?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago
فايل
يكشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳
#مصاحبه
#روزنامه_اعتماد
با #بابك_بختيارى
#نوازنده #ويلن
ويژه ١١ بهمن ماه
به مناسبت هيجدهمين سالگرد پرواز #استادپرويزياحقى
و ١٣ بهمن #تولد #بابك_بختيارى
پنجشنبه شب
۱۵ اذرماه۱۴۰۳
#ويلن
#بابك_بختيارى
#شورچپ
بخش هفتم
پايانى
حتی سیمکارت خطی که الان با آن تماس گرفتید را ایشان همراه یک گوشی نوکیا برایم خرید این ارتباط ما هر روز قویتر شد و دوستی ما نزدیکتر...
گفتید که ساز زدن ایشان را تحلیل میکردید و ایشان از صحبتهای شما استقبال کرد، به طور خلاصه در اینباره بگویید، تدریس ایشان چه ویژگیای داشت؟
آقاى ياحقى چه در اواسط دهه چهل و چه برای من به عنوان شاگردشان شیوه خاصی از تدریس را پیاده میکردند. ایشان خودشان رديف مينويشتند و در حال حاضر دو دفتر رديف به خط خود ايشان دارم كه به من آموختند. در کنار آن رديفهاى استاد حسين ياحقى هم دیده میشد كه تكه تكه بود و من همه را جمعاورى كردم و بخشهايى را هم به صورت سينه به سينه روى نوار كاست ضبط كردند که ایشان آن را هم به من آموختند.
بخش ششم
بعد از مدتی شایعه همکاری او با مهستی قوت میگیرد و در مجلهها مینویسند که قرار است پرویز و مهستی همکاری با هم را مجدد شروع کنند هرچند که این همکاری در همزمانی با انقلاب دوامی نمیآورد.
قضیه مصدومیت و کار نکردن ایشان در آن دوره چه بود؟
مصدومیت دست ایشان در سال 84 یعنی یک سال قبل از فوتش رخ داد که دست ایشان ضربه خورده و میشکند او را به بیمارستان دی بردیم و دکتر میرسعیدی ایشان را عمل کرد. من آن زمان و در آن شبهای بستری به عنوان همراه ایشان، پیش او بودم که شب اول، او را در سیسییو خواباندند و بعد به بخش منتقل کردند، دیگر با آن دست نمیتوانست ساز بزند اما زمانی که پرفسور رحمانزاده از آلمان به ایران آمد گفت که دست ایشان بد جراحی شده و باید برای عمل مجدد به آلمان برود و در اسفند ۸۴ برای چند روز به آلمان رفت و عمل کرد. من تمام تعطیلات عید ۸۵ را هم پیش ایشان بودم. پروفسور رحمانزاده بعد از عمل به او گفت که بهترین فیزیوتراپی، برای تو، ساز زدن است و حتی او را به فیزیوتراپی هم نفرستاد و گفت صبح تا شب فقط ساز بزن. در نهایت پرویز در بهمن ۸۵ به علت سکته قلبی فوت کرد و البته چیزهای دیگری که درباره مرگ او گفته میشود، شایعاتی بیش نیست.
آقای یاحقی فقط در حوزه آهنگسازی و نوازندگی فعالیت نمیکرد، او در کسوتهای مختلفی بود و جالب است که گویا در همه هم ناموفق نبود...
بله پرویز فرد بسیار پویا و فعالی بود، روزنامهنگاری میکرد و در حوزه خبرنگاری اجتماعی بسیار هم موفق بود، همچنین برنامه رادیویی داشت و کلا فرد بسیار فعالی بود و کارهایش در زمینه برنامهسازی و روزنامهنگاری پرمخاطب
این همه درباره آقای یاحقی صحبت کردیم، زندگی و همکاریهای هنریاش؛ گفتوگو را با شکل آشنایی خودتان با آقای یاحقی به پایان ببریم و اینکه کار کردن ویولن را چگونه نزد ایشان آغاز کردید؟
من اولینبار آقای یاحقی را اوایل دهه 70 در مراسم ختم مرحوم حبیبالله بدیعی دیدم که آقای خرم هم کنارش نشسته بود، پیش رفتم و اولین دیدار آنجا شکل گرفت. بعد از آن بارها با پرویز یاحقی تماس گرفتم ولی او یکی در میان جواب میداد و بعد آهسته آهسته به او نزدیک شدم و در کلاسهای ایشان حضور پیدا کردم و شاگرد ایشان شدم. در برنامههای مختلفی مثل برنامههای رادیو، ساز او را تجزیه و تحلیل میکردم. آقای یاحقی وقتی صحبتهای اول من را شنیده بود، خیلی از صحبتها و تحلیل من خوشش آمده بود و مرا با تشویق به سمت رادیو سوق داد و نکاتی را هم به من یاد داد. به حدی مورد اعتمادش بودم که حتی کارهای بانکی را به من میسپرد. حتی سیمکارت خطی که الان با آن تماس گرفتید را ایشان همراه یک گوشی نوکیا برایم خرید این ارتباط ما هر روز قویتر شد و دوستی ما نزدیکتر...
بخش پنجم
در آن برهه میگفت با وجود شرایطی که داشته راهی جز ترک کردن نداشت و بعد از ماجرای بستری شدن در بیمارستان شهربانی بازهم خرابی حال پرویز ادامه پیدا میکند تاحدی که پیرنیا میگوید دیگر چند بار باید او را بخوابانیم که شوهر خواهر پرویز میگوید اگر لازم است برای هزارمینبار هم این کار را انجام دهید چرا که او پرویز یاحقی است؛ پرویز یاحقی آدم عادی و معمولی نیست، هنرمند بزرگی است. البته مرگ داریوش رفیعی هم در همان دوران بود که بیتاثیر در حال پرویز نبود. یادآوری آن دوره برای پرویز اصلا آسان نبود. آن زمان چند روز هفته در منزل ایشان بودم، ایشان صبح خیلی زود از خوب بلند میشد و من معذب بودم که وقتی ایشان بیدار هستند، بخوابم وقتی علتش را از ایشان پرسیدم که چرا اینقدر کم میخوابد و زود از خواب بیدار میشود، میگفت «وقتی زیاد میخوابم یاد دوران اعتیادم میافتم و کارهایی که آن زمان میکردم.» دوست نداشت که آن دوران به خاطرش بیاید چون روزگار بسیار سختی را گذرانده بود. بعد از این بود که با خانم حمیرا مواجه میشود که قبلا با آقای تجویدی کار میکرد. قبل از اینها این نکته را باید بگویم که در ابتدا قرار بوده هایده را هم پرویز یاحقی بیاورد. ابتدا آقای رهی معیری و مجید نجاحی هایده را به آقای پیرنیا معرفی کرده بود و آقای پیرنیا که هنوز متصدی برنامه گلها بود او را پیش یاحقی فرستاده و گفته بود تستی بگیرد که بعد از آن کارش را شروع کند. پرویز یاحقی میگفت که هایده همراه همسرش که نظامی و مخالف کار هایده بوده برای تست آمده بود و این مسئله باعث نگرانی شده بود و به همین دلیل آقای یاحقی هایده را کنار میگذارند که باز هایده به آقای تجویدی معرفی میشود و در روز مبعث هم به تشویق رهی معیری در رادیو آوازی میخواند. در نهایت زمانی که هایده و همسرش جدا میشوند، آقای تجویدی «آزادهام» را با کلام رهی معیری، برایش میسازد و از اینجا هایده شروع به خوانندگی میکند. زمانی که قضیه ازدواج پرویز با مهستی منتفی میشود، پرویز با حمیرا آشنا میشود که در خصوص این آشنایی، هر کدام روایتی متفاوت دارند و من نمیدانم کدام درست است. در بهمن ماه سال ۴۶ پرویز و حمیرا باهم نامزد میکنند و در اسفندماه همان سال هم ازدواج میکنند که آقای یاحقی از آن به عنوان یک ازدواج تجاری، هنری و پولساز یاد میکرد اما این زوج هنری کارهای زیادی باهم ضبط کردند و در نهایت سال ۵۳ از هم جدا شدند.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago