پداگوژی فرودستان

Description
حرف کتاب، پروانه خشک لای کتاب بود. درس در من خالی می شد! ‌آموزش جدا بود از زندگی!
@taskoh22
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago

6 months, 3 weeks ago
***🤢*** **سرقت هویت؛ ترفند متفاوت سارقان …

🤢 سرقت هویت؛ ترفند متفاوت سارقان علم!

در جایی‌که که الگوی زیست جمعی گرفتار بداخلاقي‌هاست، آيا جوانان جویای نام دانشگاهی در دانشگاه‌هایی که خیلی هم دانشگاه نیستند و ضوابط ترفیع و ارتقا مشوق داده‌سازی و مقوم رژیم شمارش در تولید دانش است، چگونه می‌توانند كنش اخلاقي داشته باشند و یا اخلاق حرفه‌ای در پژوهش و انتشار علمی را پاس بدارند؟!

شیوع سرقت علمی، بیماری مشترک بسیاری از دانشگاهها ‌و موسسات پژوهشی است. اما پژوهشگران کشورهای جهان جنوب بویژه عربستان و پاکستان و روسیه و چین و مالزی و مصر و ایران و هند و از این قبیل کشورها بیشتر گرفتار این بیماری هستند. https://www.nature.com/articles/d41586-023-03974-8

متن پیوست نمونه‌ای از سرقت علمی متفاوت در دهه اخیر است.


روش جدید تقلب برای چاپ مقالات: سرقت هویت! امروز در صفحه مجله معتبر 4OR (فصلنامه تحقیق در عملیات) که توسط Springer منتشر می‌شود، متوجه این مطلب تأسف‌بار شدم. قصه از این قرار است.
مجله یک مقاله‌ای منتسب به اقتصاددانی مشهور از آلمان (فرض کنیم XXX) دریافت می‌کند که با ایمیل یاهو ارسال شده است. سردبیر مجله به دلیل نوع ایمیل و تفاوت جدی موضوع مقاله با زمینه کاری پروفسور XXX بلافاصله با ایمیل سازمانی وی مکاتبه می‌کنند و ایشان در جواب می‌گوید که این مقاله را به عمرش ندیده است و این سومین مورد است که چنین اتفاقی برای وی می‌افتد!
سردبیر مجله به‌اتفاق همکاران تصمیم می‌گیرند طوری وانمود کنند که گویی مقاله وارد چرخه داوری شده است و پس از مدتی فهرستی از ایرادات جزئی را به همان ایمیل یاهو ارسال می‌کنند. نویسندگان هم در مدتی کوتاه ایرادات را رفع می‌کنند و ارسال می‌کنند. سردبیر متوجه می‌شود که در نسخه جدید مقاله دیگر نامی از آن اقتصاددان معروف نیست و بجای آن این اسامی قرار گرفته است: ……
سردبیر تصمیم می‌گیرد که این موش و گربه بازی را کنار بگذارد و مستقیماً مطلب را نویسنده مسئول در میان بگذارد. سردبیر دلیل ناپدید شدن اسم آن اقتصاددان معروف را جویا می‌شود که نویسنده مسئول می‌گویند پس از ارسال مقاله پروفسور XXX از ادامه مقاله منصرف شدند و کار را به ما حواله کردند. باقی داستان هم که مشخص است....
این موضوع در جاهای مختلف منعکس شده است و شما هم می‌توانید جزئیات دقیق‌تر داستان را در آدرس زیر ملاحظه نمایید:
http://link.springer.com/article/10.1007/s10288-016-0329-8
به‌جز مورد فوق، در صفحه مربوط به تقلب‌های این مجله، نام هفت هشت متقلب دیگر هم فهرست شده که دو نفر از آن هم مربوط به ایران و از دانشگاه تهران هستند. لینک زیر این فهرست را نشان می‌دهد:
http://www.4or.be/Plagiarism.html
نمی‌دانم تا کی باید شاهد این رویدادهای تأسف‌بار باشیم که حیثیت علمی و فرهنگی یک مملکت را در مخاطره می‌اندازد. کمترین کاری که می‌توانیم بکنیم این است که این نوشته را آن‌قدر در شبکه‌های اجتماعی بچرخانیم تا هزینه کار را برای این افراد که با آبروی یک کشور بازی می‌کنند، حسابی بالا ببریم.
🆔 @NaturalResources
https://t.me/ekashkool/8396

7 months, 3 weeks ago

زنده در آپارات، هم‌اکنون

همایش مهاجرت نخبگان

⏱️ چهارشنبه و پنجشنبه، ۱۲ و‌ ۱۳ دی ماه ۱۴۰۳

📍تهران، مرکز همایش‌های بین‌المللی پژوهشگاه صنعت نفت

🔹 کانال آپارات
▫️ https://www.aparat.com/iranethics

انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری

*🆔@khorsanditaskoh 🔰 پداگوژی فرودستان*

9 months ago

* شیوع «سندرم اردک» در دانشگاه
✍️* علی خورسندی
دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی

اردکی را تصور کنید که آرام روی آب حرکت می‌کند. گویا با خیال آسوده در آب شناور است. این وضعیت، قسمت آشکار اردک است. در قسمت پنهان اردک غوغایی در کار است. اردک داستان ما با پا زدن‌های مکرر تلاش می‌کند تعادل خود را روی آب حفظ کند. به این تقلای پنهان، «سندرم اردک استنفورد» Stanford Duck Syndrome می‌گویند. در حقیقت، «سندرم اردک» بیانگر تقلای پنهان آدم‌ها برای «دوام آوردن» و محارست از «عزت نفس» است.

استعاره «سندرم اردک» موقعیت بخشی از اعضای هیات علمی دانشگاههای امروز ماست. بویژه بخشی از اساتیدی که تازه‌کار هستند. استادانی که آبرو و عزت نفس خود را در شرایط سخت اقتصادی و حرفه‌ای بالا نگه می‌دارند تا دوام بیاورند. گرفتار شدن در تنگناهای اقتصادی شکننده‌ترین قسمت ماجراست. اگر بپذیریم خط فقر یک خانواده سه نفره در شهر تهران ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان است، اکثریت استادان نوکار زیر خط فقر قرار دارند.

با استناد به روایت‌های مختلف، ۴۰ تا ۶۰ درصد از اعضای هیات علمی تازه‌کار، فاقد مسکن هستند. میانگین اجاره مسکن در تهران ۱.۵ برابر حداقل دستمزدها اعلام شده است. بنابراین، اگر استادی هیچ بدهی نداشته باشد و یا قسطی پرداخت نکند، تمام دریافتی‌اش صرف یکی از اقلام سبد هزینه زندگی(اجاره) می‌شود. مابقی اقلام این سبد از مایحتاج روزانه تا مصارف فرهنگی معطل می‌ماند.

شعارها و تلاش‌های نمایشی گذشته به جایی نرسیده است! برای حل این معضل، سیاستگذار وام ودیعه مسکن اعضای هیات علمی را تا پانصد میلیون افزایش داده است. ظاهرا این یک راه‌حل است! اما با اقساط ۶۰ ماهه(۱۴ میلیون در ماه) دیون استاد برای بازپرداخت با «هفتاد» درصد سود به هشتصد و چهل میلیون می‌رسد!به عنوان «ضامن» یکی از همکاران علمی، شخصا شاهد این گردن‌زنی بانک در روز روشن بوده‌ام! این در حالیست که یک «دانشجوی» ایرانی در بانک‌ آن‌طرف اقیانوس‌ها بدون ضامن و فقط بخاطر کردیت اسکور و خوش‌حسابی، وام قابل ملاحظه و بلندمدت (Line of credit) با یک و نیم درصد سود دریافت می‌کند (حدیث نفس شد)!

از همکاران علمی‌ باسابقه‌ترم شنیدم، مدتی پیش اتفاقی سوار خودروی اسنپی شده است که راننده آن از همکاران علمی تازه‌کارش بوده است!!! به راستی، استادی که دریافتی وی زیر خط فقر است و یا استادی که حقوق ماهیانه‌اش برابر حقوق «یک روز» یک استاد کشور همسایه است، و یا استادی که مجبور است مشاغل پرزحمت غیرآکادمیک را تجربه کند، چگونه می‌تواند در مرزهای دانش حرکت کند؟! چگونه می‌تواند پژوهش اصیل انجام دهد و یا دانش به‌روز تولید کند؟ و یا مقاله داده‌سازی‌نشده منتشر کند؟

به راستی، اگر یکی از بالاترین آمارهای سرقت علمی در جهان متعلق به دانشگاه‌های ایران است، واقعا بدلیل آمارسازی امپریالیسم علیه ماست؟! گمان می‌برید، مجله ساینس بی‌اساس تیتر می‌زند: «دانشگاه تهران، دانشگاهی است که در مقابلش پایان‌نامه و مقاله می‌فروشند!»؛ و یا روزنامه‌های داخلی بی‌دلیل تیتر می‌زنند «دکترهایی که در انقلاب پایان‌نامه‌ می‌فروشند»! در این آشفته‌بازار سرنوشت دانشجو چه می‌شود؟! استادی که در گیرودار چالش زنده‌مانی است، آیا حضور در کلاس درس برای رفع تکلیف و یا بجا آوردن مناسک آموزشی نیست؟! آیا خسارت و خسران نهایی این وضعیت متوجه توسعه ملی نیست؟

با ابتنا بر مطالعات استنفورد، رواج سندرم اردک در اجتماعات انسانی، سرآغازی برای افسردگی‌ها است. اما تداوم آن، شیوع بیماری‌های روحی است. در صورت چاره‌ناجویی، فرجام‌های ناخوشایندتری در انتظار است. شیوع خودکشی‌ها نمونه تجربه شده در اجتماع دانشجویان استنفورد است.

جسارتا به دولت موقر و محترم وفاق توصیه‌ای داریم: بدیهی است که «مسئله» بر همگان آشکار است! راه‌حل‌های موثر در عرصه بین‌الملل و نیز نزد همسایگان کم نیستند! اگر دانشگاه‌داری با ابتنا به نمونه‌های موفق غرب جای اشکال دارد، کشورهای دوست شرق انصافا اندوخته‌های زیادی برای یاد دادن و یاد گرفتن دارند. اصلا چرا دور برویم؟! کشورهای مسلمانی همچون عربستان و ترکیه و مالزی و امارات و قطر بست‌پرکتیس‌های خوبی برای ما هستند! و یا حتی برخی از همسایگان در حاشیه نظیر پاکستان هم سرمشق بدی نیستند! طنز تلخ ماجرا اینجاست: میانگین دریافتی اساتید پاکستانی PKR 319,167 است. این عدد معادل حدود ۵ برابر دریافتی خالص یک استادیار ایرانی است! در آرزوی روزهای روشن!

🆔@khorsanditaskoh
🔰 پداگوژی فرودستان

9 months, 2 weeks ago

*? تحلیل گفتمان نسل Z
✍️*** علی خورسندی

پارت اول
نامگذاری نسلی امری مدرن است (دوره دوم‌مدرن). نسل Z، هفتمین نسل از نسل‌های هشتگانه است. نسل گمشده، نسل بزرگ‌ G، نسل خاموش، نسل بیبی‌بومرز، نسل ایکس X، نسل هزاره Y، نسل زومرها Z و نسل آلفا هشت نسل اجتماعات انسانی از سال ۱۸۸۳ به این سو هستند! دامنه زمانی نسل Z از ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) تا ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) است. هم‌اکنون افراد با رنج سنی ۱۲ تا ۲۷ سال در حیطه نسل Z هستند. سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) سال ورود اولین نسل Z به دانشگاه است. شناخت و فهم نسل زد از منظر سیاستگذاری آموزش عالی بسیار حائز اهمیت است! غالب جمعیت دانشجویی بویژه کارشناسی و ارشد در بازه نسل Z قرار دارند.

نسل زدها متغیرند! معاصر هم نیستند! اگرچه جهان‌وطنی‌اند و در یک دوره زمانی بسر می‌برند، ولی متعلق به یک عصر نیستند! به عبارتی، نسل‌ زدها ارزش‌های ناهمسان دارند! طبق پژوهش بنیاد وارکی، احساسات و ارزش‌های نسل زد در اجتماعات مختلف یکسان نیست. مثلا میانگین جهانی احساس خوشبختی در نسل زد ۵۹ درصد است! اما این نسبت در اندونزی ۹۰ درصد و در ژاپن ۲۸ درصد است. مثال دیگر اینکه در بخش اعظم کشورها عملکرد تحصیلی نسل زد نسبت به نسل Y پایین‌تر است. اما در آسیای شرقی این امر بر عکس است.

اینترنت مجرای تنفس نسل Z نیست؛ بلکه اکسیژن این نسل است. هر کس یا نهادی که هوای اینترنت را از این نسل سلب کند از آن منزجر است. از دو گروه بیشتر عصبانی است. والدین و مدرسه. علت، کنترل دیوایس‌ها و فضای واقعیت مجازی است! یک سازمان یا سیستم باید هوش هیجانی بسیار پایینی داشته باشد که با بستن یا فیلترینگ اینترنت نسل Z را با خودش دشمن کند! در جامعه ما هم احتمالا اینگونه است. مهم‌ترین پیامد فیلترینگ و کنترل اینترنت نفرت و انزجار نسل زد از عاملیت‌ها است.

نسل زد به میراث فرهنگی کم‌علاقه است. مصرف فرهنگی متفاوتی دارد. نسبت به موزه ‌و گالری و گذشته‌های مشعشع بی‌میل است. به تلویزیون کم‌میل است (کمتر از ۱۰ درصد) و وابسته به منابع آنلاین مانند نتفلیکس است (بالای ۷۰ درصد)! نسل زد از روزنامه و مجله و کتاب گریزان است. کمتر از ۲۰ درصد از اعضای خانواده Z کتاب را بخشی از هابی روزانه خود می‌دانند! نسل زد نسل کوتاه‌متن است!

نسل Z خوش‌ رفتارتر و انسان‌گراتر است، اما غیرمذهبی‌ترین نسل تاریخ است! بیش از ۷۰ درصد نسل Z غیرمذهبی هستند! دو برابر نسل قبل خداناباورتر است! اسپیریچوال (معنویت‌گرا) است! در فرهنگ آنگلوساکسون دو سوم جوانان ۱۸ تا ۲۰ سال اساسا به هیچ مکان مذهبی نمی‌روند! این نسل مذهب را ملجا آشفتگی جهان می‌داند.

نسل Z نرمال‌تر است. خودآگاه‌تر است. پرسشگر و مطالبه‌گر است. سوژه Z، سوژه مقاوم است، مطیع و بله قربان‌گو و سربه‌زیر نیست! نسبت به حقوق فردی و حقوق شهروندی حساس‌تر است. کمتر در گیرودار ایدئولوژی‌ است. بدنبال معمولی‌ترین امکانات است. اتمام مدرسه، خانه در حومه شهر، در حسرت جدیدترین ورژن گوشی، و اشتغال پایدار آرزوهایش است! در ایالات متحده، مهمترین مسئله نسل Z اقتصاد است؛ دغدغه تورم و هزینه مسکن دارد؛ برای مراقبت‌های بهداشتی و آموزش عالی تلاش می‌کند و نگران نابرابری درآمدها و افزایش مالیات است. باوجوداین، پول و سیستم آموزشی علت‌های اصلی استرس نسل Z هستند!

نسل Z، نسل سکستینگ است. رد و بدل کردن محتوای جنسی قوی‌ترین هنجار روزمره‌اش است. علاقمند به صنعت پورنوگرافی است. صنعت هرزه‌نگاری را حتی به عنوان یک منبع اطلاعات و یادگیری می‌داند! قلدری سایبری پدیده اجتماعی جدیدی است که نسل زد را رنج می‌دهد! باوجوداین، مطالبه‌گر آزادی اینترنت است.

نکته مهم، انقلابی بودن نسل Z است! اولین انقلاب نسل زد امسال در بنگلادش رخ داد و شیخ حسینه واجد را بخاطر تداوم نابرابری در سهمیه بندی ورودی دانشگاه‌ها و استخدام در دستگاههای دولتی سرنگون کرد! در عین حال، نسل کم‌‌جرمی است. در کشور کانادا کاهش سرقت این نسل نسبت به نسل Y محسوس است! بیشترین جرم نسل زد ترید و مصرف مواد است؛ سپس قلدری سایبری!

بی ثباتی عاطفی ویژگی اکثر هستی‌وندان نسل زد است. کمتر در پی روابط رومانتیک هدفمند و درازمدت است. ازدواج را مرجع استرس و آشفتگی می‌داند! این امر در زنان بیشتر است. پنجاه درصد نسل زد ازدواج را هیچگاه اولویت خود نمی‌داند! تشکیل خانواده به شکل سنتی را مضحک می‌داند. استعداد ویژه‌ای در تغییر پارتنر دارد! علی‌رغم اینکه دختران با سن بلوغ زودرس‌تری مواجه می‌شوند اما نسبت به نسل قبل حاملگی‌های ناخواسته کمتری دارند. ۸۰ درصد دختران نسل زد از طریق رسانه‌های اجتماعی دوست پیدا می‌کنند!

ادامه دارد ….

?@khorsanditaskoh
? پداگوژی فرودستان

9 months, 3 weeks ago

*♦️ چرا شاگرد آخرهای کلاس، شاگرد اول‌های زندگی‌اند؟*
علی خورسندی

قول مشهوری است از ارنست همینگوی که می‌گوید، کمیاب‌ترین چیزها افراد باهوشی هستند که احساس خوشبختی می‌کنند! شواهدی دال بر همنوایی با پدر ادبیات نوین و برنده جایزه نوبل وجود دارد. به گذشته که بر می‌گردیم، می‌بینیم خیلی از همکلاسی‌های درس‌خوان و شاگرد اول‌های‌ کلاس پیشرفت اجتماعی متوسط‌تری دارند؛ زیست اقتصادی پایین‌تری دارند؛ بعضا اجتماع گریزند؛‌ زندگی عاطفی پرچالش‌تری دارند. احساس خوشبختی کمتری می‌کنند! در مقابل، همکلاسی‌های درس‌نخوان و مدرسه‌گریز دوران مدرسه زیست‌ اجتماعی‌ بهتری دارند؛ وضعیت اقتصادی پررونق‌تری دارند. اغلب شادترند؛ زیست عاطفی رضایت‌بخش‌تری دارند؛ و بیشتر ابراز خوشبختی می‌کنند.

به‌راستی چرا اینگونه است؟ تحقیقا پاسخ به این پرسش و تایید پیش‌فرض‌هایی فوق نیازمند پژوهش‌های علمی است. اما بنظر می‌رسد علت‌ها و عوامل مختلفی در این رابطه می‌توانند دخیل‌ باشند!

علت اول اینکه، در دنیای بیرون از مدرسه، برای شاگرد اول شدن، هوش شناختی در حد «معمول» و «متوسط» کفایت می‌کند! پیشرفت تحصیلی و رشد علمی حاصل پیوند هوش شناختی برتر و هوش جسمانی بهتر (آگاهی از توانمندی و پشتکار در تمرین و تکرار) است. اما در جامعه اینگونه نیست! هوش شناختی، هوش عقلانی ماست؛ و به ظرفیت‌های یادگیری افراد اشاره دارد که به ضریب هوشی علمی و محاسباتی افراد اطلاق می‌گردد. هوش شناختی معمولا ارثی است؛ اگرچه محیط در باروری و بهره‌وری آن موثر است. به عبارتی، ترکیب متعالی هوش شناختی و هوش جسمانی می‌تواند متضمن شاگرد اول شدن در کلاس درس باشد اما برای شاگرد اولی در جامعه و زیست اجتماعی کافی نیست.

علت دوم اینکه، برای شاگرد اول شدن در جامعه به هوش اجتماعی بالاتری نیاز است. هوش اجتماعی هوش بازتابی ماست؛ بیانگر توانمندی ما در کنار آمدن با واقعیت‌ها و دیگرانی است که الزاما از ما و یا مثل ما نیستند. هوش اجتماعی به مهارت‌های ارتباطی ما اشاره دارد که اکتسابی است و در محیط ساخته می‌شود. برای شاگرد زرنگ بودن در کلاس درس نیاز نیست هوش اجتماعی بالایی داشته باشیم! اما متقاعد کردن معلم برای نمره خوب دادن به هوش اجتماعی نیاز دارد! جسارت در مکتب‌گریزی و فرار از قفس تنگ و دلگیر مدرسه نیز به هوش اجتماعی بالایی نیاز دارد! در جامعه هم همینطور است؛ برای کسب سود بیشتر در بازار، پیشرفت اداری در سازمان، و رشد عمودی در قدرت به هوش اجتماعی بالاتری نیاز است!

علت سوم اینکه، برای پیشرفت اجتماعی و رشد اقتصادی به هوش هیجانی بالاتری نیاز داریم. امروزه هوش هیجانی به عنوان مهم‌ترین فاکتور موفقیت حرفه‌ای و شغلی افراد در تجارت و کسب‌و‌‌کار شناخته می‌شود؛ هوش هیجانی بیانگر توان مدیریت احساسات خود و دیگری است. با انرژی حاصل از هوش هیجانی شناخت و حل مسائل واقعی و تمییز آنها از مسائل غیرواقعی میسر می‌شود. هوش هیجانی، هوش تصمیم‌گیری ما در شرایط بحرانی است! چیزیکه که در دوران مدرسه اصولا تمرین و تجربه نمی‌شود! به همین دلیل، در سازمان‌های قوی و‌ موفق مدیرانی توان رهبری و حکمرانی اثربخش‌تر دارند که هوش هیجانی بالاتری داشته باشند.

علت چهارم اینکه، جامعه و زیست اجتماعی با مدرسه و زیست علمی فاصله و تفاوت دارد! مدرسه برای درس‌خوان‌ها و شاگرد اول‌های کلاس درس طراحی شده است! اما جامعه برای مردمان «معمولی» مهندسی شده است. مردمان معمولی همان‌هایی هستند که هوش شناختی و عقلانی «معمولی» دارند؛ زندگی نرمال دارند؛ اما در عوض هوش اجتماعی و هیجانی متناسب با نیازهای محیط دارند. افزون برآن، یک رابطه معناداری میان مدرسه‌گریزی و اجتماع‌طلبی افراد وجود دارد. یک تیپ شخصیتی اجتماع‌طلب چون خود را متعلق به جامعه بزرگ‌تری می‌بیند، از محیط محدود و دیوار بلند مدرسه گریزان است. عکس آن هم غالبا درست است. اینکه خیلی از شاگرد اول‌های کلاس اجتماع‌گریزند، بی‌دلیل نیست! مشکل از اینجا ناشی می‌شود که مدرسه نسخه اصلی جامعه نیست. یا به قول جان دیویی، مدرسه خود زندگی نیست!

گاردنر می‌گفت باهوش بودن، بسیار فراتر از پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مساله است. ما آدم‌ها از توانمندی‌های ذهنی و انواع هوش‌ها برخورداریم؛ لیکن همگی از مهارت‌های برابر در کاربرد آنها برخوردار نیستیم! اگر مدرسه واقعا پابلیک (ا)‌سکول است، نمی‌تواند تک‌ساحتی عمل کند؛ و یا تک‌بعدی آموزش دهد. فعالیت‌های آموزشی و غیرآموزشی مدارس امروزی نمی‌توانند با ابتنای صرف بر هوش عقلانی و هوش محاسباتی دانش‌آموزان برنامه‌ریزی شوند. مشکل مدرسه ایرانی افراط در تاکید بر هوش شناختی و منطقی دانش‌آموزان است! انواع هوش‌های ذاتی و اکتسابی به حاشیه رفته‌اند! برنامه‌های درسی و آموزشی یک مدرسه سالم روی انواع هوش‌ها، بطور ویژه هوش‌های اجتماعی و هیجانی دانش‌آموزان متمرکز است.

?@khorsanditaskoh
*? پداگوژی فرودستان*

10 months ago

?فایل متن سخنرانی کلیدی در انجمن اموزش و توسعه منابع انسانی

?تحت عنوان دوران جدید در حرفه آموزش و یادگیری در پرتو تحولات سازمانی: گذار از منابع انسانی(HR) به حوزه افراد و فرهنگ(People and Culture)"

?️16 مهرماه 1403 تهران.
دانشگاه شهید بهشتي

@Dr_Kouroshfathivajarga

1 year ago

برنامه پیشنهادی آموزش عالی
برای تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ۱۴۰۳

رویکرد و کلیات این سند تا حدود قابل توجهی پیشرفت‌گرایانه و قابل اعتنا است. «نظام آموزش عالی هوشمند» اولویت اول فرایندهای کلیدی است. «تعاملات ملی و بین‌المللی» اولویت اول توانمندسازها است. «سازمان امور اعضای هیات علمی» هم در نوع خودش نوآورانه است!

شایسته است، استادان، کنشگران آموزش عالی و دانشجویان دکتری بویژه رشته‌های آموزش عالی و مطالعات آموزشی این برنامه را نقادانه مطالعه کنند. کلیات این سند، در صورت کسب رای اعتماد جناب دکتر سیمایی، حداقل می‌تواند مبنای مطالبه‌گری کنشگران آموزش عالی طی چهار سال آینده باشد.

?@khorsanditaskoh
? پداگوژی فرودستان

1 year ago

دسترسی دانشگاهیان و دانشجویان به پایگاه‌های علمی معتبر

دسترسی دانشگاه‌ها و موسسات زیرمجموعه وزارت علوم به پایگاه‌های اطلاعاتی الزویر شامل پایگاه اسکوپوس/ SCOPUS و ساینس دایرکت دوباره فراهم شده است.

https://l1nq.com/gdQzL

?@khorsanditaskoh
? پداگوژی فرودستان

www.encurtador.dev

Encurtador de Link

Encurtador de Link | O melhor encurtador de links e urls gratuito da internet.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago