خون هایی که چکیده
ما یادمون نمیره✌️

ج.ا هم مانند ?حامل رییسی قاتل سقوط خواهد کرد.

جدا پشمام ریخته. انقدر مسائل اتاق خواب بقیه جذابه خب چرا ما رو راه نمیدین اتاق خودتون؟ در به در ملت افتادن دنبال فیلم بقیه. خنده داره حریم شخصی یه نفر ریخته کف اینترنت؟

سرش را از پنجره به بیرون برد
آسمان تاریک و تنها بود
تاریک، تنها و بی ستاره درست مثل او
گلویش را گرفته بودند و به آن چنگ می زدند
ناگفته‌هایش را می گویم
و قلبش؟ آن بخت برگشته را می گویی؟
در آن آدمی را به دار آویخته بود
عاشقی را
عاشقی بی آنکه معشوق را از عشقش خبری باشد
بی آنکه حتی سخن از عشق گفته باشد
به جرم عاشقی
با تمام اشک‌ها و حسرت‌هایش
به دار آویخته بود
و قلب نیم مرده اش را پس از تجربه‌ی آن مرگ دردناک جانی نبود
حال او با تنی سرد و لبی خندان نظاره‌گر واپسین لحظات زیستنش بود
نظاره گر آثار آخرین تلاش نافرجام برای آوردن لبخندی کوچک بر لبان معشوق
درست مانند ترانه‌ای که صدایش در غروب دیروز ماند و به امروز نرسید
همه چیز زیر سر آن واژه‌های کذایی بود
همه چیزِ همه چیز
اما به دنبال مقصر می گشت که چه؟
در میان آن تاریکی عظیم
او تنها یک هیچ کوچک بود
یک سکوتِ بی‌جان
یک نوایِ خسته و گریان
درست مانند گریه‌ی لیلیِ قصه‌ی اسد
درست همانقدر آرام و دردناک
همانقدر پر از آه و افسوس
همانقدر نادیده و ناشنیده
درست مانند لیلی قصه‌ی اسد
اما کسی چه می داند؟
شاید هم به خود اسد بیشتر می ماند
به اسد درست پس از شنیدن آن واژه‌های کذایی
به اسد در همان بعدازظهر کذایی
اما چه فرقی می کرد؟ چه فرقی می کرد به که شبیه باشد؟
آن اسد بود که غم عشق جاودانه‌اش کرد
اما او دختر بچه‌ای بیش نبود و برای او؟
تنها فریادهای خاموشِ سکوتش در کار بود و یک سقوط ابدی
چرا که هیچ های کوچک هیچ‌گاه جاودانه نخواهند شد
هیچ‌گاه...

۱۲/۱۲/۰۲
۲۱:۱۰