?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
**بیانیه ی سازمان معلمان ایران : آیا وقت آن نشده که مسئولین صدای این گنجینههای پنهان را بشنوند؟!
معلمان بازنشسته با برگزاری تجمع خواهان پرداخت کامل پاداش بازنشستگی خود شدند
صدای معلم گزارش می کند ؛**
در نشست خبری یکشنبه 16 دی ، این موضوع مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفت . علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش از فراهم شدن شرایط برای پرداخت باقی مانده پاداش پایان خدمت فرهنگیان خبر داد اما تاریخ مشخصی را اعلام نکرد .
« برابر و به استناد « قانون پرداخت پاداش پايان خدمت و بخشی از هزينههای ضروری به كاركنان دولت (مصوب ۱۳۷۵/۲/۲۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی) ، میبایست به بازنشستگان ...هنگامِ بازنشستگی ... به ازای هر سال خدمت معادل يک ماه آخرين حقوق و فوقالعادههای دريافتی... به عنوان پاداش پايان خدمت پرداخت شود.. .
متاسفانه یک سال و اندی از هنگامِ بازنشستگیِ بازنشستگان ۴۰۲ گذشته است ولی هنوز ۶۰ در صد پاداش پایان خدمت خود را دریافت نکردهاند. در حالی که تازیانهی گرانیهای پی در پیِ روزانه و ماهانه و تورم کمرشکن، بیش از همه، بر پیکر اقشاری که درآمد ثابت دارند فرود میآید و از این میان، بازنشستگان وضعیت اسف بارتری دارند.
در جایگاه سخنرانی و نصیحتهای اخلاقی همهی مسئولین کشور از صدر تا ذیل بر جایگاه و مقام شامخِ بازنشستگان و ارزش و اعتبار آنان و گنجینهی تجربیات ارزشمندشان، منش و شخصیت شان سخنرانیها میکنند، مقالهها مینویسند و چه بسا فخرها میفروشند، اما هزار افسوس که در مقام اجرا و عمل پریشانیِ آنان دیده و صدایشان شنیده نمیشود.
بازنشستگانِ مستأصل و ستم دیده فریاد خود را در کجا و به که استرجاع و استغاثه کنند؟! »
تهدید به قتل
بخشی از فایل صوتی تهدید به قتل اینجانب که برای نخستین بار از شبکه دو تلویزیون در تاریخ شانزده دی ماه پخش شد. تصمیم به انتشار این فایل بعد از آن گرفته شد که دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی علیرغم چهار شکایت و چندین گزارش کامل از باند سازماندهی شده ای که سر دسته آنها ادعا می کرد خودش اطلاعاتی است، اقدامی نکردند. من یک استاد دانشگاهم که انتخاب کردم در وطنم زندگی کنم. آیا یک عده اوباش باید آزادانه من را تهدید به قتل کنند؟ ادرس وتلفن من را منتشر کنند و به مراسم تجلیل از من لشکر کشی کنند و آب از آب تکان نخورد!
فرد یاغی همچنان در حال انجام اعمال مجرمانه خود است و گویا خود را در حاشیه امن می بیند.
من اینجا اعلام می کنم اگر روزی از ایران رفتم، دلیل آن فقط و فقط امنیت جانی من و خانواده ام است که از سوی گروهی که خود را حامی سگ و گربه می دانند به شدت تهدید شده است.
لطفا این پست را برای هر کس در هر نهاد قضایی و امنیتی می شناسید بفرستید. این جماعت حامی حیوان نیستند و معلوم نیست اعمال خشونت بار را خود را به چه هدفی انجام می دهند.
https://t.me/environ_concerns
**« می توان واقعا این گزاره را جدی گرفت که آموزش و پرورش به اولویت دولت و جمهوری اسلامی تبدیل شده است ؟ »
گشت و گذار پزشکیان در مدارس ؛ چند پرسش و یک عکس ... آیا جایگاه آموزش و پرورش دیده شده است ؟
صدای معلم گزارش می کند ؛**
برخی این رفتار پزشکیان را کم سابقه و یا بی نظیر خوانده و در تحلیل هایی که ارائه می کنند و توزیع می کنند سعی دارند از پزشکیان یک « قهرمان » بسازند و این که واقعا و بر خلاف رفتار غالب روسای پیشین جمهور به نقش « آموزش » در « توسعه پایدار » پی برده و در حال برنامه ریزی و فعالیت برای آن است .
* سرکشی کردن و سفر کردن به طور مشخص « رفتارهای پوپولیستی » از زمان دولت معجزه ی هزاره سوم در این کشور باب شد و گسترش پیدا کرد .
* برای این که بدانیم و متوجه شویم که آیا فرضیه آن دسته از کنش گران به واقعیت نزدیک است باید به چند مورد مهم و استراتژیک توجه و تامل داشته باشیم .
* سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی و تولید ناخالص داخلی ؟
بدون تردید ؛ توجه آن هم از نوع « ویژه » باید خودش را در « عدد و رقم » نشان دهد .
« علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » در نشست خبری سخنگوی وزارت آموزش و پرورش که یکشنبه 16 دی برگزار گردید از این مقام مسئول چنین پرسش کرد :
« صدای معلم » از فرهادی خواست تا سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور را در سال 1404 مشخص کند که البته ایشان به این پرسش پاسخی نداد .
« ایسنا » در گزارشی به تاریخ 6 آبان 1403 با عنوان : « کاهش سهم ۳.۳ درصدی بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت » چنین نوشت :
« استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه سهم وزارت آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت در سال ۱۴۰۱، ۱۳.۱ درصد بود، گفت: در سال ۱۴۰۳ این رقم به ۹.۸ درصد رسیده یعنی شاهد کاهش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت هستیم.
حال اگر در سال 1404 ؛ سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی متناسب با نیازهای واقعی این وزارتخانه تنظیم و نهایی شود و یا رئیس دولت به صورت مشخص و شفاف سهم آموزش و پرورش را از بودجه ناخالص داخلی ( GDP ) به صورت منظم و به فرض در یک دوره زمانی شش ماهه گزارش کند ؛ می توان واقعا این گزاره را جدی گرفت که آموزش و پرورش به اولویت دولت و جمهوری اسلامی تبدیل شده است .
مساله دوم برای راستی آزمایی این موضوع به حرف ها و قول هایی باز می گردد که پزشکیان در هنگام تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری در سال حجاب تهران بیان کرد و به نوعی پاسخ به پرسش و مطالبات علی اصغر فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش بود .
پی گیری ها و رصدهای « صدای معلم » نشان می دهد که پزشکیان در این چند ماه اشاره به آن موارد نداشته و یا برنامه ای را به صورت عملیاتی و شفاف اعلام نکرده است .
آیا به عنوان مثال و به گفته ی فانی یک نظام استخدامی واحد برای کلیه متقاضیان شغل معلمی تدوین شده است ؟
* تعطیلی مدارس به هر بهانه ای نشانه اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش نیست و نمی تواند باشد
**در این مدت که پزشکیان رئیس جمهور شده تغییری در وضعیت تعطیلی مدارس داده نشده و همچون دولت های پیشین ؛ « مدرسه » به هر بهانه ای تعطیل می شود .
در واقع ؛ منابع آلوده کننده هوا بدون هر گونه مانعی به فعالیت خویش ادامه می دهند و دانش آموزان و معلمان هم با عنوان « آموزش غیرحضوری » در حال اتلاف وقت و سرگرم کردن خود هستند .
هر گاه « مدرسه » آخرین جایی باشد که تعطیل می شود می توان دید و بازدیدهای آقای رئیس جمهور را کمی جدی گرفت و به آن فکر کرد .**
در نخستین نشست خبری که مسعود پزشکیان برگزار کرد ؛ هیچ رسانه ای از جامعه یک میلیونی معلمان شاغل و یک میلیون معلمان بازنشسته و حدود 17 میلیون دانش آموز و مجموعا 50 میلیون مخاطب در کشور حضور نداشت و هیچ گونه مساله ای در حوزه ی تعلیم و تربیت هم در این نشست خبری مطرح نشد .
در بازدیدی که پزشکیان از مدارس شهر قدس تهران داشته عکسی پر بازدید شده و مورد توجه قرار گرفته است .
اما پرسشی که مطرح می شود آن است که چند دانش آموز در عکس زیر « غیر ایرانی » هستند ؟
آیا وظیفه ی نظام آموزشی ایران آن است که این حجم از دانش آموزان غیر ایرانی را با توجه به وضعیت شکننده ی اقتصادی کشور و منابع محدود ، سوبسید آموزشی داده و پوشش دهد .
متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
**حسین صادقی ؛ رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش پاسخ دهد :
کدام نمایندگان مجلس و به چه طریقی مانع انتصابات در روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش هستند؟
« کانال صدای فرهنگیان ایران »**
در اینکه آموزش و پرورش خصوصا در استان ها برای برخی نمایندگان مجلس حکم حیات و ممات را دارد و به مثابه گوشت قربانی می ماند تردیدی نیست. مضافاً نمایندگان در انتصابات حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش هم مثل گذشته دخالت می کنند و خواستار ابقای برخی معاونین و مدیران هستند و در مواردی هم گزینه هایی برای انتصاب دارند اما ادعای دخالت نمایندگان در مرکز روابط عمومی آموزش و پرورش قدری عجیب است !
حوزه هایی همچون روابط عمومی و دفتر وزارتی معمولاً متاثر از دخل و تصرف نمایندگان نبوده و فعل و انفعالات این دو حوزه خط و ربطی به نمایندگان ندارد؛ چرا که باید نزدیک ترین افراد به وزیر آنجا منصوب شوند و به نوعی حق وزیر است که رسانه و دفترش را خودش چینش کند!
از اظهارات صادقی به عنوان رئیس مرکز روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش این نکته استنباط می شود که دخالت و تمامیت خواهی نمایندگان، علت العلل کُندی انتصابات در وزارت آموزش و پرورش است تا جایی که در انتصاب مدیران زیرمجموعه روابط عمومی هم دخالت می کنند!
اظهارات صادقی در حالی است که مجلس دوازدهم با اینکه موضع جدی روی وزرایی همچون ظفرقندی ، میدری و صالحی امیری داشت اما بدون هر گونه مخالفت و تنش، با ۲۶۸ رای به علیرضا کاظمی اعتماد کرد.
* چنانچه روابط عمومی یا معاونت پارلمانی حسن نیت نشان داده و اسامی نمایندگانی که در عزل و نصب ها دخالت می کنند را به دست این رسانه برساند بدون هرگونه تعلل و مماشات اسامی را منتشر می کنیم و صرف نظر از هرگونه هزینه با تمام وجود این موضوع را پی خواهیم گرفت.
**« این مسیر بدون تغییر رویکرد نهاد تعلیم و تربیت و تغییرات لازم محتوایی و ساختاری در وزارت آموزش و پرورش میسر نخواهد شد »
ضرورتهای استقرار عدالت آموزشی : عدالت آموزشی فقط با مدرسه ساختن به وجود نمیآید !
سید هادی عظیمی/ عضو انجمن اسلامی معلمان ایران**
*** یکی از مهمترین نقصانهای موجود در قوانین ؛ عدم تاکید بر آموزش اجباری کودکان و نوجوانان لازم التعلیم تا پایان دوره متوسطه اول است.
تا ابتدای دهه هشتاد، برنامههایی برای اجباری بودن آموزش در دست اجرا بود که به فراموشی سپرده شد .**
* عمده فعالیت ها و برنامههای فعلی نهاد تعلیم و تربیت صرف امور عادی و تکراری میشود و تشکیل قرارگاه و ستاد برای عدالت آموزشی نشانه فقدان رویکرد مشخص و کارآمد در مورد عدالت آموزشی است .
در ساختار موجود ؛ معاونت پرورشی بیشترین تعداد برنامه ها را دارد در حالی که ارزیابی کاملی از موفقیت برنامههای فوق انجام نمیشود .
گام اول در تامین عدالت آموزشی ، تغییر رویکرد کلان وزارت آموزش و پرورش از آموزش های ایدئولوژیک به تامین عدالت آموزشی برای همه است . این به معنای تخفیف بخش پرورشی نیست بلکه ضرورتی است که جهت گیری اصلی نهاد متولی تعلیم و تربیت را نشان میدهد .
عدالت آموزشی باید از یک شعار به یک اولویت تغییر کند و کلیه برنامهها در جهت تامین عدالت آموزشی و تامین آموزش رایگان ، با کیفیت ، فراگیر و ایجاد فرصت های برابر یادگیری باشد .
تغییر رویکرد کلان آموزش و پرورش نیازمند توجه نهادهای تصمیم گیری و سیاست گذاری در جهت تغییر جایگاه آموزش و پرورش به اولویت اول کشور است . یکی از مهمترین عوامل این تغییر رویکرد، افزایش سهم آموزش و پرورش در بودجه و درآمد ناخالص داخلی خواهد بود .
