیباییشناسی را هدف قرار دادهاند و هنجارهای دیگری را از نگاهی متفاوت به نمایش گذاشتهاند.
در این مجموعه، مسیر ساختارزدایی از زیبایی، با کانونزدایی از زیبایی انجام شده است. کانون زیباییِ استعلایی یعنی اندام بدون چربی و پوست بدون چروک، در عکس غایبند و چروکها و تودههای چربی به ساختار نوی زیبایی تبدیل شدهاند. پس کماکان در حیطهی ساختارگرایی قرار داریم که ساختارزدایی شده است. از این دیدگاه با یک رویداد سلبی روبرو هستیم که هیچ ویژگی ذاتیای ندارد و در دل متن یک ساختار ازپیشموجود، یعنی بدن زن، لانه کرده است و کانون اصلیِ موردتأییدِ عام، به سمت کانونی متفاوت و موردتأیید جامعهای خاص متکثر شده است.
در برش کلوزآپ نمای روبرو از زن، ادراک، از جنس بساوایی وارد عکس شده است. نیروی ادراک بساوایی در جهت شناخت و استیلا بر ابژهی بیرونی عمل میکند تا تولید یک هنجار زیباشناختی و از این منظر، زیبایی صرفاً ایدهای است که از امکانات بینایی و شنوایی پدید میآید؛ پس در این مجموعه با مفهومی فراتر از زیباییشناسی روبرو هستیم. زن، با افشاگری بدنش، افقی انتزاعی و نامفهوم از دنیایی را به نمایش گذاشته که سالها در آن زیسته است. در این برش کلوزآپ، ابعاد اروتیک این دنیا، کلیت زیباییشناسیزدایی از بدن را زیر سایهی سنگین خود قرار داده است. جهان زنانه، جهانی تنانه است.
عکاس: سپیده کفاش نام عکس: ـــ منتقد: حمید بهنامفر هر چیزی که "دیده میشود" باید با انگارههای از پیش موجود در ذهن، به انطباق برسد. از این رو "دیدن" یا آنچه که "ادراک حسی" نامیده میشود در مسیر دریافت ابژه، گرفتار نوعی پیشداوری ذهنی است و ادراک حسی یک…
ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 6 days ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 month, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month ago