?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago
وقتشه هویتمو برگردونم.
جای خالیت رو به عنوان آخرین ستارهای که عاشقش بودم میبوسم و چشمامو میبندم تا یادم بره کی بودی چی بودی و چقدر دنبالهداری!
بیزارم از روحی که پیوند خورده به تن من اما در پی تو اسمون به ریسمون میبافه.
بعد معطل کردن تقویم برای به فراموشی سپردن این پاییز هم، غزلم ظهور کرد.
قافیه قاتل خاطره شد و تنها دستهای خونی پیوند خورد به پیکر من.
"دیگر چپ و راست، عقب و
جلو و بالا و پایین مفهوم اسبق خود را نداشتند. دیگر جهات و زوایا هم معنا نداشتند.
گویی من هم معلق بودم. گویی من هم مثل ستاره، شناور و بالتکلیف بودم. خندید.
حالم خوب نبود.
عقب رفت تا نگاهم کند. "حالا فهمیدی ستاره بودن چه حسی داره؟"
ستاره شروع کرد به شمردنم. "یک." دوباره تکرار کرد. "یک." دوباره. "یک. چرا
بیشتر نیستی؟" اعلام کردم: حالم خوب نیست. دروغ نمی گفتم. حس میکردم که جادهی سرب، از لبم آغاز و تا انتهای درونم ادامه می یافت. جاده ای هموار و بی خطر برای سفر مرگ به من. مسموم شده بودم. نباید میبوسیدمش. نباید بعد هر بوسه، دور لب هایم را میلیسیدم. گفت: "تماشای ستاره نمای سرگردونی مثل تو، حالمو بهتر میکنه"
من فرو افتادم. با یک گرومپ! سنگین پرت شدم روی سطح شب. ستاره هم، به تبعیت از من افتاد و غلطید سمتم. گفتم: متاسفم. گفت: چرا؟ اولین باری بود که او داشت سوال می پرسید. گفتم: نتونستم قلب شب رو برات پیدا کنم. خندید. بلند و از سر رهایی، گفت: ستاره های سقوط کرده هیچوقت دل شب رو دوباره پیدا نمی کنن. این
جزو قوانین ستاره هاست.
گفتم: گور پدر قوانین ستاره ها. گفتم: ولی تو گفتی سقوط نکردی. گفت: الان که کردم.
هر دو خیره ماندیم به آن همه شب. با آن حجم بی پایان سیاهی. پرسیدم: پس چرا خواستی پرتت کنم؟ چرا گذاشتی حس ستاره های سقوط کرده رو تجربه کنم؟ گفت:
برای سرگرم شدن. چرخیدم و به جایگاهی نگاه کردم که در آنجا برای چند دقیقه بدل
به ستاره شده بودم. نگاهم به لطف اندک نور ستاره، می توانست فرو رفتگی های توی
سیاهی را ببیند."
مغزم به خونهی سرد عجیبی بدل شده که یحتمل لایق تر از تصورم از خودم جنازهای توش نیست.
دلم میخواد بیام براتون از شکست شدن قامت ارمانها تو مرکز منشور رنگین کمانِ کنار پنجره صحبت کنم.
تقریبا دردمند.
این هفته کتابها چاپ نشه قلاده پاره میکنم.
(کاملا جدی)
از دست دادن از نبودن داستان نشأت میگیره.
اگه پا فشاری میکنی رو داستانی که از دست رفته در نهایت چیزی جز سقوط گیرت نمیاد.
آغشتهام به نا امیدیه خاصی.
انگار از تو منشاء میگیرم، یعنی نا امیدم و نفس محزون رو به لطف تو بیرون میدم.
پنج صبح شبیخون میزنن به خواب خوش خوراکم درست وقتی که دورم از کابوس، بیدار میشم و واقعیت محکم میخوره تو صورتم.
یعنی امرار ومعاشم ردیفه اما پای تو وسط خاطرهام میلنگه.
میلنگیم به لطف تو، هم پای من هم پای قلمم.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago