?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
? وقتی مینویسیم...
✍ راضیه اسماعیلزهی
وقتی نمینویسیم ذهنمان تبدیل به انباری میشود. انباری که در آن هیچچیز جای مشخصی ندارد و تمام یافتهها، دانش و اطلاعات ورودی در ذهن پخشوپلا هستند. وقتی مینویسیم دانش پراکندهای که از کتابها، کلاسها و دنیای مجازی وارد ذهنمان میشود، طبقهبندی میشود. وقتی مینویسیم دانش ورودی در ذهن پردازش شده و در جای مناسب قرار میگیرد. ذهن نظم میگیرد و آنچه را دریافت کرده راحتتر هضم میکند. وقتی مینویسیم بهتر فکر میکنیم و خلاقانهتر عمل میکنیم.
بهترین راه برای نظمدهی به ذهن یادداشتهای روزانه است.
چهارشنبه 19 دی 1403
دفتر شیخالاسلام مولانا عبدالحمید امروز دربارۀ کلیپ توهینآمیز یک مداح بیانیهای صادر کرد که کلمات آن سرشار از حس انساندوستی، صلح، صفا و دوری از تنش، کدورت و تفرقه بود. جملۀ طلایی «برای بنده "اصلاح" مهم است نه "انتقام"» به نقل از امام جمعۀ اهلسنت زاهدان، در این بیانیه پر از درس زندگی و پر از فرزانگی بود.
همه کسانی که به هر نحو و به هر میزان با روحیات شیخالاسلام مولانا عبدالحمید آشنا هستند، از قبل میدانستند که واکنش ایشان چیزی غیر از این نخواهد بود. هیچکس تاکنون از زبان ایشان سخنی نشنیده که نشان از کدورت، بغض یا کینه داشته باشد. در سختترین شرایط، سخنان ایشان سنجیده، انساندوستانه و پر از متانت و فرزانگی بوده است. این همان چیزی است که همۀ شاگردان مکتب مولانا عبدالعزیز رحمهالله و شیخالاسلام مولانا عبدالحمید، باید در هر جا و هر شرایطی به آن توجه کنند و بدانند که در مکتب کسانی دانش فراگرفتهاند که در سختترین شرایط اینچنین متمدنانه رفتار میکنند و به جای تنشآفرینی، از عفو و گذشت کار میگیرند.
اتفاق امروز را نباید فراموش کرد. این اتفاق خوب در شرایطی کام ما را شیرین کرد که زبان تهدید، خشونت، کینهورزی و انتقام هر روز بسیاری از مردم جهان را میآزارد و بسیاری از حوادثی که این روزها شاهد آن هستیم، نتیجۀ چنین ادبیات خسارتباری است.
یعقوب شهبخش
دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳
روز شلوغ اما پرخاطرهای بود. امروز هم تدریس کتاب گلستان و هم تدریس کتاب بوستان را به پایان رساندم.
وه که باب هشتم و آخر کتاب گلستان در باب آداب زندگی و معاشرت با دیگران چه زیبا و پرنکته است. به نظرم واجب است که تکتک ما دو سه ماهی یک بار این باب را بخوانیم. حتی جا دارد حفظش بکنیم.
نکته آنکه این دومین سالی بود که بوستان تدریس میکردم و اولین سالی بود که سعادت تدریس گلستان نصیبم میشد.
در پایان درس بوستان این فایل صوتی را که بخشی از سخنان خاطرهانگیز استاد دکتر عبدالمجید حیرتسجادی خطاب به ما طلاب سالهای آغازین دههٔ هشتاد شمسی دارالعلوم زاهدان است، به شاگردان عزیز کلاس هدیه کردم.
?شکل و نقش دین در زندگی ما آدمها
خانم فاطمه بهروزفخر، روایتنویس و دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، در کانال تلگرامیاش (@fatemehbehruzfakhr) نوشته که از مخاطبان خود پرسیده: «نسبت دین با زندگی شما چطور است؟ اگر مایلید بحث را با این گفتوگو شروع کنیم.»
یکی از پاسخها چنان خانم بهروزفخر را به وجد آورده که دربارۀ آن نوشته «قلبم را روشن کرد.» گوینده به نوجوانی خودش در افغانستان سفر کرده و حاصل سفرش را تعریف کرده است. پاسخ آن مرد یا زن افغانستانی من را هم به وجد آورد و وادارم کرد آن را اینجا هم به اشتراک بگذارم. بخوانید:
«شما اگر قرار باشد همراه قاچاقبَری از مرز خارج شوید، به شما نوری در دوردستها را نشان میدهد، با شما قرار میکند و میگوید هر طور شده باید خودت را به مکانِ آن نور برسانی که بتوانی از مرز رد شوی. یعنی باید خطر حیوان وحشی، سیمهای خاردار، تپه و رودخانه و کوه و سیلاب و زمین پُر گِل و... را به جان بخری و خودت را به آن نشانه برسانی. در تمام مسیر هم باید چشمت به سمت آن نشانه باشد؛ چیزی که تو را از بیراهه رفتن نجات میدهد.
یک بار پیش آمد که موقع گذر از مرز، آن نور خاموش شد. کمسنوسال بودم. شاید شانزده هفده ساله. اینطور موقعها اضطراب کُشنده میشود. یکهو خودت را در بیابانی تمامنشدنی میبینی که پشت سر و پیشِ رویی ندارد دیگر. تا چشم کار میکرد برهوت بود.
چند دقیقه بعد که نور دوباره روشن شد، جهان از ترسناکی نجات پیدا کرد. دین برای من اینطور چیزی است: نوری که قاچاقبری در مرز نشانت میدهد که در آن برهوت تمامنشدنی، خودت را گم نکنی. همون نوری در دوردست که باید بهنقلا خودت را به آن برسانی. من از همان موقع دین را اینطور فهمیدم.»
خانم بهروزفخر در ادامه توضیح داده است:
از آن روز، زیاد به این تصویر فکر کردهام. آدمی ایستاده در دِل تاریکی. مضطربِ بلاتکلیف. دور از وطن و ناامید از رسیدن به مقصد تازه. نور خاموششده به یک باره، بیابان را از سیاهی نجات میدهد. راهِ نفست باز میشود و دوباره قدم برمیداری.
در جهان شاعرانه حافظ و سعدی اصطلاحی وجود دارد که خیلی دوستش دارم: «دفتر شُستن». گاهی باید درس و دفتر شُست تا بهجای آنها، تجربههای زیسته و روایتهای شخصی، اصالت بیشترشان را نشان ما بدهد.
حالا انگار خودم هم میتوانم به شکلی قصهدارتری از چیزهای مهم حرف بزنم. مثل همین دین!
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago