اشعار « رضا زارعی » قروه

Description
کتاب ها ؛
ژیلوان ، من و نداشته هایم ،خوابگردهای 1 و 3 ، خزان ، سپکو ، دلشدگان 1 ،به رنگ ماتم ، دلشدگان 2 ، تشویش ، روزمرگی ، بهار ، تقدیس ، بهشتِ آسایشِ من ، نیمه ی جان ، ثلث مرداد و .‌‌.


اشعار رضا زارعی @xilvanR




@xilvan
https://t.me/xilvan
@xilvan
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 months, 2 weeks ago

3 months, 2 weeks ago

بد  می نوازد بی تویی  در من ، ای نازِ  مُطلق بی تو شکاکم
بر عهدِ با  تو بسته ام سوگند ، یا سهمِ تو یا سهمِ این خاکم

آهِ غم و اشکِ ستم با من ،هر طور می خواهی قضاوت کن
تفصیرِ  بی پایانِ  یک  " بیداد " ، برگی  میانِ  بطنِ خاشاکم

مَضمونِ شعر و بندِ یک شاعر ،عاشق کُشِ دیوانه ی مجنون
دل خوش به دارا بودنِ " لیلی " ، " اِنا به اَعطَیناکَ " افلاکم

تا کی فقط " خوابِ "  حضورت را ، در بسترِ آزردگی دیدن؟
اندازه ی " مخلوقِ  "  این دنیا ، از بختِ بی رحمانه غمناکم

در آغوشم بگیر ای محضِ مطلق،هلاکِ همنشینی باتو هستم
که بی شک جزتو کس هرگز نبوده ، پناهِ لحظه های دردناکم

با صبرِ روی صبر می‌ سازم،یا می رسم یا بی "تو"  می بازم
بر عهدِ با تو بسته ام  سوگند ، یا سهمِ تو یا سهمِ این خاکم

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب نیمه ی جان"

@xilvan

3 months, 2 weeks ago
[‍](https://attach.fahares.com/FXXTgOapZDzhrGSlZM+Ugw==) خدا را با تو میخواهم

خدا را با تو میخواهم

شعر ؛ رضا زارعی ...... قروه

اجرا 🎤 ؛ همزه گودینی

"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

4 months, 3 weeks ago

به صحنِ چشمِ " تو " هرگز نمی آید ستمکاری
" تو " یک  تکرارِ دنیا را ، به قلبِ من بدهکاری

سکوتِ  غربتِ "من" را ، کسی هرگز نمی فهمد
بگو ناگفته دردم را ، فقط یک "شب" خریداری

گرفته  معضلِ  هجران ، تنِ از بیخ و بُن ویران
توهمچون رشته ی باران،پس از قحطیِ بسیاری

شکسته پای صبرم را ، نگشتن های  وصلِ "تو"
عیان گشته به "چشمِ" خلق ، خیال آبادِ زنگاری

چنان نا گفته بسیار است درون سینه ی پر درد
مرارت های جان سوزم ، در این افکارِ بی عاری

کسی که قبله اش کج شد به سمتِ منزلِ جانان
بشارت کی دهد " جنّت "  ،  به هر فرد گنهکاری

دوباره " چشم " بیمارم پُر از اشکِ فراقِ توست
" تو " یک  تکرارِ  دنیا را ، به قلبِ  من بدهکاری

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

5 months, 2 weeks ago

تو میخندی و من سرشارِ شوقم ، حصارِ دلبری هاتو جدا کن
عروسِ شوخِ و شنگِ این قبیله ، سفیدِ روسری هاتو جدا کن

"گناهِ"  دلپسندی " ماهِ "  عمرم ، کنارِ  هم  کنار  آییم  یک  دم
که لطفِ تو  کم‌  از طاعت ندارد ! ، ثوابِ آخری هاتو جدا کن

تورا ازبر شدم تکرار و تکرار،چه شوقی میکنم با واژه هایت
ز شعرم خُرده میگیری ولیکن ! ، حسابِ داوری هاتو جدا کن

صراط المستقیم قلبِ من باش ، که راهی جز جوارِ تو ندارم
هلاکِ  دیدنِ  روی " تو " هستم ، شروطِ کافری هاتو جدا کن

بگردم  دور "چشمانِ" قشنگت ، بگردان باده ی ویرانگرِ عشق
گناه آلودِ دستِ مستِ چشمت ،" تو " راهِ کافری هاتو جدا کن

چه ایمان و چه اخلاصی بجز تو ، دلم را مستمر بر شوق آرَد
نمی بینی زمین افتادنم را ؟ ، "تو" حکمِ کیفری هاتو جدا کن

همه جانم شده سرشارِ از  "تو" ، تو سهمِ من ز اعجازِ خدایی
دخیلم را به چشمانِ "تو" بستم ، خیالِ دیگری هاتو جدا کن !

بیا  بالا نشینِ " قلبِ " من  باش ، "ضمیرِ"  قبله ی ایرانی من
تو میخندی و من سرشارِ شوقم ، حصارِ دلبری هاتو جدا کن

؛ رضا زارعی ...... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

5 months, 3 weeks ago

"به نامِ"  عشقی  که  پُر  از  شکایت است
خروشِ  دردِ فراق ، که صد مصیبت است

"تو" را گشته ام به شاخه های پابندِ دچار
چه داغی بد تر از "داغِ"  مسافت است ؟!

" دلواپسِ " لحظه های روزمرگی ام مباش
به تارِ موی تو سوگند ، اینجا قیامت است

دستِ ما بر رشته ی زلفت خواهد رسید آیا
آنجا که بند بندِ جانم به فکرِ اسارت است

با من بمان و بگذار دستم بندِ " تو "  باشد
کویرِ لم یزرعِ  قلبم ، تشنه ی عنایت است

به نام  خدایی  که  ناظرِ این روایت است
برای ......... عشقی که پر از شکایت است

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

5 months, 3 weeks ago

باشد ، ولی  ز "داغ"ش  ماتم  سرا گرفتن
هر  شب برای خود  در میخانه جا گرفتن

آدم شود هر آنکس درعشق غوطه ور شد
تن میدهد به ارض و ،کفر از حوا گرفتن !

هر  چند  روزگارت ، روشن  نگشته  با  او
سخت است حینِ مستی دستِ دعا گرفتن

حرفی  برای  گفتن ، جز  "چشمِ" تر ندارم
کی میشود که حق با ، چون و چرا گرفتن

بشکن  مرا دوباره ، در "خوفِ"  ظلمتِ یاد
باکت  نباشد ای عشق ، از من خطا گرفتن

راهی نمانده  دیگر ، در منجلابِ  این صبر
فیضِ  وصالِ " او " را ، جز  از خدا گرفتن

؛ رضا زارعی .....  قروه
"شعری از کتاب به رنگ ماتم"

@xilvan

5 months, 3 weeks ago

سینه ای  پُر  از "چله" ی دچار دارم من
به  "آفتابِ  قیامت"  چکار  دارم من ؟!

دلم  شکسته ،  بر  دیگری " تفضل " کن
که از سلسله ی فراق ..... هزار دارم من

خوشم به خاکِ  تو بودن ، طلا نخواهم
چه آرزویی بهتر از سینه مزار دارم من؟

کجا  را بپرسم ،  به  "امید"  دیدن تو !؟
چو  "بادِ" بی سرزمینم ، دیار  ندارم من

گریه ام   دشت  را  به  شور آورده است
در بندِ بی " تو "  بودنم ،  قرار ندارم من

یک  عمر  دستِ رد به همه طعنه ها زدم
اسفندِ  پُر از آشوبم ، قصدِ  بهار دارم من

چه زیان  تو را  که دمی به آغوشم کشی
سینه ای  پُر  از  "چله" ی دچار دارم من

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

5 months, 4 weeks ago
[‍](https://attach.fahares.com/InPfiQI+Tg7M7BwvCYkrtg==) " صبر "

" صبر "
قطعه ای از اشعار کتاب تقدیس

شعر ؛ رضا زارعی ..... قروه
اجرا ? ؛ همزه گودینی

@xilvan

5 months, 4 weeks ago

می سوزم از " فراقت "  ، از قعرِ دل برایت
با دیگران نشَستی ..... با ناکسان چرایت ؟

یک جمله است ایمان .. مُردن برای چشمت
این امتحانِ  صبر است ، بین من و خدایت

عمری ست "دینِ" ما را ، بر باد داده عشقت
دنیا و جنّت و عیش،باهر چه هست فدایت

این " دل "  ز شوقِ رویَت دنبالِ دردسر بود
از " خَیرِ " روزه  بهتر ، خیراتِ  چشم هایت

بی شک به خود ندیدم  در این هزاره ی غم
ای نازِ  "مطلق"  هر دم ، چیزی بجز جفایت

ای  کاش  سیلِ  " ماتم "  ،  راهِ  گذر  بگیرد
درد هزاره ی من ..... کی می‌ رسد شفایت؟

با  این که  بر  جراحت ، قلبم  دچار  گشته
دلخوش به این زوالم ،باهر چه شد رضایت

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

6 months, 1 week ago

خوشا  عهدِ دو کس از هم جدا را
زمین افتادنِ ........ سر به هوا را

که  من هرگز  ز عشقت پا نرستم
نشد "صرفِ"  دلم ،  فعل رها را !

به یُمن و حرمتِ نامِ "تو"  سوگند
خدا  را با تو می خواهم ، خدا را

فراقت گرچه در جانم خزان است
به جانت میخرم ...... حتی بلا را

" تو "  جنتگاهِ  " قلبِ "  پر ملالی
فدایت "جنّت" و ، "مال"  و بقا را

به  حدِ  وسع خود ، افسرده حالم
چه کرده این فلک قدر و قضا را ؟

اگر  چه  "گریه" ام  بوده ز حاجت
ببخشا "واله" ی ....... غرقِ  خطا را

خوشا  عهدِ  دو کس از هم جدا را
زمین  افتادنِ ........ سر به هوا را

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 months, 2 weeks ago