𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 day, 19 hours ago
یکی مرد جنگی، به از صد هزار...
خدا امثال آقای آذرینژاد را زیاد کند که یکتنه بار مهمی از آموزش و پرورش کشور را بر دوش میکشد.
چون خواهند که طوطی را سخن گفتن بیاموزند، طوطی اگرچه آشیان در اکناف هندوستان دارد اما تُرک عجمیزبان است؛ قبای زنگاری در بر دارد و کلاهِ سرخِ منقار بر سر. وشاق خونخوار است که علامت خونش بر سرِ تیغ منقار است. از غایت فتّاکی و شدّت ناپاکی دست به خون فروبرد[ه] است و چون معشوقان جمّاش، ناخن به خون عاشقان سرخ کرده. نه نه، زاهد صومعۀ قفص است، گلیم سبز در دوش کشیده، بالِ با جمالش مرغزار نظر است؛ سبزۀ سیراب بر او دمیده. مؤذّنِ بیخواب است، از قفصۀ مناره میخ، آواز «حَیَّ عَلَی الفَلاح» به گوش اهل صلاح میرساند و جرایب شِکّر از خزینۀ پادشاه میستاند...
وشاق: غلام، نوکر
جمّاش: دلفریب و فسونگر
قفصه مناره: قفسه مناره؛ سطح مشبک بالای منار که مؤذن میایستد؛ گلدسته
جرایب: جمع جریب، پیمانهها
------------------------------------
- تحفة أهل الوصول في علم الفصول؛ مجالس صدرالدین اُشنهی؛ قرن هفتم؛ نسخهٔ خطی از مجموعهٔ شمارهٔ ۱۷۹۷ کتابخانهٔ مدرسهٔ سپهسالار؛برگ ۵۵آ و ۵۵ب، در دست تصحیح
چند روز پیش دخترم به من گفت: «مامان، چرا دیگه کتاب نمیخونی اصلاً»؟
حالا هر روز روی صفحه لپتاپ من، دستکم دو تا صفحه کتابخانه و یکی دو تا واژهنامه مجازی و دیوان شعر باز است و مدام دارم شخمشان میزنم تا فلان لغت یا مرجع فلان عبارت را پیدا کنم.
اما خوب که فکر میکنم میبینم راست میگوید. من خیلی وقت است دیگر کتاب نمیخوانم. بیشتر توی کتابها ولگردی میکنم تا اینکه بخوانمشان.
خدایا، اگر ما لایق وصال جلالت نیستیم پس مائدۀ میعاد در روز معاد از بهر که نهادهای؟ و اگر ما سزای سُرادق مشاهدۀ مَشاهد جمالت نیستیم، پس درِ سراچۀ (وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ، اِلَی رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) [قیامت: ۲۲-۲۳] از برای که گشادهای؟ اگرچه تو پاکی و ما…
خدایا، اگر ما لایق وصال جلالت نیستیم پس مائدۀ میعاد در روز معاد از بهر که نهادهای؟ و اگر ما سزای سُرادق مشاهدۀ مَشاهد جمالت نیستیم، پس درِ سراچۀ (وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ، اِلَی رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) [قیامت: ۲۲-۲۳] از برای که گشادهای؟ اگرچه تو پاکی و ما خاکیم، اما در میدان محبت تو چالاکیم...
بشُستم تختۀ هستی سَرِ عالَم نمیدارم
دریدم پردۀ چونی دل آدم نمیدارم
مرا چون دایۀ قدسی به شیر مهر پرورده است
ملامت کی بود بر من که برگ غم نمیدارم
چنان در نیستی غرقم که معشوقم همیگوید
بیا با من دمی بنشین سَرِ او هم نمیدارم
- تحفة أهل الوصول في علم الفصول؛ مجالس صدرالدین اُشنهی؛ قرن هفتم؛ نسخهٔ خطی از مجموعهٔ شمارهٔ ۱۷۹۷ کتابخانهٔ مدرسهٔ سپهسالار؛برگ ۷۴آوب، در دست تصحیح
چون ابراهیم خلیل، فرزند را کارد بر حَلق نهاد، نالۀ هاجر بینردبان به آسمان رسیده بود و سلسلۀ فغان جنبانیده. دود از فلک برآمد، فریاد در مجمع مَلَک افتاد، غلغل ساکنان صَوامع جبروت، کمر عرش را در جنبش آورد. خطاب کبریا به کارد رسید که هان ای کارد، حَلق آن دوست ما را میازار و دامان خود را از مَجاری حلقش نگاه دار. چندانکه به قوّت نبوت میراند، نمیبرید. از سر خشم کارد بر زمین زد. آن کارد به زبان آهنین در گفتار آمد که این چه زخم است که بر جانم میزنی /۱۴۱آ/ و چرا مرا در خاکِ خواری میاندازی؟ تو میگویی ببُر و ندای قدس به گوش هوش من میرسد که مَبُر. فرمان او باید بُرد نه فرمان تو.
غرض نه کشتن اسماعیل بود؛ غرض اظهار عیار سرّ محبّت بود تا جهانیان بدانند که در این درگاه، در قدم اول سَر خواهند. هر که را برگ سربازی نیست، گو بدان که در کوی عاشقی او به جز مجازی نیست. ما دوستان را امروز در بلا داریم و فردا در لقا؛ امروز در مجاهده، فردا در مشاهده...
- تحفة أهل الوصول في علم الفصول؛ مجالس صدرالدین اُشنهی؛ قرن هفتم؛ نسخهٔ خطی از مجموعهٔ شمارهٔ ۱۷۹۷ کتابخانهٔ مدرسهٔ سپهسالار؛برگ۱۴۰ب و ۱۴۱آ، در دست تصحیح
ضعیفم تا بدان غایت که گر آتش زنی بر من
بهسانِ سایه دودم تکیه بر دیوار برخیزد
**آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب میگذراند
وقت است اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه دل سوختگان سوخته داند**
▪️▪️▪️
مسلمانان مسلمانان!
ببینید که پاکبازان در راه به چه ادب سر میبازند و نامداران به چه عزت در میدان شهادت، مرکب طلب میتازند.
ندانم که از سر نانی، چنان برتوانی خاست که ایشان از سر جان برخاستهاند
در نسخه خطی: بهبینید
در نسخه خطی: برخواستهاند
- تحفة أهل الوصول في علم الفصول؛ مجالس صدرالدین اُشنهی؛ قرن هفتم؛ نسخهٔ خطی از مجموعهٔ شمارهٔ ۱۷۹۷ کتابخانهٔ مدرسهٔ سپهسالار؛ برگ ۱۴۰ ب؛ در دست تصحیح
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 day, 19 hours ago