در جست‌وجوی "ال‌دورادو"

Description
علایق عمیق و غیرعمیقم، پاره‌نوشت‌هایم
و #جنون_نابهنگام

این کانال گاهی فعال است.
فلسفه، هنر و ادبیات
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

4 months, 1 week ago

🎼
هۆی نازێ، نازلیێ، لێ نازێ
شڤان پەروەر

4 months, 1 week ago

✳️ در حاشیه نمایش باکسِ ۴
(یادداشتی برای دشمنانِ دشمنانم)
پیام لاغری

🔹 فیلم‌های نوجوانان و جوانان حدود ۲۰ سال که به درست یا غلط نسل زِد (Generation Z) نامیده می‌شوند، به نمایش درآمد و در مجموع مورد استقبال قرار گرفتند. هنوز مطمئن نیستم، اما امیدوارم آنان به عنوان فعالین آینده حوزه هنر در کردستان، دو امر را تغییر دهند. اول رویه و روند فیلم‌ها و دوم جو حاکم بر فضاهای هنری را. شاید دوستانِ خوبی برای هم نباشیم، اما امیدوارم لااقل دشمنانِ خوبی برای دشمنانم باشند.

🔸 در میانِ فیلم‌های امروز، به جز یکی-دو فیلم (خواب‌آلود و کیف)، سایر فیلم‌ها ضعیف بودند. فیلم‌نامه و داستان نداشتند یا اگر هم بود، دچار ایراداتی اساسی بود. اما چه چیز منجرب می‌شود که با وجود نسبتا ضعیف بودنِ فیلم‌ها، فیلم‌سازانِ جوان مورد استقبال و حمایت قرار گیرند!؟ پاسخ دشوار نیست: چیزی بیشتر یا لااقل خارج از موضوعیتِ خوب یا بد بودن فیلم‌ها.

🔹 این رویکرد شبه پراگماتیستی که شامل فیلم اولی بودن‌شان، شبیه نسل‌های گذشته نبودن‌شان، جسارت و شجاعت در ساخت فیلم شخصی و تنوع ایده‌ها، نویدِ بیشتر شدنِ فیلم‌سازانِ زن در آینده، چگونه نوشتن و ساختنِ فیلم‌نامه و فیلم و در نهایت، مهم‌تر از همه «احساسِ بد نداشتنِ مخاطب به فیلم‌ها» می‌شود. اما یعنی چه احساسِ بد نداشتن به فیلم‌ها!؟

🔸 صراحتا بگویم، دیدن بخش قابل توجهی از فیلم‌هایی که در کردستان تهیه و ساخته می‌شوند برایم رنج‌آور و ناخوشآیند است. فیلم‌ها دارای عزت نفس نیستند، فاقدِ دانش و شخصیت‌اند، اظهارِ دغدغه‌مندی می‌کنند اما تهی از دغدغه و عمدتا برای جشنواره‌ها و خودنمایی‌اند. وقتی فیلم‌های کُردی را می‌بینم، از پاشیده شدنِ این سطح از تظاهر، ادا، ریاکاری، بی‌سوادی، دورویی، بی‌منطقی و پادرهوایی، بی‌مسئله بودن، پرداخت‌های ضعیف، نداشتنِ داستان، فُرم و محتوا، حسِ منفعت‌طلبی و سواستفاده از رنج‌های تاریخ و تاریخیِ کردستان انزجار دارم. فیلم‌های ساخته شده در کردستان، حالم را بد می‌کند، اما فیلم‌های امروز، صداقتی در خود داشتند که علی‌رغمِ ضعف‌های بعضا جدی‌شان حالم را بد نکردند هیچ، نسبتا هم، حالِ خوب برای‌مان به ارمغان آوردند.

🔹 امیدوار نیستم این نسل همه چیز را تغییر دهند و مرعوبِ نام و آوازه نشوند، چون فضا و بساطِ موجود بسیاری سنگین و فریب‌کار است؛ اما دستِ کم امیدوارم در دامِ ابتذالِ موجود گرفتار نشوند و اگر ابتذالی هم در کار است، ضدِ وضعِ موجود باشد. وضعِ موجود آنقدر کرخت است که ترجیح می‌دهم که ولو باابتذال، اما شسته شود. البته با این حال برای این نسل و به ویژه نسل‌های آینده‌تر آرزو دارم، با مطالعه، تجربه، هم‌دلی، تلاش و دغدغه‌مندی، گرسنگیِ اصالت را بر نشخوارِ ابتذال ترجیح دهند. اگر اینگونه نباشد، با نسلِ «زد»ِ حاضر وداع خواهیم کرد و منتظر نسلِ بعد خواهیم بود تا شاید آنتی-تزِ واقعی آن‌ها باشند؛ و دشمنِ واقعیِ دشمنانِ ما و حتی دوستِ ما گردند.

4 months, 2 weeks ago

بحث بر سرِ حرف‌های ترامپ درباره کوچاندن اجباری مردم غزه داغ است. به گمانم ترامپ در حالِ پیچاندنِ محترمانه نتانیاهوست. نفرت و کینه آنقدر در نتانیاهو و اطرافیانش شدید است که این دست حرف‌ها به مذاق‌شان خوش می‌آید و چندان به امکان یا عدم امکانش فکر نمی‌کنند. مَثَلـی هست که می‌گوید: «سنگِ بزرگ علامت نزدن است». به نظر در ادامه همان پستِ قبل که عرض کردم، نتانیاهو را سر کار گذاشته‌اند؛ چنین اتفاقی نمی‌افتد. ترامپ اگر می‌خواست اقدامی در راستای اهدافِ قاتلینِ فلسطین انجام دهد، چیزی امکان‌پذیرتر را می‌گفت؛ و واقع‌بینانه‌تر. او می‌داند کوچک‌ترین اقدامِ عملی، دست کم آغاز حملات انتحاری را در پی خواهد داشت. ما که از سیاست سر در نمی‌آوریم، اما به گمانم ترامپ هم‌سو با نتانیاهو نیست و اتاقِ فکرها به حذفِ محترمانه (یا نامحترمانه) نتانیاهو می‌اندیشند. شاید. آیا هارت و پورت‌های ترامپ سرانجام کار دست او و هم‌تیمی‌های شومن-اش می‌دهد!؟ یا می‌تواند آنچه در ذهن دارند را پیاده کنند! بهرحال گور پدرِ همه‌شان. کارِ ما مدت‌هاست که تمام است و پیش‌گویی کردن‌های رمالانه‌مان نیز مضحک‌اند و عملی‌ست مبتذل. دنبال کردن این اخبارِ بی‌ سر و ته نیز. عصرِ ایدئولوژی‌ها یادش بخیر.

6 months, 3 weeks ago

مرگ برای یک هنرمند با نگاهی به رمان «سمفونی مردگان» ✍️ پیام لاغری رمانی هست با نام «سمفونی مردگان»، نوشته‌ی عباس معروفی. کرکتر اصلی قصه نوجوانی باهوش، خلاق و هنرمند است به نام آیدین با روحیه‌ای شاعرانه. پدرش ترجیح می‌دهد آیدین هم مثل برادرش به کسب و کار مشغول…

6 months, 4 weeks ago

پیج موسیقی برادرم همراه با متن و ترجمه

6 months, 4 weeks ago

? I hate everything about you
? Three days grace
Alternative Rock
Post grunge

https://t.me/musicandartme

9 months, 2 weeks ago

‌‌                  پێنووس بۆ ڕێزگرتن لە زمانی دایکی زمانی تێلێگرامەکەت بکە بە کوردی          ? تێلێگرامی کوردی پێنووس

9 months, 3 weeks ago

ما و پهلوی‌چی‌ها، ایرانشهری‌ها، پزشکیان
پیام لاغری

۱- دلیل اصلی مخالفت با پهلوی‌چی‌ها و در سطحی عمیق‌تر، ایرانشهری‌ها، بحث درباره عملکرد خاندان پهلوی و میزان فاسد بودن‌شان از یک سو، و تار عنکبوت‌های تاریخ و تمدن ایران از باستان تا به امروز نیست. این دست موارد آدرس غلط دادن است و مسیر اشتباه رفتن.

۲- معتقدم در مجموع تاریخ سیاسی ایران قابل دفاع نیست و هر کسی با هر توجیهی سعی در دفاع از آن را دارد، دچار رذایل اخلاقی و دارای ذهنیتی خطرناک، برای آینده است. به ویژه مدافع پهلوی، نمی‌خواهد قبول کند که این خاندان راهی به جز انقلاب بر پیش روی مردم باقی نگذاشته بودند و گناهِ شاه را با توجیه‌های عجیبی نظیر شکم‌سیری مردم، بلاهت مذهبی، تحریک و جادوگری چپ‌ها و... می‌خواهند پنهان کنند. هیچ‌کدام پنهان نیستند. هم تاریخِ سیاسی فاسدِ ایران و هم دیکتاتور و استبدادی بودن پهلوی. اما با این حال، بهتر است به این شکل وارد بحث نشد. در واقع ما کاری به این دو نداریم و یک راست باید برویم سر اصل مطلب: آلترناتیوتان چیست؟

۳- به نظرم دلیل مخالفت ما با پهلوی‌چی‌ها و ایرانشهری‌ها، بحث‌های ناتمام کارنامه پهلوی و تمدن و فرهنگ داشته و نداشته ایرانی نیست، بلکه جلوگیری از بازتولید توتالیتر و سانترالیزم است. در واقع موضع ما روشن است و با خوب یا بد بودن خاندان پهلوی از یک سو، و متمدن بودن یا نبودن ایران از دیگر سو تغییر نمی‌کند. آیا الترناتیو شما، ساختار توتالیتر-سانترالیزم، که مشخصه بارز تاریخ سیاسی (به ویژه معاصر) ایران است را به رسمیت می‌شناسد؟ یا خیر؟ پاسخ شما میزان امکان اتحاد و همدلی را فراهم می‌کند.

۴- در واقع تغییر واقعی، از دید ما غیرمتمرکز بودن و استقلال داشتن ملیت‌ها در تصمیم‌گیری از یک سو، و حذف گفتمان مسلط شونیستی مرکزگرای پارسی-شیعی به عنوان هژمونی اقتدارگرای تاریخی از دیگر سو می‌باشد. طرفداران پهلوی و ایده ایرانشهری، سعی دارند با وارونه نشان دادن واقعیات تاریخی، یا تفسیرهای‌شان از تاریخ، ساختارِ سیاسی سانترال-توتالیتر برخواسته از فرهنگِ سیاسی ایرانی را حفظ کنند. در حالی‌که مشخصا دلیل مخالفت ما با این افراد واقعیات روز زندگی‌ اجتماعی‌ست.

۵- به بیانی دقیق‌تر، ما حاضر نیستیم افرادی بر ما مسلط شوند و برای جامعه و شهرمان تصمیم بگیرند که درک درستی از احوال و مکانیزم رفتاری و گفتاری ما ندارند. از این حیث، علی‌رغم ناکارآمد بودن سیاست‌های نظام فعلی در ایران، اما جریان اصلاح‌طلبی و پزشکیان به مراتب درک بهتری از خواستِ پیرامونی‌ها دارند. مشخصا این به معنای طرفداری از هیچ جریانِ سیاسی نیست، بلکه یادآوری این نکته مهم است که ما بر خلاف تصور (بخوانید توهم) پهلوی‌چی‌ها و ایرانشهری‌ها (ایضا اصلاح‌طلب‌ها نیز)، تاریخِ مشترکی که بتواند ذیل یک ساختار سیاسی متمرکز قرارمان دهد، با هم نداریم، چرا که اولا رخدادهای متفاوت بلکه متضادی را تجربه کرده‌ایم، ثانیا واکنش ما به رخدادهای مشابه نیز بسیار متفاوت و بعضا متناقض با هم بوده است. همین امر نشان دهنده‌ی این است که نمی‌شود گروهی را بر دیگران تحمیل و مسلط کرد.

۶- به همان میزان که اتحادِ ملی مورد ادعای اپوزسیونِ فرصت‌طلبِ شونیست‌مآب دروغین است، وفاق ملیِ پزشکیان نیز غیرواقعی‌ست. چرا که از یک سو اپوزسیون به زور می‌خواهد القا کند که ایران کثیرالملل نیست، و از دیگر سو مقصود پزشکیان، عملا وفاق در چارچوب سیستم و درون‌ساختاری‌ست نه با مردم. در واقع نظام چند سالی اصلاح‌طلب‌ها را بازی نداد، وگرنه سال‌هاست که مردم ارتباطی با سیستم را فهم نمی‌کنند و احساس قدرت و تاثیر بر تصمیم‌ها را از دست داده‌اند. وضعیت مردم به ویژه با پیرامونی‌شده با ایرانشهری‌های انتزاع‌زده و پهلوی‌چی‌های متوهم به مراتب بدتر است.

@el_do_rado

9 months, 3 weeks ago

گرما و سرمای روابط
(در تحلیلِ «تحلیل رفتن» در روابطِ بی‌سرانجام)
پیام لاغری

زبانِ اولی: اوضاع‌مان چطور است؟
ذهنِ دومی: اوضاع من خوب است و تنور داغ‌تر شده است، فکر کنم تو را بسوازاند!
عملِ اولی: سردی، حذف و «رهایی».

معنای ارزشمندی در روابط انسانی، بر پایه‌ی اعتدال به علاوه‌ی مفهومی به نام رفاقت است. مفهوم رفاقت، روابط معتدلانه داشتن را از حالت معامله خارج می‌کند، تا دوطرف یا چندطرف علاوه بر اینکه همراه‌اند، حس نکنند صرفا از سر انجامِ وظیفه چنین‌اند. ارزشمندی در روابط به طور مستقیم به میزان توقع ما بستگی دارد، لذا تنها زمانی‌که دو یا چند طرف در مسیر، اولویت هم قرار گرفته‌اند احساسِ «ارزشمندی» در تمامِ خود معنا می‌یابد و به همین میزان، اگر تعادل بر هم بخورد، نیازی به شمردن و اندازه‌گیری نیست؛ بلکه همان «احساس» ارزشمندی در موقعیتی‌که خود را با «دیگری» در مقایسه ببینید، به شما می‌گوید که آن رابطه یا منحرف شده است، یا از همان اول برداشت شما اشتباه بوده است. لذا رفته رفته واقعیت خود را بر افرادِ عاقل تحمیل می‌کند و پل‌های پشت سر را چنان تخریب می‌کند، که امکانِ بازگشتی از هیچ طرف وجود نداشته باشد.

وقتی امری اهمیت خود را از دست می‌دهد، نسبت بدان سرد می‌شوید. این سرد شدن، از پسِ حرارتی می‌آید، که دمای آن گرمابخش نیست؛ در نهایت یا شما را می‌سوزاند، یا با سردی خود خاموشش می‌کنید. آتشِ زیر خاکستر تنها برای افراد و جوامع فراموش‌کار است وگرنه سردی در روابط، نشئت گرفته از نوعی آگاهی‌ست. خودشناسی، شناخت پیرامون-دیگران و درک زندگی. لذا زمانی‌که متوجه عدم اولویت بودن می‌شوید و واکنش‌تان حذف بی‌چون و چراست، درواقع امری اهمیت‌اش را از دست می‌دهد: شما در سکوت فریاد می‌زنید: آنچه از خود ساخته‌ام و معنای وجودی من، ارزشمندتر از این است که افرادی را اولویت قرار دهم، که برای‌شان چنین نیستم و با هر وزشِ بادی و آدم جدیدی، درختِ دوستی از یادِ شاخ و برگ می‌رود.

لذا هدر دادن توان خویش، برای فردی‌که درکِ «ارزشمندی» را ندارد، معقول نیست. یعنی نباید وقت و انرژی خود را وقفِ دادنِ فرصت‌های مدام به دیگرانی کرد که شاید گمان می‌کنند، تا ابد فرصت دارند و در این میان، افرادِ صبورتر موجب القای چنین حسی شده‌اند.

لذا زیاد به دیگران فرصت ندهید، دیگران اگر آدمِ درستِ زندگیِ ما باشند، همان گفتگوهای اول کافی‌ست که به وادیِ هم‌بودن (بنا بر خواست و الزام) برسد. این سودانگاری نیست، یک نوع احترام به «خود» است. بدین معنی که تداومِ رابطه و موقعیتی را باید بی‌تعارف از بین برد، زمانی‌که به جز آزارِ روانِ آدمی، احساسِ ابزار بودن (به اصطلاح دم دستی بودن) و یا فرسودگی (به مرور زمان)، چیزی در بر نداشته باشد. به قول اپیکور: «رنجی را بپذیر که تو را از رنج بزرگ‌تری برهاند.» ‏به عبارتِ روان‌تر و به قولی، «ماه‌ها و سال‌ها در انتظار آدمِ درست بمانید، اما حتی یک دقیقه هم منتظر درست شدنِ آدم‌ها نه».

@el_do_rado

1 year ago
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago