شاعران معاصر افغانستان

Description
شاید تعداد زیاد از شاعران امدند و رفتند، کوشش این کانال شناساندن شاعران معاصر است، همان های که بیت بیت شان اویزه گوش هایمان است.ارتباط با ادمین
@Armiaryayitabar
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 1 week ago

hace 6 meses, 1 semana

نشد که با من افسرده مهربان باشی
نشد که این تن بی‌روح را تو جان باشی

نشد به باغ وجودم که ریخت برگ و برش
بهار آری و پایان این خزان باشی

همین به قسمت من بود بی‌پناه شدن
نشد که بر سر من چتر آسمان باشی

تمام شهر بمیرد برای دیدن تو
تو خواستی که چنین شهره‌ی زمان باشی

به غیر عشق تو دیگر نخوانَد از چیزی
اگر قناری دل را تو آشیان باشی

تویی که کرده‌ای آغاز عشق را در من
بکُش مرا که خودت ختم داستان باشی

#صنم_عنبرین

hace 6 meses, 1 semana

عشق را بی قفس شناخته‌ام ، درد زنجیر ریخت از پایم
در صدایم پرنده‌یی پر زد، خنده آورد روی لب‌هایم

عشق، ای عشق! در کنارم باش، زخم‌های مرا نوازش کن
در حضور تو هست آرامش، در وجود تو هست بودایم

بی‌ تو تنهایی‌ام به مرگ کشید، جسدم گور خنده‌هایم شد
بی تو دیوارِ خشت خشت غمم، بی تو یک انزواست دنیایم

غیر تو در نیافت هیچ‌کسی رازهای نهان روحم را
تو کلید سؤال هستی من، ناگهان پاسخ معمایم

گونه‌ام یک کتاب کهنه‌ی اشک، هر ورق یادگار طوفان‌ها
هر که را درد خُرد می‌سازد ، لیک با درد عشق والایم

به تنم جامه‌یی از آتش و دود، شعله آهسته وسعتی می‌بافت
اتفاقی شگُفت، آمدی و ، عشق پیوند زد به دریایم

#صنم_عنبرین

hace 6 meses, 1 semana

در من انگار که یک کوه به هم ریخته‌است
دلم از دیدن در آینه لب‌ریخته‌است

زندگی حس غریبی‌ست که در صفحه‌ی ما
رنگ خود شسته و‌ وحشت‌زده بگریخته است

یافته حسرت یک عاشق دل‌سوخته را
هر که خاکستر امید مرا بیخته‌است

آن‌که داده‌ست به من مژده‌ی باران دگر
آتش روح مرا بیش برانگیخته‌است

در پس پنجره‌ام هست شبی بی‌پایان
عکس خورشید مگر بر درم آویخته است

#صنم_عنبرین

hace 9 meses, 3 semanas

لایک کامنت نظر پیشنهاد انتقاد یادتان نرود
اگر نه فعالیت های این صفحه متوقف می‌شود.. ???

hace 9 meses, 3 semanas

جاده تاریک و چراغ گل‌فروشی روشن است!
عکس می‌گیرم از این‌جا تا که گوشی روشن است

زندگی یک نعرۀ مستانۀ نیم شب است
با چنین اوضاع تکلیف خموشی روشن است

من همان پیراهن پرپینۀ خونخواهی‌ام
از من مسکین دلیل چشم‌پوشی روشن است

چای تلخی دم کن و چرتی بزن در آفتاب
تا تنوری گرم و زیر چای‌جوشی روشن است

شاعرم من -وارث آیینه و آب و خرد-
هر چه شیر از من در این ظلمت بدوشی روشن است

هر چه شب را می‌توان تا دامن فردا رساند
خود به خود اما طلوع باده‌نوشی روشن است

چشم‌هایت، چشم‌هایت، چشم‌هایت، چشم‌ها...
اینکه دریاوار بر من می‌خروشی، روشن است!

hace 9 meses, 3 semanas

کو غزالم که از این بی‌غزلی می‌میرم!
مگسستان شده پاک از چتلی می‌میرم

گفت می‌میری اگر چند نفس لال شوی
شور دادم سر خود را که بلی می‌میرم!

پشت یک مشت بهارش به خدا دلتنگم
دور از گرد و غبارش به علی می‌میرم

گر چه از سینه خود زهر چشانده است مرا
طفلم از شدت این بی‌بغلی می‌میرم

اگر آیینه بگیری طرفم نابودم
یا اگر دست به قلبم بهلی می‌میرم

سرطانی‌تر از آنم که بخواهم باشم
دوست دارم که ترا خوب... ولی می‌میرم

گل به گل گرچه زدم دور زمین را اما
پشت آن چشم سفید عسلی می‌میرم

کارگردان همه جا جایزه می‌گیرد و من
در پس صحنه به نقش بدلی می‌میرم

hace 1 año, 4 meses

ممنون از دوست که این معلومات را فرستادن

hace 1 año, 4 meses

دوبیتی ها

اگر امــــــروز در دادی دیـــــارم
به فردا باش حــــــتمن انتظارم

فراموش کردنت، قانون من نیست!
که من فرزند یک تاجک تبارم

سرود و شعر آزادی بــــــخوانیم
به سنگر خویشتن را می کشانیم

تو تسلیمی مخواه از ما که مایان
چریــک دره ی آزاده گـــــــانیم

مکن خوش دل که چون ما بی دفاعیم
که دیگر جنگ را کی ره نمائیم

مگر روزش رسد، در پیش دشمن
غرور و سرکش و بی اعتــنائیم

برو ما تکــــــیه بر عالـم نکردیم
تــــوقع از زیاد و کـــم نــکردیم

نه تسلیمِ نه تعظیمِ بکاراست
به جز حق پیش کس سر خم نکردیم

hace 1 año, 4 meses

بهار

بهار میرسد اما ؛ بهار از مانیست
شکوه دشت ودمن، لاله زار از مانیست

درخت تازه، چمن سبز،چشمه هاجاری
دریغ ودرد که ده و دیار از مانیست

چگونه کف بزنم در برابرش وقتی
نشاطِ دار و ندار قمار از ما نیست

به دور از وطنم هر دقیقه میسوزم
ولی چه چاره خوشِ روزگار از مانیست

مباش خوش دل میدان و لشکر انبوه
که در میانه یکی شهسوار از ما نیست

به قُله مینگرم با دو دیده ی حسرت
که کوه بلند و ولی اقتدار از ما نیست

hace 1 año, 4 meses

نمونه اشعار?????

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 1 week ago