?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
?ساعت اجابت دعا ماقبل اذان مغرب روز جمعه
فِي الْجُمُعَةِ سَاعَةٌ لَا يُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ قَائِمٌ يُصَلِّي فَسَأَلَ اللَّهَ خَيْرًا إِلَّا أَعْطَاهُ (متفق عليه)، يعنى: " در روز جمعه وقتى هست كه هر مسلمانى كه درآن وقت دعاء كند و از الله طلب خير ميكند به او عطا ميكند "
پيامبر صلى الله عليه و سلم ميفرمايد: " يَوْمُ الْجُمُعَةِ اثْنَتَا عَشْرَةَ سَاعَةً، لَا يُوجَدُ فِيهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ يَسْأَلُ اللَّهَ شَيْئًا إِلَّا آتَاهُ إِيَّاهُ فَالْتَمِسُوهَا آخِرَ سَاعَةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ " (روايت ابوداود (1048) و نسائي (1389)، البانى اين روايت را صحيح دانسته است).
«روز جمعه دوازده ساعت است (در این میان ساعتی هست که) هر بنده مسلمانی در آن ساعت از الله چیزی بخواهد(مادام مشروع باشد)حتما به او میدهد، آن را در آخرین ساعت روز جمعه بعد از نماز عصر جستجو کنید».
در اين روايت پيامبر صلى الله عليه و سلم اشاره فرموده است كه دعاي مستجاب آخر روز جمعه هست، مخصوصا اندكى قبل از اذان مغرب.
???
یک جوان از روم نزد نورالدین زنگی (رحمهالله) آمد، اسلام آورد و درخواست کرد که در سرزمین مسلمانان زندگی کند.
نورالدین زنگی از او پرسید: در چه زمینهای مهارت داری؟
جوان رومی پاسخ داد: در طبابت، بهویژه جراحی.
زنگی گفت: آیا میتوانی مسئولیت درمان سربازان زخمی ما را بر عهده بگیری؟
جوان رومی گفت: این هدف اصلی زندگی من است. برای همین آمدهام تا گناهانم را که در خدمت سربازان رومی انجام دادهام جبران کنم.
زنگی گفت: مطمئن باش که اسلام و توبه تمام گناهان گذشته را پاک میکند. اکنون تو یک جنایتکار نیستی، بلکه یک مسلمان پاک هستی.
زنگی پرسید: وسایل و داروهایت را از کجا تأمین میکنی؟
جوان رومی گفت: موادی که استفاده میکنم فقط در روم پیدا میشود.
زنگی گفت: ما نمیخواهیم زخمیهایمان را با موادی که از سرزمین دشمن میآید درمان کنیم. گروهی از سربازان را همراه خود ببر، به روم برو و گیاهانی که در داروهایت استفاده میکنی جمعآوری کن تا آنها را در سرزمین مسلمانان بکاریم.
جوان به روم رفت و پس از مدتی نمونههای لازم را آورد.
نورالدین زنگی مقداری طلا، قطعهای زمین و چند دستیار به او داد و گفت: این گیاهان را در این زمین بکار و وقتی به ثمر رسیدند آنها را به من بیاور. اما حقوق دولتی برای او تعیین نکرد و گفت: بخشی از این زمین را برای خودت کشت کن و محصولش را برای خودت بردار.
جوان این کار را انجام داد و پس از مدتی محصولات پزشکی را به زنگی تحویل داد.
زنگی مکانی ویژه برای او اختصاص داد و گفت: در اینجا داروهایت را بساز و اگر به مواد اولیه نیاز داشتی، از خاک سرزمین اسلامی تهیه کن، نه از سرزمین دشمن.
او همچنین دستور داد گروهی از جوانان مسلمان نزد طبیب جدید طبابت بیاموزند تا در مواقع نیاز مجبور نباشیم دست نیاز به سوی دیگران دراز کنیم.
چند وقت بعد، جوان نزد زنگی آمد و گفت: ای امیر! من به بسیاری از جوانان مهارتهای خود را آموختم و اکنون دیگر نیازی به من در معالجه نیست. اجازه دهید شمشیرم را بردارم و در برابر دشمنان خدا بجنگم، همانگونه که زمانی در کنار آنها علیه شما میجنگیدم. اکنون آرزوی بزرگ من شهادت در راه خداست.
زنگی گفت: وصیتنامهات را بنویس و سلاح را با پول خودت بخر. من از بیتالمال برایت سلاح نمیخرم.
جوان متعجب شد، اما گفت: شنیدم و اطاعت کردم.
او به ارتش مسلمانان پیوست و در برابر رومیان جنگید. چنان ضرباتی به دشمن وارد کرد که در میان آنها به "شیطان" مشهور شد. هر گروهی که به او میرسید میگفت: فرار کنید، شیطان آمد!
پس از پایان جنگ، زنگی به دنبال او گشت. او نه در میان زندهها بود و نه زخمیها. سرانجام او را در میان شهدا یافت. زنگی پیکر او را در آغوش گرفت و بهشدت گریست. در جیب جوان نامهای پیدا شد که نوشته بود:
ای امیر! بخشی از مالم را به خانوادهام بدهید و باقی را برای تجهیز سپاه مسلمانان استفاده کنید تا پس از مرگم صدقهای برای من باشد.
ای امیر! اکنون فهمیدم که چه چیزی برای من میخواستید و چه چیزی نمیخواستید. شما بهجای حقوق، زمین به من دادید تا سربازان مسلمان از دسترنج خودشان بخورند، نه از بیتالمال.
شما برای من سلاح نخریدید تا اسلحهام شخصی باشد و پاداش آن کاملاً مال خودم شود.
شما مواد دارویی را از خاک سرزمین اسلامی فراهم کردید تا به امت این پیام را بدهید که پرچم مسلمانان تا زمانی که غذایشان از دسترنج خودشان نباشد و دارو و سلاحشان را خودشان نسازند، برافراشته نخواهد شد.
خداوند به شما در نیت و ارادهتان پاداش دهد و از او میخواهم که در بهشت همراه شما باشم.
منبع: ابن اثیر
البدایة و النهایة ابن کثیر
???
(حدیث امروز)
نبی رحمت (صلی الله علیه وعلی آله وسلم):
«مسلمان نباید به کسی طعنه بزند، شخصی را لعن کند، به اطرافیان فحاشی کند و بد و بیراه بگوید..»
مردی به وهب بن منبه گفت: فلانی تو را ناسزا گفت،
ابن منبه گفت: آیا شیطان غیر از تو سفیر دیگری پیدا نکرد که پیش من بفرستد؟»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
???
شجاع باشید، تا خداوند به شجاعت شما واقعیت ببخشد!
نترسید! زیرا ترس از غیر خدا، شما را از خدا تهی ودور خواهد کرد!
مهم این است که باور داشته باشیم که آمدهایم تاثیر بگذاریم و تغییر بدهیم؛
نیامدهایم که فقط «باشیم» و بودنی بدون شدن را تجربه کنیم.
نشر صدقه جاریست
@be_soye_allah100
? #همسایه ها سه قسمند:
1⃣ همسایهای هست که یک حق بر دیگر همسایهها دارد.
2⃣ همسایهای دیگر هست که دو حق بر دیگر همسایهها دارد.
3⃣ و همسایهای هست که سه حق بر دیگر همسایهها دارد
☝️اما همسایهای که یک حق دارد؛
همسایهی کافر و مشرک است که حق همسایەای دارد و باید به او احترام گذاشت و از اذیت و آزار تو به دور باشد.
?و همسایهای که دارای دو حق است ، همسایهای است که مسلمان است که حق همسایهای و مسلمانی برهمسایهها دارد
?و همسایهای که سه حق بر دیگر همسایهها دارد همسایهای است که حق مسلمانی و حق همسایهای و حق قومی و صلهی رحم دارد.
✔️اسلام حتی برای همسایەی مشرک هم حق و حقوق گذاشتە.
? منبع : احیاءعلومالدین امام غزالی
رض جلد ۲ صفحه ۲۱۲
@be_soye_allah100
#شخص ساده لوحی مكرر شنيده بود كه الله متعال ضامن رزق بندگان است
و به هر موجودی روزی رسان است.
به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از الله روزی خود را بگيرد.
به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از الله طلب ناهار كرد.
هرچه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از الله طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته فقيري وارد مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و...
از كيسه ي خود قدری آذوقه نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن.
مرد ساده لوح كه از صبح با شكم گرسنه از الله طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك فقير چشم دوخته بود.
ديد فقير نيمی از غذا را خورد و بزودي باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت:
«هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره فقير نشست و مشغول خوردن شد.
وقتی سير شد فقير شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. فقير به آن مرد گفت:
«فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟
تشبيه نباشه با ذات الله شكی نيست كه الله روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!?يعني از تو حركت از طرف الله بركت
فقط فکر کردن به هدف، هیچ تاثیری در رسیدن به هدف ندارد.
اگر خواهان تغییرات هستی
همین حالا اقدام کن؛ اقدامی هرچند کوچک یک راه را برایت باز میکند.
@be_soye_allah100
سلام علیکم
آیا امروز برای رسول الله صلی الله علیه و سلم درود فرستادید؟ ❤️?
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago