𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 6 days ago
📌دورهٔ خصوصی ۳ ماهه با ناهید عبدی
در این دوره مشاورهٔ تکنفره و هفتگی باهم خواهیم داشت.
۲۴ جلسهی ۳۰ دقیقهای
🔖موضوع جلسات:
بنا به درخواست شما میتواند یکی از حوزههای زیر باشد:
توسعه فردی
توسعه کسبوکار
نویسندگی و کتابنویسی
✔️نحوهٔ برگزاری:
هر هفته ۳۰ دقیقه در روز و ساعت توافقی با شما، به شکل آنلاین جلسهٔ خصوصی خواهیم داشت.
🟢شهریه:
~~۳۶ میلیون تومان~~
به صورت موقت: ۲۰ میلیون تومان
رزرو وقت مصاحبه:
⬇️
@saharmghasemi
📌شر، رنج، تراژدی
لحظات بیشماری از زندگی با شر، رنج و تراژدی همراه است.
ریشهٔ این سه کجاست؟
من چنین عواملی را دخیل میبینم:
🔹ناتوانی در خودابرازی: خودخوری و خودسانسوری منجر به دروغ میشود و از دل دروغ، رنجی جانکاهتر میروید.
🔹اعتمادبهنفس کاذب: مشکل آنجاییست که نمیدانیم که نمیدانیم. وقتی حق به جانیم، دیگر مجالی برای یادگیری و مهار شر نیست.
🔹برتری انسان بر حیوان: در مواجههٔ انسان با حیوان، قدرت در دست انسان است و تازیدن و زورگویی امکانپذیر. بدرفتاری با حیوانات فرد را حقیر و دنیا را به صحنهای تراژیک تبدیل میکند.
🔹کهنگی زودهنگام: عادت به داشتهها و تمنای نداشتهها، عامل مهم رنج و شر است. به قول مزلو سرعت سرسامآوری که در آن همه چیز بوی کهنگی میگیرد، عامل مهم مواجهه با رنج و شر در زندگیست.
🔹تماشای زیاد بقیه: قیاس بیشازحد خود با دیگران و حسابگری در سنجش برتریها و عقبافتادگیها، زمینهساز رفتارهای تهاجمی با خود و دیگران است.
🔹کاهلی: ملال در کار کردن هم تجربه میشود اما در کار سهل و سست و در کار نکردن، دیرپاست. همین حس و حال آدمی را بر آن میدارد تا انرژی خفتهٔ درونش را در جایی که نباید، خرج کند و رنج بکشد.
🔹اذهان جاذب فریب: بدترین نوع کاهلی را، کاهلی در اندیشیدن میدانم.
پذیرای سخنپراکنیها بودن و به افکار بیپایه دامن زدن، تراژدی میسازد.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#روزنوشته
📌نق و نقد
بعد از کلاسهای تفکر نقادانهام عمیقا دوست دارم چنین حس و حال متفاوتی را دوستانم تجربه کنند:
حس گم شدن: چراکه گمان میکنم مقصد واقعی عموما از راهی غیر از خط مستقیم نمایان میشود.
پیچیده شدن ذهن: چراکه گمان میکنم ذهن ساده فریب میخورد و فریب میدهد.
خلوتگزینی و تنها ماندن: چراکه گمان میکنم خواصِ فکری، در انزوایی خودخواسته زاده میشوند.
نرسیدن به پاسخ: چراکه گمان میکنم سطحینگری و عوامگرایی نتیجۀ اذهان بیپرسش است.
بیقراری: چراکه گمان میکنم انسان پرسشساز و پر سوال خود را در معرض حماسۀ درونی مداوم قرار میدهد و رضایت واقعی را در این میجوید.
زحمت کشیدن: چراکه گمان میکنم مایۀ فکری از سختگیری با خود میآید و عرقریزان روح. هر آنچه زنده است در جنبش است و دگرگونی مداوم.
بازاندیشی: چراکه گمان میکنم کنارهگیری از بازاندیشی باعث میشود نتوانیم خود را از زیر بار پاسخهای از پیش آماده و بعضا اشتباه بیرون بکشیم.
شک: چراکه گمان میکنم فردِ روشنبین، یقینِ کهنهای که همچون توپی دست به دست شده و به او رسیده را برنمیتابد.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#روزنوشته
ذهن تقابلپذیر
«مادرم به پرستارهایی که در بیمارستان از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت میکرد. دلش میخواست پدرم سلامتیاش را فقط مدیون او بداند. میخواست پدرم به وفاداریِ خستگیناپذیر او اهمیت بدهد.
دیکتاتوری، رویِ دیگر فداکاری است.»
مارگارت اتوود
این روزها بیشتر از همیشه درگیر این تفکر دوگانهام.
درهمتنیدگی و گرهخوردگی واژهها و احساسات و افکار را میبینم و بارِ آن خلوص کودکانه و معصومانۀ تکبعدی را از روی شانۀ خیالاتم برمیدارم.
مثلا با چنین تصوراتی:
▫️کمک کردن به دیگران و دیگرخواهی میتواند آمیخته با لذت عمیق اثبات و ابراز خود و به دنبالش، خودخواهی باشد.
▫️به دست آوردن آزادی بیان و افکار میتواند نه تنها در تضاد با امنیت که تقویتکنندۀ آن باشد.
▫️تنهایی و دروننگری میتواند مسبب اصلی همدلی و یافتن مجالی برای درک دیگران باشد و تنهایی، معادل همزیستی مسالمتآمیز با مردم گردد.
▫️تسلیم شدن یا سکوت در مواقعی میتواند ناشی از خرد و قدرت باشد چراکه نشان از انتخابی آگاهانه از سر سنجش درست موقعیت و در نظر گرفتن منفعت بلندمدت دارد.
▫️درکل میخواهم بگویم وقتی واژهها را منعطف میبینیم،
وقتی رویِ دیگر هر فکر و احساس را هم تماشا میکنیم،
وقتی میفهمیم در یک لحظه میتواند «هم این» و «هم آن» وجود داشته باشد،
به ورزیده کردن ذهن و واقعبینی مشغولیم.
▫️به شکل پیشفرض دنیای خاکستری را نمیپسنیدم و ترجیح میدهیم امنیت، ثبات و شفافیت در همه چیز ببینیم؛
ولی دنیا با کسانی که به موقت بودن اغلب چیزها، به خاکستری بودن مفاهیم و به ابهام احترام میگذارند، بهتر کنار میآید.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#روزنوشته
توجیهی به بلندی یک عصا
مارک تواین برای خودش قانون گذاشته بود روزی یک نخ سیگار بیشتر نکشد ولی برای دور زدن این قانون، هر روز سیگارهای بزرگتری میخرید.
اندازۀ سیگارها کمکم آنقدر بزرگ شد که به قول خودش میشد به جای عصا به آنها تکیه داد.
همۀ ما از این جنس توجیهات و راههای فرار برای مقابله با تعهداتمان داریم.
▫️جامعهشناسان نام این پدیدۀ ذهنی را گذاشتهاند Malleable Mental Accounting یا حسابرسی ذهنی انعطافپذیر.
یعنی خوب بلدیم هربار ذهنمان را دستکاری کنیم و معنایی متفاوت به رفتارهای بیفایده بدهیم.
▫️مثل وقتی قراری برای ورزش کردن با خودمان میگذاریم و «از شنبه» به فکر کوهی از کارهای تلنبار شده میافتیم که سالهاست انجامشان ندادهایم و با این توجیه، ورزش را به شنبۀ بعد موکول میکنیم.
یا وقتی تصمیم به برندسازی و انتشار محتوا داریم اما موعد کار که فرامیرسد، یاد چندین کتابی میافتیم که تا نخوانیم آن محتوای درخور و مناسب قابل تولید نخواهد بود.
یا وقتی از حساب پساندازمان خرج میکنیم با این توجیه که مگر چند سال دیگر جوانیم یا مگر چند روز دیگر چنین آبوهوای مطلوبی قابل تجربه است.
▫️ما تبحر خاصی برای توجیه کردن و شانه خالی کردن از زیر بار تعهداتمان داریم. کسی هم از بیرون منتظر نیست مچ ما را بگیرد و همین باعث متخصص شدن هر چه بیشترمان در گذر زمان میشود.
▫️من راه چاره را در همانی میبینم که بارها در کلاسهای درسم به آن اشاره کردهام یعنی ترکیب جادوییِ این سه کلمه:
توقف
نگاه
حرکت.
قبل از دلسوزی برای خود و بهانهتراشی و توجیه کردن، لحظهای صبر کنیم. از جلد خودمان بیرون بیاییم و مثل یک ناظر بیرونی (و سختگیر) به تماشای خود بنشینیم. از خودمان سوال کنیم: دارم چه میکنم؟ چرا؟
بعد به رفتارمان عمیق و دقیق نگاه کنیم. به توجیهات استادانه و دلسوزیهای بیجا برای خودمان.
بعد از این مچگیری، سختیِ کار را به جان بخریم و پای دردِ تعهد و مسئولیت بمانیم.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#روزنوشته
۱۰ ابزار فکر کردن
1️⃣هر آنچه مسئولیتی در قبالش دارید.
2️⃣کتابی که میتوانید بنویسید تا دیگری با خواندنش، بهایی که شما برای فهمیدن پرداختهاید را مجبور نباشد بدهد.
3️⃣چیزی که جدیدا لبخند بر لبتان آورده.
4️⃣دغدغهای که به شکل نشخوارذهنی درآمده.
5️⃣باورهایی که برای عموم آدمها عادی و پذیرفته شده.
6️⃣آنچه وقتی انجامش میدهید گذر زمان را فراموش میکنید.
7️⃣آنچه باعث میشود بود و نبودتان در این جهان تفاوتی ایجاد کند.
8️⃣تابلوهای نقاشی انتزاعی.
9️⃣کسانی که بلدند هنرمندانه زندگی کنند.
🔟مرگ.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
نادانیِ فعال
«رنه دکارت فیلسوف اعتقاد داشت که حیوانات عملا احساسی ندارند و صرفا ماشینهای خودکارند. براساس این نادانی فعال، آزمایشهای دردآوری روی حیوانات انجام میداد و تفسیرش این بود که ضجههای دردناک این حیوانات سروصدای بیخودی است.
نادانی فعال همیشه خطرناک است.»
ریچارد پل
▫️نادانی فعال یعنی جذب اطلاعات نادرست و استفادۀ فعالانه از آن.
یعنی همان کاری که این روزها بیشتر از همیشه خصوصا در شبکههای اجتماعی شاهدش هستیم.
یعنی با قطعیت بیان و ترویج آنچه درست بودنش یا اثبات نشده یا تنها در موقعیتهای خاصی درست است.
▫️ذهن هیچکدام ما هم از دربرداشتن چنین اطلاعات نادرستی مبرا نیست.
اغلب هم راه برونرفت از این مهلکه را میدانیم اما سخت به آن تن میدهیم. راه این است:
آموزش دیدن به منظور استفاده از دانش فعال.
یعنی آموختن و استفادۀ فعالانه از آنچه درست است.
▫️من حس میکنم اگر تکتک ما احساس مسئولیت بیشتری برای ترویج اطلاعات درست داشته باشیم، اطلاعات غلط و بیپایه مجالی برای چنین گستردگیای نخواهند داشت.
▫️برای رسیدن به اطلاعات درست:
بیشتر سرچ کنیم.
بیشتر سوال بپرسیم.
بیشتر با افراد و نویسندههای خوشفکر مراودۀ ذهنی داشته باشیم.
بیشتر شک کنیم.
بیشتر بخوانیم.
بیشتر فکر کنیم.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
من بچهٔ مطیع بار نمیآورم.
در کلاسهایم حکمرانی نمیکنم و حواسم هست ادای صاحبان قدرت این مملکت را که بزرگترین حربهشان جدیت و تنبیه و تهدید و نگاه بالا به پایین توخالی است را درنیاورم.
بارها در کلاسهایم صدایم بلند شده.
بارها آنچه را درست میپندارم با تحکم بیان کردهام و زیر بار خلافش نرفتهام.
بارها اعتراف کردهام آدم نقدپذیری نیستم چون نقد را میشناسم و هر مخالفتی را آگاهانه نمیدانم.
و با همهٔ اینها، تلاشم در ساعات تدریس بر این بوده که دانشجوی مطیع و فرمانبردار و استاندارد و تسلیم بار نیاورم.
مستقیم و غیرمستقیم بچههایم را به از خط بیرون رفتن، طغیان کردن، داشتن صدا و زیر سوال بردن خطقرمزها دعوت کردهام.
▫️چون فکر میکنم بس است.
مدرسه این وظیفۀ احمقانۀ تسلیم بارآوردن را در نهایتِ تلاش ثمربخشش به طرزی مضحک انجام میدهد. کلاسِ من حداقل ادامۀ این سیستمِ تسلیمپرور نباشد.
▫️شاید از همینجاست که واژۀ «نقد» با این ظاهر زمختش این چنین برایم جذاب است.
شاید دلیلش این است که آدم بلهقربانگویی نیستم و بهتبع آن هیچوقت کارمند خوبی نبودم چون متاسفانه سالهای مدرسه دانشآموز خیلی خوبی بودم.
▫️نقد و تسلیم باهم نمیخواند.
برای نقد کردن باید نه بگویی.
برای نه گفتن باید خودت را آسیبپذیر کنی.
برای آسیبپذیر بودن باید خطر طرد شدن و مسخره شدن در جمع را به جان بخری.
برای مسخره بودن باید مثل اکثریت سکوت نکنی.
برای در اقلیت بودن باید فکر و مخالفت کنی.
▫️تسلیم مسیر همواری ست.
و از دید من پر از لجن.
نقد و مخالفت ناهموار است.
و از دید من عطرآگین.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#روزنوشته
📌«سر رویای به تعویق افتاده چی میاد؟
مث یه مویز زیر آفتاب میخشکه؟
یا عین زخم عفونت میکنه؟
مث گوشت گندیده بو میگیره؟
یا روش پوسته و شکرک میبنده
عین شیرینی مربایی؟
شاید فقط آویزون بشه
عین یه بار سنگین
یا اینکه میترکه؟»
هیوز
🟢رویای به تعویق افتاده.
چه بر سرش آمد؟
جهان فکریات آبستن بود. آبستنِ یک رویا.
همان دم که خنکای نسیمی از پوستت گذشت یا بعد از مدتها بوی دریا را به جان کشیدی یا همان روزی که با شعفی کودکانه و ناخوانده، ناگهان دلت هُرّی برای تصویری خیالی از خودت ریخت.
▫️زمان گذشت.
رویا به تعویق افتاد.
هرازگاهی که خودنمایی کرد، خامدستانه کاری برایش کردی و باز رها شد و با شرمی معصومانه به انجام کار دیگری مشغول شدی.
رویا به تعویق افتاد.
جهان فکریات آبستن رویایی تازه شد اما با تصور آن رویای نرسیده، رویای تازه در نطفه خفه شد.
رویای نرسیده سرد شد. از دهن افتاد. رغبتی برای مزهمزه کردنش در واقعیتِ سردِ بیرون نماند.
▫️مو به سفیدی گذاشت.
ساعت و سال و سن گذشت.
قدرت پذیرش در تو بالا رفت. در کنارش قدرت مجاب کردن خودت برای فراموشی رویاها.
پذیرفتی شکست را. کمخواهی را. ناتوانی در به عهده گرفتن مسئولیتِ بزرگ کردنِ رویا را.
از دیدن شکوهمندیای که به واسطۀ تحقق رویا در تو ممکن میشد، استعفا دادی.
▫️گمان بردی دیگر ذهنت آنقدر جوان و جسور و جاهطلب نیست که آمادگیِ دنبال کردن فرازونشیبِ هستی یافتنِ رویایی را داشته باشد.
دست شستی از چهرهای که تجلی رویایی در آن نمایان بود و به دیدن همین چهرۀ سالیان، بسنده کردی.
▫️غافل از آنکه سختترین مرحله را پشت سر گذاشتهای که همان تولد رویا و نگهداری نطفهاش در ذهنت طی این سالیان است.
واقعیت نهیب میزند.
سختیِ کار خودنمایی میکند.
فرسودگی جسم و ذهن، خودش را به رخ میکشد اما رویا، با سرسختی همانجا، گوشۀ ذهنت، ایستاده.
میشود هنوز با آن کاری کرد.
چرا؟
چون رویا به تعویق افتاده ولی نمرده.
هنوز سوسو میزند.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#روزنوشته
*?جشن بیمعنایی*
گاهی رسیدن به بخشی از بلوغ ذهنی، به واسطهٔ شنیدن جملهای، درک آن جمله و زندگی کردنش اتفاق میافتد.
برای من بخشی از این بلوغ در نتیجهٔ درک این جمله اتفاق افتاد:
چیزی به خودی خود معما ندارد مگر معنایی که شما به آن میبخشید.
?میدانم عدهٔ زیادی سازهٔ زندگیشان را بر مفهومی عکس این جمله بنا کردهاند؛ آنهایی که رسالتی یا معنایی از پیش تعریف شده، رسالتی غیرقابلتغییر را متصورند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به آن متمرکز میکنند.
مثلا اندیشمند بزرگی مثل کانت هم اینطور فکر میکرد و فلسفهٔ ذهنیاش این بود که معنایی پسِ هر موضوعی وجود دارد که قابل دیدن نیست اما قابلکشف است.
اما شوپنهاور مثل من فکر میکرد.?
جهان همچون اراده و تصویر را نوشت و بیان کرد که معمایی نهفته در همه چیز وجود ندارد. برای هست کردن تصویر یا معنا، باید از اراده خرج کرد.
با ارادهٔ خود باید به آن دست یافت.
?کتاب داستانیِ جشن بیمعنایی از نویسندهٔ محبوبم میلان کوندرا را بازخوانی میکردم.
و باز همچون اول بار که به معنای بیمعنایی رسیدم، قلبم سرشار از شور زندگی شد.
اینکه بیمعنایی میتواند جوهر زندگی باشد.
اینکه بیمعنایی را میتوان در غمانگیزترین بدبختیها هم جست.
اینکه نه فقط باید بیمعنایی را شناخت که باید آن را دوست هم داشت.
?اما دربارهٔ اینکه «بیمعنایی میتواند کلید فرزانگی باشد» دوست دارم ساعتها و روزها بیندیشم و عمیقا زندگیاش کنم.
چیستی و چگونگیاش را.
و حظ بردن از کلنجارهای ذهنیاش را.
در تمام لحظاتی که مشغول آنم، این مفاهیم برایم خوشایند است:
✔️قدرت اختیار برای انتخاب معنای هر خوشی یا ناخوشی.
✔️قدرت انتخاب برای هست کردن معنای نهفته در هر چیز.
✔️و قدرت اندیشه برای درست و شاد زندگی کردن.
از شما هم دعوت میکنم به این اندیشهورزی بپیوندید.
وعدهٔ ما در دورهٔ نوشتاردرمانی.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#نوشتاردرمانی
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 6 days ago