طی سالهای ۱۳۹۵ تا ۹۸ از آرشیوهای مختلف ترکیه از جمله: آرشیو عثمانی، آرشیو توپقاپی، آرشیوهای اداره اوقاف و چندین آرشیو دیگر تمامیه اسناد مربوط به "معمار عجم علی" را دریافت کردم.

پس از آن این اسناد را به ترتیب تاریخ چیدم و تمامی اسناد را به سه بخش تقسیم کردم:

بخش اول اسنادی بودند که در مورد هویت "معمار عجم علی" اطلاعلاتی در آنها درج شده بود. اگر چه تعداد این اسناد حدودا به ده مورد می رسید اما همین تعداد کم، اطلاعات بسیار جامعی از هویت معمار علی را آشکار کرد.

بخش دوم اسنادی بودند که به تمامی تغییرات و اتفاقات در مورد "مجموعه معمار عجم علی" اشاره می کردند. بخش بزرگ اسناد دریافتی همین مورد را شامل میشد که حدودا از سال ۱۵۴۰م تا ۱۹۴۰م (به مدت حدود ۴۰۰ سال) تمامی اتفاقات و تغییرات در مجموعه معمار عجم را به طور دقیق بیان می کنند.

بخش سوم اسناد مربوط به آثار و علی الخصوص مرمتهایی را شامل می شدند که توسط معمار عجم علی انجام یافته بود.

حتما دلیلی دارد که در کتاب "زندگی و آثار معمار علی" این اسناد را منتشر نکردم و سالهاست به صورت مقاله نیز منتشر نکرده و نخواهم کرد.

همانطور که امروز بسیاری پذیرفته اند "معمار عجم علی" قبل از جنگ چالدران در امپراطوری عثمانی حضور داشته و یا پذیرفته اند که لقب "اسیرعلی" اشتباه بوده... مطالبی را هم خواهند پذیرفت ...

@Mirasimiz

شرح حال یکی از معماران کلاسیک ایران
اسیرعلی معمارباشی خاصه

مجله آرشیتکت، شماره 2، آبان و آذرماه 1325ش

@Mirasimiz

مکان و اطلاعاتی مفصلی از عمارت وزیرنظام را در یکی از کتابهای دوره قاجار یافتم.

عمارت وزیرنظام در داخل یک باغ و بر اساس نقشه دارالسلطنه تبریز، در انتهای محله مهادمهین (میارمیار) قرار داشته است.

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.

به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!

@Mirasimiz

تبریز قدیم

کارخانه چوب‌سازی شرکت آلمانی در تبریز، حدود سال ١٢٩٠ش

@Mirasimiz