?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
🗓۱۴۰۳/۱۱/۱۰
¤ مصوبه «تاثیر قطعی معدل» برای کنکوریها برگشت خورد!
در حالی که به نظر می رسید پرونده جنجالی مصوبه کنکور در جلسه ۹۱۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی برای همیشه بسته شده است. اما مخالفت وزارت علوم و سازمان سنجش با تصمیم جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر تاثیر قطعی معدل در کنکور و همچنین اعلام موافقت تمامی اعضای دولت با تاثیر مثبت معدل از سوی رییس شورای اطلاع رسانی دولت، گمانه زنیها در زمینه ادامه دار شدن این پروند و احتمال بررسی مجدد آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی را دامن زده است.
• روایت تابناک را از ابتدای مصوبه تاکنون بخوانیم
🌐 https://search.app/4nZ7tat9CwT91W3Q8
🎓 آموزش و آموزش عالی
اینستاگرام | وات سپ | تلگرام
🗓۱۴۰۳/۱۱/۱۰
• این روزها در ارتباطات انسانی که بین افراد میگذرد (حال چه برای خودم یا دیگری) مشاهده مواردی برایم بسیار عجیب هست !
• در گذشته بدی کردن افراد نسبت به همدیگر و حتی خوشحالی از به اصطلاح خراب شدن شخصی در نزد دیگران، یک قبح اخلاقی بود و پذیرشش برای افراد سخت و ناراحت کننده، ولی این روزها عجیب شده است و خوبی کردن به افراد این چنین شده است!!
• واقعا پذیرش خوبی کردن و نیت خیررسانی چرا مقبولیتش باید برای افراد سخت باشد!! انگار این روزها هر کسی بیشتر بدی کند و بیشتر از این طریق به فکر توسعه فردی خود باشد و خیریت بقیه را نبیند، گویا پذیرش و مقبولیتش در نزد همگان بیشتر هست !
• من احساس میکنم، دچار وارونگی فضیلتها در عصر کنونی هستیم. فرقی هم نمیکند، در درون دانشگاه باشد یا جامعه بیرونی دانشگاه؛ شخص مقابلت استاد باشد یا دانشجو ...
• واقعا به کجا چنین شتابان!!
در این میان جمله ای که قبلا در جایی خوانده بودم، به ذهنم متبادر میشود که میگفت: "افرادی که درست تربیت شده اند، بیشتر در جامعه کنونی آسیب میبینند ..."
• توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمع ....
🗓۱۴۰۳/۱۱/۱۰
⚠️ سرقت هویت؛ ترفند متفاوت سارقان علم!
• در جاییکه که الگوی زیست جمعی گرفتار بداخلاقيهاست، آيا جوانان جویای نام دانشگاهی در دانشگاههایی که خیلی هم دانشگاه نیستند و ضوابط ترفیع و ارتقا مشوق دادهسازی و مقوم رژیم شمارش و بازی آمار است، چگونه میتواند كنش اخلاقي داشته باشد و یا اخلاق حرفهای در پژوهش و انتشار علمی را پاس بدارد؟!
• شیوع سرقت علمی، بیماری مشترک بسیاری از دانشگاهها و موسسات پژوهشی است. اما پژوهشگران کشورهای جهان جنوب بویژه عربستان و پاکستان و روسیه و چین و مالزی و مصر و ایران و هند و از این قبیل کشورها بیشتر گرفتار این معضل هستند. https://www.nature.com/articles/d41586-023-03974-8
• متن پیوست نمونهای از سرقت علمی متفاوت در دهه اخیر است.
🆔️ @khorsanditaskoh
☘☘☘ ☘☘☘
¤روش جدید تقلب برای چاپ مقالات: سرقت هویت (ابداع ناب ایرانی):
• امروز در صفحه مجله معتبر 4OR (فصلنامه تحقیق در عملیات) که توسط Springer منتشر میشود، متوجه این مطلب تأسفبار شدم. قصه از این قرار است.
• مجله یک مقالهای منتسب به اقتصاددانی مشهور از آلمان (فرض کنیم XXX) دریافت میکند که با ایمیل یاهو ارسال شده است. سردبیر مجله به دلیل نوع ایمیل و تفاوت جدی موضوع مقاله با زمینه کاری پروفسور XXX بلافاصله با ایمیل سازمانی وی مکاتبه میکنند و ایشان در جواب میگوید که این مقاله را به عمرش ندیده است و این سومین مورد است که چنین اتفاقی برای وی میافتد!
• سردبیر مجله بهاتفاق همکاران تصمیم میگیرند طوری وانمود کنند که گویی مقاله وارد چرخه داوری شده است و پس از مدتی فهرستی از ایرادات جزئی را به همان ایمیل یاهو ارسال میکنند. نویسندگان هم در مدتی کوتاه ایرادات را رفع میکنند و ارسال میکنند. سردبیر متوجه میشود که در نسخه جدید مقاله دیگر نامی از آن اقتصاددان معروف نیست و بجای آن این اسامی قرار گرفته است: ....
• سردبیر تصمیم میگیرد که این موش و گربه بازی را کنار بگذارد و مستقیماً مطلب را نویسنده مسئول «آقای علیرضا نوروزی» در میان بگذارد. سردبیر دلیل ناپدید شدن اسم آن اقتصاددان معروف را جویا میشود که نویسنده مسئول میگویند پس از ارسال مقاله پروفسور XXX از ادامه مقاله منصرف شدند و کار را به ما حواله کردند. باقی داستان هم که مشخص است....
• این موضوع در جاهای مختلف منعکس شده است و شما هم میتوانید جزئیات دقیقتر داستان را در آدرس زیر ملاحظه نمایید:
🌐 http://link.springer.com/article/10.1007/s10288-016-0329-8
• بهجز مورد فوق، در صفحه مربوط به تقلبهای این مجله، نام هفت هشت متقلب دیگر هم فهرست شده که دو نفر از آن هم مربوط به ایران و از دانشگاه تهران هستند. لینک زیر این فهرست را نشان میدهد:
🌐 http://www.4or.be/Plagiarism.html
• نمیدانم تا کی باید شاهد این رویدادهای تأسفبار باشیم که حیثیت علمی و فرهنگی یک مملکت را در مخاطره میاندازد. کمترین کاری که میتوانیم بکنیم این است که این نوشته را آنقدر در شبکههای اجتماعی بچرخانیم تا هزینه کار را برای این افراد که با آبروی یک کشور بازی میکنند، حسابی بالا ببریم.
🆔️ https://t.me/ekashkool/8396
?۱۴۰۳/۸/۲۰
¤ آمایش آموزش های مهارتی
زمان: دوشنبه، ۲۱ آبان ماه
• برنامه پرسشگر
• با حضور دکتر ابراهیم صالحی عمران
?۱۴۰۳/۸/۱۶
¤ اعتیاد به پست و مقام!
✍️ دکتر گودرز صادقی، رییس سابق دانشگاههای ارومیه و مقدس اردبیلی
• من دو دوره ریاست دانشگاههای دولتی را جمعا به مدت ۸ سال به عهده داشتهام. هیچ امتیاز مادی به معنای واقعی از محل ریاست عایدم نشد. حتی موقعی که در اردبیل مأمور بودم، حق مدیریتم صرف اجارهی خانه و هزینهی رفت و آمد به تهران میشد. با این حال، بخواهی نخواهی از دو امتیاز برخوردار بودم: داشتن رانندهی اختصاصی و نیز یک دفتر کار بزرگ با سرویس بهداشتی مستقل!
• در هر دو بار، وقتی که دورهام با استعفا به سر آمد، از بعضی نظرها دچار مشکل جدی شدم. اگر چه از اتومبیل دولتی برای مقاصد شخصی استفاده نمیکردم، لیکن رانندهها برای من نه یک کارمند بلکه دوست و برادر بودند و بعضی کارهای شخصی مرا برای این که بتوانم به کارهای دانشگاه برسم انجام میدادند که از جملهی آنها این موارد را میتوانم نام ببرم:
خرید نان و بعضی ملزومات دیگر، گرفتن وقت از دکتر، انجام کارهای اداری و بانکی، برداشتن و گذاشتن من درست در مقابل جایی که کار داشتم (بدون این که نگران جای پارک باشم!)، رسیدگی به ماشین خودم (مانند کارواش و تعویض روغن)، پیدا کردن واحدهای صنفی مورد نیاز (مانند خرازی و تعمیرگاه و اینجور جاها) و … (چیز دیگری یادم نمیآید). ضمنا همه با من مهربان بودند و تقریبا تمام کارکنان و اساتید دانشگاه را افرادی کار راهانداز و مؤدب و وظیفهشناس میدیدم، چرا که هیچکدام از کارهای خود من به تأخیر نمیافتاد و همه چیز رو به راه بود.
• وقتی که از ریاست کنار رفتم، زندگی برایم بسیار سخت شد. چند سال تنبلی باعث شده بود از انجام کارهای سادهی شخصی و اداری و خرید نان و اینجور چیزها عاجز بشوم. بعلاوه، جسته گریخته متوجه شدم که برخورد کارکنان و همکاران با من بسیار با برخوردشان با سایر افراد و ارباب رجوع متفاوت بوده است. کسی که برایم مظهر مدارا و احساس مسئولیت بود، به زعم دیگران آدمی عصبی و تندمزاج و بدخواه به شمار میآمد. تازه فهمیدم که بدترین همکاران هم به من که میرسیدند جور دیگری رفتار میکردند.
• الان چند سالی است که دوباره به زندگی عادی خو کردهام. نه تنها از انجام کارهای شخصیام طفره نمیروم، بلکه از دست و پا چلفتی بودنم رها شدهام. از پیاده رفتن و سوار اتوبوس و مترو شدن لذت هم میبرم و از این که با آدمهای متفاوت و معمولی معاشرت میکنم بسیار خوشحالم. تصور این که یک بار دیگر به پست مشابه یا بالاتری گمارده شوم برایم نه تنها لذتبخش نیست بلکه دلهرهآور است. دیدن بعضی چهرههای عبوس، تندرو و کجفهم و اجبار به جلیس شدن با آنها و قانع کردنشان در امور بدیهی شکنجهی بزرگی است. احاطه شدن توسط آدمهایی که بدون اینکه ته دلشان با تو باشد اظهار ارادت میکنند، چندشآور است. این که نفهمم زندگی واقعی چیست احساس خنگی و نفهمی به من میدهد.
• در این مملکت آدمهایی هستند که دهها سال در مسند کارهایی به مراتب مهمتر از مسئولیتهای من هستند. آنها نمیفهمند دور و برشان چه خبر است. آنها هرگز سوار اتوبوس شهری یا مترو نشدهاند. هیچگاه کارمندی مدارکشان را به سمتشان پرت نکرده است. در صف بنزین نبودهاند. آنها نمیفهمند صف نان چیست. هرگز مهمان یا میزبان کارگر یک کورهپزخانه نبودهاند. در مطب پزشک در حالی که گفتهاند ساعت ۴ آنجا باشند تا ساعت ۱۱ شب معطل نشدهاند. این آدمها اصلا نمیفهمند رانندگی در ترافیک بزرگراه همت یعنی، چون راننده دارند. آنها فکر میکنند همهی مردم پشتیبانشان هستند و مرتب برای موفقیتشان دعا میکنند. تا حالا کسی به خاطر مالیدن ماشین با قفل فرمان به آنها حمله نکرده است و هرگز احدی عمهی محترمشان را مورد تفقد قرار نداده است! آنها معتاد ریاست هستند و اگر پس از این همه سال، مثل من و تو به یک آدم عادی تبدیل بشوند درجا سکته میکنند!
• اگر بخواهید زمین زراعی از باروری نیفتد آن را هر از گاهی به آیش (۱)میگذارید. دو سال میکارید و یک سال نمیکارید. مدیرها هم نیازمند آیش هستند. هر از گاهی باید به زیر بیایند و بفهمند که مردم چگونه زندگی میکنند، چگونه فکر میکنند، چه میخواهند و چه نمیخواهند. آنهایی که ۴۰ سال در برج عاج نشستهاند آدمهایی هستند که نمیتوانند مثل آدم زندگی کنند.
پینوشت ۱: آیش تکنیک کشاورزی است که در آن زمین قابل کشت، بدون کشت برای یک چرخه یا بیشتر رها میشود.
*♦️ چرا شاگرد آخرهای کلاس، شاگرد اولهای زندگیاند؟*
علی خورسندی
قول مشهوری است از ارنست همینگوی که میگوید، کمیابترین چیزها افراد باهوشی هستند که احساس خوشبختی میکنند! شواهدی دال بر همصدایی یا پدر ادبیات نوین و برنده جایزه نوبل وجود دارد. به گذشته که بر میگردیم، میبینیم خیلی از همکلاسیهای درسخوان و شاگرد اولهای کلاس پیشرفت اجتماعی متوسطتری دارند؛ زیست اقتصادی پایینتری دارند؛ بعضا اجتماع گریزند؛ زندگی عاطفی پرچالشتری دارند. احساس خوشبختی کمتری میکنند! در مقابل، همکلاسیهای درسنخوان و مدرسهگریز دوران مدرسه زیست اجتماعی بهتری دارند؛ وضعیت اقتصادی پررونقتری دارند. اغلب شادترند؛ زیست عاطفی رضایتبخشتری دارند؛ و بیشتر ابراز خوشبختی میکنند.
بهراستی چرا اینگونه است؟ تحقیقا پاسخ به این پرسش و تایید پیشفرضهایی فوق نیازمند پژوهشهای علمی است. اما بنظر میرسد علتها و عوامل مختلفی در این رابطه میتوانند دخیل باشند!
علت اول اینکه، در دنیای بیرون از مدرسه، برای شاگرد اول شدن، هوش شناختی در حد «معمول» و «متوسط» کفایت میکند! پیشرفت تحصیلی و رشد علمی حاصل پیوند هوش شناختی برتر و هوش جسمانی بهتر (آگاهی از توانمندی و پشتکار در تمرین و تکرار) است. اما در جامعه اینگونه نیست! هوش شناختی، هوش عقلانی ماست؛ و به ظرفیتهای یادگیری افراد اشاره دارد که به ضریب هوشی علمی و محاسباتی افراد اطلاق میگردد. هوش شناختی معمولا ارثی است؛ اگرچه محیط در باروری و بهرهوری آن موثر است. به عبارتی، ترکیب متعالی هوش شناختی و هوش جسمانی میتواند متضمن شاگرد اول شدن در کلاس درس باشد اما برای شاگرد اولی در جامعه و زیست اجتماعی کافی نیست.
علت دوم اینکه، برای شاگرد اول شدن در جامعه به هوش اجتماعی بالاتری نیاز است. هوش اجتماعی هوش بازتابی ماست؛ بیانگر توانمندی ما در کنار آمدن با واقعیتها و دیگرانی است که الزاما از ما و یا مثل ما نیستند. هوش اجتماعی به مهارتهای ارتباطی ما اشاره دارد که اکتسابی است و در محیط ساخته میشود. برای شاگرد زرنگ بودن در کلاس درس نیاز نیست هوش اجتماعی بالایی داشته باشیم! اما متقاعد کردن معلم برای نمره خوب دادن به هوش اجتماعی نیاز دارد! جسارت در مکتبگریزی و فرار از قفس تنگ و دلگیر مدرسه نیز به هوش اجتماعی بالایی نیاز دارد! در جامعه هم همینطور است؛ برای کسب سود بیشتر در بازار، پیشرفت اداری در سازمان، و رشد عمودی در قدرت به هوش اجتماعی بالاتری نیاز است!
علت سوم اینکه، برای پیشرفت اجتماعی و رشد اقتصادی به هوش هیجانی بالاتری نیاز داریم. امروزه هوش هیجانی به عنوان مهمترین فاکتور موفقیت حرفهای و شغلی افراد در تجارت و کسبوکار شناخته میشود؛ هوش هیجانی بیانگر توان مدیریت احساسات خود و دیگری است. با انرژی حاصل از هوش هیجانی شناخت و حل مسائل واقعی و تمییز آنها از مسائل غیرواقعی میسر میشود. هوش هیجانی، هوش تصمیمگیری ما در شرایط بحرانی است! چیزیکه که در دوران مدرسه اصولا تمرین و تجربه نمیشود! به همین دلیل، در سازمانهای امروزی مدیرانی توان رهبری و حکمرانی اثربخشتر دارند که هوش هیجانی بالاتری داشته باشند.
علت چهارم اینکه، جامعه و زیست اجتماعی با مدرسه و زیست علمی فاصله و تفاوت دارد! مدرسه برای درسخوانها و شاگرد اولهای کلاس درس طراحی شده است! اما جامعه برای مردمان «معمولی» مهندسی شده است. مردمان معمولی همانهایی هستند که هوش شناختی و عقلانی «معمولی» دارند؛ زندگی نرمال دارند؛ اما در عوض هوش اجتماعی و هیجانی متناسب با نیازهای محیط دارند. افزون برآن، یک رابطه معناداری میان مدرسهگریزی و اجتماعطلبی افراد وجود دارد. یک تیپ شخصیتی اجتماعطلب چون خود را متعلق به جامعه بزرگتری میبیند، از محیط محدود و دیوار بلند مدرسه گریزان است. عکس آن هم غالبا درست است. اینکه خیلی از شاگرد اولهای کلاس اجتماعگریزند، بیدلیل نیست! مشکل از اینجا ناشی میشود که مدرسه نسخه اصلی جامعه نیست. یا به قول جان دیویی، مدرسه خود زندگی نیست!
گاردنر میگفت باهوش بودن، بسیار فراتر از پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مساله است. ما آدمها از توانمندیهای ذهنی و انواع هوشها برخورداریم؛ لیکن همگی از مهارتهای برابر در کاربرد انواع هوشها برخوردار نیستیم! اگر مدرسه واقعا پابلیک (ا)سکول است، نمیتواند تکساحتی عمل کند؛ و یا تکبعدی آموزش دهد. فعالیتهای آموزشی و غیرآموزشی مدارس امروزی نمیتوانند با ابتنای صرف بر هوش عقلانی و هوش محاسباتی دانشآموزان برنامهریزی شوند. مشکل مدرسه ایرانی افراط در تاکید بر هوش شناختی و منطقی دانشآموزان است! انواع هوشهای ذاتی و اکتسابی به حاشیه رفتهاند! برنامههای درسی و آموزشی یک مدرسه سالم روی انواع هوشها، بطور ویژه هوشهای اجتماعی و هیجانی دانشآموزان متمرکز است.
?@khorsanditaskoh
*? پداگوژی فرودستان*
?۱۴۰۳/۸/۱
¤ تیپشناسی شیفتگان خدمت!
✍️ دکتر علی خورسندی
• در سازمانها نیروهای مختلفی اشخاص را برای رقابت در عرصه مدیریت سوق میدهند! به عبارتی، انگیزههای درونی و بیرونی مدیران برای کنشگری در استحصال پستهای سازمانی متغیر است. مدیران را میتوان بر اساس سبکهای مدیریت، صفات رهبری و الگوهای رفتاری تیپشناسی کرد. تیپشناسی حاضر با ابتنا بر دو دهه زیست سازمانی و برساخت نظری تقریر یافته است.
• تیپ اول، مدیر «ایدهطلب» است. مدیر ایدهطلب رقابتجو و توسعهگراست؛ به دنبال خلق فرصتها برای تغییر و اجرای ایدههای نوست؛ هوش اجتماعی بالایی دارد و سرمایه عمر خود را معطوف ارتقای سیاستها و بهبود فرایندها میکند. تغییرات بزرگ مشغله ذهنیاش است! مشارکت گروهی در تصمیمگیریهای سازمانی را تشویق میکند. سناریومحور است و برای تعالی سازمان برنامه دارد؛ آلوده فرصتهای رانتی نیست؛ بندرت درگیر سفرهای خارجی میشود؛ به ماموریتهای سازمانی کماعتناست و بجای «سرپرستی» و «مدیریت»، سازمان را «رهبری» میکند. برخلاف شایستگیهایش، آینده مدیر ایدهطلب غالبا سقوط آزاد از نردبان عمودی سازمان (و قدرت) است! البته نام نیک باقی میگذارد و نوستالژی سازمان میشود!
• تیپ دوم، مدیر «اطاعتطلب» است. مدیر اطاعتطلب آئیننامهگرا است؛ برخلاف ظاهر امر، عمیقا اقتدارطلب است و نسبت به دیگران در سرپیچی از بفرمودهها سرسخت است. خودکامگی نهفته خصلت خاص مدیر اطاعتطلب است! جلسهنشین است و جلسات ممتد و منظم اداری الگوواره مدیریتی وی است! پروارسازی آئیننامهها و نظارت مطلقه بر دستورالعملهای اجرایی تنها تکلیفش است. اگرچه سرمایه اجتماعی و محبوبیت پایینی دارد، اما صعود از نردبان عمودی سازمان (و قدرت) تا سرحدات ناشایستگیهایش در انتظار اوست!
• تیپ سوم، مدیر «خدمتطلب» است. الگوی رفتاری مدیر خدمتطلب این است: فرمانده خوب آنست که سرباز خوبی بوده است! بنابراین، سرباز آماده به خدمت سازمان است و در پذیرش پستهای مدیریتی تواضع دارد و برای تقبل پستهای رنگارنگ آمادگی اورژانسی دارد. مهرطلب است و خدمت به خلق» و «در خدمت سازمان بودن» ایدئولوژی اوست. فوبیای طرد شدن دارد؛ به رسانه و مصاحبه علاقه دارد! آینده ایدهآل مدیر خدمتطلب بازنشستگی با بالاترین پست سازمانی است تا از مزایای سبز بازنشستگی با پست مدیریتی بینصیب نگردد!
• تیپ چهارم، مدیر «رانتطلب» است. مدیر رانتطلب پاسدار وضع آشفته موجود است. در تظاهر به تعهد و پایبندی به بالادستها جانفداتر است. عوالم پنهان گستردهای دارد! در لابیگری قهار است؛ آلوده گونههای مختلف رانت است. با اصحاب «نفوذ» (سیاسی، امنیتی و قضایی) مناسباتی دارد. حلقهمحور است! حلقهها پشتوانه امنیت روانی و رانتی شرکایش است! با هر تغییر و نوآوری سازمانی مخالف است مگر اینکه خلافش ثابت شود! تغییر و نوآوری اگر در خدمت منافع شخصی و شرکا باشد، ثواب هم دارد! آینده اغلب مدیران رانتطلب بدنامی در سازمان، رسوایی در شبکههای اجتماعی و مایهداری و زیست لاکشری است. مقصد پروازش، هر جای دنجی است که از جان و مال و اندوختههایش مراقبت شود.
• تیپ پنجم، مدیر «عزتطلب» است. سائق درونی عمیق مدیر عزتطلب چسبندگی به صندلی است! خودمحور است و به لحاظ روانی گرفتار سندرم خودمهمپنداری است و برای پستهای مدیریتی احساس تکلیف میکند! با اصحاب قدرت در همه دولتها سازواری سیاسی دارد اما خودش را غیرسیاسی مینامد! در قبال رویدادهای پیرامونی به شکل تهوعآوری بیتفاوت است! چندنبش است؛ همزمان دهها حکم مدیریتی دارد؛ در شوراهای مختلف و در کمیته های غیرمرتبط عضویت دارد! به دلیل توهم شناختی و احساس عزت کاذبی که از ایگوی خود دارد، آینده مدیر عزتطلب انزواگرایی و طرد سیاسی و اجتماعی است!
• بدیهی است، در یک سیستم سالم که توسعهگراست و بر محور سعادت عمومی میچرخد، اغلب مدیران از جنس ایدهطلب هستند. در یک سیستم استبدادی اغلب مدیران اطاعتطلب هستند! در یک سیستم ایدئولوژیک اکثر مدیران خدمتطلبند! در سیستمی که مرکزیت با واسطهگران و دلالان است، عمده مدیران رانتطلب هستند! و در یک سیستم اسکیزوئید و مختل بیشتر مدیران عزتطلب هستند!
• به جز تیپ «ایدهطلب»، سایر شیفتگان خدمت بر علیه توسعه و مضل بهرهوری سازمان هستند. مدیری که ایده دارد، برنامه هم دارد! چنین مدیری طبعا پاسدار وضع آشفته موجود نیست و جسارت تغییر دارد! در یک سیستم سالم مدیر فاقد ایده و جسارت سزاوار رشد سازمانی نیست! افزونبرآن، حکمرانان خوب «زاده» نمیشوند، بلکه «ساخته» میشوند! در یک سیستم سالم بکارگماری مدیران با ابتنا بر شایستگیهای اکتسابی، هوش اجتماعی و دانش موقعیتی انجام میشود!
? آموزش و آموزش عالی
اینستاگرام | وات سپ | تلگرام
?۱۴۰۳/۷/۲۶
¤ جدایی از آموزش رسمی، نادیدهگرفتن فیلترینگ و نظام ارزشی متفاوت: آینده با نسل Z چگونه است؟
?محمد رهبری
• نظرسنجی اخیر ایسپا راجع به وضعیت فرهنگی-اجتماعی دانشجویان دانشگاههای دولتی کشور، تصویر خوبی از نسل جدید ایرانی بدست میدهد؛ از آنجایی که عمده دانشجویان (خصوصا دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد) اکنون متولدان ۱۳۷۵ و خصوصا دهه هشتاد هستند و نسل Z ایرانی را تشکیل میدهند، این نظرسنجی تصویری از ویژگیهای این نسل بدست میدهد. نظرسنجی که نشان میدهد جامعه ایران در آینده به چه سمتی میرود و چه ویژگیهایی خواهد داشت.
• بر اساس یافتههای نظرسنجی ایسپا، بیش از ۸۵درصد دانشجویان دانشگاههای دولتی، از تلگرام و اینستاگرام استفاده میکنند. این عدد برای تلگرام (با میزان مصرف حدود ۹۰درصدی) از آن جهت حائز اهمیت است که طبق نظرسنجی همین مؤسسه نظرسنجی، بطور میانگین حدود ۴۰درصد از ایرانیان از تلگرام استفاده میکنند. فاصله معنادار این دو عدد نشان میدهد که اولا اگر جایگزینی برای تلگرام ایجاد نشود، طی 5 سال آینده پلتفرم تلگرام تبدیل به اصلیترین پیامرسان ارتباطی میان جوانان و میانسالان خواهد شد؛ و ثانیا نسل جدید ایرانی، اهمیتی نمیدهد که پلتفرمی فیلتر هست یا نه و اگر آن را در زندگی روزمره خود مفید بداند، از آن استفاده میکند.
?۱۴۰۳/۵/۹
? رئیس جمهوری با روسری بلند گل گلی
? مجتبی لشکربلوکی
• نمی دانم که آن روز را خواهم دید یا نه؟ شاید هم به عمر من قد ندهد. آرزو دارم روزی رئیس جمهور ایران یک بانوی باوقار با روسری بلند رنگی باشد که در عین حال که مدیر و مدبر است، مادر هم هست و سال ها بعد از آنکه مردان برای خانواده بزرگ ایران، پدری کرده اند برای ما مردم، مادری کند. چرا که نه؟ تا آنجا که شمرده ام تا کنون بیش از ۱۰۰ بانو، ریاست جمهوری، نخست وزیری و صدر اعظمی را در سراسر جهان تجربه کرده اند؛ مرکل در آلمان، حلیمه یعقوب در سنگاپور، مارگارت تاچر در انگلستان، عاطفه یحیی آغا در کوزوو، کرستی کالیولاید در استونی و .... از خود نامی نیک و میراثی ماندگار به جا گذاشته اند. چرا برای ما چنین چیزی رخ ندهد؟
در تاریخ معاصر اولین باری که یک بانو به بالاترین مقام سیاسی یک کشور بزرگ رسید، سال ۱۹۶۰ بود که بندارانایکه نخستوزیر سریلانکا شد. یعنی ۶۴ سال پیش! آخرین آن هم (در زمان نوشتن این جستار) کلودیا شاینباوم رئیسجمهور فعلی مکزیک است.
پیش خودم می گویم اگر چنین چیزی برای ایران رخ دهد؛ قطعا برند ملی (National Brand) ما به ناگاه چندین و چند پله ارتقا خواهد یافت.
☑️⭕️تجویز راهبردی
• این تجویز خطاب به بانوان و دختران است و همچنین خطاب به پدران و مادرانی است که دختر دارند. خطاب به معلمان و استادانی است که به دانش آموزان و دانش جویان دختر درس می دهند. خطاب به مدیران و وزرایی است که افتخار همکاری با بانوان را دارند؛
• شاید خود شما و شاید فرزند دختر شما و شاید دختر خجالتی که امروز استخدامش کردید رئیس جمهور فرداهای ایران باشد. می گویید دختر خجالتی ممکن است که روزی رئیس جمهور شود؟ بله! داستان زندگی آنگلا مرکل صدر اعظم موفق آلمان را بخوانید. شاید همان دختر دانشجوی کم حرفی که جرات ندارد ایده های بزرگش را با شما مطرح کند وزیر فرهنگ یا وزیر مسکن یا وزیر اقتصاد نسل بعدی این سرزمین باشد. باور کنیم اگر نگاهمان را به بانوان و دختران عوض کنیم آنگاه استعدادها شکوفا خواهد شد. اعتماد به نفس فوران خواهد کرد و پتانسیل ها آزاد خواهد شد.
• بانوان ما بیش از آنکه مشکل مهارت و دانش و تخصص و آگاهی داشته باشند با سقف شیشه ای ما مردان روبرو هستند. این سقف شیشه ای نه تنها خود را در تصمیمات و برخوردهای مان نشان داده که حتی در قانون اساسی ما هم نفوذ کرده است و در مورد رئیس جمهور گفته شده است که باید از رجال سیاسی باشد! چرا؟ چون این سقف شیشه ای در ذهن تاریخی این سرزمین حک شده است. کمترین مطالبه ما به عنوان یک شهروند توسعه خواه باید این باشد که در اولین فرصت که قانون اساسی بازنویسی می شود واژه رجال سیاسی را برای همیشه تغییر دهیم.
• در پویایی شناسی سیستم ها مفهومی داریم به نام چرخه شوم! یعنی اینکه پارامتر الف منجر به پارامتر ب می شود. و پارامتر ب منجر به پارامتر ج می شود و همین طور آخرین پارامتر دوباره به پارامتر الف برمی گردد و آن را تقویت می کند. یک حلقه خود تقویت کننده شوم! بانوان ما در چرخه شومی که ما برایشان ساخته ایم گیر افتاده اند. به خاطر نگاه محدود ما (سقف شیشه ای)، فرصت تجربه ورزی در سطوح مدیریتی را از آنان دریغ می کنیم و آنگاه تعداد دختران و بانوانی که اعتماد به نفس مدیریتی و تجربه مثبت مدیریتی دارند خود به خود کم می شود و به همین دلیل فرصت و جسارت تجربه ورزی کمتری برای سطوح بالاتر خواهند داشت و مطالبه کمتری خواهند داشت برای بالا رفتن از نردبان قدرت و مدیریت و این داستان ادامه دارد.
• امیدوارم زنده باشم و ببینم که ایران را به دست بانویی مهربان، خوش فکر، خوش گفتار و دوست داشتنی سپرده ایم. برای آن روز فقط آرزو نکنیم، تلاش کنیم و تغییر کنیم.
• بازنشر از کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago