یادداشت‌های امید پیشگر

Description
دانش‌آموختۀ حوزه علمیه
کارشناس ارشد حدیث و نهج البلاغه
دکترای تفسیر قرآن کریم
علاقه‌مند به تاریخ و فرهنگ اسلامی

برخی از آن چه را که می‌خوانم، می‌بینم، به آن می‌اندیشم و یا به آن می‌رسم در اینجا روایت می‌کنم. شاید به کار کسی آمد.
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago

8 months, 3 weeks ago

کتمان

کتمان یا پنهان‌کردن یک حقیقت، دو گونه است: یکی ناروا و دیگری روا؛ بلکه بایسته:

الف. کتمان ناشایست در جایی است که حق بر انسان روشن است و دیگران نیازمند دانستن این حق و اگر این آگاهی، کتمان شود بر فَرد یا خَلقی، ستم شود. مانند:

  1. کتمان شهادت از قاضی (بقره:283)
  2. کتمان آموزه‌های الهی از مردمی که برای یافتن راه حق، بدان نیازمند هستند‏ و اگر به آنها گفته نشود به بیراهه می‌روند (بقره:159) آن هم برای اهداف پَستِ دنیایی (بقره:174).

ب. کتمان شایسته در جایی است که شنونده، تاب شنیدن آن حقیقت را ندارد و چه بسا زمینۀ انحراف فکری و گناه رفتاری او را فراهم کند. مانند:

  1. قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى‏ إِخْوَتِكَ فَيَكيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ (یوسف:5)

  2. امام صادق(ع) آیه 29 حج را به دو بیان، تفسیر می‌کند؛ یکی را برای ذَریح مُحارِبیّ و دیگری را برای عبدالله بن سِنان. هنگامی که عبدالله چرایی این دوگانگی را از امام می‌پرسد؛ حضرت پاسخ می‌دهد: إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَاهِراً وَ بَاطِناً وَ مَنْ يَحْتَمِلُ مَا يَحْتَمِلُ ذَرِيحٌ (کافی، ج4، ص549).

  3. امام سجاد(ع) فرمود: وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ (کافی، ج1، ص401).

  4. گفتگوی محمدبن‌علی‌بن‌نعمان، معروف به مؤمن طاق با زید فرزند امام سجاد(ع). در این گفتگو محمد از آموزه‌ای خبر می‌دهد که امام(ع) به او گفته؛ ولی به پسرش زید، نه. زید چرایی این کتمان را از محمد می‌پرسد و او پاسخ می‌دهد: مِنْ شَفَقَتِهِ عَلَيْكَ مِنْ حَرِّ النَّارِ لَمْ يُخْبِرْكَ خَافَ عَلَيْكَ أَنْ لَا تَقْبَلَهُ فَتَدْخُلَ النَّارَ وَ أَخْبَرَنِي أَنَا ... أَبُوكَ كَتَمَكَ لِأَنَّهُ خَافَ عَلَيْكَ (کافی، ج1، ص174). برای همین به محمد فرمود که وارد جنگ با بنی امیه نشود؛ ولی این نهی را به پسرش زید نفرمود.
    استاد سیدمحمدجواد شبیری در شرح روایت یادشده توضیحی دارند که چکیده‌اش این است: جهاد چون مستلزم قتل و جراحت است؛ بی‌اذن امام معصوم حرام است؛ قرینۀ فَتَدْخُلَ النَّارَ نیز مؤید این معناست (حدیث‌خوانی، ج2، 28 آبان 1403 +).

  5. امام علی(ع): أيُّهَا النّاسُ! أ تُحِبّونَ أن يُكَذَّبَ اللَّهُ و رَسولُهُ؟! حَدِّثُوا النّاسَ بِما يَعرِفونَ و أَمْسِكُوا عَمَّا يُنْكِرُونَ (الغیبة، نعمانی، ص34) و در روایت دیگر: ... وَ لَا تُحَمِّلُوهُمْ مَا لَا يُطِيقُونَ فَتَغُرُّونَهُمْ بِنَا (ص35).

  6. امام علی(ع): لَيسَ كُلُّ العِلمِ يَستَطيعُ صاحِبُ العِلمِ أن يُفَسِّرَهُ لِكُلِّ النّاسِ؛ لِأَنَّ مِنهُمُ القَوِيَّ وَ الضَّعيفَ، وَ لِأَنَّ مِنهُ [العلمِ] ما يُطاقُ حَملُهُ وَ مِنهُ ما لا يُطاقُ حَملُه‏ (التوحید، ص268).

  7. امام علی(ع): خالِطُوا النّاسَ بِما يَعرِفونَ و دَعوهُم مِمّا يُنكِرونَ (الخصال، ج2، ص624).

? https://t.me/pishgar_ir

8 months, 3 weeks ago

شعله‌ها زبانه می‌کشند و به آنان که برای خاموش‌کردن‌شان دست و پا می‌زنند با صدای بلند و ترسناک می‌خندند و همه چیز را می‌سوزانند و خاکستر می‌کنند و با سرعت پیش می‌روند. هیچ پدافند و سامانه‌ای جلودار آنها نیست. گویا مأموریت مهمی دارند.
آتش افتاده در آمریکا بوی عذاب می‌دهد؛ کیفری از جنس عَذابَ السَّمُومِ (طور:27).
گویا آتشی است سرزده از دل مادران غزه.
آهِ آن کودکان تشنه و گرسنه و یخ‌زده است که چنین سوزان است.

آری!
وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ (ابراهیم:24).
هیچ‌گاه گمان نبر که خدا از کاری که ستمگران می‌کنند غافل است.
إِيّاكَ و ظُلْمَ مَن لا يَجِدُ عليكَ ناصراً إلا اللّهَ (کافی، ج2، ص331).
از ستم به کسی که یاوری جز خدا ندارد به شکل ویژه بپرهیز!

21 دی 1403؛ 15 ماه پس از آتشی که آمریکا در غزه و لبنان به پا کرد.

? https://t.me/pishgar_ir

8 months, 3 weeks ago

حکومت دینی از دیدگاه آیت الله سیدحسین طباطبایی بروجردی (1254-1340 ش)

امروز، پنج‌شنبه 20 دی 1403 در قم با آقای پیری هم‌سخن شدم که گفت: در قیام سال 1342 پانزده سالش بوده و بسیاری از رخدادهای آن روزگار را با چشم دیده و پای سخن شخصیت‌‌های آن روزگار نشسته است. او حتی پیش از آن را به‌خوبی در یاد داشت. گفت بارها از شبکه‌های تلویزیونی دربارۀ 15 خرداد 42 با او گفتگو کرده‌اند. از شهرتش پرسیدم گفت: شایقی هستم. از بستگان نزدیک نخستین شهید قمی قیام 42، شهید علی استاد هاشمی، مدفون در گلزار شهدای قم. جزئیات 60 سال پیش را مو به مو، جمله به جمله در یاد داشت و دقیق بازگو می‌کرد. در میان خاطراتش یادکردی از آیت الله بروجردی به نظرم مهمتر آمد. گفت: در بیت آقای بروجردی، آقای برقعی بر منبر سخنرانی می‌کرد. حرفش را بردیم و پرسیدم: سید ابوالفضل؟ گفت: بله. ادامه داد: آقای برقعی چیزی دربارۀ حکومت دینی گفت و از همان بالای منبر نظر آقای بروجردی را جویا شد. آقای بروجردی که طرف دیگر؛ ولی رو به منبر نشسته بود پاسخ داد: اگر دین و سیاست به هم آمیخته شوند؛ دین مردم خراب می‌شود [قریب به این مضمون].
امروز برای بررسی میزان درستی این نقل، آن هم از کسی که در آن زمان، نوجوانی بیش نبوده است؛ کمی جستجو کردم. نتیجه، تأیید سخن آقای شایقی شد:

1. آیت الله محمدعلی گرامی، شاگرد مرحوم بروجردی
مرحوم آخوند [خراسانی، استاد آقای بروجردی] معتقد بود که هرکاری هم که بکنیم بالاخره در کارها نواقصی وجود خواهد داشت، ولی اگر علما در راس حکومت قرار بگیرند، مردم خرابی‌ها را به پای دین می‌نویسند و اعتقاداتشان به دین سست می‌شود. البته مرحوم آیت‌الله بروجردی به این صراحت این حرف را نمی‌زد، ولی از برخوردهایش معلوم بود که چنین اعتقادی دارد (1).

2. دکتر سید صادق طباطبایی، برادرزن سیداحمد خمینی و خواهرزادۀ امام موسی صدر
خبردار شدم که نواب و یارانش قصد دیدار با آیت الله بروجردی را داشتند که ظاهراً ایشان آنها را نپذیرفته بودند. از پدرم [آیت الله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی] شنیدم که چند روز بعد که اصحاب آیت‌ الله بروجردی، از جمله پدرم در محضر ایشان بودند، یکی از بزرگان و از مدرسین حوزه که ظاهراً پدر همین آیت‌ الله فاضل لنکرانی، مرجع معاصر، علت این رفتار را از آقای بروجردی سوال کرده و می پرسد چرا این افراد را که خواهان حکومت اسلامی هستند نپذیرفتید؟ ایشان در جواب می‌گویند: این آقایان می‌خواهند شاه را بردارند؛ ولی امثال شما را به جای او بگذارند. شخصی دیگری که ظاهراً مرحوم آیت الله کبیر، از علمای بزرگ و فقهای برجسته بوده است می‌پرسد، مگر چه اشکالی دارد؟ آیت الله بروجردی در جواب می‌گویند: اشکال بزرگ این امر در اینجا است که شاه با اسلحه، توپ و تفنگ به جان مردم می‌افتد؛ با این اسلحه می‌شود مقابله کرد؛ ولی اگر شما به جای او نشستید اسلحۀ شما ایمان و عقاید مردم است که به جان مردم می‌اندازید. با این اسلحه نمی‌توان به راحتی مقابله کرد و لذا دین و ایمان مردم به بازی گرفته می‌شود (خاطرات سیاسی-اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ج1، ص27) (2).‏

? https://t.me/pishgar_ir

8 months, 3 weeks ago

بهشت به بندگی است؛ نه به شُمارِ کارها

خدای متعال فرموده است :
مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (نساء:13)‏.
مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماً (احزاب:71).

انسان با اطاعت از خدا و رسولش به فوز عظیم می‌رسد که آن بهشت برین است.
اطاعت، گاه به انجام کاری است و گاه به ترک آن. گاه به خواندن نماز و گرفتن روزه است و گاه به ترک نماز در حیض و ترک روزه در سفر و مرض است و این بر خلاف پندار کسانی است که بهشت را در گرو شمار کارها می‌دانند.

پیامبر(ص) فرمود:
خِيَارُكُمُ الَّذِينَ إِذَا سَافَرُوا قَصَّرُوا وَ أَفْطَرُوا (ثواب الأعمال، ص36).
بهترین شما کسانی‌اند که به هنگام سفر، نماز را شکسته خوانند و روزه نگیرند.

? https://t.me/pishgar_ir

8 months, 4 weeks ago

راه اعتدال
پیوند به یادداشت‌های افراط

امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود:
الْیمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ‏ الْوُسْطَى‏ هِی الْجَادَّةُ (کافی، ج8، ص68؛ نهج البلاغه، کلام 16)
راست و چپ بیراهه هستند و راه میانه، راه رسیدن به مقصد است.

- مرحوم فیض کاشانی در شرح این سخن نوشته است:
اليمين و الشِمال مضلة مثل البيان أن السالك للطريق الوسطى من‏ غير إفراط و لا تفريط ناج و العادل عنها إلى أحد الطرفين معرض للخطر (الوافی، ج‏26، ص45-46).

- مرحوم علامه مجلسی همین معنا را با دو تعبیر روشن‌تر بیان کرده است:
كلما خرج عن الحق فهو ضلال أو المراد باليمين ما يكون بسبب الطاعات و البدع فيها، و باليسار ما يكون بسبب المعاصي (مرآة العقول، ج25، ص158).

- آیت الله مکارم شیرازی نیز نوشته است:
1. وزن مَفعَلَة به معنى كثرت وجود چيزى در مكانی است، بنابراين مَضَلَّةٌ یعنی جایی که در آن گمراهی فراوان است.
2. تعبير به يمين و شمال ممكن است اشاره به افراط و تفريط باشد كه گروهى راه‏ افراط را می‌‏پويند و آن طرف هدف قرار می‌‏گيرند و گروهى راه تفريط را، و هرگز به هدف نمی‌‏رسند، اين همان است كه در قرآن مجيد به عنوان صراط مستقيم از آن ياد شده و در جاى ديگر می‌‏فرمايد: وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً (بقره:143) ما شما را امّتى ميانه قرار داديم؛ در حدّ اعتدال ميان افراط و تفريط ( پيام امام امير المؤمنين عليه السلام، ج‏1، ص558-559).

بنابراین مراد از یمین و شِمال، افراط و تفریط است و پیام روایت، پرهیز از این دو و نشان دادن راهی تهی از این دو به عنوان راه نجات است.
افراط و تفریط چه در باورها و چه در رفتارها، افتادن در بیراهه و دورشدن از راه و بازماندن از رسیدن به مقصد است.

نمونه‌های افراط
1. در باور؛ یکی انبیاء را تا خدایی بالا می‌برد و بر این باور است و قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ (مائده:17) و دیگری می‌گوید: انبیاء نیز انسانی مانند ما بودند و هیچ فرقی میان ما و آنها نیست؛ فَقالَ الْمَلَأُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلاَّ بَشَراً مِثْلَنا (هود:27).
2. در رفتار؛ یکی بخل می‌ورزد و دیگری ولخرجی می‌کند؛ ولی قرآن راه اعتدال را نشان می‌دهد و می‌ستاید:
عبادُ الرحمن ... الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یقْتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلِک قَواماً (فرقان:67)
بندگان خوب خدا آنانی اند که به هنگام انفاق، نه از اندازه می‌‏گذرند و نه تنگ می‌گيرند؛ بلکه انفاقشان‏ ميان اين دو و در حد اعتدال است.
گفتنی است: منظور از معتدل و میانه؛ جایی و راهی، میان افراط و تفریط است؛ نه کم‌مایگی و کاستی در همت و غیرت دینی. مسلمان معتدل؛ یعنی مسلمانی که در باور و رفتارهای دینی؛ نه سوی افراط می‌رود و نه سوی تفریط.

? https://t.me/pishgar_ir

9 months ago

فقه و اخلاق
محمد عندلیب همدانی بعضی از مسائل را که مطرح می‌کنیم بلافاصله می‌گویند اخلاقی است. باید پرسید منظور از اخلاقی چیست؟ آیا منظور مستحبات است؟ مگر مستحبات در احکام فقهی نیست؟ اگر منظور از اخلاقی یعنی اینکه مربوط به جوانح است نه مربوط به جوارح، سؤال می‌کنیم که مگر فقه نباید با جوانح افراد و قلب انسان‌ها سر و کار داشته باشد؟ اینکه خیلی از اوقات گفته می‌شود فلان مسئله اخلاقی است؛ باید مراد را معلوم کرد. به نظر من چالش اساسی در این است که باید فقه را اخلاقی کنیم که بسیار سخت و زمان‌بر است. فقهی کردن اخلاق شاید راحت‌تر و قلیل‌المؤونه‌تر باشد (1).

یکی از اشکال‌های آقای سروش در گفتگوی علمی با آقای علیدوست، همین است: فقه بریده از اخلاق.
دیگر این که آقای عندلیب به‌درستی به راهکار ولی در واقع، گریزگاه کسانی که به گاه تعارض، به فقهی و اخلاقی کردن احکام پناه می‌برند اشکال کرده است.

پیوند به یادداشت انگاره ستیز فقه و اخلاق

? https://t.me/pishgar_ir

9 months ago

نوشته‌های آخرالزمانی
پیوند به یادداشت نشانه‌های ظهور

از درشت‌ترین کاستی‌های آینده‌نویسی و پیش‌گویی و آخرالزمان خوانی، نبود اطمینان به یافته و گفته و گاه بافته است. اگر اطمینان در میان نباشد؛ وقت گذاشتن برای نوشتن و خواندن این دست بررسی‌ها از دید بنده اتلاف عمر است. دست کم از آن دانستی‌هاست که دارنده را سود نبخشد و ندار را آسیبی نزد؛ ذَاكَ عِلْمٌ لَا يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ (کافی، ج1، ص32).

برای نمونه دیدم آقایی که درباره آخرالزمان قلم می‌زند منصفانه نوشته است:

خانندگان گرامی‌ای که اهل دانش و فرهنگ‌اند، خوب می‌دانند که پیشبینی حوادث آینده از سخت‌ترین دانشها و علوم است و کار هر کسی نمی‌باشد، و احتمال اشتباه یا تغییر مقدّرات الاهی و پس و پیش افتادن در آن کم نیست. به همین دلیل، آن‌چه می‌آوریم را وحی نازل شده از آسمان نپندارید، و ما نیز خُد را هیچ‌گاه مصون از خطا و اشتباه نپنداشته و نخاهیم پنداشت!

سپس نوشته است:

از جمله پیشبینیهای ما که درست از کار در نیامد، این بود که گمان می‌کردیم بشّار اسد واپسین حاکم پیش از سفیانی در سوریه است! در هر حال گمان می کنم بشّار اسد با مرگ طبیعی از دنیا نرود، و بر پایۀ برخی روایات اسلامی، هر کسی که پیش از سفیانی در دمشق ریاست می‌کند، به دست مردم آن‌جا کشته می‌شود، و خداوند داناتر است.

*?*** https://t.me/pishgar_ir

9 months ago

زادِ وَلَد
در پاسخ به پرسش چند تَن از فضلای حوزوی

تشویق به زادِ ولد در این روزها و سال‌های نزدیک، درست مانند تشویق به جلوگیری از زادِ ولد در آن روزها و سال‌های دور است. هر دو شتابزده، احساسی و با چاشنی دین.
آن روز می‌گفتند: قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ‏ (نهج البلاغه، حکمت 141) و امروز این روایت نبوی را می‌خوانند: أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ (کافی، ج5، ص334).

حقیقت این است که هر تصمیمی باید از پشتوانۀ معقول و منقول معتبر برخوردار باشد وگرنه پایانش پشیمانی است.
آن روز مردم، مشکلی نداشتند و این دولتمردان بودند که خود را ناتوان در مدیریت کشور دیدند و برای همین، سراسیمه و با شتاب طرح کنترل جمعیت را تصویب کردند (1) و مردم را با خواندن روایت و تقدیس تصمیم حکومتیان، به سوی فرهنگ نازایی و زندگی راحت، سُر دادند. بعد هم که پشیمان شدند.

حال چند سالی است دولتمردان از آن کاهش، توبه کرده‌اند و در پی افزایش جمعیت هستند و باز، شتابزده و احساسی و با چاشنی دین و تقدیس.
گویا ما بنا نیست؛ مسائل را با خردورزی و مستدل به عقل و نقل حل کنیم.
این که مدام بر طبل فرزندآوری بکوبیم و آن را جهادی مقدس بخوانیم و چشم بر مشکلات اقتصادی و دشواری‌های تربیتی و آموزشی فرزند (2) و نیز مشکلات جسمی و روحی مادر و فرزند ببندیدم و در نهایت آن را با گفتن إن شاء الله و ما شاء الله حل کنیم؛ همان تشویق نادرستی است که سالها پیش، عین آن را ولی در جهت عکس، شاهد بودیم.

در بایستگی ازدواج و فرزندآوری که هم رفتاری انسانی است و هم اصلی اسلامی، سخنی نیست؛ سخن به تصمیم‌گیری‌های بی‌ملاحظه است. بله؛ تشویق کنید؛ ولی خردمندانه، درست، معقول و منطقی. نخست، موانع آن را بردارید؛ مشکلات آن را حل کنید و مراقب باشید به هوای ترمیم ابرو، چشم را کور نکنید.

بانوانی را دیده‌ام که هم احساس تکلیف جهاد تبیین و رشد علمی و تمدن‌سازی، پای آنها را از خانه و خانواده کوتاه کرده است (3) و از سوی دیگر به حکم وظیفه، فرزند می‌آوردند. این که به آن اطفال معصوم چه می‌گذرد خدا می‌داند و حال، باز به حکم وظیفه و شرکت در جهادی دیگر، در فکر فرزندهای بعدی‌اند.
هدف از ازدواج، گسترش نسل توحیدی است (4)؛ نه افزودن بر شمار جمعیت؛ به هر قیمتی.
فردا که با افزایش مادرانی با مشکلات جسمی و روحی و نسلی کم‌بهره از تربیت اسلامی روبرو شدیم؛ باز خواهیم گفت: آن تصمیم و تشویق به افزایش جمعیت، بی‌ملاحظۀ جوانب مسئله هم تصمیم درستی نبود.

? https://t.me/pishgar_ir

11 months, 2 weeks ago

واقعیت سازمان ملل

در سال 1945 قدرتهای پیروز جنگ جهانی دوم (1939-1945) یعنی آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه و چین یا همان متفقین که خود را ملل متحد می‌نامیدند سازمان ملل متحد را پدید آوردند و در مهمترین شورای آن یعنی شورای امنیت، برای خودشان حق وتو قائل شدند. در سال 1947 (1326 ش) این سازمان با 33 رأی موافق در برابر 13 مخالف، طرحی را به تصویب رساند که آغاز تولد دولت نامشروع اسرائیل شد(1). در واقع همان صاحبانِ سازمانِ تصمیم گرفتند جای پای محکمی برای خود در یکی از مهمترین جاهای دنیا داشته باشند. چند سال بعد همین زادۀ نامشروع، حیثیت آن سازمان را در همان سازمان ریزریز کرد (2). اسرائیل با انواع وحشی‌گری‌ها و کارهای غیرانسانی خود و سکوت، بلکه همراهی همان ملل متحد؛ به روشنی نشان داد و بر همگان ثابت کرد که همۀ این سازمان برای همان چند کشور سازنده است تا با آن، هر کاری را که می‌خواهند با روکشِ قانونِ مصوبِ جامعه جهانی انجام دهند؛ هر کس را و به هر تعداد و به هر شکل که دوست‌داشتند بکُشند و هر چه را از هر کجا که علاقه‌مند بودند به یغما ببرند و هر کشوری را که خواستند مال خود کنند و مردمش را به بردگی کِشند. هر کس هم که اعتراض کرد او را با سنگ مخالفت با قوانین جامعه ملل برانند و ساکت کنند. کشورهای دیگر هم باید برای زینتِ مجلس در این سازمان باشند که چشم‌پُرکن به چشم آید. زیرا اگر اینها نباشند نمی‌توان نام سازمان ملل بر این محفل چند کشوری گذاشت. این است واقعیت سازمان مللی که می‌بینیم.

پیوند به یادداشت اسرائیل، حقوق بشر، سازمان ملل

? https://t.me/pishgar_ir

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago