𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 3 days ago
علم، شبهعلم، و علم شِکَمی
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳
در باب شبه علم بهروشنی در کتابم «مبانی تفکر در علوم فیزیکی» نوشتهام. راوی گزارههای شبهعلم معمولا از مفاهیم علمی استفاده میکند اما ارتباط میان آنها معطوف به منطق شخصی او است نه منطق موجود در مدلهای علمی. پیامدش گزارههایی میشود که ناعلم است؛ در چارچوب منطق علمی نمیگنجد. تکلیفاش روشن است و در همه جای دنیا هم گروهی علاقمند دارد. چون درصد پیرواناش تعیینکننده نیست معمولا در حکمرانیها بیتأثیر است.
اخیرا در ایران کسانی متوهم به علم از قعر به رو آورده شدهاند- در حد رئیس دانشگاه- که با علم از ریشه مخالفاند و صحبت از علمی جدید میکنند. سِمَت و قدرت از حکمرانان دارند. میگویند علم نوین غربی-شرقی است و از اساس مغایر با حکمت ما است- دنبال علمی میانایی- نه شرقی نه غربی- اند. پاسخی ندارند برای اینکه پس در این ۱۴۰۰ سال دانشمندان مسلمان چه کردند. گاهی به ابن سینا و بیرونی افتخار میکنند و مدعیاند دانشمندان متأخر در این ۴۰۰ سال همه چیز را از اسلام دارند، گاهی مدعیاند هر آنچه در علم روز هست همه در قرآن و حدیث آمده؛ حرفی برای اثبات مدعی ندارند جز اینکه «پول و قدرت بدهید ما بهتر از علم روز ابداع میکنیم»؛ چند دههء بعد از انقلاب هم کافی نبوده. معلوم نیست چرا هر از گاهی کبکوار افتخار به قدرت برامده از موشک و پهپاد میکنند بهاین خیال که مردم متوجه نمیشوند پشت چه پنهان شدهاند. کجای علماش برامده از علم اسلامی است؟ البته که پرسش بیربطی است. اصلا چرا این همه بهدنبال علمی هستند که در اختیار دیگران است؟
تاکنون حوزویان مدعی نوع دیگری علم بودند. در خلوت خود مشغول، در سیاست درگیر، و از نعمات مالی مبتنی بر فناوریهای روز- از جمله اکتشاف نفت- بهرهمند. بیحاصل؛ مدافع ناموجودی بهنام علم اسلامی. حواسشان هم نیست آنچه باید بهدنبالاش باشند سیاستگذاری علم است نه روش و نتیجهء فعالیت علمی که مستقل از انسان و اعتقادش است.
ترکیبهایی از نوع علم اسلامی، و اخیرا علم حِکَمی، مطرح میکنند. یکی پشت مقدسات پنهان میشود و دیگری از واژگان مدرن هوش مصنوعی و فناوری سود میبرد و هرجا از منطق کم آورد باز هم پشت مقدسات میخزد. تا جایی که این حرکت در حوزه محصور باشد خود دانند، اما ورود آن به دانشگاه خیانت بزرگی به ایران، به فرهنگ ما، به اسلام، و به نسل بعدی است و بازی در زمین دشمنان ایران و فرهنگ ما است. پس بههیچ وجه نباید گذاشت جوانه بزند، حتی اگر قائم مقام فرهنگستان علوم هم- که البته در توسعهء علمی بعد از انقلاب نقشی نداشته.
این روزها از زبان «هنوز-رییسِ» دانشگاه مشهد شنیدم که خواستار علم حِکَمی است. انگار کشف بزرگی کرده و دستاورد مهم این دانشگاه است. متاسفانه فرهنگستان علوم ما هم از آن پشتیبانی کرده که این دیگر اوج ابتذال علم در ایران است. کسی که از جایگزینی علم حکمی صحبت میکند، پشت مقدسات هم سنگر میگیرد، شک نکنید در توهم مطلق است. در توهم دانایی است. نه علم را میشناسد نه سیاستگذاری علم را. به قول شعرامان پیاز را با زعفران اشتباه گرفته.
این دیگر شبهعلم هم نیست. گزارههایی مبتنی بر توهم است. بهقدری مبتذل و از روی «باد شکم» است که هیچ واژهء تالارپذیری برای انتقال آن نتوانستم ابداع کنم مگر علم شکمی. حتی نتوانستم آن را گویهای در چارچوب یاوهنوشت/ ادبیات یاوه (rant literature) مرتبط با علم دستهبندی کنم.
تا زمانی هم که حکمرانی در ایران از نوعی است که حکمت را به شکم فرومیکاهد نباید انتظار هماوردی با دیگرانی در دنیا داشت که سیاستشان شاید ضد انسانی باشد، حکمی نباشد، اما بهقطع شکمی نیست؛ علمشان که حتما مبتنی بر فکر و تعقل است. سیاستشان لابد نشأت گرفته از خوی شکارگری است نه انسانیت و حکمت ایرانی.
با علم شوخی نکنیم. نشستن در مقامی علمی علم نمیآورد. به آیندهء ایران و نسلهای بعدی خیانت نکنیم. هر چه زودتر این رييسلقب که آبروی چند دهسالهء دلسوزان علم در ایران را برده برکنار شود.
وقتْ وقت بیان نثر پاکیزه و دوری از شلختگی است
✍️ رضا منصوری
جمعه ۶ مهر ۱۴۰۳
در باب نثر پاکیزه مراجعه کنید به وبگاه فرهنگان. هر دو هفته یک بار هم یادداشتی جدید خواهد آمد:
https://tidycontent.farhangan.ir
دو نمونه که در سال گذشته در این وبگاه آمده. در باب کاربرد زشت «بهمثابه» و مشابه آن در برابر as در انگلیسی. ببینید:
پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی ۲۰ – ۱۹ مهر ۱۴۰۲
as | بهعنوان؟
کلمه به کلمه ترجمه نکنیم. بهخودمان جرأت بدهیم متن اصلی را درک کنیم و در قالب نحو فارسی بریزیم.
بدون فکر کلمه انگلیسی as را به «به عنوان» ترجمه نکنیم. این برابرنهاده ناشی از پذیرش نحو زبان انگلیسی است. فارسی این را نمیپسندد. نمونه:
Energy is defined as the ability to do work.
ترجمه شده است به «انرژي تعریف میشود به عنوان توانایی انجام کار».
در فارسی اما میگوییم «تعریف انرزیْ توان انجام کار است». حتی میشود گفت «انرژیْ توان انجام کار است». گرچه بعضی اصرار دارند در چنین جایی تنها «انجام» نگوییم بلکه بگوییم «انجام دادن».
نمونهای دیگر:
Capybaras, large rodents native to Central and South America, are also increasingly popular as pets.
ترجمه شده است به
«برگچهخوار، جوندهء بزرگ بومی امریکای مرکزی و جنوبی، نیز به عنوان حیوان خانگی بسیار محبوبیت دارد.»
در فارسی اما میگوییم «برگچهخوار، جوندهء بزرگ بومی امریکای مرکزی و جنوبی، نیز حیوان خانگی پرطرفداری است».
ترجمهء درست در گرو درک مطلب و دور شدن از نحو زبان مبدأ است و هر چه نزدیکتر شدن به نحو زبان مقصد.
و نیز
پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی ۲۲ – ۱ آبان ۱۴۰۲
منِ بَهمان
چرا بگوییم
من به عنوان معلم در برابر دانشآموزانم مسئولم.
من به عنوان مادر نگران آینده فرزندانم هستم.
یکی از وظایف من به عنوان دربانْ نگهبانیِ ساختمان است.
من به عنوان مدیر مدرسه از دانشآموزان میخواهم به قانون وفادار باشند.
براستی چرا بگوییم؟ وقتی میتوانیم بگوییم
منِ معلم دربرابر دانشآموزانم مسئولم.
منِ مادر نگران آیندهء فرزندانم هستم.
یک از وظایف منِ دربانْ نگهبانی ساختمان است.
منِ مدیر مدرسه از دانشآموزان میخواهم به قانون وفادار باشند.
ساخت “منِ بهمان”، سبک است و روان؛ با جان پیوند میگیرد و زبان را میبرازد. این ساخت پیشینهای کهن در زبانهای ایرانی دارد؛ کاش بشود دوباره زندهاش کنیم و ساخت “به عنوانِ” را، که بیجان است و سنگین، کمرنگ.
گرچه، «منِ معلم» هم که ساخت سابقهدار و خوبی است اگر در استفاده از آن افراط شود این خطر هست که خودش کم کم کلیشه شود. و نیز چند مورد نامناسب:
• منِ عضو سابق شورای شهر ...
• منِ فرمانده ستاد نیروی زمینی ...
• منِ نمایندهء تسخیری ...
شاید بشود در بعضی موردها از ساختهایی مثل «در مقام»، «در جایگاه»، «در حکم» استفاده کرد. یادتان باشد: ساخت مکروهِ «بهمثابه» بههیچ وجه توصیه نمیشود!
✍️آقای دکتر پزشکیان در نیویورک با نس دیلی و ایلان ماسک دیدار کنید
محمدرضا اسلامی
جناب آقای دکتر پزشکیان
با سلام
هفته گذشته در خلیج سانفرانسیسکو نشستی درباره «کاربرد هوش مصنوعی در تولید محتوا» برگزار شد. خلاصه این نشست این بود که استفاده از هوش مصنوعی در تولید محتوا پدیده ای است که طی همین دو-سه سال اخیر رخ داده، ولی برگزارکنندگان این نشست تلاش کردند که در قالب سخنرانی برای نسل زد به آنها توضیح بدهند که هوش مصنوعی به تنهایی «باعث درآمدزایی پایدار» برایتان نمی شود بلکه برای خلق ثروت باید علاوه بر AI به جزئیات دیگری هم دقت کنید.
برگزارکننده این نشست، شرکت نس دیلی (NAS DAILY) بود و برایم جالب بود که بیش از هزار نفر از ایالتهای غربی آمریکا در این نشست شرکت کرده بودند تا نسدیلی را ببینند و از تجارب او استفاده کنند! واژه NAS در ابتدای نام این شرکت از کلمه «ناس» از عربی گرفته شده به معنی مردم.
انتخاب نام "نس دیلی" خوشسلیقگی بنیانگذار این شرکت است. یک پسر عرب فلسطینی که نامش نصَیِّر یاسین است استارت آپ زده بوده و سه حرف ابتدای اسمش (یعنی کلمه نصیر) در نوشتار انگلیسی NAS را برای استارت آپاش انتخاب کرده، تا اشاره ای باشد به مفهوم بین الملل. مردمان. جوامع.
استارتآپ این پسر جوان موفق شده و او اکنون 68 میلیون فالوئر در دنیا دارد (در مجموع شبکه های مجازیاش). گردش مالی شرکت نسدیلی سال گذشته 10 میلیون دلار بوده است.
جوانی یک لاقبا با یک دوربین و یک لپ تاپ، یک استارت آپ را راه اندازی کرده و الان صدای او در دنیا بیشتر از صدای فلان نماینده کنگره آمریکا شنیده می شود.
در میانه نشست و در هنگام ناهار به نسدیلی گفتم: تو تقریبا تمام کشورهای دنیا را رفتهای و درباره هر کشوری یک ویدئو ساختهای. تو به دورترین نقطه جنوب رفتهای و درباره آن برنامه ساختهای، ولی چرا به ایران نیامدهای؟ کشوری که تاریخ، موسیقی، ادبیات، شعر، فرش، معماری، هنر و... دارد؟
گفت: اگر به ایران بیایم دستگیر می شوم.
گفتم چرا؟ گفت: ما جزء اعرابی هستیم که در قسمت Arraba فلسطین بدنیا آمده ایم. لذا پاسپورت من اسرائیلی است. به محض ورود به کشورت دستگیر می شوم.
▪️▪️▪️
آقای دکتر پزشکیان
در سفر به نیویورک، وقت خود را فقط به دیدار با سیاستمداران سالخورده و مقامات حکومتی هدر ندهید. در دنیای امروز شخصیتهایِ اثرگذار فقط سیاستمدارانِ حکومتی نیستند. امور به سرعت تغییر کرده و ساختار جدیدی در جوامع بشری شکل گرفته است. در دنیای امروز صدای جوانان کارآفرین و صدای نسل جوانِ ایدهپرداز بیشتر شنیده می شود. آنها موثرترند. با آنها دیدار کنید و با آنها گفتگو کنید. به مدیران برنامهی سفرتان بگویید که برنامه دیدار شما با بنیانگذار مایکروسافت آقای بیل گیتس را تنظیم کنند. به آنها بگویید سال گذشته در همین روزها آقای کیشیدا نخست وزیر ژاپن با بیل گیتس دیدار کرد. در همین روزهای سال گذشته آقای اردوغان با ایلان ماسک دیدار کرد.(لینک+)
آقای کیشیدا فهمیده که دیدارش با بنیانگذار مایکروسافت چقدر برای ژاپن مهم است. آقای اردوغان فهمیده که در دنیای جدید، قدرت ایلانماسک از قدرت بسیاری از رجال سیاسی کنگره آمریکا بیشتر است. اینها تغییرات دنیای جدید است. چرا دور برویم؟ در سال 2017 که هیات ایرانی به نیویورک آمدند در "دانشگاههای آمریکا" رویای پروژه استارلینک ایلان ماسک را مسخره می کردند. اما امروز استارلینک هزاران ماهوارۀ در گردش بر مدار زمین دارد. آنچه که در 2017 حتی در دانشگاه «نشدنی» می نمود، امروز شده است!
عمر دونالد ترامپ و جو بایدن و سایر سالخوردگانِ وادی سیاست گذشته، اما ایام بالندگیِ جوانان ایدهپرداز در حوزه تکنولوژی تازه شروع شده است. فردای بشر متعلق به استارتآپها و شرکتهای فنآوری است.
برنامه سفر خود را طوری تنظیم کنید که با اینها (با «آینده!») دیدار و گفتگو داشته باشید. ایلان ماسک را به تهران دعوت کنید. نگذارید که فقط رقبایِ ایران با او سخن بگویند. خودتان مستقیم و بیواسطه با نسدیلی و بیل گیتس حرف بزنید. به مدیران سفرتان بگویید بنسلمان که به آمریکا رفت، مستقیما با زاگربرگ دیدار کرد. شما نیز با این نسل از جوانان دیدار کنید.
به آنها بگوئید ایران سرزمین شعر بوده و سرزمین موسیقی. بگویید سهتار ایرانی از مسیر راه ابریشم تا چین و ژاپن رفته بوده است. بگویید ذهن ایرانی خوشنویسی را بالنده کرده؛ بگویید درخشش برق ذهن حافظ شیراز، گوته آلمانی را شیفته و مسحور خود کرده بوده است. اینها را دعوت کنید تا به ایران امروز بیایند و با استارتآپهای ایرانی مستقیما دیدار کنند. از هوش مصنوعی با جوانان ایرانی سخن بگویند و «از جوانان ایرانی بشنوند». آقای دکتر پزشکیان! آینده را دریابید. جهان به سرعت در حال تغییر است. در نیویورک وقت خود را به دیدار با سیاستمداران سالخورده هدر ندهید.
دانشگاه در ایران
✍️ رضا منصوری
جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳
برگزارشده در حلقه دیدگاه نو، محیط کلاب هاوس، بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۳، یازدهم آپریل ۲۰۲۴
«دانشگاه ایرانی» مفهومی مبهم و نابهجا است. شرح و نظر من در باب نهاد علم در ایران را بشنوید!
سلطان محمود مر ابوريحان (بيرونی) را گفت كه يا بوريحان اگر خواهی كه از من برخوردار باشی سخن بر مراد (سلطنت) من گوی نه بر سلطنت علم خويش!
«چهار مقاله عروضی سمرقندی»
وقتْ وقتِ بیانِ
مصداقهای
سندرم دورهء نقل برای زبان فارسی است
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۳ شهریور ۱۴۰۳
سالها است در باب سیاستگذاری علم نوشتهام. بیش از ۴۰ سال. اگر یادداشتهای دوران دانشجویی را هم بهحساب آورم ۶۰ سال. کمتر مصداق یا نکتهای است که اشارهای نکرده باشم. اما در باب علاقهام بهزبان فارسی بسیار کمتر- مگر همان کتاب واژهگزینی در ایران و جهان. اکنون میبینم وقتاست در باب زبان و بهویژه «فارسیِ اثرپذیرفته از ترجمهء بد» بنویسم؛ و نیز از مفهوم ویرایش که بسیار در ابهام مانده یا حتی اعوجاج معنی پیدا کرده. اعتراض به نظر و سبک نوشتههایم دیدهام؛ اما ندیدهام معترض دلیلی بر اعتراضاش بیاورد که در آن به دینامیکِ زبان و به سرعت لازم برای انتقال کمابهام معنی توجه شده باشد. اگر باشد که بسیار هم خرسند میشوم. این نکتهها هم بیشتر مانند مصداقهای سندرم دورهء نقل در علم و سیاستگذاری علم است، نه از جنس معماری اما شناخت بیادبی ها در زبان.
زبان تفنن نیست؛ عین تفکر است. در نیم قرن گذشته بسیار نوشتهام- بیشتر هم به خاطر تمرین و علاقه به یادگیریِ در نوشتن. بهوضوح دیدهام نوشتن در رشد تفکر هم بیداد میکند اگر در آن دقت شود و اگر تنها شعر نباشد که جایگاه کاملا متفاوتی دارد- برخلاف بسیار ایراندوستانِ سنتی که مثلا سعدی و مولانا و حافظ و فردوسی را متفکر و عالم میدانند و با این اتصاف قدرشان را کاهش میدهند. از هنگامی که در دوران دانشجویی چهار نیمسال درس فلسفه زبان از آدام شاف گرفتم و در سمینارهایش شرکت کردم دیدم و درکیدم که زبان تا چه اندازه پابهپای تفکر پیش میرود و یکی بی دیگری معلول است. زبان شلخته بیشک همراه است با تفکر شلخته.
حالا طوری شده که بسیار کم میتوانم متنی ترجمه شده را بخوانم. چه بسیار کتابها که خریدهام، یا هدیه گرفتهام، و بعد از چند صفحه دورانداختهام یا بخشیدهام، یا با اکراه خواندهام چون مثل آینه شفاف بودند و ترجمه بودنشان بسیار واضح بود، بسیار پرغلط، بسیار بیتأمل. گرچه نادر ترجمه هم دیدهام که شاید بشود گفت بهتر از اصل بودهاست. اما نمیتوانم بیش از انگشتان دو دست نام ببرم از این نوع کتابها در میان بیش از هزار کتاب. خیلی بد است. شاید سلیقهام افراطی شده اما نه، میبینم که با کمی زحمت و تأمل بیشتر چه زیبا میشود فارسی نوشت و چه روان و چه استوار: نثر پاکیزه.
ازاین پس میکوشم دست کم دوهفته یک بار یادداشتم مصداقی از این شلختگیها باشد که بهتر است پرهیز شود.
ایران را بهجا آوریم:
تا ضعفاش نشناسیم به جا آورده نمیشود!
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳
ایران را نمیشود «بهجا آورد» و برای آیندهاش روشی مبتنی بر دانایی ارائه داد مگر مؤلفهء سرمایه در گسترهء وسیعتری بررسی شود (نه تنها ثروت) و ما مسلح شویم به داناییِ ناشی از این گسترش معنا و نیز در همتنیدگی آن با دو مؤلفهء بسیار مهم قدرت و علم.
https://telegra.ph/ایران-را-بهجا-آوریم-تا-ضعفاش-نشناسیم-به-جا-آورده-نمیشود-09-06
رأی به آیندهء ایران- در دادن رأی است یا ندادن؟✍️ رضا منصوری
یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳
سختشمار است تعداد تحلیل و نظرهایی که من در این باب دیدهام؛ که لابد درصد کمی است از کل. اما ندیدم تحلیلی درخور تأمل از رفتار رأینادهندگان. گیریم در بهترین شرایط ۸۰ درصد واجدین شرایط رأی میدادند یعنی حدود ۴۸ میلیون نفر. ولی ۵۰ درصد از این ۴۸ میلیون نفر رأی دادند؛ ۵۰ درصد هم رأینادهندگاناند، یعنی کسانی که بهاحتمال زیاد با استدلال و بهعمد رأی ندادهاند. پس اگر ۲۵ درصد اصلاحطلبان را هم که رأی دادهاند بهحساب بیاوریم باید گفت ۷۵ درصد جمعیت از حکمرانان ناراضیاند. امری «واقع» از سیاست واقع. اما بیان علتی که تاکنون در باب رأینادهندگان شنیدهام پذیرفتنی نیست.
https://telegra.ph/رأی-به-آیندهء-ایران--در-دادن-رأی-است-یا-رأی-ندادن-06-30
Telegraph
رأی به آیندهء ایران- در دادن رأی است یا ندادن؟
سختشمار است تعداد تحلیل و نظرهایی که من در این باب دیدهام؛ که لابد درصد کمی است از کل. اما ندیدم تحلیلی درخور تأمل از رفتار رأینادهندگان. گیریم در بهترین شرایط ۸۰ درصد واجدین شرایط رأی میدادند یعنی حدود ۴۸ میلیون نفر. ولی ۵۰ درصد از این ۴۸ میلیون نفر…
عبور از سندرم
۹. زمان و وقت: مشکل ذهنی ما برای عبور از سندرم
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱ تیر ۱۴۰۳
چه کنیم که اقتصاد در وضعیتی که قیدهای حکمرانی مانع است رشد کند؟ چه کنیم که علم و سیاستهای علمی شکوفا شود در وضعیتی که نهادهای حکمرانی درصدد خورد کردن ساختارهای نوپروردهء آناست؟ یافتن پاسخِ این پرسشها با خودمان است و وظیفهء متخصصان باتجربهای که توانا باشند در تفکر خلاق و نه نقّال.
زمان و وقت– ۱۳
حرف آخر: تلنگر برای چرخش بینش انسان ایرانی✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳
rmansouri.ir
• حرف آخر: تلنگری تاریخساز لازم است تا ما ایرانیان دست از غلبهء سیاست بر رفتارها و کنشهامان برداریم. زندگی غُر و نق و مخالفخوانی نیست؛ به خودمان و علاقهمان و شکوفاییمان به بهترین شکل ممکن توجه کنیم. به معنای نوین حرفهای باشیم. هر کاری را خوب و بیشلختگی انجام دهیم؛ آنگونه که با طبیعت ما سازگار باشد، شکوفا شویم.
• دوران مدرن ایران- از عباس میرزا بگیرید تاکنون، متجددین ما، بهویژه روشنفکرلقبان ما و هر آن کس که با مظاهر نوین جامعه بشری آشنا شده [نک عشق غریبهها: سرنوشت شش محصل ایرانی در انگلستانِ جین أستین، نایل گرین، نشر چشمه، تهران، ۱۳۹۹. جزییات چگونگی آشنایی ایرانیان با منش و طرز فکر در غرب.]، همه عیب را از حکمرانان دیده و خود را بیتقصیر دانستهاند؛ منتظر قهرمانی بودهاند که همه چیز را راست وریس کند. روشنفکرلقب از هر کنش سیاسی و از هر تصمیم سیاسی ایراد گرفته اگر منطبق بر ذهنیت طریقتمدارش نبوده. حکمرانان جمهوری اسلامی کنونی ما هم در بهترین شرایط مصداق همین کنشگران سیاسی اند؛ مطلقا طریقتمدار. حوزوین هم نشان دادند جز طریقتمداری حرفی برای مهارتهای زندگی و شهروندی ندارند. تلنگری لازم است تا بهخود آییم و بدانیم سربلندی جامعه، رفاه مردم، و البته آرامش خود ما در توجه به توانایی خودمان و شکوفایی خودمان است. در بدترین شرایط اقتدارگرایی سیاسی، همواره روزنههایی برای شکوفایی فردی هست اگر بخواهیم آنرا دریابیم. انداختن تقصیر به گردن حکمرانان بهانهای است که ما را از اصل انسانیتِ انسان دور میکند؛ باعث میشود جوهرهء خود و تواناییهامان را فراموش کنیم. نظر داشتن در هر مورد در طبیعت انسانی است، اما کنشگری در همه موردهای اجتماعی ناشی از شلختگی فکری است که باید یاد بگیریم از آن برحذر باشیم؛ این ویژگی بهوفور در میان متخصصان و دانشگاهیان و روشنفکرلقبان ما رایج است.
• معنی این تلنگر این استکه عقل سلیمِ رایجمان را ترابدیسیم به خردمندی نوعی دیگر. تنها در وضعیتهای بسیار سخت اجتماعی یا تاریخی است که چنین ترادیسی محقق میشود. مگر ما در چنین شرایطی نیستیم؟ مگر ایران را با تاریخ چند هزارسالهاش در خطر نمیبینیم؟ مگر فقر و فساد و بیاخلاقی رایج نشده، مگر خطر شکننده بودن قدرت سخت موجود را با پوست و استخوان حس نمیکنیم، و مگر گرگهای جهانیِ سابقهدار یا تازهبهدورانرسیده در اطراف خود نمیبینیم؟ بحران و فشار بیش از این؟ وقت ترادیسی خردمندی ما به سوی عقل سلیم دیگری است؛ به سوی بهنجاری دیگر. اخلاق و قدرت و علم و اقتصاد را باید از نو تعریف کنیم.
• از اقتصاد چیزی نمیگویم که در تخصصام نیست. اما بدیهی است که هم تجربهء تاریخی خود ما در دوران پیشامدرن وهم تجربه جهانی نشان داده اقتصاد و سرمایهگرایی و سرمایهداران در شرایط بحران چه نقش مثبتی میتوانند بازی کنند. این تلنگر در آنها هم لازم است.
• اما علم. برخلاف نظر بیشتر همکارانم شرایط کنونی ایران را بهترین فرصت برای کنشگری خردمندانه دانشگاهی برای علم در ایران و زندگی علمی میدانم. دانشگاهی اگر مدعی تفکر و فرهیختگی است نمی تواند به صرف مشکلات معیشتی یا بی توجهی حکمرانان به علم و خردمندی از خود شلختگی و بیمنطقی نشان دهد. بر دانشگاهی و متخصص است که بهجد الگو شود در خردمندی و حرفهگرایی و دوری از آماتوری در هرچیز از جمله تخصصاش. برحذر باد!
• پس بهخود تلنگری بزنیم، بهدرآییم از این رفتار سنتی عرفانی با پیچیده شدن در ذهنیتی بیگانه با واقعیت. عشق به انسانیت را در زمان فعال کنیم و در وقت متصلب نگهش نداریم. قدر زمان را بدانیم و از هر لحظهء آن در درک انسانیت و رفتن به سوی مشترکات و دوری از پافشاری بر اختلافها استفاده کنیم. رشد را در بیرون خود و در جامعه ببینیم نه در ذهن و ذهنیت بیگانه از واقعیتِ خود.
• پس، با تلنگری برخود بهخودآییم و در تلاش باشیم برای کمک به رشد هر مهارتی در زندگی، بر رفتار حرفهای و دوری از شلختگی، و پافشاری برشکوفایی هرفرد متناسب با توانش.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 3 days ago