*** گزارشهای مختلف نیز نشان میدهند که سهم بالایی از بودجه سالانه آموزش و پرورش نیز صرف حقوق معلمان و پرسنل می شود و به برنامههای کیفیت بخشی توجه اندکی میشود.
یکی از مهمترین ضرورتهای عدالت آموزشی افزایش بودجه آموزش و پرورش به ویژه در مورد کیفیت بخشی و توجه خاص به مناطق محروم و حاشیهای است .**
از زمان تصویب قانون اساسی معارف که پس از انقلاب مشروطه به تصویب اولین دوره مجلس شورای ملی رسیده است ، قوانین متفاوتی برای ساماندادن به نهاد تعلیم و تربیت تصویب شدهاند.
در حال حاضر قوانین موجود جوابگوی نیازهای آموزش و پرورش عادلانه نیست. یکی از مهمترین موانع در این مسیر، عدم الزام قانونی برای ثبت نام در مدرسه است . در صورتی که دانشآموزی ترک تحصیل کند یا فردی از ثبت نام فرزندش در مدرسه استنکاف نماید ، مورد پیگرد قانونی قرار نخواهد گرفت. قوانین خاصی که عدالت آموزشی را الزامی نماید در حال حاضر وجود ندارند و دولت به راحتی وظیفه تامین آموزش رایگان را کنار گذاشته است .
معضل نیروی انسانی نیز موجب شده است به کیفیت نیروی انسانی کم توجهی شود . جذب ، آموزش و توسعه منابع انسانی باید مورد تجدید نظر قرار گیرند و برای تامین عدالتآموزشی بازسازی شوند .
آموزش ضمن خدمت نیز با تبدیل به آزمونهای بی کیفیت قابلیت خود را از دست داده است.
نتایج آزمونهای نهایی نیز نمایانگر وضعیت وخیم آموزش در دوره متوسطه دوم است . تاکید ساختار آموزشی بر حفظیات، حاصلی جز فرار از مدرسه ندارد.
تغییر اساسی در دوران ابتدایی و آموزشهای آن و تمرکز بر خواندن و نوشتن ، علوم ، ریاضی و مهارتهای زندگی و برگزاری آزمونهای استاندارد از همه دانش آموزان به منظور فهم میزان پیشرفت تحصیلی از جمله نیازهای دوره ابتدایی است .
**« وقتی مسئولیت پذیری و پاسخ گویی به یک فرهنگ غالب و پیش رونده تبدیل نشود ؛ خلاف و انحراف با روکشی از مصلحت سنجی به یک نرم فراگیر تبدیل می شود »
آقایان گزینش ! برای امر حساس و خطیر " حرفه معلمی " مساله فراتر از کد 19 است !
صدای معلم گزارش می کند ؛**
*** « صدای معلم » از معدود رسانه هایی است که با رویکرد استقلال حرفه ای تاکنون گزارش ها ، اخبار و یادداشت های متعددی را منتشر کرده که آخرین آن گزارشی تفصیلی با قلم « علیرضا طالب زاده » با عنوان : « نیم نگاهی به گزینش به سبک ایرانی - اسلامی در وزارت آموزش و پرورش (مدارس خارج از کشور و دانشگاه فرهنگیان) در این رسانه منتشر گردیده است .
و اما دریغ از یک پاسخ .**
**به نظر می رسد « پاسخ گویی » به عنوان تنها فصل مشترک میان صف و ستاد جایگاهی در ادبیات این وزارتخانه به ویژه نهادهایی مانند گزینش ندارد گویی مسئولان آن علی رغم تعارفات کلیشه ای ، خود را کاملا عاری از خطا و اشتباه می دانند .
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا نهادهایی مانند گزینش تاکنون و در این چند دهه نشست خبری با رسانه ها داشته اند ؟**
**« پرسش های صریح صدای معلم از دبیر هیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش و سایر مقامات و مسئولان ؛
"گزینش عالمانه و هوشمندانه "یعنی چه ؟ دستاورد گزینش در بیش از 40 سال گذشته برای آموزش و پرورش چه بوده است؟**
« دستاورد گزینش در بیش از 40 سال گذشته چه بوده است؟
آیا سیستم جذب کارمند از طریق گزینش سیاسی و اعتقادی داوطلبان موفق بوده است؟
آیا تربیت معلم حرفه ای اساسا با کارکرد نهاد گزینش و رویکردهای آن قابل جمع است ؟
معیارهایی که گزینش گران برای خود تعریف کرده اند چه نسبتی با « تفکر انتقادی » و « پرسش گری » دارند ؟
آیا نشست های که در ادارات آموزش و پرورش در حوزه گزینش و با صفت " تخصصی " برگزار می شوند واقعا تخصصی بوده و با معیارهای مدیریت علمی و رفتار سازمانی تجانس و سنخیت دارند ؟
با توجه به نقش بی بدیل نهاد گزینش و هسته های آن در تولید و فربه شدن آموزش و پرورش ایدئولوژیک ؛ آیا برنامه ای برای تحول واقعی و غیرشعاری در این وضعیت و پیروی از تجارب کشورهای توسعه یافته در امر جذب و تربیت معلم پیش بینی شده است ؟
پرسش « صدای معلم » از مقامات و تصمیم گیرندگان آن است که نحوه گزینش و جذب معلم در ایران واقعا چه شباهت و یا تجانسی با نظام های پیشرفته آموزشی و حتا کشورهای در حال توسعه دنیا دارد ؟
آیا وقت تغییر معیارهای گزینش معلم نرسیده است؟
آیا در این زمینه فردی و یا نهادی مسئولیتی را می پذیرد ؟
آیا گزینش عالمانه به این معناست که گزینش های ایدئولوژیک کنار گذاشته می شوند و یا همچنان در اولویت قرار دارند ؟
آیا این گونه گزینش ها در چهار دهه ی گذشته کمکی به ورود « معلم با کیفیت » به نظام آموزشی کرده و این گونه ساز وکارها به کیفیت بخشی آموزش منجر شده است ؟
آیا خروجی هسته های گزینش انتخاب معلمان با صداقت ، شرافت مند و پرسشگر بوده و یا آدم هایی وابسته و عافیت طلب ساخته شده اند ؛ انسانهایی که غالباً سکوت اختیار کردهاند و در بیشتر اوقات به صورت ستایشگران و تمدید کنندگان وضع موجود در آمده اند ؟
* بسیاری از نیروهایی که از کانال « گزینش ها » جذب آموزش و پرورش شده اند در ابتدا ظاهرا برای نظام جمهوری اسلامی مطلوب بوده اند اما با گذشت زمان این نیروهای مطلوب که از فیلترهای گزینش عبور کرده اند خود را با وضعیت « موجود » تطبیق داده و بعضا به نیروهای غیر مطلوب تبدیل شده اند .
آیا اعتقادات و اخلاق در این خرده سیستم و جامعه نهادینه شده است ؟
آیا معیارهای اعمال شده موجب شکل گیری « معلم حرفه ای » در نظام آموزشی شده و یا آن که فقط بر « نارضایتی فراگیر معلمان » افزوده است ؟
اگر در گزینش به گفته آن مقام « اعمال سلیقه شخصی » صورت گرفته چه برخورد و تمهید قانونی برای عدم تکرار آن در آینده صورت گرفته است ؟
آیا نظام جمهوری اسلامی در این چند دهه آن را ندیده است ؟
* مسئولان گزینش و سایر مقامات باید بدانند و بفهمند که معلمی هم مانند سایر مشاغل تخصصی یک « حرفه » است .
بدون تردید افرادی که وارد حرفه معلمی می شوند باید نسبت به آن علاقه داشته و آگاهانه وارد آن شوند اما پرسش آن است که نظام جمهوری اسلامی چه برنامه ای جز همین گزینش های سخت گیرانه و سلیقه ای برای شکل گیری مفهوم و الزامات « معلم حرفه ای » داشته است ؟
چرا مانع از شکل گیری « سازمان نظام معلمی » در این مدت شده اند و به نظرات کارشناسان مستقل و منتقد بی توجهی شده است .
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25148-/آقایان-گزینش-برای-امر-حساس-و-خطیر-حرفه-معلمی-مساله-فراتر-از-کد-19-است
**« اینکه رئیس جمهور کشورمان نود دقیقه برای آموزش و پرورش و چنین دیدار و گفت و گوهایی وقت می گذارد در واقع هم نشان از نگاه باز و قابل ستایش و مثبت رئیس جمهور دارد و هم موفقیتی برای وزیر آموزش و پرورش است »
نامه ی دریافتی : چشم ها را درباره اقدامات اخیر وزیر آموزش و پرورش بشوییم!
سعید خادمی**
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25147-/نامه-ی-دریافتی-چشم-ها-را-درباره-اقدامات-اخیر-وزیر-آموزش-و-پرورش-بشوییم
**« نظام آموزشی ایران نظامی ایدئولوژیک محور، سیاست زده و بسته و دست و پاگیر و بدون چابکی و تحرک است »
نیم نگاهی به گزینش به سبک ایرانی - اسلامی در وزارت آموزش و پرورش (مدارس خارج از کشور و دانشگاه فرهنگیان)
علیرضا طالبزاده**
* فلسفه مراکز فرهنگی برون مرزی در کشورهای توسعه یافته با تمرکز بر مبادلات و تعاملات فرهنگی و آموزشی مانند برنامه تبادل دانش آموز و دانشجو بین کشورها طراحی و بنا شده است در حالی که فلسفه تاسیس این مدارس بر اساس آن چه از شیوه نامه و آییننام های آن برداشت می شود تربیت دانش آموز در فضایی جداگانه (لوله آزمایشگاهی یا گلخانه ای) بدون ارتباط یا ادغام و امتزاج با فرهنگهای دیگر خاصه فرهنگ غرب و تاثیر پذیرفتن از آنهاست به طوری که به سفیران تاکید و توصیه می شود که فرزندان خود را در مدارس ایرانی ثبت نام کنند.
* لزوم بازنگری و تغییرات در برنامهها و سیاستهای گزینشی و آموزشی
بعد از بیش از ۴ دهه تجربه و آزمون و خطا با بررسی بیطرفانه و بدون سوگیریهای خاص و مشاهده نتایج عملکردها و نظرسنجی از کارشناسان و متخصصان، مدیران آموزشی و تربیتی، اولیا و مربیان و دانش آموزان و نگاهی به سیستمهای آموزش و پرورش کشورهای پیشرو مخصوصا در تربیت و گزینش معلمان در این حیطه میتوان به بازنگری در برنامه ها و سیاست های آموزشی دست یازید و به مطالعه و برنامه ریزی مجدد پرداخت.
برای خروج از این بن بست که گریبان آموزش و پرورش را گرفته و یافتن راه گریز و گزیر شاید بتوان با بازنگری در برنامه هایی که دهههاست به صورت تکراری و آمرانه و دستوری از بالا اجرا می شوند و تغییرات در آنها به گزینه های دیگری نیز فکر کرد.
گزینههایی مانند:
- تغییر در شیوه گزینش به سبک فعلی مانند حذف معیارها و شاخص هایی مانند نوع پوشش و تسلط بر شرعیات و عادات و عبادات روزانه که به زندگی خصوصی فرد مرتبط است و ربطی به تخصص و شایستگی او ندارد،
- مدنظر قرار دادن ادامه حیات و فلسفه وجودی یا محدود کردن ستادها و دوایر پرورشی، نظامی، مذهبی، سیاسی و امنیتی متعدد و متنوع در داخل وزارت آموزش و پرورش با در نظر گرفتن بودجه های اختصاص داده شده و برون داد آنها در طول این سالها.
- حذف تشکل ها و گروه های غیرمرتبط به آموزش و پرورش در داخل مدارس و آموزش و پرورش و محدود کردن و متعادل ساختن برنامه های ایدئولوژیکی و پرورشی مدارس که به حد اشباع رسیده است،
- بازنگری در کتابهای درسی که به اعتقاد بیشتر کارشناسان هر سال ایدئولوژیک تر شده و حذف کتابهای درسی زائد مانند «آمادگی دفاعی» که متولی و مربی خاصی ندارد و نتیجه نفوذ و میدان دادن به گروهای خارج از آموزش و پرورش است،
- مطالعه مجدد سند ۲۰۳۰ به دور از تعصب و یک طرفه و بدون توجه به هیاهویهای معمول و مدنظر قرار دادن نیازهای روز جامعه و امکان سنجی عملی ساختن آنچه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده است،
- مدنظر قرار دادن گزینه آموزش سکولار و مطالعه و تحقیق درباره مثبتها و منفیهای آن و بازنگری در برنامه های آموزش ایدئولوژیک.
- محدود ساختن یا متعادل ساختن ورود نظامیان، سیاسیون، روحانیون و حوزویها به محیطها و حوزههای آموزشی و مدارس،
- حذف و زدودن سهمیهها و رانتهای علمی از پیکره آموزش و پرورش و آموزش عالی و کشیدن این دندان بدبو و فاسد برای همیشه و همچنین هزینه نکردن و پاداش ندادن از صندلی های دانشگاه برای گروه های خاص حکومتی،
- مرز قائل شدن بین حوزه و مدرسه و متوقف ساختن تلاش برای نزدیک کردن نظام مدرسه به نظام حوزه،
- انجام پژوهش ها و تحقیقات تخصصی در حوزه های ذکر شده در بالا توسط پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش و پژوهشکده های ذیربط و کاربست یافته های آنها به شرطی که پژوهش ها به صورت علمی و اکادمیک بدون سوگیری و با داده های واقعی و میدانی و بدون فشار از طرف گروه های ذی نفع باشد.
**به جایِ این نمایشهایِ زودگذر، به فکرِ زیرساختها باشید
وزیران و مقاماتی از جنس نمایش و خلق صحنههای " ماندگار " !
طهماسب کاوسی**
وزیری بود که نه در بندِ وزارت، بلکه اسیرِ نمایش بود. هر بامداد، نقشی نو میآفرید تا نامش ورد زبانها شود و تصویرش، دستاویزی برای لایکهای مجازی. روزی جامهی رفتگران میپوشید و خیابانها را جولانگاه خود میساخت، روزی دیگر، قامتِ آتشنشانان را بر نردبانهای بلند به نمایش میگذاشت و گاه نیز با ردای بنایی، خود را در کسوتِ سازندگان نشان میداد.
این بار، خبرِ عزیمتِ جناب وزیر به دیاری محروم، دهان به دهان میگشت؛ سفری برای همّت در ساخت مدرسهای نوساز. دوربینها و خبرنگاران، چون سپاهی بیقرار، در پیِ او روان بودند. وزیر، با لبخندی تصنعی که گویی ماسکی بر چهرهاش بود، بیل را در دست گرفت و چند بیل خاک را با ژستی نمایشی جا به جا کرد. سپس، آجری را با وسواسی تصنعی برداشت و بر آجرِ دیگر نهاد. صدای شاترِ دوربینها، چون رگبارِ گلوله، فضا را پر کرد و فیلم برداران، این صحنههای «ماندگار» را با ولعی سیری ناپذیر ثبت میکردند.
در میانِ این هیاهو، پیرمردی با چهرهای آفتابسوخته و چشمانی نافذ، چون عقابی تیزبین، وزیر را زیر نظر داشت. نه از این نمایشها به وجد آمده بود و نه قصدِ تشویق داشت. او، معلمِ بازنشستهای بود که سالها عمرِ خود را وقفِ تعلیم و تربیتِ فرزندانِ این خاک کرده بود؛ گنجینهای از تجربه و دانایی.
* دردِ ما، نه کمبودِ آجر و سیمان، که فقدانِ معلمِ دلسوز، کتابهای مناسب و نظامِ آموزشیِ کارآمد است. مشکلِ ما، دانشآموزانی است که انگیزهشان را در لابهلای بیتوجهیها گم کردهاند و مدارسی که چون خانههای ارواح، فرسودهاند.
پیرمرد، با لبخندی تلخ که حاکی از دردی عمیق بود، گفت: «جناب وزیر، به جایِ این نمایشهایِ زودگذر، به فکرِ زیرساختها باشید. به یادِ معلمانی باشید که با دستمزدهای ناچیز، چرخِ زندگی را به سختی میچرخانند.
به خاطرِ دانشآموزانی باشید که در کلاسهایِ درسِ شلوغ و فرسوده، نه درس، که رنج میآموزند. این چند آجر، نه مشکلی را حل میکند، بلکه تنها برایِ شما، تبلیغی ارزان است.»
وزیر که دیگر تابِ شنیدنِ این سخنانِ گزنده را نداشت، با بیاعتنایی روی برگرداند و به سویِ خودرویِ لوکسِ خود رفت. اما سخنانِ پیرمرد، چون پتکی سنگین بر سرش فرود آمد و در اعماقِ وجودش رسوخ کرد. او میدانست که پیرمرد، حقیقت را بر زبان آورده است.
* این داستانِ کوتاه، بر اهمیتِ تمرکز بر مسائلِ اصلی و زیربنایی در مقابلِ نمایشهایِ سطحی و تبلیغاتی تأکید دارد و همچنین، به نقشِ روشنگرانه و انتقادیِ مردم در برابرِ مسئولین اشاره میکند؛ نقشی که میتواند مسیرِ جامعه را به سویِ تعالی و پیشرفت هدایت کند.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25142-/وزیران-و-مقاماتی-از-جنس-نمایش-و-خلق-صحنههای-ماندگار
**« هر چه ابعاد مسئله بزرگ تر شود، مشاغل بیشتری ایجاد می شود. مشکل آلودگی و ناترازی بنزین هم شبیه مشکل فیلترینگ است »
فیلترینگ ، آلودگی هوا و مساله اشتغال !
حسین آخانی/ کنش گر محیط زیست و استاد دانشگاه تهران**
برای حل مشکل آلودگی و ناترازی بنزین باید حمل و نقل عمومی را درست کند. حل حمل و نقل عمومی از هر کاری ساده تر است. حتی بسیاری از کشورهای کم توان و فقیر هم به راحتی با بالا بردن تعداد اتوبوس ها، حمل و نقل مردم را آسان کرده اند.
به جز سه کشور در دنیا (ایران، ونزوئلا و لیبی) ؛ قیمت بنزین در بقیه کشورهای جهان از لیتری ۰.۳ دلار (یعنی حداقل ۲۵ هزار تومان) بیشتر است. آیا این کشورها دارای تولید ناخالص ملی (GDP) بیشتر از ایرانند؟
ایران در ردیف ۳۶ مین کشور جهان از نظر جی دی پی است. به عبارتی اگر بخواهیم قیمت بنزین با تولید ناخالص ملی همسان باشد، قیمت بنزین باید حدود ۱ و نیم دلار در لیتر باشد، مانند قیمت بسیاری از اقلام ضروری و غذایی که قیمت آنها در کشور ما در مواردی حتی از کشورهای اروپایی هم بیشتر است و ما اصلا به آنها معترض نیستیم.
اما چرا حمل و نقل عمومی فشل و بنزین ارزان است؟ چرا حکمرانی حاضر است سالیانه بیش از ۶۰ میلیارد دلار بنزین و گازوییل به مردم بدهد و هوا را آلوده کرده و مردم در ترافیک بمانند و دسته جمعی بمیرند؟
۱) همین الان اسنپ و تپسی، ۸ میلیون راننده دارد. با اینها چه کنند؟ در این روزهای آلوده ، شهر تهران پر از تبلیغات اسنپ و تپسی است.
۲) ۱۰۰ هزار نفر در شرکت های خودروسازی مشغولند.
۳) مشخص نیست چند میلیون نفر در تعمیرات خودرو و فروش و واردات و تولید لوازم یدکی مشغولند.
۴) سالی ۲۰ هزار کشته و ۲۰۰ هزار زخمی حوادث رانندگی یک بازار پر سود برای صنعت پزشکی و درمان است.
۵) در کشور ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار وانت مشغول به کارند.
۶) فقط ۱.۵ میلیارد ساعت وقت مردم تهران در ترافیک تلف می شود که اگر اینها در ترافیک نباشند معلوم نیست چگونه می توان مشغولیت کم خطر برای آنها ایجاد کرد ؟
۷) در کشور نزدیک به ۱۳ میلیون موتور سیکلت فعال هستند که یک تجارت بسیار پر سود برای وارد کنندگان آن و تعمیرات و لوازم یدکی آنهاست.
۸) فقط در تهران چهار و نیم میلیون موتور سیکلت است که حداقل یک چهارم آنها از موتور به عنوان وسیله کسب درآمد استفاده می کنند.
۹) بلبشوی حمل و نقل و تک و کم سرنشینی باعث حفظ امنیت می شود. چرا؟ چون مردم خود در سلول های متحرک آهنی حبس شده اند و خودشان را در ترافیک شکنجه می دهند.
۱۲) آلودگی هوا و تعطیلی های آن سبد جدیدی به زنجیره منافع و مشاغل اضافه می کند و از همه مهم تر میلیون ها دانش آموز، دانشجو و کارمند را شاد می کند.
متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/25134-/فیلترینگ-،-آلودگی-هوا-و-مساله-اشتغال
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago