ميلاد دخانچی

Description
ميلاد دخانچی:
نویسنده «پسااسلامیسم: بازنگری رابطه مذهب و سیاست در ایران»

📺 کانال یوتیوب:
http://surl.li/nputq
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 4 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 3 weeks ago

4 weeks, 1 day ago

*🔺چرا استیضاح همتی «حال» می داد؟*

همه ما میدانیم که کلید عملکرد هر حوزه ای در دست وزارتخانه ای که به نام آن سند زده شده نیست. و گر نه اگر مثلا مصرف سریال ترکی در جامعه افزایش یابد باید وزیر ارشاد را به صحن مجلس آورد و برای نوجوانان که زیاد کیپاپ تماشا می کنند یقه وزارت آموزس و پرورش را گرفت و علت قطعی برق را فقط در وزارت خانه نیرو جستجو کرد!

نه آقا. علت رخدادها خاصه در فقره ناکارآمدی، سیستمی تحلیل میشود و در موضوع اقتصاد و ارز وزیر و وزارتخانه تنها بخشی از سیستم کلان و پیچیده موثر در نوسانات قیمتی هستند.

البته همتی هم چنان آش دهن سوزی نبود و نیست، به قول خودش تبلیغاتچی دوران جنگ بود و یک وزیری از تبار هاشمی با همان تیپ و شبکه رفاقتی. البته بد هم نبود، او اتفاقا وزیر تراز نظام بود و سر آخر و در روزهای بعد از کل کل زلینسکی و ترامپ وزارتخانه اش را ترک کرد. اما چرا؟

آیا موضوع استیضاح کنندگان پایداری چی مثلا کارآمدی و قیمت ارز و سفره مردم بود؟ قاعدتا نه! اما پس چرا تا ناموس باید پروژه کله شدن همتی پیش می‌رفت؟ به یک علت: حذف همتی «حال» میداد. همتی چه بخواهی چه نخواهی گرته ای و شبحی از «حاج آقا» را بر صورت داشت. در همان انتخابات نیمه فرمایشی ۱۴۰۰ که از بالا و پایین خبر آمد که قرار است چه کسی «رئیس» باشد، همین آقای همتی با همت دوستان، به عنوان رقیب تراز حاج آقا موضوع وفاق اتاق های نگهبانی و مطلعین گشت و به صحنه کارزار فرستاده شد تا یک کارکرد داشته باشد: انتخابات را ببازد!

همتی هم خداییش در باخت دادن کم کاری نکرد؛ اما قرار نبود که دیگر برگردد. اما همتی برگشت. دیگه نشد! نمیشد که حاج آقا دیگر نباشد و همتی باشد. نه نمیشد. نمیشد که همتی در دولت باشد در حالیکه روزی رقیب و بازنده به حاج آقا بوده؛ حالا حضورش فقط یک تروما را تداعی میکرد: اینکه چه شد که دوستان مطلع و نگهبان از ما پایداری چی ها رو برگرداندند و کلید به طرف دیگر سوییچ شد؟

پس حذف همتی، هم به قول جوان ها یک «کام بک» بود، هر چند مذبوحانه، هم «دیس بک» که: ببین درسته که هلیکوپتر دیگر در هوا نیست، اما ما که در زمین هستیم! و این چنین بود که پایداری چی ها میخ را بر زمین کوبیدند تا هم شو قدرتی کنند و هم اینکه انتقامی بگیرند از همان هایی که یک روز همتی ابزارشان بود و روز دیگر همتی نمادشان.

استیضاح همتی اگر نسبتی با اقتصاد داشت، با اقتصاد میل اصولگرایان پایداری چی داشت چرا که هم حسابی تسویه میشد و عمع آنهایی که به گذشته پرتاب شده بودند را دوباره به حال می آورد . حذف همتی به آنها «حال» میداد و داد. این یک ارضای روانی بود. دستمال کجاست؟

@milad_dokhanchi

1 month, 1 week ago

📺 «دورنما»
دورنمای سیاست، فرهنگ و جامعه‌ایرانی

🎞 بررسی متن و فرامتن فیلم‌های چهل‌و‌سومین جشنواره فیلم فجر

👈🏻 اپیزود ویژه دورنما را اینجا ببینید!

🔸نقد تطبیقی خدای جنگ و پیرپسر

🎥 [https://aparat.com/v/kuz07es](https://aparat.com/v/kuz07es%5C)

👤 درگفتگو با محمدمهدی مجاهدی، میلاد دخانچی و ساسان کریمی

📽 مجری طرح: مدرسه علوم انسانی[جیوگی‌]

🔹 کاری از معاونت راهبردی رئیس جمهور و خانه اندیشه‌ورزان

@jivegionline

1 month, 3 weeks ago

📍پیرپسر چه چیزی را به سطح می‌آورد؟

🔺«پیرپسر» ما را در موقعیت بغرنجی قرار داده و می‌دهد. ساخته براهنی، بازگو کننده الگوی کهن توتم و تابو، عقده ادیپ و رستم و سهراب است: پسر کشی! یا شایدم هم پدر کشی! فرقی نمی‌کند: جدال پدر و پسر، جدال بر سر زن، سرزمین، آتوریتی و قدرت. در این الگو، پدر یک عنصر منع کننده و مهار کننده است، او بلعنده تمام استعدادها و اراده هاست، او روابط را عمودی و از سیاق اقتدار می‌فهمد و در عمل راهی جز خونریزی برای اعاده حیثیت اراده‌ها باقی نمی‌گذارد.

🔺طبع و اکران پیرپسر در کنار فیلم «غریزه» «رها» و «زیبا صدایم کن» و ... فقط از یک موقعیت پرده برداری می‌کند: سینما معتقد است نظم مسلط به کاژکارکردی محض خود رسیده و این یعنی ما با یک پوست اندازی عمیق روبرو هستیم، نوعی خروش که در ذاتش استعدادها و اراده‌ها را به عصیان علیه ذات (پدر به مثابه حافظ وضع موجود) فرا می‌خواند و این دیگر یک هشدار نیست، توصیف و تصدیق آن است.

🔺 موضوع «پیرپسر» اما متنش نیست. کارکرد متن است. «پیرپسر» جز معدود فیلم های اکران شده در حاشیه فجر بود که توانست برای مخاطب تجربه به معنی واقعی کلمه «سینمایی» خلق کند و یادآوری کند که سینما چیست و کجاست، خلق چیست و...این درحالیست که همین فیلم نتوانست در قسمت سودای سیمرغ جشنواره حاضر شود و تنها به عنوان یک امر بیرونی و حاشیه‌ای مورد گفتگو قرار گرفت. و این یعنی آنچه می‌تواند برای مخاطب خلق تجربه سینمایی کند جایی در مناسبات رسمی ندارد، باید به حاشیه‌ها رانده شود و این خود فیلم را به موقعیت پسران غلام باستانی بدل می‌کند.

🔺اینجا ساختار قدرت همان غلام است و خود فیلم به عنوان یک محصول هنری کارکرد پسرانی را دارد که با غلام در چالش اند، غلامی که اجازه بروز و ظهور اراده ها را نمی‌دهد و همه چیز را برای خود می‌خواهد. بنابراین در «پیر پسر» چالش پسر با پدر در سطح متن نیست، در سطح فرامتن است. پیرپسر همان چالشی را با سیاستگذار تجربه می‌کند که پسران غلام با غلام. و این دقیقا همان موقعیت بغرنج مذکور است.

🔺 ماجرا آنجا بغرنج تر می‌شود که پیرپسر بیشتر به کاراکتر حامد بهداد شبیه است تا پسر کوچک تر بی هویت! عوامل این اثر و تهیه کننده آن ها آدم‌های بیرونی مثلا جریان روشنفکری خارج نشین نیستند؛ این فیلم بدنه همین سینماست و تهیه کننده آن یعنی بابک حمیدیان همان است که نقش شهید بروجردی بازی می‌کند و رابطه خوبی با محافل سیاست گذار دارد. آری پیرپسر پسر خسرو نیست، حروم زاده نیست، همان پسر کتابخوانی است که مانند پدرش به زن وطن چشم دوخته و رقابت و رویارویی و سودای حذف آن به استناد خود فیلم هزینه سنگینی در پی دارد.

@miladdokhanchi

2 months, 4 weeks ago

?الهیات و علوم انسانی

خدای ادیان ابراهیمی مدعی است که انسان را به صورت خویش آفریده است و همین صاحبان ذوق خاصه عرفا را به تاملی ژرف درباره حقیقت انسان از منظر خداشناسی ترغیب کرده است.

در قرآن نیز خداوند یادآور میشود که از روح خود در انسان دمیده و البته زیاد است اشاراتی که در آن خدا در با شباهت با انسان توصیف شده است (مثل دست داشتن خدا: یدالله).

البته عرفا یادآور شدند که خداوند هم با شباهت با انسان است ( تشبیه) و هم منزه است از شناخت (تنزیه) ولی به قول ابن عربی همانند نوح نبی ادیان بیشتر روی بعد تنزیهی تمرکز میکنند تا تشبیهی؛ یعنی بیشتر روی عدم شباهت ها تمرکز میکنند تا شباهت ها.

من در پروژه ای که حدود ۴ سال از آغاز آن می‌گذرد و الان کم کم دارد به خروجی می‌رسد نشان میدهم که از قضا میتوان در عین اعتنا به بعد تنزیهی حق مقام تشبیه را به میان آورد و از مسیر تامل در باب شباهت های انسان و حق مهر پایانی زد به دوگانه الهیات و علوم انسانی.

اگر این گزاره درست است که بین انسان و خدا شباهت هایی وجود دارد پس هر آنچه علوم انسانی (بخوانید غربی) در باب انسان شناسی به آن می‌رسد باید به خداشناسی برای اهل ایمان و کلام منجر شود و برعکس هر آنچه الهیات در فهم خداشناسی عمیق تر میشود باید این معرفت در خدمت علوم انسانی قرار گیرد و من دقیقا در این محل عبور قرار گرفته ام.

و البته اینجا جای سختی است چون هم باید سری در الهیات داشته باشی و هم علوم انسانی و این دو که قرن هاست به هم مشکوک بوده اند طبیعی است که به تو نیز مشکوک باشند و البته از این مسیر گریزی نیست.

علوم انسانی باید نسبت به الهیات گشوده باشد چون من ندیده ام دستاوردی را در علوم انسانی که در الهیات نشانه ای از آن به شکل اجمالی نباشد و ندیدم فهمی از حق را که نتوان مصداقش را در انسان جستجو کرد.

اگر علوم انسانی و الهیات، هردو را، برای خودش و با خودش فهمید و بعد بین این دو گفتگو ایجاد کرد، میتوان به دوگانه ضخیم الهیات و علوم انسانی پایان داد و البته این مهم برای الهیات ضروری تر است.

متولیان الهیات قرن هاست که در خداشناسی خود درجا میزنند و این در حالیست که زایش های تمدنی معلول رسیدن به درک جدید تری از خداست. در قرآن می آید که خداوند هر روز در یک شأن است و شناخت هر شأن از خداوند است که اپیستمه/ زمانه تاریخی را پایان می‌دهد و زمانه جدیدی را آغاز می‌کند.

خدای کلام مسلط ما خداییست شاهنشاهی، سلسله مراتبی، غیر قابل دسترس و به زحمت قابل گفتگو که فقط با تشکیک میتوان به او نزدیک شد.

نگاهی به اطراف خود بیاندازیم. این خدا همه جا هست.

3 months, 2 weeks ago

سخنرانی میلاد دخانچی به همراه سه پنلیست دیگر درباره هوش مصنوعی
دقیقه ۵٠ تا ۶۲
دقیقه ۸۲ تا ۹۲

4 months, 1 week ago

?رویدادهای باشگاه اندیشه در این هفته:

?مطالعات دیالوگ | ترجمهٔ ریشه‌ای، تفسیر ریشه‌ای: بحثی در رویکرد انتقادی دیویدسون به کواین در باب معنا و ارجاع | دکتر حسین شقاقی | یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۳۰

?انجمن زنان پژوهشگر تاریخ | بررسی و تحلیل مسائل زنان در مطبوعات گیلان در دورهٔ پهلوی | ماریا اسرافیلیان | دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۳۰

?حکمت نامتناهی | نشست صدوبیست‌ویکم حکمت نامتناهی: چند روایت از بداهت | محمدحسین قدوسی | سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۶

?گروه جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‌شناسی ایران | انگاره‌های آخرالزمانی در جنگ جاری خاورمیانه | عمادالدین باقی، احمد زیدآبادی، ماشاالله شمس‌الواعظین | سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰:۳۰

?مطالعات دیالوگ | همایش چیستی، امکان و موانعِ وفاق ملی در ایران امروز | حسن امیدوار، نفیسه آزاد و... | چهارشنبه ۳۰ آبان تا یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
?مطالعات دیالوگ | پنل نخستِ همایش چیستی، امکان و موانعِ وفاق ملی در ایران امروز | سعید معیدفر، صادق زیباکلام، مهدی مطهرنیا، علی‌محمد حاضری، احمد بخارایی، زهرا نژادبهرام و حسن امیدوار | چهارشنبه ۳۰ آبان ساعت ۱۵:۳۰

*?مطالعات دیالوگ | پنل دوم همایش چیستی، امکان و موانعِ وفاق ملی در ایران امروز | مقصود فراستخواه، محمدمهدی مجاهدی و محمدحسین قدوسی | *پنجشنبه ۱ آذر ساعت ۱۱ صبح

?مطالعات دیالوگ | پنل سوم همایش چیستی، امکان و موانعِ وفاق ملی در ایران امروز | علی‌اشرف فتحی، احمد بستانی و سیدجواد میری، میثم قهوه‌چیان | پنجشنبه ۱ آذر ساعت ۱۶

?مطالعات دیالوگ | پنل چهارم همایش چیستی، امکان و موانعِ وفاق ملی در ایران امروز | نفیسه آزاد، لیلا فلاحتی، میلاد دخانچی و حامد قدیری | جمعه ۲ آذر ساعت ۱۶

#رویدادها #باشگاه_اندیشه

? تلگرام | اینستاگرام | پخش زنده | سایت | مطالعات دیالوگ

6 months ago
محمد فاضلی [یادداشتی](https://t.me/fazeli_mohammad/4104) نوشته در رد …

محمد فاضلی یادداشتی نوشته در رد تحلیلهای سیاه و سفید ایرانیان در موضوع فلسطین و مذمت کرده که چرا درک سیاسی غالب ما ایرانیان صفر و یکی است و از منطق فازی پیروی نمی‌کند. این موضع محمد فاضلی سندی است بر آنچه در پست قبلی به آن اشاره کردیم که چرا منطق صوری بر ما ایرانیان حکمرانی میکند و چه خسارت هایی فقدان منطق دیالکتیک برای فهم عمومی ما ایرانیان داشته است.

6 months, 1 week ago

«منطق صوری vs دیالکتیک! کدامیک؟»

?بخش اول

ما دو منطق! داریم. یک منطق صوری یا همان فرمال لاجیک و دیگری منطق دیالکتیکی. مهم‌ترین تفاوت این دو در این است که در اولی امکان اجتماع دو امر متناقض مذموم است ولی در دومی این امر ممدوح و ممکن. یعنی در اولی نمی‌توانی بگویی الان هم روز است و هم شب. ولی در دومی می‌توانی بگویی در پس این روشنایی یک تاریکی نشسته است.

این دو منطق به یک اعتبار دیگری هم هستند؛ با همدیگر در چالش‌اند و البته که اگر دیالکتیکی بنگریم همدیگر را متکامل نیز می‌کنند.

مهم‌ترین کاربرد منطق صوری در علوم دقیقه و طبیعی، ساینس و ریاضیات است چرا که طبیعت بر اساس یک سیر مشخص عمل می‌کند، خود را به شکل یکنواخت تکرار می‌کند و در واقع متناقض عمل نمی‌کند. البته کاربرد منطق صوری محدود فقط به علوم طبیعی نیست، منطق صوری برای شناخت و توضیح هر آنچه به مثابه طبیعت عمل می‌کند نیز به کار می‌رود که از یکی از مصداق‌های آن در زندگی اجتماعی انسان قانون است.

مهم‌ترین ویژگی طبیعت یکنواختی و یکپارچگی آن است، طبیعت بر اساس یک قانون معین عمل می‌کند و از آنجا که قانون الگوبرداری‌شده از کیفیت یکنواخت حرکت چیزها در طبیعت است، قانون نیز میل به یکپارچگی و تنظیمات معین دارد، از این روست که در ساحت امر حقوقی انسانی نیز منطق صوری است که کاربرد دارد. برای همین در ساحت قانون و امور حقوقی، حقوقدان باید که صوری اندیشه کند تا بتواند اصطلاحا شهر را اداره کند.

در واقع منطق صوری میل به یکپارچگی و یکنواختی دارد، همه چیز را ذیل سیطره یک اصل، شاه و یا نظم مشخصی می‌خواهد و البته از این جهت منطق صوری گرایش به سلسله‌مراتب و هرم نیز دارد.

در واقع در منطق صوری رابطه رفت و برگشتی بین علت و معلول وجود ندارد، علت یا اصول موضوعه اقتضا می‌کند، فرمان می‌دهد و همه اجزا باید در ذیل اراده رأس هرم عمل کنند!

حال آنکه در منطق دیالکتیک رابطه هرمی نیست، بلکه رابطه مرکز پیرامونی است و علت می‌تواند معلول نیز واقع شود. البته همان‌طور که ذکر شد این دو منطق نیز متکامل همدیگرند. به عنوان مثال این درست که منطق دیالکتیکی در صدد ایجاد اجتماع بین نقیضین است، اما به همان میزان به «رفع» تناقض نیز گرایش دارد و می‌خواهد یکپارچگی را به ارمغان بیاورد. و این در مورد منطق صوری هم مصداق دارد. در منطق صوری، نتیجه همواره سر تعظیم مطلق به اصل فرو نمی‌آورد که این نتیجه است که حالا در رأس به عنوان اصل موضوعه می‌نشیند و اصل موضوع قبلی را اصطلاحا «نفی» می‌کند.

بنابراین برای تبیین و شناخت طبیعت و هر آنچه به مثابه طبیعت (مثل سازو کار حقوقی) انگاشته می‌شود باید به عقل صوری توسل جست. به زبانی دیگر آنجا که عقل برای توضیح ماده به کار می‌رود باید از تناقض اجتناب کند، البته که وقتی بدن به واسطه فانتزی، عقل را در اختیار می‌گیرد آنجا نیز میل به یکپارچگی و تمامیت‌خواهی نیز تشدید می‌شود.

پایان بخش اول

@miladdokhanchi

6 months, 2 weeks ago

درباره جبر و اختیار

به میزانی که جبر مسلط خود را نمیشناسی و از پذیرش آن گریزانی، در هلاکتی و داری وقتت را تلف می‌کنی و به میزانی که در مسیر شکوفایی استعدادت و به ظهور رساندن آنچه برای آن زاده شدی قدم بر نداری و هستی را تغییر ندهی باز هم در هلاکتی. و بسیارند مردمانی که ایستاده اند و کاری نمیکنند و اگر هم کاری میکنند در راستای شکوفایی استعداد خود قدمی بر نمی‌دارند.

مردمان فکر میکنند یا خدایی نیست و یا اگر هم هست همه چیز را میداند و از پیش هم میداند. این همان سوال قدیمی جبر و اختیار است که خوب پس اگر میداند برای چی آفریده است؟ سوالی که معمولا بی پاسخ میماند. واقعیت این است که خدا هم نمی‌داند!

علم حق به عالم علم اجمالی است و تفصیل این علم بر بستر تاریخ محقق می‌شود. خدا مثل داستان نویسی است که روند کلی قصه را میداند، اما تا دست به قلم نشود و شخصیت ها را پردازش نکند و شخصیتها به حرکت درنیایند به جزییات احاطه پیدا نمیکند. و این جاست که داستان خود نیز عاملیت پیدا میکند، بعضی وقتها شخصیت ها از پذیرش آنچه برای آنها مقدر شده سر باز می‌زنند، مسیری دیگر می‌روند و با کشف هایی که میکنند به دانش اجمالی نویسنده اضافه میکنند و علم او را به تفصیل می‌رسانند.

و هرکدام از ما یکی از شخصیت های داستان حقیم که در عین حال که برای ما داستانی از پیش نوشته شده، ما نیز در نوشتن داستان حق مشارکت میکنیم؛ این ماییم که با دانشی که کسب می‌کنیم به دانش حق می افزاییم که البته علم ما، علم اوست؛ به همان میزان که زمانی که سرانجام نویسنده داستان را تمام میکند، همه کشف شخصیت ها، عصیان و طغیان هایشان نیز مال نویسنده است و اوست که بر همه چیز محیط است.

این ویژگی علم اجمالی حق است که تغییر در تاریخ، عاملیت ورزی و چه بسا دعا کردن را معنی دار میکند. ما دعا میکنیم و کنش می‌ورزیم تا هم عامل خوبی برای شخصیت از پیش تعیین شده داستان حق باشیم هم اینکه این داستان را به اندازه مشارکت خودمان تغییر دهیم! و آه از این امکان! و این یعنی لامصب خدا منتظر است که از تو نیز بیاموزد! این تویی که دانش اجمالی او را به تفصیل می‌رسانی و به قول ابن عربی تو چشم حقی! حق از مسیر چشم های تو به عالم می‌نگرد!

پس بلند شو و بخواه که هربار که میخواهی یا داری در تقدیر از پیش تعیین شده ات قدم برمی‌داری یا آنرا تغییر میدهی که هر دو خوب است و ایستادن و نخواستن مذموم!

و شاید شب قدر همین شب است! شبی که نتیجه خواستن های جمعی باعث یک «تق» در تاریخ میشود، شبی که سرورهای دستگاه عالم با خواست ما آپدیت میشود و ما ادریک ما لیله القدر!

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 4 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 3 weeks ago