امیدوارم قانع کنندع باشع ...
بیاید قانع باشیم دوستان✨🙂

#سرتق من #پارت184 آراز اومد تو اتاق نفسامو منظم کردم،این کارو از خودش یاد گرفته بودم سرشو آورد جلو ک بدنم داغ شد ولی کوچکترین حالتی هم تو خودم اینجا نکردم....... وقتی مطمئن شد خوابم بقلم کرد و خوابید..... پسره ے احمق چشمام کمکم گرم شد و ب خواب فرو رفتم.....…

#سرتق من #پارت183 حدودا ساعت 3 شب گوشیم زنگ خورد با خواب آلودگی از خواب بیدار شدم و ب شماره نگاه کردم لبخندی رو لبم نشست یه نگاه ب آراز انداختم خواب بود...... گوشیرو برداشتم و از اتاق زدم بیرون من :الو ناشناس:به به چ عجب خانم کوچولو.... من:کارتو…

#سرتق من #پارت180 محکم بوسیدمش... چند ساعت بعد: حدودا همه مهمونا رفته بودن حتی خرمگس معرکه (نازیلا) هم رفت آراز اومد جلو و دستاشو دورم حلقه کرد آراز :خب بیبی چیکار کنیم؟ دستاشو از دورم باز کردم و گفتم من:خب من ڪ میرم اتاقمون حموم کنم ، تورو نمیدونم…

#سرتق من #پارت179 تا ی قدمی صورتم اومد ک منو ببوسه ولی صدای نازیلا ی سگگگگگگ مانع شد نازیلا :اااااا ااااااا ااااااا آقای پاشا زاده بزارید عروسم بله بده بعد آراز ک نزدیڪ صورتم بود تو گوشم پچ زد آراز :آخرش سر اینو میزارم لب جوب میبرم...نگی نگفتماااا خندیدم…

#سرتق من #پارت178 در ب صدا دراومد نازیلا :بفرمایید تو قامت آراز تو چار چوب در نمایان شد مثل اینکه رفته بود و کت و شلوار خریده بود وقتی منو دید چشماش برق زد من:چطور شدم؟ چیزی نگفت ،فقط نگام می‌کرد اوهوم بلندی گفتم و دوباره سوالمو تکرار کردم من:جناب،عرض…

#سرتق من #پارت173 اراز گهگاهی سرمو بوس می‌کرد حدودا ساعت 3 شب فیلم تموم شد و هرکی رفت اتاق خودش صب با صدای رومخ نازیلا بیدار شدم نازیلا:تررررررنم خررررررِ من پاااااااشو پاااااااشو دیرررررر شد خره باتوام..... من:اوووووف چته دختره ی انتر مث مگس ویز ویز…

#سرتق من #پارت172 من:ارررررره خیلییییی اگ دلت خواست میتونی امتحان کنییییی..... نازیلاخندید نازیلا:حالا نخوردت ک.... من:کاش می‌خورد دوباره صداش دراومد آراز : کاری نداره ک، هروقت شما امر کنی از ی جای خوب شروع میکنم میخورم ولی الان رفیقت نمیزارع......…

#سرتق من #پارت171 تو دلم کلی نازیلا رو فش دادم بلند جوری ک صدام تو سالن بره داد زدم من:خاااااااااااااااک بر سر من ک همچین رفیقی دارم، آخه گوساله من 300 روپیه بی ارقضم واقعا؟؟؟!!!! نازیلاڪ انگار صدامو شنیده بود بلند تر از من داد زد نازیلا:نگفتم بکنتت…

#سرتق من #پارت164 #ترنم من:نازیلا اون دختره سنارو ندیدی کجا رفت.... نازیلا:چرا؟؟ من: میدونی.... یکم چرت و پرت گفت دهنم درگیر شد... ولی میخام حالیش کنم اراز مال کیه نازیلا: ترنم حوصله شر ندارم بچه نشو من:قرار نیست تو کمکم کنی ڪ فقط بگو کجاس؟؟ نازیلا:اووووووف…