بفرمایید این پیام رو بفرستید چنل‌هاتون تاپیاماتونو بخونم و یکی زیباش رو بفرستم اینجا دیده شه.?

باشه حالا چون اصرار میکنید، چشمه عرق نعنا هم نبود، دوسپسرم باشه حسابه.
یه جا تو سفر _دقیقا همون روزی که آفتاب‌سوخته شده بودم_ در اثر خوردن یه ساندویچ چررررب، دل درد بدی گرفته بودم. وقتی برگشتیم هتل، خسته بودم و خوابم میومد و پوستمم کباب بود.
این مرد، این اسطوره صبر و نجابت، سوختگیارو کرم زد، بعد به زور منو به حمام وا داشت که پوستم خنک شه، بعد ‌نبات‌داغ و عرق نعنا بهم داد، بعد گفت آدامس بجووم برا اینکه گلاب به روتون غذا سر دلم مونده بود و هی هواش میومد تو دهنم و زنگ زد برام لیموترش تازه گرفت.
حالا یعنی میگم عب نداره، چشمه عرق نعنا هم نبود فدا سرتون، یه آقای گردانقلی که در مواقع دل‌درد تسکین‌مون بشه، کفایت و more than کفایت است:)

• براتون تعریف کردم؟ اون شبی که خواب بودم و معلوم شد کرونا گرفته‌م؟
  دو سال پیش تابستون بود. صبح تا ظهر داشتم تو مرکز تحقیقات دانشگاه، رو زمین کشاورزی کار میکردم. میخواستیم بذر هیبرید خربزه تولید کنیم. آفتاب مخمونو پوکونده بود. بعد برگشتم تهران و با گردانقلی رفتیم خونه صادق هدایت. خیلی قشنگه، برید حتما.
  خلاصه روز پر کاری بود و بعدِ این همه خستگی، گردانقلی نصفه شب بیدارم کرد گفت عزیزم تب داری. گفتم عب نداره، خیلی خوابم میاد، بذار بخوابم تا صبح خوب میشم? که دیگه خلاصه به زور و بکش منو برد بیمارستان و جدی جدی کرونا گرفته بودم. اونجا هم طفلک خیلی خوب ازم مراقبت کرد? اون شب خیلی خندیدیم، با اینکه کل خانواده میگن من آدم بد مریض و غرغرویی‌م. گویا نیستم یچه‌ها جون، بستگی داره چه کسی همراهم باشه:)))

++ از نظر خانواده من بد سفر هم هستم. که اونم تو سفرهامون با گردانقلی خلافش ثابت شده. من فقط هی مریض میشم و خودمو به فنا میدم و همچنین باید زیاد و به موقع بخوابم‌. بقیه چیزام اوکیه?

به جز بذر دندون و کله‌ خشک‌کن آرایشگاهی، از دنیا چی میخوام؟ اینکه یه چشمه‌ی عرق نعنا تو گوشه آشپزخونه‌م بجوشه. میفهمید؟ یه چشمه عرق‌نعنا?
ای شفای همه دل‌دردهای بشر?

(فکت: عرق نعنامون داره تموم میشه)

صبر و حوصله دوستان، کارای این روزام صبر و حوصله میطلبه و من:
حال ندارم یه ویدیو ۱۵ دقیقه‌ای زبان انگلیسی در مورد رشتهه ببینم. بذا برم سرچ کنم و متن بخونم:
حال ندارم یه صفحه متن انگلیسی بخونم.
تیک ترجمه را زده و صفحه فارسی میشود:
حال ندارم این متن رو حتی به فارسی بخونم.

آخر دیدارمون اینجوری بود: خب من گفتم تو باید با زندگیت چیکار کنی. لطفا تو هم بگو من چیکار کنم؟ _ ببین اوووول فلان کن.... یارِ جانی:)

طبق بررسی ساعت آخرین پیام‌ها، آقای گردانقلی خواب مونده و امروز نرفته سرکار.
شاید یه دوسدختر معمولی، زنگ بزنه آقای گردانقلی رو بیدار کنه‌. ولی اپراتور موّاج؟ دیگه اگه همین الانم بیدارش کنم با سه ساعت تاخیر میرسه! پس؟ بذار بخوابه بابا? اصلا ما چمیدانیم؟ شاید شیفتش کنسل شده و خودش میخواد بخوابه!
هیچوقت تا وقتی مطمئن نیستید، هیچکسو بیدار نکنید بچه‌ها. بله.

شب همگی به خیر، مخصوصا زن‌های ایرانی.

کل این فیلمو از اول تا آخر با لبخند دیدم! اونم بعد همچین روز سختی!
از صدا و لحنم پیداست که اگه همون موقع میگفتن سریعا جونت رو بذار تو طبق اخلاص و تقدیم این بچه گربه کن، قطعا بی‌درنگ خودمو میکشتم:))))

سلام قند عسلا، صبح‌تون به خیر?
صبح همگی مخصوصا اونایی که کنار دوستاشون خیلی میخندن.

افزود: دیشب اومدم خونه دوستم، بیشرفت‌الدوله تا سه شب منو بیدار نگه داشت? نمیذاشت بخوابم?