هفته کتاب‌ و کتاب‌خوانی رو بر همگی تبریک می‌گم. ( خوش‌حالم بابتش چون همین چند دقیقه پیش به این مناسبت، ۲۴۵ هزارتومن بدهی که به کتابخونه داشتم، بخشیده شد. :)))))))))) )

من چشمام ضعیفه و ۹۰درصد مواقع هندزفری گوشمه. پس از اینکه سلام نکردم یا سلامت رو نشنیدم تعجب نکن(ناراحت نشو). ((:

هیچی بهتر از معاشرت با یه انسان جالب نیست.

سنکا، فیلسوف محبوب اسپینوزا، انسان‌ها را به سگ‌های قلاده‌داری تشبیه کرده بود که به وسیله‌ی ضرورت‌های زندگی به هر طرف کشیده می‌شوند. هرچه فرد بیش‌تر در برابر ضرورت مقاومت کند، گلویش بیش‌تر فشرده می‌شود و بنابراین فرد حکیم باید همیشه تلاش کند که پیشاپیش بفهمد اوضاع از چه قرار است. به عنوان مثال عشق چیست یا سیاست با چه سازوکاری عمل می‌کند. و بعد مسیر آن‌ها را طوری تغییر دهد که گلویش بی‌جهت فشرده نشود. این همان نوع نگرش رواقی‌ست که همواره بر فلسفه‌ی اسپینوزا حاکم است. فهم سنتی از خدا به معنای خواندن انجیل و دیگر متون مقدس است. اما اسپینوزا حالا اندیشه‌ای دیگر عرضه می‌کند. بهترین راه شناخت خدا این است که چگونگی سازوکار زندگی و جهان را درک کنیم. از طریق معرفت به روانشناسی، فلسفه و علوم طبیعی است که فرد می‌تواند خدا را درک کند. در دین سنتی، مومنان از خدا توقع پارتی‌بازی دارند. در عوض اسپینوزا می‌گوید که این ما هستیم که باید بفهمیم خواست خدا چیست و این کار را بیش از هرچیز از این طریق انجام دهیم: با مطالعه‌ی هر آن‌چه وجود دارد.

ادبیات، مطبوع‌ترین راه نادیده گرفتن زندگیست.
_فرناندو پسوا

حال ندارم چمدون جمع کنم... تا کِی قراره هی ببندم هی باز کنم؟ سالی ۷-۸ بار می‌شه. اَه🪝

بچه‌هویج و بچه‌اسفناج و بچه‌گوجه هم داشت.

ولی خب به‌هرحال معتقدم که غیبت کردن خیلی حال می‌ده. سه چهارتا آدم پر از نقص و کمبود دور هم جمع می‌شیم، هرچی از دهنمون درمیاد درباره عادی‌ترین رفتارهای بقیه می‌گیم و یه‌عالمه نفرت‌پراکنی می‌کنیم.. به‌به! چه تفریحی کم هزینه‌تر و جذاب‌تر از بدگویی و غیبت میشه برای یه جمع بی‌کار و خاله زنک و حسود پیدا کرد..؟!

هر بار که به قضاوت دیگران می‌نشینیم،
درحال آشکار ساختن بخش‌های شفا نیافتهٔ
خویشتن هستیم.
_نیچه

دیگه لالم. کلمات مُردن. نمی‌رقصه کسی.