💥«آبادانی چون زندگی است.» گزنفون در کتاب «اکونومیکوس» می‌نویسد:

{هرگاه پادشاه متوجه شودکه استانداران سرزمین را آباد و حاصل‌خیز نگاه داشته، خوب درختکارى شده و از آن سرزمین میوه‌هایی که بومی آن‌جاست به دست آمده است، به آن استانداران زمین‌های بیشتر می‌دهد، و با بخشش‌هایی آنان را برجسته می‌کند، و با دادن جایگاه مخصوص در مقامات دربار شاهنشاهی سرافراز می‌سازد. اما اگر دانسته شود که آن استان هیچ محصول نداده و یا مردم -در نتیجه‌ی رفتار زورگویانه (مأموران)- در آنجا کم شده‌اند، در آن صورت اینان را کیفر می‌دهد، از خدمت برکنار می‌کند، و دیگری را به جای آنان می‌گمارد...}

❃ ولفگانگ کناوت در ادامه مینویسد: [در نزد ایرانیان باستان کشاورزی یک وظیفه‌ی مقدس بود. هرگونه به‌کار انداختن زمین، خاک مقدس، در پیشگاه اورمزد، پاداش نیک داشت؛ چنین است در وندیداد:(متن در اسکن)]

📚 آرمان شهریاری ایران باستان - اصول اخلاقی پادشاه: توجه به آبادانی کشور | #ولفگانگ_کناوت

من ایرانی ام🕊✨

ما از نژادکوروش✨ و
بابک خرمدین✨ و
آریوبرزن✨و
یعقوب لیث صفاری✨ و
کاوه ✨و رستم✨ و سهرابیم✨

دین من انسانیت و راهم شرافت و
مهربانی و سازش و هم زیستی با دیگراندیشان است

من از تبار و فرزندان کوروش و
نادر شاهم نه محمد و حسین....

#شیدای_همدانی

💥 تحلیل و بررسی اخبار و سیاست روز

https://t.me/emroozvafarda

.

♨️ ترساندن در #ادیان ضمانت بقاء آنهاست ......

? @afkareMamnooe

? بترسان و حکومت کن که احمق را با #ترس بهتر میشود مهار کرد ..!!!

یکی از کارهایی که دینداران آنرا ضمانت اجرای قوانین اخلاقی دینی میدانند ترس از #قیامت است، آنها فکر میکنند انسانها مانند خردسالان از جانوران تخیلی و متافیزیکی میترسند، و در واقع خود دین داران واقعا از این چیزها میترسند، اما چیزی که ترس آنها را تسکین میدهد بی حساب و کتاب بودن مفاهیم دینی و کشکی بودن آنها است، !!

مثلا از احادیث بر می آید که شما اگر یک #نماز جماعت بخوانید به قدری ثواب کرده اید که اگر تمام درختان عالم قلم شوند و تمام آبهای جهان جوهر شوند و تمام جن و انس و فرشته کاتب شوند، نمیتوانند مقدار این ثواب را بنویسند، یا مثلا وقتی شما برای #امام_حسین گریه میکنید، امام حسین در روز #قیامت شما را شفاعت خواهد کرد، !!

این دست شوخی ها که از فساد شدید #دستگاه_قضائی_تخیلی الهی خبر میدهند باعث میشود که افراد چندان نیز در ترس از #گناهان خود به سر نبرند، چون راه برای توجیه جرائم بسیار زیاد است، #دین اصولا آنقدر مبحث گسترده و بی در و پیکری است که شما میتوانید هر کاری را که انجام میدهید یا هر اندیشه دینی ای را با استفاده از خود مفاهیم دینی #توجیه کنید، این است که این ترس نیز چندان ضمانت مطمئنی نیست!

چون چیز پایداری نیست! از این گذشته اینکه شما تلاش کنید مردم را در ترس و وحشت نگه دارید تا کاری را نکنند یک کار کاملا ظالمانه است….

? @afkareMamnooe

به نام یزدان پاک

به هر مذهب ستونی هست بر پا
که مذهب زان ستونش هست برجا

به اسلام و به آئین محمد
سفارش بر نمازش گشت بی حد

ستون مذهب اسلام این است
نماز و ذکر و خاک است و جبین است

ازآن روزی که شد اسلام بر کار
فرو ریزد ستون هر بار و هر بار

نه از دشمن که شد از امت خود
از آن بادی که از اِشکم بدر شد

ستون دینتان ویران ز باد است
بقای دینتان در دست باد است

ز دینی که ستونش بسته بر باد
بُوَد بهتر که نامش مذهب باد

خدای مذهب اسلام لا است
که از بنیاد هیچ و در خیال است

نبودی از ازل نامش به گیتی
خدایی که کند انسان ستیزی

بدان الله را انسان سرشتست
کلام ننگ او شیطان نوشتست

کجا خورشید در مرداب خفته است
زمینِ گِرد کی هموار و تخت است

زمین کِی ساکن و خورشید گردان
شهاب آسمان از بهر جنّان؟

تمام مسلمین گوئی که خوابند
به ظاهر خوش ولی اندر عذابند

به دور خود درین حلقه اسیرند
درین چرخه ته ره را نبینند

چنین ره اول و آخر ندارد
که این گرداب چاهش ته ندارد

به وقت زندگی گِردش بگردی
سرانجامش همی در چاه گردی

مکن عمر گران در پای این جهل
به انسانی رجوع کن از دلِ عقل

#صادق_مبارکی

به نام یزدان پاک

چه حیرانم ازین جهل و ازین قهر
ازین دشمن پرستی اندرین شهر

به دورانی که کسب علم شد سهل
تاسف دارد این ملت درین جهل

از آن قومی که از حق میهراسند
به اصل و ریشه خود ناسپاسند

زقومی که عرب را پاس دارند
همه خوبان میهن بد شمارند

کجا حاصل شود فرهنگ و دانش
نمیگردد دوا زخمی ز مالش

چه باشد بهتر از جهل و ز غفلت
به راه سر خوشی در راه عشرت

مرا میهن پرستان همچو جانند
در این کشور چه خاموش و نهانند

درین بازار بیگانه پرستی
گوارا آیدم مرگم ز هستی

سیه جامه به تن از مرگ دشمن
شده چون دوزخی زین جهل گُلشن

زبان جاری به لعن از بهر تازی
به دل از عشق او در عشقبازی

جهاد از این چنین قومی نیاید
بجز راه شکیبایی چه باید

مرا این داغ دل آتش به جان زد
که تقدیرم چنین ساقی رقم زد

یکی از بهر قدرت جان سپرده
کسی کز آدمیت بو نبرده

همان خصمی که از خاکم گذر کرد
که عمر شهربانویی هدر کرد

همان تازی که با خون نیاکان
وضو کرد و وضو گیرد کماکان

شده چون بت برای بت پرستی
به قومی که کنند از جهل مستی

این قافله بی خبر از اصل و نسب
سر منزل مقصود نیابند به شب

گردند درین راه بخود عقربه وار
این بی خبری کرد سر عقل به دار

همچو دام اند که چوپان بر آنها گرگ است
زندگی کردن اینان بدتر از هر مرگ است

#صادق_مبارکی

ابله ازخواب بهشتی که امان میدهدش
مادر خویش به تیغ دشمنان میدهدش

چون خدارا به یقین برهمه نادیده فروخت
خود چو بیند به خدا دل به گمان میدهدش

کار علم و سخن از دانش و بینش همه هیچ
گوش دارد به دهانی که اذان میدهدش

دل به نادیده ی مذهب دهد آنکو همه عمر
نپذیرد ز خِرَد آنچه نشان میدهدش

هرگز ازخواب نخیزد جسدی زنده به گور
با نسیمی که چو گهواره تکان میدهدش

زان دُمِ دین که چوبدکاره بِخود بست و نشست
دست و پایی نکند گرچه زیان میدهدش

مفتیِ شهر که نان از کفِ بیچاره گرفت
هم به بیچاره ی دیگر چه گران میدهدش

عقلِ ملّت چو جنون یافت حکومت او را
همچو تکه استخوانی به سگان میدهدش

مسعود آذر

گل را می توان زیر پا له کرد
ولی عطر ان را هرگز....

یک ملت را میتوان از بین برد،
اما تاریخ و تمدن ان را نه!!

.