اشعار « رضا زارعی » قروه

Description
کتاب ها ؛
ژیلوان ، من و نداشته هایم ،خوابگردهای 1 و 3 ، خزان ، سپکو ، دلشدگان 1 ،به رنگ ماتم ، دلشدگان 2 ، تشویش ، روزمرگی ، بهار ، تقدیس ، بهشتِ آسایشِ من ، نیمه ی جان ، ثلث مرداد و .‌‌.


اشعار رضا زارعی @xilvanR




@xilvan
https://t.me/xilvan
@xilvan
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 days, 2 hours ago

1 month, 1 week ago

تو میخندی و من سرشارِ شوقم ، حصارِ دلبری هاتو جدا کن
عروسِ شوخِ و شنگِ این قبیله ، سفیدِ روسری هاتو جدا کن

"گناهِ"  دلپسندی " ماهِ "  عمرم ، کنارِ  هم  کنار  آییم  یک  دم
که لطفِ تو  کم‌  از طاعت ندارد ! ، ثوابِ آخری هاتو جدا کن

تورا ازبر شدم تکرار و تکرار،چه شوقی میکنم با واژه هایت
ز شعرم خُرده میگیری ولیکن ! ، حسابِ داوری هاتو جدا کن

صراط المستقیم قلبِ من باش ، که راهی جز جوارِ تو ندارم
هلاکِ  دیدنِ  روی " تو " هستم ، شروطِ کافری هاتو جدا کن

بگردم  دور "چشمانِ" قشنگت ، بگردان باده ی ویرانگرِ عشق
گناه آلودِ دستِ مستِ چشمت ،" تو " راهِ کافری هاتو جدا کن

چه ایمان و چه اخلاصی بجز تو ، دلم را مستمر بر شوق آرَد
نمی بینی زمین افتادنم را ؟ ، "تو" حکمِ کیفری هاتو جدا کن

همه جانم شده سرشارِ از  "تو" ، تو سهمِ من ز اعجازِ خدایی
دخیلم را به چشمانِ "تو" بستم ، خیالِ دیگری هاتو جدا کن !

بیا  بالا نشینِ " قلبِ " من  باش ، "ضمیرِ"  قبله ی ایرانی من
تو میخندی و من سرشارِ شوقم ، حصارِ دلبری هاتو جدا کن

؛ رضا زارعی ...... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

1 month, 1 week ago

"به نامِ"  عشقی  که  پُر  از  شکایت است
خروشِ  دردِ فراق ، که صد مصیبت است

"تو" را گشته ام به شاخه های پابندِ دچار
چه داغی بد تر از "داغِ"  مسافت است ؟!

" دلواپسِ " لحظه های روزمرگی ام مباش
به تارِ موی تو سوگند ، اینجا قیامت است

دستِ ما بر رشته ی زلفت خواهد رسید آیا
آنجا که بند بندِ جانم به فکرِ اسارت است

با من بمان و بگذار دستم بندِ " تو "  باشد
کویرِ لم یزرعِ  قلبم ، تشنه ی عنایت است

به نام  خدایی  که  ناظرِ این روایت است
برای ......... عشقی که پر از شکایت است

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

1 month, 2 weeks ago

باشد ، ولی  ز "داغ"ش  ماتم  سرا گرفتن
هر  شب برای خود  در میخانه جا گرفتن

آدم شود هر آنکس درعشق غوطه ور شد
تن میدهد به ارض و ،کفر از حوا گرفتن !

هر  چند  روزگارت ، روشن  نگشته  با  او
سخت است حینِ مستی دستِ دعا گرفتن

حرفی  برای  گفتن ، جز  "چشمِ" تر ندارم
کی میشود که حق با ، چون و چرا گرفتن

بشکن  مرا دوباره ، در "خوفِ"  ظلمتِ یاد
باکت  نباشد ای عشق ، از من خطا گرفتن

راهی نمانده  دیگر ، در منجلابِ  این صبر
فیضِ  وصالِ " او " را ، جز  از خدا گرفتن

؛ رضا زارعی .....  قروه
"شعری از کتاب به رنگ ماتم"

@xilvan

1 month, 2 weeks ago

سینه ای  پُر  از "چله" ی دچار دارم من
به  "آفتابِ  قیامت"  چکار  دارم من ؟!

دلم  شکسته ،  بر  دیگری " تفضل " کن
که از سلسله ی فراق ..... هزار دارم من

خوشم به خاکِ  تو بودن ، طلا نخواهم
چه آرزویی بهتر از سینه مزار دارم من؟

کجا  را بپرسم ،  به  "امید"  دیدن تو !؟
چو  "بادِ" بی سرزمینم ، دیار  ندارم من

گریه ام   دشت  را  به  شور آورده است
در بندِ بی " تو "  بودنم ،  قرار ندارم من

یک  عمر  دستِ رد به همه طعنه ها زدم
اسفندِ  پُر از آشوبم ، قصدِ  بهار دارم من

چه زیان  تو را  که دمی به آغوشم کشی
سینه ای  پُر  از  "چله" ی دچار دارم من

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

1 month, 2 weeks ago
[‍](https://attach.fahares.com/InPfiQI+Tg7M7BwvCYkrtg==) " صبر "

" صبر "
قطعه ای از اشعار کتاب تقدیس

شعر ؛ رضا زارعی ..... قروه
اجرا 🎤 ؛ همزه گودینی

@xilvan

1 month, 2 weeks ago

می سوزم از " فراقت "  ، از قعرِ دل برایت
با دیگران نشَستی ..... با ناکسان چرایت ؟

یک جمله است ایمان .. مُردن برای چشمت
این امتحانِ  صبر است ، بین من و خدایت

عمری ست "دینِ" ما را ، بر باد داده عشقت
دنیا و جنّت و عیش،باهر چه هست فدایت

این " دل "  ز شوقِ رویَت دنبالِ دردسر بود
از " خَیرِ " روزه  بهتر ، خیراتِ  چشم هایت

بی شک به خود ندیدم  در این هزاره ی غم
ای نازِ  "مطلق"  هر دم ، چیزی بجز جفایت

ای  کاش  سیلِ  " ماتم "  ،  راهِ  گذر  بگیرد
درد هزاره ی من ..... کی می‌ رسد شفایت؟

با  این که  بر  جراحت ، قلبم  دچار  گشته
دلخوش به این زوالم ،باهر چه شد رضایت

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

1 month, 3 weeks ago

خوشا  عهدِ دو کس از هم جدا را
زمین افتادنِ ........ سر به هوا را

که  من هرگز  ز عشقت پا نرستم
نشد "صرفِ"  دلم ،  فعل رها را !

به یُمن و حرمتِ نامِ "تو"  سوگند
خدا  را با تو می خواهم ، خدا را

فراقت گرچه در جانم خزان است
به جانت میخرم ...... حتی بلا را

" تو "  جنتگاهِ  " قلبِ "  پر ملالی
فدایت "جنّت" و ، "مال"  و بقا را

به  حدِ  وسع خود ، افسرده حالم
چه کرده این فلک قدر و قضا را ؟

اگر  چه  "گریه" ام  بوده ز حاجت
ببخشا "واله" ی ....... غرقِ  خطا را

خوشا  عهدِ  دو کس از هم جدا را
زمین  افتادنِ ........ سر به هوا را

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

1 month, 4 weeks ago

حتی  امیدِ  لحظه ی  بوسیدنش  نیست
دنبالِ "یوسف" گشته ام پیراهنش نیست

گردون  عجب درسی  به اهلِ عشق داده
ظرفِ بشر  گنجایشِ افزودنش نیست !!

پای رسیدن های من ، آخر به هم ریخت
" دنیا "   مجالِ ناله و  پرسیدنش نیست

چیزی  نمانده  تا  به  گاهِ ،  " راهِ "  رفتن
شاید ببیند دیگر آن  ، اهريمنش نیست !!

برگی که می افتد به پای شاخه ی سخت
دیگر "مهم" پژمردن و ، پوسیدنش نیست

باغی  که  حول  زخمه ی  طوفان بچرخد
راهی " بجز " هنگامه ی برچیدنش نیست

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب به رنگ ماتم"

@xilvan

2 months ago

این خانه  فقط بوی " جهنم " دهد و بس
لعنت به عذابی که  نباشد ز وصالت اثری

وای بر فکر و خیالی که ز " شب " می آید
به فدای سرِ " تو " ، جمله ی جانم ، نظری

فصلِ پاییز فقط ، زردی  رخسارِ من است
صبرِ من ، سوخته در حولِ فراقت ،خبری

بانیِ  نسخه ی تجویزِ عذابم ، چه کنم ؟!
کی  بیایی و " تن " از ، داغِ  نبودم  بدَری

ای که بی شک سببِ گریه ی چشمانِ منی
دلت آید تو از این ، کشته ی راهت گذری!

؛ رضا زارعی ...... قروه
"شعری از کتاب تقدیس"

@xilvan

5 months, 1 week ago

قرعه ی  عشق نیفتد ، کاش بر نامِ کسی
دانه اینجا همه دام و ، دلِ من رامِ کسی

شبِ  کنعان  زده ها ، هیچ ندارد جز غم
چاکِ پیراهن و صد ، مسئله ی دامِ کسی

بی قرار از همه ی ...... آنچه نباید باشد
ای خدا " کور " نگردد گره ی گامِ کسی !

شوقِ افتادنِ "برگ" ،ماتمِ آمرزشِ اوست
عفوِ  نفرین شده بر ،خاطره ی خامِ کسی

خنده ها خندهٔ مار و ، منظرش درد فزون
این فلک  هدیه نداده ، خنده بر کامِ کسی

نافه ی تلخ بریده ساقی و آنچه که هست
"فاصله" رحم ندارد ،  به می و جامِ کسی

سنگْ بد میشکند جسمِ ضعیف از خود را
طُعمه ی  عشق  نیفتد ، کاش بر نامِ کسی

؛ رضا زارعی ..... قروه
"شعری از کتاب بهار"

@xilvan

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 days, 2 hours ago