?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago
میبینی؟ آنقدر بالهاشان را بستهاند و آنقدر پنجرههاشان را حصار کشیدهاند و آنقدر برایشان از سقوط گفتهاند، که از پرواز میترسند!
باور میکنی پرندهای، حقارتِ امنِ قفس را به رهاییِ آسمان ترجیح دادهباشد؟
✍️ زمانی که استالین فوت کرد، نیکیتا خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به بازگویی جنایات استالین کرد. همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین این چنین تند انتقاد میکند، در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد اما هیچ کس بلند نشد. خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم.
👤 نیکیتا خروشچف
📗 خاطرات من
کمی داد و فریاد می کند و چون فریاد رسی نمی بیند ، دل به مرگ می دهد ؛
با مختصر نور تابیده از روزن ، اطرافش را می بیند و می ترسد که از جایش حرکت کند و به امید راه نجاتی وارد بقیه ی سرداب ها شود .
بزمجه هایی رنگارنگ می بیند که اطرافش حرکت می کنند و نزدیکش می شوند؛ چند تایی بادام و انجیر خشک در جیب دارد که برای سد جوع پیرزنی کافی است ؛ پوست بادام ها را جلوی بزمجه ها می ریزد که از هم می قاپند و این حوالی عصر روز اول باید باشد .
باقی زمان اقامت در سرداب ( از عصر روز اول تا غروب روز دوم و نجات ) مملو از گفتارهایی عجیب ، خنده دار و البته فیلسوفانه است ؛ نمی فهمی که کدامش خواب بوده و کدام هوشیاری ؛ زن بلند قدی که دست کودک بلند قدی را در دست دارد و برای ننه حاجی چاشت می آورد و با او به صحبت می نشیند ؛ کودک پاهای لاغر و نحیفی دارد و چشمانی گود افتاده و تمام مدت ساکت است و خیره می نگرد ؛ زن چادر بلندی بر سر دارد و از ننه حاجی من هم رو می گیرد ؛ غذایش غالبا آبگوشتی است که فقط آب و گوشت است ... .
چوپانی با بزهایش در همان حوالی می گردد ؛ غالبا دور است و گاهی نزدیک می آید و از شباهتی که به کودک دارد ، ننه حاجی حدس می زند که شاید پدرش باشد ؛ چوپان مهربان است و کاسه ای شیر به ننه حاجی می دهد و بزمجه ها را کمی عقب تر می راند ؛ صداهای بالا در سکوت سرداب طنین می اندازند و گاهی صدای نزدیکی می شنود و او هم فریادی می زند ؛ از هم صحبتی با زن قد بلند لذت می برد اما بیرون چاه به خاطر نمی آورد که از چه چیزهایی صحبت می کرده اند ! ؛ اما قطعا بحث هایشان خیلی جالب بوده که ننه حاجی افسوس چاه را می خورد تا مدت ها ...
غروب روز دوم ، صداهای نزدیک تری از بالا می شنود و طنابی را می بیند که مرد لاغری با چراغی بر پیشانی از آن پایین می آید ؛ مرد ننه حاجی را " والده ی آقا رضا " خطاب می کند .
آتش نشان گشتی در سرداب می زند و از ننه حاجی می پرسد که ضرب خوردگی یا شکستگی دارد یا نه ؛ بعد می گوید که من هم مثل آقا رضا پسرتان هستم و طناب را به ننه حاجی می بندد و پیرزن قصه ی ما ، ناراحت و عصبی ، بالا کشیده می شود .
آتش نشان بعد ها بزمجه های رنگی را تایید کرد و سرداب های تودرتو را اما زن و بچه ی بلند قد را نه و چوپان و گله ی بزش را هم کسی نپرسید که بودند یا نه !!!!
ما در بچگی با مهدی در همان حوالی بزمجه ی خوش خط و خالی را شکار کرده بودیم که رنگارنگی بدنش به مرغان بهشتی جزایر گینه ی استوایی می مانست .
موقع بیرون آمدن از چاه ، ننه حاجی فریاد می زده که جای من راحت بوده و چرا من را بیرون آورده اید و آرامشی که سال ها به دنبالش بودم را به هم زده اید ؟!!! فرزندان گمان می کنند که مادرشان مشاعرش را باخته و او را در بیمارستان بستری می کنند ؛ روز بعد هم مرخص می شود و البته تا زمان مرگش در حدود 2 سال بعد ، خاطره ی آن چاه و سرداب از یادش نمی رود و افسوس لحظات آرامش بخش آن ظلمات را می خورد ! .
راست و حقیقت این که چند سال قبل ترش ، پدر بزرگ یکی از دوستان نیز در چنین چاهی ( البته کهنه چاهی از قنات های به گل نشسته ی بیابان ) اسیر شده بود و بعد از روزی که بیرونش آورده بودند ، بیرون نمی آمده و می گفته که او را رها کنند تا در همان چاه زندگی کند ! ؛ آن موقع می خندیدیم که پیرمرد بیچاره دیوانه شده اما وقتی همان اتفاق برای ننه حاجی رخ داد ، به فکر فرو رفته بودم که مگر در این چاه های کویری چه خبر است که مردمان نمی خواهند از آن بیرون بیایند ؟!
حالا حکایت شمس ماست و غروبش در چاه ...
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |
باران
شعری از آقای جواد فغفوری
@khateratrferdows
?️استاد رضا حسین زاده
?️قدیمی ترین سفالگر فردوس
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
#فردوس #سفال #سفالگری #مشاغل
#خاطرات_فردوس #خیام
?خاطرات فردوس
?| @khateratrferdows |
?وقف نامه بلده
یکی از قدیمی ترین مستندات موجود در زمینه قنات بلده وقفنامه ای است که در زمان شاه عباس صفوی تنظیم شده است. موضوع پیدایش این وقفنامه از این قرار بوده که حدود چهارصد سال پيش تعداد زيادي از مالکين آب قنات بلده به دليل شيوع بيماري وبا جان خود را از دست داده و با از بین رفتن مالکین عملا بخش قابل توجهي از آب اين قنات که حدود 2057 فنجان بوده فاقد مالکيت مشخص شد.
در اين سال شاه عباس صفوي که پیاده در معيت شيخ بهاء در حال عزيمت از اصفهان به مشهد مقدس از تون(فردوس کنوني) عبور کرده و به پيشنهاد مير توني آب فوق الذکر را بين چهار گروه علماء، صلحا ، فقرا و سادات تقسيم مي نمايند که در حال حاضر به نام موقوفه صفويه شناخته مي شود.
حکم شاه عباس به جانشین او شاه صفی داده می شود و در این زمان به صورت یک فرمان حکومتی مکتوب می گردد.
از آنجایی که این وقفنامه به عنوان مستند ترین سند مکتوب در ارتباط با آب قنات بلده به شمار می رود لذا به استناد این وقفنامه تاریخ بنای این قنات حداقل تا 400 سال گذشته به صورت مستند وجود دارد.
?مهندس سعید سعیدپور .کارشناس میراث فرهنگی
?کانال خاطرات فردوس
?| @khateratrferdows |
آنگاه که دردمندی سلامت خود را بازیابد آنگاه که دستی به نشان شکر به آسمان
بلند شود ملائک تو را میستایند
روز پرستار مبارک
?کانال خاطرات فردوس
?| @khateratrferdows |
?همه می پرسند :
چیست در زمزمه ی مبهم آب ؟
چیست در همهمه ی دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید ،
روی این آبی آرام بلند ،
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال؟
#فريدون_مشيرى
#قنات_بلده
?طیب نجفیان
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago