𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago
سونا در ترکی به چجور اردک یا مرغابی گفته میشه؟
آش جو چجوری پخته میشه؟
آش برنج چجوری پخته میشه؟
کدو تنبل به ترکی رامیانی چی میشه ؟
الف. خئیوهلئ کدئ
ب. خئیور کدئ
نقدی بر کتاب "میراث"
کتاب جمعاً ۳۰ صفحه دارد. صحبت اصلی کتاب که توضیحی برای آیین چمچه خاتون و الاشاهی است ١۴ صفحه آنرا در بر دارد.
مقدمه با دو بیتی از زنده یاد حسنعلی بای آغاز شده که زینت بخش و چه خوش نشسته است.
در صفحه ۱۰ نویسنده به نقل از محمدعلی سعیدی وجه تسمیه رامیان را قوم آرامی معرفی کرده است. هیچ یافته باستان شناسی این قول را تأیید نمیکند.
در ص١٧ نیز گفته شده قزلباشان مهاجرانی بودند و با بومیان منطقه که رامیانیها آنان را داغلی مینامند، همزیستی داشتند. بر اساس آنچه اینجانب، پوریا بای، میدانم طبق نقل قولهای پیران اقوام کوهستانی هر قوم از آنها در یک برهه و از یکجا آمده، مثلاً برخی از سمیعیها از نیشابور برخیشان از خیج، برخی میرعربها از سبزوار، برخی دیگرشان و نکوییها از ابر، برخی از اهالی ویرو و الهادی از دوزین و جاجرم و گرمه یا برخی از اهالی ملچ آرام و پل آرام از کرمانجهای خراسان بودند. متأسفانه کتاب محکم و پژوهش پوزیتیویستی دقیقی که معین نماید این اقوام کی و چرا به اینجا آمدند نداریم. با این حال با توجه به برخی از ضربالمثلهای مانده از ترکهای رامیان میپندارم بعد استقرار قزلباشان و ارمغان امنیت آنها به این دیار کوچ کرده باشند و خود به نوعی مهاجر هستند.
تحقیقات نگارنده در زمینه تاریخی دقیق و کامل نیست و راستی آزمایی صورت نگرفته است.
با توجه به ارتباط تنگاتنگ منطقه ما با استانهای شمالی، سمنان و خراسان و رفت و آمدی که ترکهای رامیانی با آسیای میانه، قفقاز و آناتولی داشتند نیاز بود تا مشابه این آیینها در فرهنگ ترکهای آسیای میانه، آذربایجان، خراسان و کرانههای خزر بیشتر بررسی میشد و وجه اشتراک و افتراق آنها معلوم میشد. مرزهای سیاسی ایران جدید است، ریشههای فرهنگی قدیم.
در ص۲۲ گفته شود کلو در شمال یعنی لانه مرغ. کُلو در گرگان (هیرکانیا/استان گلستان) یعنی لانه مرغ. در مازندران بدان کِلی و در گیلان کِرکِل لانه میگویند.
در ص۲۳ گفته شده قوشما یعنی بداهه سرایی. مصدر قوشما هم یعنی شخم زدن و هم یعنی سرودن اما ادبیات ترکی هم اوزان و محتوای و قالبهای خود را دارد، از قبیل قوشما، بیاتی، گرایلی، بئشلیک.
توجه نگارنده به حفظ میراث فرهنگی نیاکانمان ستودنی است! احتمالاً با مقایسه فرهنگ بومی با کی پاپ منظور ایشان به روز رسانی فرهنگ بومی متناسب با اقتضائات دنیای مدرن است تا فرهنگ جاری و سیال باشد.
رمزگشایی و مطالعات تطبیقی بیشتری نیاز بود صورت بپذیرد. به نظر این نوشتار برآمده از تحقیق دانشگاهی بوده اما در مراتب بالاتر در سطح پایان نامه انشاالله میتواند تکمیل گردد!
لابوس کجاست؟
در کتابهای تاریخی مورخین یونانی و ارمنی آمده که جنگ بین آنتیخوس سوم و اشک دوم در کوه لابوس انجام شد.
در جنگ و گریزی که بین شاه اشکانی و سلوکی شده بود بعد از خروج اشک دوم از هکاتومپیلوس (صددروازه در دامغان) به منطقه "تاگی" میروند و از آنجا وارد "لابوس" میشوند. آنتیخوس قصد داشت تا با ورود به ایالت هیرکانیا (گرگان) شهرهای مهم آن نظیر "تمبرکس"، "زدره کرت" و "سیرنکس" را فتح کند و خاندان اشکانی پَرَنی را که صاحبان قدرت و ثروت و اسبهای ورزیده بودند، گوشمالی بدهد...
صاحب کتاب سرزمین جاوید عقیده دارد که لابوس همان رامیان است؛ این در حالی است که برخی از محققین عقیده دارند کلمه لابوس نام ده یا کوهی در حد فاصل دامغان و مازندران به نام لماوو ({کوهی با این اسم هنوز پیدا نکردم}) باشد: برخی محققین نظر دارند که در ارتفاعات ساری و برخی نیز قائلند یحتمل در ارتفاعات هزارجریب بهشهر قرار گرفته بوده است.
اما لابوس کجاست؟
۱. در گزارشها داریم که قشون اشکانی به هیرکانیا (گرگان) گریختند و قشون سلوکی بعد از خروج از شهر صددروازه (دامغان فعلی) در تعقیب آنها وارد جایی به نام تاگی tagae شدند. مردم محلی تاگی به سلوکیان گفتند راه صعبالعبور لابوس را در پیش بگیرید تا وارد هیرکانیا شوید. طبق بررسیهای زبانشناسی و جغرافیایی به نظر میرسد آنچه یونانیان تاگی میگویند ایرانیان تاگ یا طاق میگویند.
۲. معلوم نیست که لابوس نام جایی در بهشهر یا ساری باشد چرا که هیرکانیا نام یونانی برای وُرکان/گرگان (استان گلستان فعلی) است و لزومی ندارد که راه خود را به سمت ارتفاعات ساری و سوادکوه فعلی کج کنند. در ارتفاعات هزارجریب بین کردکوی و بهشهر هم تا به الآن کوه یا روستا یا جایی که شباهتی به کلمه لابوس داشته باشد، یافت نشد.
۳. اگر تاگی همان طاق در دامغان باشد، باز هم بعید است که لابوس رامیان باشد، همچنین شباهت زبانشناسانهای بین کلمه لابوس با رامیان وجود ندارد.
با این حال به کمک تطابق سازی با نظر کتاب سرزمین جاوید برآورد میتوان کرد که تاگی احتمالاً روستاهای چهار طاق پرو در بخش بسطام شهرستان شاهرود باشد.
هنوز نمیتوانم پاسخ قابل دفاعی به اینکه لابوس کجاست بدهم. نیازمند تحقیق بیشترم. فعلاً محتمل است که لابوس رامیان باشد.
به هر حال آنچه منقول است کوه لابوس مسیر سختی بوده و دره ای در مغربش داشته است.
اما اسامی جاهای دیگر چطور؟
۱. به نظرم زدره کرت zadracarta همان استرآباد باشد چرا که از دو جزء زدره + کرت تشکیل شده. زدره به نظر یونانی سازی شده استر {زدره>ستره>استر} به معنی ستاره + کرت هم از واژه کلاته (مثل سرخن+کلاته) یا گرد (مثل داراب+گرد) به معنی مکان و آبادی است. شهر زدره کرت مرکز ایالت هیرکانیا در اواخر دودمان هخامنشی بود.
۲. تاگی tagae به نظر میآید همان تاگ یا تاغ یا طاق باشد در حوالی دامغان. در شاهرود هم چند روستای مجاور و نزدیک بهم داریم که امروزه چهار طاق پرو نام دارند (روستایی از بهم پیوستن آبادی های پِرو و چهار طاق).
۳. سیرنکس یا سورنکس syrinx به نظر روستای شیرنگ علی آباد کتول باشد. در زبان یونانی حرف shش وجود ندارد، لذا به sس تبدیل میشود، مثل اینکه کورش را سیروس یا داریوش را داریوس و اَرَشک را آرسس میگویند. طبق همین قاعده حدس میزنم شیرنگ شده سیرنکس.
۴. تمبرکس tambrax بنظر شهر کردکوی فعلی باشد. امروزه ویرانه یک شهر باستانی کنار کردکوی داریم به نام تمیشه که امروزه روستای مجاور آنرا سرکلاته خرابشهر میگویند. در نوشتارهای اشکانی شهری آباد ولی بدون برج و بارو و دیوار معرفی شده است. در زبان یونانی حرف shش نداریم بجاش تمیشه شده تمیسه. در فارسی زمان اشکانیان و ساسانیان کلمات فارسی که آخرشان حرف eه در واقع gگ بوده (مثلاً خانه>خانگ/تخمه>تخمگ) تمیشه هم تمیشگ بوده، لذا وقتی از زبان فارسی وارد زبان یونانی شده بعد از a حرف x آمده است و شده tambrax.
نکته تکمیلی: هنوز کلمات فارسی قدیمی ای که پایانشان حرف gگ بود و امروزه به eه تبدیل شده اند، اگر پسوند iای بگیرند حرف gگ خودش را نشان میدهد مثل خانگی، بیبرنامگی، سی سالگی و... در لهجه خود ما و در لهجه مردم تاجیکستان کلمات مختوم به iای هم اگر پسوند iای بگیرند این حرف gگ خودش را باز عیان میکند. مثال: رضی>رَضِگی، اسفرگی، جامگی)
۵. هیرکانیا Hyrcania یک کلمه یونانی است که از کلمه وُرکان فارسی آمده است. زبان یونانی حرف وv ندارد لذا وv تبدیل به ءh شده. توضیح اینکه زبان یونانی حرفِ "هاh" هم ندارد و مثل همزه/ء فارسی تلفظ میشود. همچنین حرف اُo تبدیل به حرف اوپسیلن Y با صدای اوu میگردد. وُرکان از لغت ورک به معنی گرگ آمده و ورکان یعنی سرزمین گرگها (گرگان).
ضربالمثل ((آز اوٌلسوٌن اُزوُ اوٌلسوٌن)) به چه معناست؟
az olson, özö olson
آیا تا حالا شنیدین که اگر کسی به لحاظ چهره، اخلاق، خو، دستخط یا... شبیه یک متوفای جوانمرگ باشه، اصطلاحاً بگن: ”عمره اوٌقشاماسنّق!“؟
قارامچا یا قارِمچا یعنی چی؟ (برگرفته از نام یک طایفه ای)
Qaramça, Qarımça,
شجره نامه طایفه های رامیانی
در فکر ترسیم شجره نامه از طایفه های رامیانی، یافتن به همراه منشأ آنها هستیم (طبق شنیده ها و طبق آنچه سینه به سینه به نسل امروز رسیده اما مکتوب نشده)
اول.
الف. بای
۱. کهنه بای
۲. کپک
۳. قارابای: از سرخنکلاته به رامیان مهاجرت کردهاند و به بای ها ملحق شدند و قبل از آن نیز در قاراداغ آذربایجان شرقی بودند.
۴. طنفویی: ابتدا به تانقو معروف بودند موقع شناسنامه گرفتن با غلط املایی مأمور ثبت فامیلی آنها چنین شد.
۵. مئسگر: از نسل شخصی به نام ملاحسین که برای زیارت عتبات رفته و در آنجا ازدواج و کار خیاطی میکند سپس به رامیان مهاجرت میکنند
۶. اوروج
۷. بشیری
۸. جعفریان
۹. حبیبی + حبیبیان
۱۰. قانچیٌ (ساکن در توران ترک و رامیان و مهاجرت کرده و ملحق شده به بای ها از دهنه خوش ییلاق)
۱۱. حسینی بای
۱۲. طاهری (بعضاً)
۱۳. قارامچا (شناسنامه بای اما ترکهای مهاجر از روستای ابر)
ب. رجبلئ (رجبلو)
۱. کالاچا
۲. قاراجا: از خیوه خوارزم به رامیان کوچ کردهاند
۳. ببئر
۴. رجبلی (» بهنام + صالحی نسب + سجادی)
ج. یازرلو
۱. دیدا: ساکن ازدارتپه موقع گرفتن شناسنامه به مأمور ثبت گفتند دئ دا (بگو دیگه) و به اشتباه فامیلی آنها شد دیدا!
۲. نعیمی (+ نعیمی نظام آباد)
۳. رضایی + رضائیان
۴. صفایی
د. کاغذلو
۱. براتی
ه. صادقلو
و. قوانلو (از قاجارهای یوخاریٌ باشیٌ و عموزاده های فتحعلی شاه قاجار)
ز. بیگ (سعیدی) (طبق کتاب تاریخ رامیان سعیدی بَیگ ها و بای ها از طایفه بزرگتر قلیچلی (شمشیرداران) بودند و قلیچلیها جزو شاهسونها بودند (مستقیماً از شاه دستور میگرفتند/قزلباشان از سرکرده قوم خود دستور میگرفتند)
دوم.
۱. میر خاندوزی
۲. نعیمی فر (فیوج) (جوگی بودند؟)
۳. عرفانی (در واقع از نسل یک ارمنی یونانی تبار معروف به ژرژ عرفاندیس بودند)
۴. انبارته (در واقع از عراق به رامیان مهاجرت کردهاند)
۵. منتظری (از قلعه نو خرقان بسطام به رامیان آمدند البته برخی از آنان از طایفه «کلانتر» بودند ولی بعداً شناسنامه منتظری گرفتند)
۶. نوروزی (از گردنه خوش ییلاق به رامیان آمدند)
۷. قربانی (از شاهرود آمدند)
۸. تمئرتاش (از ترکهای کالپوش و ایل گرایلی اند)
۹. باقری (از خوش ییلاق آمدند)
۱۰. میر فندرسکی (بازماندگان خانهای فندرسک و از نسل امامزاده سبزه میدان بابلسر)
۱۱. جعفری رامیانی (از روستای وطن)
۱۲. حسینی واعظ (از شاهرود)
۱۳. مهاجری (از شاهرود)
۱۴. مطلبی نژاد (از دامغان)
۱۵. حسینی (از کاشمر)
۱۶. بنی عامری (از شاهرود)
۱۷. فرجی
۱۸. گودار ها (جوگی؟) (فامیلی امروز ابری)
۱۹. طاهری (بعضاً)/طاهری قره قاچ (اصلیتاً برای میامی)
۲۰. بسطامی
۲۱. عجم (مهاجرت از کلاته خیج)
۲۲. بیاری (از بیارجمند)
٢٣. زارع تیلانی
§ این شجره باید تکمیل بشه لذا اگر توضیحی برای تکمیل یا تصحیح دارید لطفاً به اشتراک بگذارید.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago