- تئاترِ چوبی.

Description
هنوزم هیچی.
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 3 weeks ago

7 months, 2 weeks ago

بعضی‌وقتا به قدری حس غربت و تنهایی می‌کنم انگار آخرین دونه‌‌برفی‌ که آب می‌شه، منم.

7 months, 2 weeks ago

توی استپ‌هوایی، بعد از بالاانداختن توپ، اونی که خیلی دور می‌‌شد، یا پشتِ دیوار و ماشینای پارک‌شده می‌موند، زدنش غیرممکن بود؛ بابت همینم می‌رفت روی حالت روح، یعنی می‌تونست از جاش حرکت کنه و واسه‌ی خودش قدم بزنه، بدون این‌که کسی کاری به کارش داشته باشه. اگه زندگی‌و بخوایم همین استپ‌هواییِ خودمون فرض کنیم، تفاوت روز و شب برای من این شکلی شده؛ انگار روزا تا چشم کار می‌کنه ناچار و بی‌چاره‌ محسوب می‌شی، احتمال این‌که توپ بهت بخوره هم بالاست، شبا نه؛ شبا دوری، پشت دیوار و ماشینای پارک‌شده‌ای، ممکن نیست توپ دوباره باهات برخورد کنه.
شب هر قدر بوی دل‌تنگی و غم و غصه بده، بازم هم‌خانواده‌ی کلمه‌ی «آخیش» محسوب می‌شه.

7 months, 2 weeks ago
9 months, 3 weeks ago

از اینا گذشته، مدتیه نوشتن هم سخت شده. قبلاً مثل آب‌خوردن می‌نوشتم؛ از شکستنِ یه شیشه مربای ساده بگیر تا شکستنِ خودم و لحظه‌هام.
هر یادداشت کوچیکی هم که بنویسم، اون‌قدری دوستش ندارم تا این‌جا بذارم. همه‌چیز داره عجیب و غریب پیش می‌ره، غریب از نوع بدقلق و غربت‌زده‌ش.

9 months, 3 weeks ago

به یه جاهایی فکر می‌کنم که بعد از افتادن یه‌سری اتفاقات باید ناراحت و فرسوده می‌بودم، اما خیلی سرپا موندم؛ یا بهتر بگم، خیلی زود سرپا شدم، انگار که هیچم درد نداشت.
ولی الان تازه دارم حس می‌کنم دردش‌و.
یعنی یه جوریه که نمی‌تونم بفهمم چرا اون موقع که زخمش تازه‌تر بود، به اندازه‌ی حالا که روزها ازش گذشته، درد نداشت. یه عالمه سوال دارم و یه عالمه هم جواب! ولی نمی‌تونم به هم وصل‌شون کنم؛ چون اصلاً نمی‌تونم بفهمم کدوم‌شون درست بوده و کدوم‌شون اشتباه. اما تهِ تهش، ابداً دلم نمی‌خواد از خودم شاکی شده باشم. برای همینم هی کندوکاو می‌کنم ببینم چه‌ها بر من گذشت و چرا بر من گذشت؟!

9 months, 3 weeks ago

راستش قبلاً فقط آینده بود، اما الان به گذشته هم نگاه می‌کنم، قلبم اذیت می‌شه.
خاطراتی که الان باعث آزردگی‌م می‌شن‌و با اون جزئیاتی که می‌خوام نمی‌تونم به یاد بیارم. و این باعث می‌شه دوچندان اذیت بشم، چون جای خالی‌ش‌و با انواع حدس پر می‌کنم.
یعنی یه خاطره‌ی بد، اگه اون تیکه‌های خالی‌ش‌و یادت نیاد و با حدس و شاید و اگر پر کنی، هی بدتر و بدتر می‌شه.

9 months, 4 weeks ago
10 months ago
10 months ago

خانه‌ی قبلیِ سیمین، از آن پنجره‌ها داشت که حفاظِ میله‌ای دارند؛ شبیه زندان. تنها تفاوتش این بود که زندان‌بان نداشت... نه، البته چرا. زندان‌بان‌ هم داشت؛ شوهرِ سیمین! پی‌جامه‌ی آبیِ کم‌رنگ و زیرپوشِ توسی‌رنگِ زواردررفته؛ و همراهِ همیشگی‌اش: زیرسیگاری‌ِ دودخورده‌ای که پیش‌ترها به عنوان نعلبکی از آن استفاده می‌شد.

1 year ago

دل‌تنگی‌ام برای تو، بی‌شباهت به موهایم، بلند و طولانی است؛ درست مثل موهای معشوقه‌ات.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 3 weeks ago