ئاوات ♡| 𝐴𝑉𝐴𝑇

Description
(رمان ئاوات)

هنوز با همه دردم، امید درمان است
که آخری بُوَد آخر، شبانِ یلدا را🤍

در حال تایپ...

کامل تخیلی و زاده ذهن نویسنده
Kosar,taranom
Advertising
We recommend to visit

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 weeks, 1 day ago

🔷️فقط جهت تبلیغات :👈🏽 @Ads1_Myporoxy






.






.






.








.










.






.






#proxy #poroxy

Last updated 1 month, 4 weeks ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 month, 3 weeks ago

6 months ago

من اشکانم، اشکان خانزاده
پسر جذاب و پولداری که همراه خانواده اش مهاجرت نکرد و به تنهایی تو عمارت بزرگش توی تهران زندگی می‌کنه
درست وسط تنهایی‌ هاش دختری و به اجبار و با دوز و کلک و دروغ وارد خونه زندگیش می‌کنه...
دختری که حتی حق خروج از خونه ی اشکان و هم نداره
ولی درست وقتی که فکر میکنه قلبشو بدست آورده بابرملا شدن اون دروغ
بیا و ببین چجوری جنگ و دعواهاشون تبدیل به دلبستگی و عاشقی میشه
🔞*🔥***https://t.me/+oPSZEhpY9kkyYTdk

صبح پاک

6 months ago

امیر حامی!
مدرس بزرگترین موسسه کنکوری که کشته مرده زیاد داره و دخترا هلاکشن...
به شدت خشن و جذاب
🔞*🔥
یه نگاهش کافیه تا جذبه‌اش رو به رخ همه بکشه و همه رو از دم خفه کنه اما هیچ کس نمی دونست که این مرد خشن که اجازه نمیده حتی جنس مونث دستش رو لمس کنه...فقط تو دست دختری موم میشه که فردای عروسی ولش کرده...غافل از اینکه اون حالا بعد از سه سال برگشته...اونم درست به عنوان منشیش و...
🔥***
https://t.me/+hgLk1LoU7sQ2OTE0
صب بپاک

6 months ago

مدلینگ هات و جذابی که با پرستار بچش...🙊*🔞*

حالش خراب بود و می دونستم بیخیال نمیشه
- فکر کنم بیشتر از هانا باباش بهت نیاز داره و دلتنگته!‌ نگام کن!
سرمو بالا گرفتم و بهش خیره شدم بی معطلی لبامو شکار کرد و وحشیانه شروع کرد به بوسیدنم خودمم می‌خواستم اما خیلی زود به خاطر موقعیتمون و خواب بودن بچه بغل دستمون به زور کمی ازش فاصله گرفتم
- هاکان؟
- چیه جون هاکان؟
- هانا!
بیشتر بهم چسبید و لب زد
- هیس بیدار نمیشه...https://t.me/+liCjVZ6RRbdlM2Vk 24پاک**

8 months ago

امیر‌مقاره‌قرص‌مصرف‌میکنه‌و‌رهام‌متوجه‌این‌موضوع‌میشه‌و..؟🥲👇💔

با دیدن بسته خالی #قرص تعجب کردم، با دیدن دو بسته دیگه #پایین تخت #امیر، ته دلم #خالی شد!
داداشم چه قرصی می خوره؟!💔
سمت رهام رفتم، بسته رو بهش نشون دادم و گفتم:
+این چیه؟کنار تخت امیر بود!

با دیدن #قرص نمی دونم چرا یهو #دستش لرزید، ولی درحالی که سمت اتاق #میدوید گفت:
- سریع زنگ بزن #اورژانس‼️‼️‼️🩸

*این پارت نوشته شدهرمان هم #کامل شده!!!!👇*👇👇👇👇
https://t.me/+pevDu9m5WephYTVk

8 months ago

یعنی میشه من چنلُ ۲۰۰ تایی ببینم🫠🫠

8 months ago
8 months ago
رمانِ ماکانیِ نفسِ آخر***👇***

رمانِ ماکانیِ نفسِ آخر👇
••••••••••••••••••••

رهام: من درست همونجایی باختم که به مافیا اعتماد کردم و آوردمش تو تیم خودم !

من به تو باختم پدرخوانده ی آینده اما تو ... اگر گلوله ای از اون تفنگ خارج بشه تو ام میبازی !
من برنده نیستم  اما پسرِ پر اُبُهَتِ رئیس هم برنده ی بازی  نمیشه ...

امیر تو بدون اینکه آگاه باشی داری از خودت انتقام میگیری نه من !
اگر گلوله ای  از اون تفنگ خارج بشه در اصل تو نابود میشی نه من !
••••••••••••••••••••

اینبار همراه باشید با داستانی متفاوت به نامِ نفس آخر ☆

ژانر: برادرانه (بدون حضور دختر ) ، مافیایی

https://t.me/macan_dandd

8 months ago

همه چیز از یه شرط بندی شروع شد💔😄 یه شرط بندی درد سر ساز😧 خندیدم +میترسی پیش بینی هات خراب بشن؟ با حرص گفت _چه ربطی داره امیر؟ بحث بازی کردن با احساسات یه دختر بیگناه وسطه ابرویی بالا انداختم و گفتم +تو که گفتی اون دختر بیگناه خیلی قویه ،به کسی پا نمیده…

8 months ago

همه چیز از یه شرط بندی شروع شد💔😄
یه شرط بندی درد سر ساز😧

خندیدم
+میترسی پیش بینی هات خراب بشن؟
با حرص گفت
_چه ربطی داره امیر؟ بحث بازی کردن با احساسات یه دختر بیگناه وسطه
ابرویی بالا انداختم و گفتم
+تو که گفتی اون دختر بیگناه خیلی قویه ،به کسی پا نمیده
چشاشو برای چند ثانیه بست نفس عمیقی کشید و رو به من گفت
_من اینارو هنوزم میگم امیر ،ولی کاری که تو میخوای با اون دختر بکنی انسانی نیست،تو علنا میخوای مثه یه عروسک باهاش بازی کنی و بعدم پرتش کنی لای اشغالا
تکیه ام رو به صندلی دادم و گفتم
_اگه حرفای تو در موردش درست باشه هیچ اتفاقی نمیوفته یا من درست میگم و تو متوجه میشی اشتباه کردی یا تو درست میگی و من اشتباه میکنم که در اون صورت قول میدم برم همه چیز و بهش بگم و ازش معذرت خواهی کنم تاوانشم هرچی باشه میدم
دستمو جلو بردم و گفتم
+حالا شرط ببندیم؟
https://t.me/+VnxGpu-OKS00Y2Q0

Telegram

𝑫𝒖𝒄𝒉𝒂𝒓|دُچـــــار

تکمیل شده: قصه ی من***🩷*** در حال تایپ:دُچار...***🩶***

همه چیز از یه شرط بندی شروع شد***💔******😄***
We recommend to visit

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 weeks, 1 day ago

🔷️فقط جهت تبلیغات :👈🏽 @Ads1_Myporoxy






.






.






.








.










.






.






#proxy #poroxy

Last updated 1 month, 4 weeks ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 month, 3 weeks ago