‏من نمیدونم مامانا چجوری انقدر فعال و زرنگن ، همیشه ظرفا شستس ، لباسا تمیزه، جلوی پاشون همینجوری که دارن میرن مرتب میکنن، از مسافرت برگشتنی همه پاره ان اما مامان وسایلو مرتب میکنه چایی میذاره غذا میپزه ، حواسش به همه چیز هست، دست از پا خطا کنی میفهمه، از خواب هم بیدارش کنی درجا کارتو راه میندازه.جواب همه سوالا رو میدونه و همه اعضای خانواده رو عین کف دستش میشناسه. چجوری اینطورین واقعا
‏مامان بودن یه سوپرپاور میده به آدم شاید.

و همه‌ی وقت‌هایی که برای اندوه و مشکلاتم چاره‌ای پیدا نمی‌کردم، طولانی و مداوم می‌خوابیدم.

‏من رو نکشت،
قوی ترم هم نکرد،
صرفا فرسوده و دلسردم کرد.

آدمِ باخت نبودم، اگر هر بار بهت می‌باختم، چون حریف موردعلاقه‌م بودی‌. نه چون نمی‌تونستم ببرمت.

پارتنری پیدا کنید که سیستم عصبی شما را چنان عمیقا آرام‌ کند که از به اشتراک گذاشتن حقایق زندگی خود احساس امنیت کنید و بتوانید اصیل ترین نسخه خود باشید.
عشق باید‌ مثل یک پناهگاه باشد.

یجا خوندم که موقعی که برف می‌باره همه جا ساکت می‌شه چون دونه های برف امواج صوتی رو جذب می‌کنن، می‌دونی من فکر می‌کنم آدمی هم که دوسش داری مثل برف می‌مونه وقتی میاد دیگه هیچ صدایی نمی‌شنوی و چشمت دیگه هیچ جا رو نمی‌بینه فقط و فقط همون آدمو می‌بینی و توش غرق می‌شی.

چاقو میکردی تو قلبم دردش کمتر بود عزیزم!

به درد کسی خوردی، به دردت نخورد، به دردش بخوری؛ بدرد نخوری!

‏ما هرگز فراموش نمی کنیم
فقط کمی چشم هایمان را می بندیم،تا بتوانیم زندگی کنیم .

لب واقعا عضو خوشگلیه
مخصوصا وقتایی که بسته میمونه
و راجب ظاهر ، سلیقه و علایق کسی نظر(بیجا)نمیده.