چون صید زخم‌خورده، من دلشکسته را
چشم تو بر زمین به نگاهی کشیده‌است...

#قصاب_کاشانی

در این سکوت و دلهره‌ی بی‌امان بیا
با برگها نیامده‌ای، با خزان بیا

گلزار اشتیاق درون، در خزان نشست
ناگه ز پشت پرده‌ی غم، بی‌گمان بیا

از جام وصل روی تو ما را نصیب نیست
لطفی نموده با قدح شوکران بیا

خورشید سرزمین غزل! مهر دلبری!
از پشت ابر غمزده‌ی آسمان بیا

دلخسته از هبوط و سقوط زمانه‌ایم
ای بخت سبز و حادثه‌ی خوش‌قران بیا

گلدسته‌های سبز دعا در قنوت خویش
فریاد می‌زنند که وقت اذان بیا

اینجا نگاه پنجره ‌ها، هیز و سرکش است
پنهان ز چشم پنجره‌ها، بی‌نشان بیا

#مجتبی_رجبی_راوندی

هرکس که گرفتار نگردد به کمندی
در قیدِ غمت حالِ گرفتار ندارند...

#خواجوی_کرمانی

@hadis_e_mehr
*

**نیک دَرهَم شُدَست کارِ جهان
زلفِ یارِ من است پنداری

بسکه آشفته و پریشان است
روزگارِ من است پنداری**

#شتابی‌گنابادی

مرا از مرگ نترسان که سال‌ها ست تنم...
به میزبانیِ یک روحِ مرده معروف است...!

#هادی_معراجی

خسته‌ام از در قفس بودن ولی پَر داشتن
آسمانی این‌چنین دلتنگ بر سر داشتن

سال‌ها در گوشه‌ای تنها رهایم کرده‌اند
خانه‌ای متروک و سردم خسته از در داشتن

قصه‌ی یوسف برای من فقط یک درس داشت
گاه باید بر حذر بود از برادر داشتن

حال احمد شاهِ قاجارم برایم مدتی ست
هیچ معنایی ندارد کاخ و کشور داشتن

سرنوشت این‌گونه می‌خواهد مرا، پس چاره چیست؟
حسرت پرواز را تا روزِ آخر داشتن

#علی_اکبر_آغاسیان

قلمت را بردار مرحمت کن بنویس
آدم بی حوا می شود یک ابلیس

#علی_اکبر_یاغی_تبار

ز برگ‌ریزِ #خزان پای ما نمی‌لغزد
که در ثبات قدم #سرو این خیابانیم

#صائب_تبریزی

دست‌خطی دارم از او بر دلِ خود یادگار...
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار...!

#علیرضا_بدیع

دل نبستی بر من اما دل شکستی لااقل
با دلم گفتم خدا را شکر، هستی لااقل

بعد عمری می نخوردن حرمت پرهیز را
کاش با پیمانه ی من می شکستی لااقل

گفته بودم هیچکس عاشقتر از من نیست، هست
با یکی عاشقتر از من می نشستی لااقل

خودپرستی بدتر از شرک است اما باز شکر
آنکه را من می پرستم می پرستی لااقل

مست اهل رازداری نیست پس خاموش باش
یادی از عشقم مکن حالا که مستی لااقل

#حسین_زحمتکش