و این منم
زنی تنها
در آستانه‌ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده‌ی زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دست‌های سیمانی
-فروغ فرخزاد، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

حداقل به ادبیات علاقه داشت.

یه بار گفتم mountain climbing به نظرم جالبه تا همین دیروز که اخرین جلسه بود دهنم رو صاف کرد اینقدر گفت نه نیست
از اون ور گفتم فروغ فرخزاد خیلی poet خوبیه و خیلی دوستش دارم گفت وای you're too young to understand بعد کلی غر زد که آخه فروغ؟!!
از اون ور یه بار گفتم GOT رو دیدم گفت وای چی! چطوری! خیلی صحنه داشت🤯

(secretly)

ILY TOO KID(I’m your biggest hater)

ILY

مردم افتادن برگ‌‌های پاییزی و دونه‌های برف رو دیدن و بعد فکر کردن نمره‌ها روی زندگیت تاثیر می‌ذارن

بدترین قسمت مدرسه از نظرم همینه.
بهترین روز‌های سال رو ازت می‌گذره

واقعا از مدرسه متنفرم چون کل صبح‌های قشنگ پاییز و زمستون و بهار رو ازم گرفت. نتونستم بیدار شم و از پنجره بیرون رو نگاه کنم و بدون هیچ دغدغه‌ای، از هوای سرد و ابری بیرون لذت ببرم. نتونستم با صدای آواز خوندن پرنده‌ها بیدار شم و بوی بهار نارنج رو حس کنم، بدون اینکه نگران امتحان باشم.

I don't want to talk about it اَه