شرق بهشت

Description
تمام آنچه ما را به یک انسان تبدیل می‌کند توان قصه‌گویی است. ما با داستان‌هایی که از زندگی خود می‌گوییم، مستقل و متمایز از دیگران می‌شویم.
•••
https://t.me/Ladyingreenjacket
•••
https://t.me/HarfinoBot?start=96719c18cbbb72d
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago

9 months, 3 weeks ago

صبح بخیر خانم دلوی?

9 months, 4 weeks ago
شرق بهشت
9 months, 4 weeks ago
شرق بهشت
10 months ago
شرق بهشت
10 months ago
النگوی یاقوت.

النگوی یاقوت.

10 months ago
***?******?***

??

10 months ago

این متن می‌خواهد بازیگوشی کند:

برای امتحان‌ها عادت داشتم کتابم را وارونه آغاز کنم. از فصل پایانی خواندن را سر می‌گرفتم. حتی گاهگاهی از آخرین سرفصل یا سرتیتر درس پایانی. توالی مطالب کتاب را وارونه در ذهنم می‌چیدم، از پایان روبه آغاز به یاد می‌آوردم. تاب و تحمل نداشتم کتاب را باز کنم و از خط آغازین خواندن را شروع کنم. آن وقت کارم این می‌شد که تمام مدت تعداد فصل‌ها و صفحه‌های باقی مانده را بشمارم و حساب کنم کی به انتها می‌رسد تا نفس راحتی بکشم. اینطور خیالم راحت بود و ذهنم را گول می‌خوراندم که همه چیز به انتها رسیده است. رمان‌ها را نمی‌شود وارونه خواند. نمی‌توانم یک قصه را از آخرین پاراگراف شروع کنم و به آغاز بازگردانم. نویسنده نمی‌گذارد ابتدا آخرین پله را زیر انگشت‌هایم احساس کنم. این کار را اما پس از پایان قصه‌ها انجام داده‌ام. یک فصل از سرانجام خوانده‌ام و یک فصل از آغاز. به یک بازی شباهت پیدا می‌کند. هربار هنگام کتاب خواندن ورق می‌زنم و می‌شمارم چند صفحه تا پایان فصل یا تا پایان کتاب باقی مانده است. نمی‌توانم این میل را کنترل کنم. مینارد کینز اذعان داشت که هنگام خواندن مقالاتِ روزنامه‌ها همیشه یک دست را روی سطر آخر قرار می‌داد تا بداند چقدر برای خواندن باقی مانده است.
هنگامی که به برگه‌های پایانی قصه‌ای نزدیکی می‌کنم بی‌تاب می‌شوم. میل دارم برگه‌ها را مچاله کنم، درآورم و دور بریزم تا بتوانم زودتر به صفحه‌ی پایانی و آخرین نقطه‌ی سیاه دست یابم. اغلب پایان قصه‌ها را خوب نمی‌دانم یا خوب یادم نمی‌آید. اگر قرار باشد به آنها فکر کنم به آغازشان فکر می‌کنم یا به توالی درهمی که بعد از پایان کتاب از فصل‌های متعدد، بی‌نظم خوانده‌ام.
میل حریصانه برای دیدن نقطه‌ی سیاه سرانجام و بستن کتاب از زشت‌ترین و به آرامش رساننده‌ترین لذت‌های زندگی‌ام است.
هربار که زندگی را انتخاب می‌کنم برای دیدن عجولانه‌ی آن نقطه‌های پایانی هر فصل زندگی‌ام است. تنها می‌خواهم بدانم در آخر چه می‌شود. این اجبار در من پدید می‌آید که گویی باید از خویش دور شوم و در قالب دیگری شاهد و گواهی حریص و عجول برای آن نقطه‌ها باشم. قصه را خوب شروع می‌کنم، باب‌ها و پاره‌ها را تا میانه با قوام کنار هم بند نگه می‌دارم اما بعد یادم می‌رود و درنده می‌شوم که بس است و باید این بخش را دیگر تمام کنیم و زیستن در این پاره و به این گونه باید به نقطه‌ی انتهایی خود برسد.

۱۸ آذر.

10 months ago
شرق بهشت
10 months ago
شرق بهشت
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago