القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 9 months ago
Last updated 3 months, 3 weeks ago
این شعر رو سال نود و هشت نوشتم، بعد از آبان نود و هشت، بعد از اون همه زخم که به روانم نشست، چه قدر دلم پر بوده و البته هست، پرتر از پیش!
برای همه ی یلداهایی که ما ایرانی ها رو به هم پیوسته نگه می داره:
«شبی که یلداست»
آهای تاریک! تاریک! تاریک!
دیگر تو را شناخته شب
دیده شب که در ریخته ریخته ریخته هرچه درخت، تبرهای تو پیش
می روند
پای بر خشّ و خشّ و خشّ برگ هایی که قلب شان دیگر نمی تپد
لمس کرده شب، غمی را که محکم نگه داشته هوای تو را
شنیده شب سکوت را که از همهجای تنهایی تن داده به تو، بیرون زده
شنیده شب
شناخته شب، دیگر تو را شناخته، تاریک!
و آن بیشترین شب که ایستاده در برابر بیشترین تاریک، یلداست
آن که موهایش را بافته بافته بافته از قهوه ای ایستاده در تنه ها و
زردهای افتاده در پاییز، یلداست
آن که همه ی رنگ ها را جمع کرده دور خود در برابر تنهایی
آن که نشسته در دل دی، در دل من، یلداست
شناختی تاریک؟! یلداست
یلدا؛ مرزبان معنی مهر، معنی روز و هنوز
و هنوز
ما هنگام های روشنی داریم، تاریک!
و هنوز
چه قدر تنهایی تاریک! چه قدر تنها!
#آرش_نصرت_اللهی
کتاب #صدای_من_را_از_خواستن_می_شنوید
رادیو زمانه
۹ سپتامبر ۲۰۲۴
میزگرد - قدرت ادبیات: کیفیت زیست انسان و نسبت آن با اجتماع
حدود قدرت ادبیات در تغییر شرایط اجتماعی در چه حد است؟ در این میزگرد آرش نصرتاللهی در گفت وگو با علی قنبری، شیدا محمدی و نسیم مرعشی توان ادبیات در ارتقای زیست اجتماعی انسان را به سنجش میگذارد.
اشاره:
سال دو هزار و بیست و سه بود، وقتِ گفتوگو بود و شنیدن حرفهای همدیگر. ما از هم دور بودیم، خیلی دور، اما به هر جانکندنی بود، خود را به میز اول رساندیم. از کشورمان ایران، علی قنبری و نسیم مرعشی از یک عصر شهریوری راه افتاده بودند و رسیده بودند سر قرار. شیدا محمدی، صبح سپتامبری کالیفرنیا را یکراست گرفته بود آمده بود و من، آرش بعدازظهر بارانی بروکسل را ترک کرده بودم. ما در نامکانی همدیگر را ملاقات کردیم، در نازمانی. ما خیلی چیزها را از دست داده بودیم اما هنوز ادبیات را در دست داشتیم!
گفت و گو کنندهها: علی قنبری (شاعر، نویسنده، مترجم و فیلمساز)، شیدا محمدی (شاعر، نویسنده و روزنامهنگار)، نسیم مرعشی (نویسنده، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار) و آرش نصرتاللهی (شاعر، منتقد و روزنامهنگار).
متن کامل در سایت رادیو زمانه
.
بعد از یک سال و هشت ماه و شانزده روز، به ایران مون برمی گردم، آخ اگه می شد به جای این ویرگول بعد از برمی گردم، نقطه می گذاشتم و تمام اما نمی شه دیگه، هر چند همین هم غنیمته که از راه شعر برمی گردم به کشورم تا براتون شعر بخونم.
به دعوت گروه شعر فارسی خانه ی فرهنگ گیلان، در رشت عزیز، نزدیکی های آستارای عزیزم، به صورت ویدیویی شعرخوانی خواهم داشت همراه دوستان شاعرم.
به نقل از خانه ی فرهنگ گیلان:
گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان:
?️ شب شعر شاعران گیلان
? یکشنبه | ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
?️با شعرخوانی:
#مریم_اسحاقی #اتابک_اسدی
#اشکان_بصیری #علی_جهانگیری
#سیامک_عشاقی #موسی_علیجانی
#سعید_فرج_پور #سعیده_لطفی
#آرش_نصرتاللهی #معصومه_یوسفی
?تکنوازی گیتار: #پیام_رادبرد
@kfgil
وقتی به ناچار
کشورت را ترک می کنی
آن چه رفتن را تمام می کند، رسیدن نیست
برگشتن است.
#آرش_نصرت_اللهی
گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان:
?️ شب شعر شاعران گیلان
? یکشنبه | ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
?️با شعرخوانی:
#مریم_اسحاقی #اتابک_اسدی
#اشکان_بصیری #علی_جهانگیری
#سیامک_عشاقی #موسی_علیجانی
#سعید_فرج_پور #سعیده_لطفی
#آرش_نصرتاللهی #معصومه_یوسفی
?تکنوازی گیتار: #پیام_رادبرد
@kfgil
آرش هستم، متولد هزار و سیصد و پنجاه و هفت
برای نسل من که وقتی کودک بود، به قول حافظ جان، «حالی درون پرده بسی فتنه می رود» بود و وقتی بزرگ تر شد، «تا آن زمان که پرده برافتد، چه ها کنند» را به چشم خود دید، حالا نمایش انتخابات یک گروتسک کامل است، چیزی میان خنده و وحشت! چون ما هر آن چه که باید، دیده ایم. ما نسلی که یا در به در شده ایم به یکی از چهار گوشه ی جهان، یا مانده ایم با هزار اما و اگر پیش جگرگوشه مان؛ ایران.
مسأله فقط شرکت کردن و نکردن در انتخابات نیست آقایان! بو کنید! بوی خون می دهد خیابان این سه تا؛ ما، شما و همیشه. سال هشتاد و هشت نوشتم اما نخواندید که: «آتش خسته می شود/ نشسته می شود/ نشسته روی خاکسترش/ خاکسترش را مأمور شهرداری ببرد/ دودش را باد/ پوست سوخته ی خیابان که بردنی نیست!»
آقایان! بیایید با هم برگردیم به نوجوانی نسل من که با قتل های زنجیره ای و بگیر و ببندِ کلمه ها گذشت، و جوانی اش که با حمله به کوی دانشگاه و «رای من کجاست؟» «رای من کجاست؟» بعد هم هی زل زدیم به «ما هیچ ما نگاه» سهراب و تندروهای تان تاختند! بعد از آن هم حتا کسانی از ما امید را به پیشانی شان بستند اما نشد که نشد! این رابطه، هیچ گاه خوب نبوده آقایان!
حتا یک مدت هم قهر کردیم و به طعنه شعر برشت شد پرچم مان: «در این مورد، ساده تر نخواهد بود؟/ دولت ملت را منحل کند/ و دیگرانی را به انتخاب برگزیند؟!» بعد هم داغ دی نود و شش و آبان نود و هشت، ما را رساند به برشت دیگری: «آهای آیندگان!، شما که از دل توفانی بیرون می جهید/ که ما را بلعیده است/ وقتی از ضعف های ما حرف می زنید/ یادتان باشد/ که از زمانه ی سخت ما هم چیزی بگویید.»
بعد هم راستش دیدیم از آیندگان چیزی به ما نمی ماسد، دوباره خودمان دست به کار شدیم و شدیم «زن، زندگی، آزادی»، این یعنی ما انتخاب مان را کرده ایم و تازه خودمان را یافته ایم و خب نمی شود که خود را به گم شدن بزنیم! به قول سعدی عزیز: «پرده بر خود نمیتوان پوشید»
می بینید آقایان!؟ ما پشت و روی پرده را دیده ایم و این نمایش تکراری برای ما کار نمی کند! البته که هر کسی حق انتخاب دارد شما را انتخاب کند یا نه! من به آن جوانی که با خشم آلوده به شوقش، به انتخاب فکر می کند، احترام می گذارم، راستش چهره ی جوانی ام را به یادم می آورد و هر کس حق دارد مبارزه را زندگی کند، نسل من اما، کارش از این حرف ها گذشته و نسل پیش از من هم که بیش از من دیده، شما را بهتر می شناسد! برگردید آقایان! برگردید ببینید با ما چه کرده اید، با ما که جان به ایران بسته ایم!
#آرش_نصرت_اللهی #انتخابات #زن_زندگی_آزادی
القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 9 months ago
Last updated 3 months, 3 weeks ago