?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months, 2 weeks ago
بد می نوازد بی تویی در من ، ای نازِ مُطلق بی تو شکاکم
بر عهدِ با تو بسته ام سوگند ، یا سهمِ تو یا سهمِ این خاکم
آهِ غم و اشکِ ستم با من ،هر طور می خواهی قضاوت کن
تفصیرِ بی پایانِ یک " بیداد " ، برگی میانِ بطنِ خاشاکم
مَضمونِ شعر و بندِ یک شاعر ،عاشق کُشِ دیوانه ی مجنون
دل خوش به دارا بودنِ " لیلی " ، " اِنا به اَعطَیناکَ " افلاکم
تا کی فقط " خوابِ " حضورت را ، در بسترِ آزردگی دیدن؟
اندازه ی " مخلوقِ " این دنیا ، از بختِ بی رحمانه غمناکم
در آغوشم بگیر ای محضِ مطلق،هلاکِ همنشینی باتو هستم
که بی شک جزتو کس هرگز نبوده ، پناهِ لحظه های دردناکم
با صبرِ روی صبر می سازم،یا می رسم یا بی "تو" می بازم
بر عهدِ با تو بسته ام سوگند ، یا سهمِ تو یا سهمِ این خاکم
✍ ؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب نیمه ی جان"
به صحنِ چشمِ " تو " هرگز نمی آید ستمکاری
" تو " یک تکرارِ دنیا را ، به قلبِ من بدهکاری
سکوتِ غربتِ "من" را ، کسی هرگز نمی فهمد
بگو ناگفته دردم را ، فقط یک "شب" خریداری
گرفته معضلِ هجران ، تنِ از بیخ و بُن ویران
توهمچون رشته ی باران،پس از قحطیِ بسیاری
شکسته پای صبرم را ، نگشتن های وصلِ "تو"
عیان گشته به "چشمِ" خلق ، خیال آبادِ زنگاری
چنان نا گفته بسیار است درون سینه ی پر درد
مرارت های جان سوزم ، در این افکارِ بی عاری
کسی که قبله اش کج شد به سمتِ منزلِ جانان
بشارت کی دهد " جنّت " ، به هر فرد گنهکاری
دوباره " چشم " بیمارم پُر از اشکِ فراقِ توست
" تو " یک تکرارِ دنیا را ، به قلبِ من بدهکاری
✍ ؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"
تو میخندی و من سرشارِ شوقم ، حصارِ دلبری هاتو جدا کن
عروسِ شوخِ و شنگِ این قبیله ، سفیدِ روسری هاتو جدا کن
"گناهِ" دلپسندی " ماهِ " عمرم ، کنارِ هم کنار آییم یک دم
که لطفِ تو کم از طاعت ندارد ! ، ثوابِ آخری هاتو جدا کن
تورا ازبر شدم تکرار و تکرار،چه شوقی میکنم با واژه هایت
ز شعرم خُرده میگیری ولیکن ! ، حسابِ داوری هاتو جدا کن
صراط المستقیم قلبِ من باش ، که راهی جز جوارِ تو ندارم
هلاکِ دیدنِ روی " تو " هستم ، شروطِ کافری هاتو جدا کن
بگردم دور "چشمانِ" قشنگت ، بگردان باده ی ویرانگرِ عشق
گناه آلودِ دستِ مستِ چشمت ،" تو " راهِ کافری هاتو جدا کن
چه ایمان و چه اخلاصی بجز تو ، دلم را مستمر بر شوق آرَد
نمی بینی زمین افتادنم را ؟ ، "تو" حکمِ کیفری هاتو جدا کن
همه جانم شده سرشارِ از "تو" ، تو سهمِ من ز اعجازِ خدایی
دخیلم را به چشمانِ "تو" بستم ، خیالِ دیگری هاتو جدا کن !
بیا بالا نشینِ " قلبِ " من باش ، "ضمیرِ" قبله ی ایرانی من
تو میخندی و من سرشارِ شوقم ، حصارِ دلبری هاتو جدا کن
✍ ؛ رضا زارعی ...... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"
"به نامِ" عشقی که پُر از شکایت است
خروشِ دردِ فراق ، که صد مصیبت است
"تو" را گشته ام به شاخه های پابندِ دچار
چه داغی بد تر از "داغِ" مسافت است ؟!
" دلواپسِ " لحظه های روزمرگی ام مباش
به تارِ موی تو سوگند ، اینجا قیامت است
دستِ ما بر رشته ی زلفت خواهد رسید آیا
آنجا که بند بندِ جانم به فکرِ اسارت است
با من بمان و بگذار دستم بندِ " تو " باشد
کویرِ لم یزرعِ قلبم ، تشنه ی عنایت است
به نام خدایی که ناظرِ این روایت است
برای ......... عشقی که پر از شکایت است
✍ ؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"
باشد ، ولی ز "داغ"ش ماتم سرا گرفتن
هر شب برای خود در میخانه جا گرفتن
آدم شود هر آنکس درعشق غوطه ور شد
تن میدهد به ارض و ،کفر از حوا گرفتن !
هر چند روزگارت ، روشن نگشته با او
سخت است حینِ مستی دستِ دعا گرفتن
حرفی برای گفتن ، جز "چشمِ" تر ندارم
کی میشود که حق با ، چون و چرا گرفتن
بشکن مرا دوباره ، در "خوفِ" ظلمتِ یاد
باکت نباشد ای عشق ، از من خطا گرفتن
راهی نمانده دیگر ، در منجلابِ این صبر
فیضِ وصالِ " او " را ، جز از خدا گرفتن
✍ ؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب به رنگ ماتم"
سینه ای پُر از "چله" ی دچار دارم من
به "آفتابِ قیامت" چکار دارم من ؟!
دلم شکسته ، بر دیگری " تفضل " کن
که از سلسله ی فراق ..... هزار دارم من
خوشم به خاکِ تو بودن ، طلا نخواهم
چه آرزویی بهتر از سینه مزار دارم من؟
کجا را بپرسم ، به "امید" دیدن تو !؟
چو "بادِ" بی سرزمینم ، دیار ندارم من
گریه ام دشت را به شور آورده است
در بندِ بی " تو " بودنم ، قرار ندارم من
یک عمر دستِ رد به همه طعنه ها زدم
اسفندِ پُر از آشوبم ، قصدِ بهار دارم من
چه زیان تو را که دمی به آغوشم کشی
سینه ای پُر از "چله" ی دچار دارم من
✍ ؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"
می سوزم از " فراقت " ، از قعرِ دل برایت
با دیگران نشَستی ..... با ناکسان چرایت ؟
یک جمله است ایمان .. مُردن برای چشمت
این امتحانِ صبر است ، بین من و خدایت
عمری ست "دینِ" ما را ، بر باد داده عشقت
دنیا و جنّت و عیش،باهر چه هست فدایت
این " دل " ز شوقِ رویَت دنبالِ دردسر بود
از " خَیرِ " روزه بهتر ، خیراتِ چشم هایت
بی شک به خود ندیدم در این هزاره ی غم
ای نازِ "مطلق" هر دم ، چیزی بجز جفایت
ای کاش سیلِ " ماتم " ، راهِ گذر بگیرد
درد هزاره ی من ..... کی می رسد شفایت؟
با این که بر جراحت ، قلبم دچار گشته
دلخوش به این زوالم ،باهر چه شد رضایت
✍ ؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"
خوشا عهدِ دو کس از هم جدا را
زمین افتادنِ ........ سر به هوا را
که من هرگز ز عشقت پا نرستم
نشد "صرفِ" دلم ، فعل رها را !
به یُمن و حرمتِ نامِ "تو" سوگند
خدا را با تو می خواهم ، خدا را
فراقت گرچه در جانم خزان است
به جانت میخرم ...... حتی بلا را
" تو " جنتگاهِ " قلبِ " پر ملالی
فدایت "جنّت" و ، "مال" و بقا را
به حدِ وسع خود ، افسرده حالم
چه کرده این فلک قدر و قضا را ؟
اگر چه "گریه" ام بوده ز حاجت
ببخشا "واله" ی ....... غرقِ خطا را
خوشا عهدِ دو کس از هم جدا را
زمین افتادنِ ........ سر به هوا را
✍ ؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months, 2 weeks ago