𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
در باب آنچه این روزها در اسکودا میگذرد
فریاد واویلا را کسانی سر میدهند که قبلا سر در توبره کانون نموده اند، توبره تمام شده و سرها بیرون آمده،
حنای ایشان رنگی ندارد،
حرفها مفصل است و در زمان مناسب از ایشان سوال میگردد، قضاوت با آیندگان
آن نخل ناخلف که تبر شد زِ ما نبود
ما را زمانه گر شکند ساز میشویم
ماله کشی پس از آن، اشتراک لینک حمایت از وکلای کانون مرکز نیز نتیجه ای نداشت و انصراف از شکایت و یا اعلام اخذ توضیح در قرار منع تعقیب نیز فاقد وجاهتی مناسب بود.
بر خلاف آنچه تصور میگردید، استنادکنندگان به آیین نامه ناقض استقلال ، مزد خویش از ابطال انتخابات را گرفته و هر یک در نقشِ خویش فرو رفته و از جایزه دریافتی راضی بودند.
(البته که نام وکلای عضو هیات نظارت و همچنین اسامی آنهایی که به آیین نامه استناد نمودند بیشتر و بهتر در یاد و تاریخ وکلا ثبت خواهد گردید و آیندگان در این مورد قضاوت خواهند نمود.)
آنچه بر ما گذشت....
سال ۱۴۰۲
سال سقوط ارزش ها و باورها
در میانه همه روزمرگی ها، دقایق، روزها و شب هایی بر وکلای یزد گذشت که کامِ بسیاری را تلخ نمود و این تلخی با معجونی بنام «فراموشی» و «گذر زمان» از یادها رفت، خیلی از آنها خودخواسته و برخی ناخواسته
_در سال ۱۴۰۲ بسیاری از وکلایی که از ابتدای تاسیس جامعه وکلا و پس از آن، کانون وکلا، در اداره ارکان و کمیسیونها نقش داشتند، بدلیل تسویه حساب دوران انتخابات و یا اعطای پاداش خوش خدمتی به دیگران، از کانون حذف و از حضور در خانه وکلا منع شدند.
(برای وکلایی که نمیدانند، باید اطلاع دهم که روزگاری در این شهر و قبل از تاسیس کانون وکلا، جامعه ای تشکیل گردید،
در آن زمان کانون وکلای دادگستری یزد اعلام استقلال و موجودیت ننموده بود و وکلا تمامی امور مرتبط را وکالت را با نام کانون وکلای دادگستری مرکز انجام که ذکر نحوه انتزاع از کانون مرکز و هیاهوی آن زمان، موافقان و مخالفان ، باشید برای وقتی دیگر.
آن روزها انجام بسیاری از امور وکلا از جمله فرآیند تمدید پروانه و اخذ مفاصا حساب از صندوق حمایت وکلا در جامعه وکلا و با زحمات وکیل «امیرحسین کاظمی» مقدور بود.
و همین تشکیل جامعه وکلا، مقدمه ای بود برای تشکیل کانون وکلای یزد)
_در سال ۱۴۰۲ اداره بسیاری از ارکان و کمیسیونها به عهده وکلایی بود که ایشان با تکیه بر حمایت هیات مدیره و بنام «شفافیت» اسائه ادب و توهین به وکلای با سابقه و دو رییس سابق کانون را فتح باب نمودند در حالیکه به گواهی تاریخ انتقالی، بعضی از ایشان کمتر از ۲ سال در حوزه قضایی یزد فعالیت داشته و تا قبل از آن در کانون یزد بعنوان رهگذر هم گذر ننموده بود.
_ هیات مدیره دوره چهارم، اگرچه در ابتدا طوفانی و پر هیجان آغاز نمود ولی همچنان که قابل پیش بینی بود، گرد و غبارش فرو نشست و کم کم کارمندان و اعضای کمیسیون ها با کانون خداحافظی کردند، کانون ماند و عده ای محدود
_بر خلاف شعارهای تبلیغاتی ، گزارش هیچکدام از جلسات هیات مدیره منتشر نگردید، هزینه های دریافتی از وکلا جهت انتقال و نیز دلیل انتقال شفاف سازی نگردید و با مبالغی ناچیز دوستان و نزدیکان به هیات مدیره مجوز انتقال محل وکالت را دریافت نمودند و سایر وکلا ماندند و پرداخت مبالغی بسیار.
_ اقدامی جهت جلوگیری از طرحهای ناقض استقلال وکلا، طرح تحقیق و تفحص از کانون های وکلا و ... نگردید.
_ از شعارهای تبلیغاتی در خصوص اتومبیلهای لوکس و دفاتر تجهیز شده هم خبری نبود، اصلاح چارت سازمانی نگردید، فرایند تمدید پروانه نیز به روش سنتی و دستی عقبگرد نمود.
_ ساختمانی که هیات مدیره سوم خریداری نموده بود و منتقدان را عقیده بر آن بود که میبایست با نظر اکثریت خریداری میگردید، بدون جلب نظر اکثریت وکلا به صندوق حمایت واگذار و کانون مجددا به مکانی استیجاری نقل مکان نمود.
_ در آخرین مراسم تحلیف، اعضای هیات مدیره سوم حاضر گردیدند ولی، اختلافات عیان تر شد و در پسِ عکسهای دسته جمعی آن حرفهایی بود که حضار میدانند و ذکرش در اینجا اثری ندارد.
_ دستهای خالی هیات مدیره چهارم در عکسهایش مشخص بود و همیشه عده ای خاص و کمتر از ده نفر در اطرافش و برای پر کردن عکسها از حضار و مستخدم کانون و ... استفاده گردید.
_ در یکی از روزهای سرد زمستان، مجمعی از وکلا گرد هم آمدند و دیداری دوستانه داشتند و به گواهی حاضران، گرمی رفاقتها و دوستی ها بر سرمای زمستان فائق آمده بود و این مجمع، نشان از محبوبیت اعضای هیات مدیره سوم در میان وکلا بود.
_ تقدیر و تشکرها هم از همان «خودشان ها» میگردید، گویا مدیران فقط در آن لحظه زیست نموده و از عقبه فعالیتها و زحمات وکلا اطلاعی نداشته و یا پاداش خوش خدمتی و کوبیدن سایرین را مرتبا پرداخت مینمودند.
_ همه مدیران کانون به حمایت از یکی از کاندیداهای انتخابات مجلس پرداختند و آن عزیز رسانه ای هم در هیاهوی جمع آوری رای بود، فارغ از آنکه آشنایی با اِکسِل و وُرد نمیتواند معیاری برای انتخاب توسط اکثریت جامعه باشد و ایشان قماری از پیش باخته را دوباره تجربه نمودند. (در حالیکه کانون میتوانست برای همه کاندیداهای وکیل، برنامه انتخاباتی مشخصی داشته باشد با تبلیغ یکی و عدم حمایت از سایرین، عیان ها را واضح تر نمینمود.)
_ آموزش به کارآموزان به درجه ای رسید که به گواهی کارآموزان ، اساتیدی چون مرحوم دکتر کاتوزیان نقد گردیده که زیاده گویی نموده اند و نیازی به آن نبوده و یا در جایی به جای آموزش اخلاق حرفه ای، نحوه تنظیم قرارداد حق الوکاله با دریافت طلا و یا سکه طلا آموزش داده شد.
_ به بهانه عدم استناد به آیین نامه ها ناقض استقلال وکلا و کانونهای وکلا، اعضای هیات نظارت مورد رسیدگی انتظامی قرار گرفتند، عدم استنادی که میبایست موجبی برای خوشنامی، ماندگاری در تاریخ و مدال افتخاری بر گردن وکلای آزاده باشد، اکنون به وسیله ای برای طرح در دادگاه انتظامی تبدیل گردید.
ثالثا ، عمیقا از اینکه کانون را جمع محدودی احاطه کرده وعکسهایی با افراد مشابه و تکراری گرفته می شود و به دیگران میدان داده نمی شود ناخرسندیم . ضمن احترام به تمام عزیزان جوانی که در ارکان وکمیسیونهای کانون فعالیت می کنند اعتقاد داریم همه بضاعت کانون یزد این نیست .
ثالثا ، انتصابات باید براساس معیار استحقاق و شایستگی باشد نه وامداری.
رابعا ، فرصت خدمت صادقانه و بی هیاهواندک است حالا که ابر وباد و...فرصت خدمت فراهم ساخته فقط به آن بیندیشیم شاید دیگر اینها نتوانند یا نباشند که فرصت دیگری فراهم شود.
خامسا ،خصومتها آفت همگرایی و هم افزایی است . کوفتن بر طبل آنها و خاطر همکاران را بهر بهانه ای مکدر کردن و آرامش آنها را برهم زدن موجب منفور شدن انسان می شود (چراکه همکاران ما اهل درایت و تشخیص هستند .) بگذریم که شکل فحاشی و توهین ناموسی هم بخود بگیرد .
سابعا، این گروه و گروههای دیگر محل یا بنام وفاق و گفتمان است پس گفتمانی بکنیم که باعث وفاق شود . همه قال و قیلی که برخی در این گروهها می کنند پاسخ دارد ولی داعیه ما این نیست و لازم هم نیست که موضوعات مختومه را نبش کنیم.
ثامنا، مقایسه کنیم حجم هجمه هایی که علیه هیات مدیره سوم صورت گرفته با حجم انتقاداتی که نسبت به دوره های دیگری از جمله همین دوره شده ، چرا شما که اهل بصیرتید و چرا برخی از یقه درانهای کانون در مورد برخی مسائل مانند نرفتن مدیران چهارم برای تحصن در مقابل مجلس و یا نرفتن آنها به جلسه عصر هیات عمومی قبلی برای برگزاری انتخابات اتحادیه علیرغم اهمیت موضوع واینکه بدلیل عدم حد نصاب برگزار نشد، سکوت کردید یا اینقدر پیگیر نشدید ؟
از این زمان و بعد از صدور رای دادگاه انتظامی بر ابطال انتخابات که بیشتر استدلال آن مبتنی بر عدم رعایت آیین نامه بود و حتی قبل از آن ، لوایحی از سوی معترض اصلی به مراجع مختلف ارسال و از این به بعد خواستار تعقیب انتظامی اعضای ه. م. سوم و هیات نظارت شدند و البته می دانیم که چه کسی اقرار به مرجعیت معترض و کمک به تهیه لوایح می نمود .
پس از ابطال انتخابات در دور اول و از آنجا که با تعیین هیات مدیره جدید و تجدید فرایند انتخابات نیازی به تایید مجدد صلاحیت داوطلبان نبود ، از این زمان ما پیگیر دفاع از شکایت مطروحه در دادگاه بودیم لذا اینکه می گویند ما برای تایید صلاحیت خود نزد حفاظت رفتیم و اظهار پایبندی به آیین نامه نمودیم بلاوجه است .
عزیزان استحضار دارند که به لحاظ اصرار کانونها بر عدم اجرای آیین نامه و به نوعی مقاومت در مقابل قوه ، انها نیز اصرار بر اجرای بدون قید و شرط آیین نامه داشته و هر گونه مذاکره برای اصلاح آن را منتفی کرده بودند و همین امر مشکلات زیادی را ایجاد می کرد چراکه عملا هیچ انتخاباتی قابل برگزاری نبود ( اگر چه برخی کانونها مطابق آیین نامه جدید عمل نمودند) و مراجع انتظامی کانونها نمی توانستند به وظیفه خود عمل کنند و حتی شنیده می شد با توجه به اینکه همه امور از طریق سامانه ثنا انجام می شد و کلید آن در اختیار قوه بود ، ممکن بود در این زمینه هم چالشی ایجاد شود. لذا هیات عمومی کانونها با تصویب اکثریت قریب به اتفاق آرا تصمیم به اجرای بدون شرط آیین نامه نمود ؛ البته اعضای هیات مدیره کانون یزد مخالف این تصمیم بود ولی بهر حال در مقام دفع افسد به فاسد ضروری می نمود .آنچه حسب نامه هیات مدیره سوم به دادگستری یزد نوشته شده صرفا اعلام این مصوبه بود و هیچ ربطی به مسائل دیگر نداشت فکر هم میکنم این نامه در پاسخ به نامه ای از دادگستری نوشته شد چرا که دادگستری در برخی موارد علت عدم انجام برخی امور مثلا عدم برگزاري آزمون ۱۴۰۰ را از کانون سوال می کرد .
حال اینکه حفاظت دادگستری در جهت کمک به حل پرونده ما و متعاقب پادرمیانی حتی اتحادیه چه استفاده ای از این نامه کرده و چگونه به دادگاه انتظامی انعکاس یافته ارتباطی به ما ندارد چراکه دفاعیات ما در لایحه ای که به دادگاه نوشتیم مشخص است .در نهایت هم دادگاه انتظامی با پذیرش دفاعیات والبته با چاشنی نامه حفاظت رای برائت صادر کرد .
با انتشار این دادنامه و مقایسه آن با دادنامه اخير الصدور مبنی برمحکومیت مدیران کانون مرکز دوباره برخی برآشفته و عجولانه و بدون تفکر دست به قلم شدند و ادعا کردند که من خود را با دکتر مالکی مقایسه کردم در حالیکه این کجا و آن کجا .
در این مورد باید گفت
اولا، اینجانب هرگز با ایشان قابل قیاس نیستم و ادعایی هم نکردم بلکه همیشه گفتم در زمان اتخاذ تصمیم راجع به استعفا از ایشان استمزاج نموده و حتی به ایشان هم برای رفع تنش چنین پیشنهادی دادم ولی ایشان گفتند شما انجام دهید ولی ما در کانون مرکز به دلیل حساسیت، نمیتوانیم چنین کنیم
ثانیا ، در مدت آشنایی ما با دکتر مالکی واقعا هیچ مدیری به شجاعت و جسارت و ایستادگی ایشان ندیدم والان هم نداریم. هر چند دیدگاه برخی از مدیران مبنی بر مدارا و تعامل بیشتر بجای این حجم از مقاومت در مقابل حاکمیت هم قابل تامل است (بنظرم مدیران فعلی کانون یزد هم همین دیدگاه را دارند ) بخصوص اینکه حاکمیت نهاد موازی وکالت را مدیریت می کرد و خود را نیازمند کانون نمی دانست و بهایی که الان به مرکز وکلاداده می شود این را ثابت می کند .
ثالثا ، هرگز نگاهی که حاکمیت به کانون مرکز دارد را با هیچ کانونی مقایسه نکنیم ولذا رای صادره در مورد کانون مرکز و یزد قابل مقایسه نیست . اگر عزیزان بخاطر داشته باشند در جریان مذاکره اتحادیه با قوه حتی ریاست قوه در پذیرش اتحادیه به نمایندگی از کانونها اکراه داشت و خود کانونها بویژه کانون مرکز را برای مذاکره می پذیرفت
ثالثا، شما توجه فرمایید در هر دو رای یک قاضی بنام آقای صادقی مشترک است ولی مفاد رای متفاوت است و البته دیدگاه ورویه قضات نیز حتی در موضوعات واحد ومشابه یکسان نیست بطوریکه حتی رییس شعبه سوم با تصمیم شعبه اول در تعلیق عضویت برخی از منتخبین مرکز مخالف بود .
درخاتمه ضمن پوزش از اطاله کلام لازم می دانم چند نکته را بیان کنم :
اولا ، ما به عنوان نمایندگان شما در هیات مدیره سوم با همه شرایط سختی که حاکم بود هر آنچه در توان داشتیم ارائه کردیم و هیچ ادعایی هم نداریم که کامل و بی نقص بودیم .
ثانیا ، هیات مدیره وارکان کانون باید محل ایجاد وفاق و ترویج دوستی و مشارکت بین همه همکاران باشد . طیف گرایی و گروه سازی برای زمان انتخابات است و اشکالی هم ندارد اما منتخبین نمایندگان همه گروهها باید باشند و باید غرضهای انتخاباتی را فراموش کنند .
با اجازه از نگارنده متن «جناب آقای دکتر علی زارع مهرجردی» و جهت ثبت در تاریخ کانون وکلای دادگستری یزد توضیحات ایشان در خصوص حواشی قبل و بعد از انتخابات عینا در اینجا آورده میشود:
عزیزان و همکاران ارجمند سلام
در دو روز گذشته مطالبی پیرو انتشار تصویر رای دادگاه انتظامی قضات مبنی بر برائت اعضای هیات مدیره سوم توسط اَبَرفورواردیست گروه ، بیان شد و برخی به اندازه فهم و درک همیشگی خود به اظهار نظر راجع به آن پرداخته و خود را از اهالی بصیرت دانسته و فریاد وااسلاما سر دادند ، لذا از آنجاکه برخی همکاران حاضر در گروه از افراد کمتر مطلع و یا کارآموزان عزیز بی اطلاع می باشند که از ما وقع ذهنیتی ندارند لازم دانستم مطالبی را در جهت تنویر ماجرا بیان کنم .پیشاپیش از اینکه ممکن است برخی مطالب تکراری و یا تلخ باشد عذرخواهی می کنم .
بنظرم شاید این حجم از هجمه و تخریب و حتی دورویی برای رسیدن به جایگاهی در کانونها آنهم در زمانی که فقط سه دوره هیات مدیره سپری شده و کانون نوپایی محسوب می شویم سابقه نداشته و یا حداقل ما بی اطلاعیم . و جالب اینجاست که هنوز هم انگار زمان انتخابات است و عده ای دست بردار نیستند و انگار سکوت ما در این مدت را که جز باهدف ایجاد آرامش در جامعه وکالت استان و هموار کردن بستر فعالیت موثر در جهت عمل به وعده های انتخاباتی منتخبین عزیز. نبوده را حمل بر ناتوانی در پاسخ می نمایند .
در هرحال یادآوری آنچه برما گذشت در جریان انتخابات و رسیدگی به پرونده تخلفاتی اعضای هیات مدیره سوم خالی از لطف نیست و شناخت بهتری از ماهیت افراد به دست می دهد ( با این تذکر که این آنچه بر ما گذشت ربطی به آن " آنچه بر ما گذشت " ندارد)
بسیاری از همکاران ارجمند می دانند که با شروع فرایند انتخابات چهارم حجم وسیعی از انتسابات ناروا برای رد صلاحیت بخصوص اینجانب مطرح و به مراجع ذیربط گزارش و متاسفانه همین گزارشات هم به دادگاه عالی انتظامی قضات منعکس گرديد. البته کسانی بودند که بر طبل شق واحد کوفتند و وقتی زمان انتخاب نزدیک بود تماس گرفتند که من تحقیق کردم و گروه شمار را برحق دیدم و می خواهم کاندیدای همراه این گروه باشم چرا که می بینم باید عضو گروهی بود تا موفق شد و مستقل را جواب نیست .شاید اگر این دوستان را می پذیرفتیم دیگر واحدی شق نمی شد . بگذریم که گروه شکوه هم وی را نپذیرفت .
یکی از انتسابات به اینجانب که حسب پیگیریهای شخصی مهمترین آنها بود همزمانی ریاست اینجانب بر کانون و ریاست هیات نظارت بود و آنهم به این دلیل بود که ما بهمراه سایر کانونها و براساس مصوبه هیات عمومی کانونها ،، آن را قابل اجرا نمی دانستیم و این موضوع مانعی بر سرراه تایید صلاحیت اینجانب بود لذا با مشورت با بزرگان داخل و خارج از کانون یزد با استعفا از سمت ریاست کانون در تیر ماه ۱۴۰۰ مانع برطرف شد .در خصوص چرایی این استعفا در محافل مختلف از جمله مناظرات انتخاباتی مفصلا توضیح دادم ولی برخی از اهالی بصیرت مدعی بودند که این استعفا عین اجرای آیین نامه است و مرا متهم کردند که آیین نامه را اجرا کردم .
با برگزاری انتخابات، منتخبین دوره چهارم انگونه که می دانید تعیین شدند که یک نفر از گروه مقابل (که البته ابتدا ما را متهم به گروه بندی می کردند ولی خودشان هم تمایل به گروه سازی پیدا کرده و با تشریفات تمام گروه " شکوه فردا " یعنی امروز را نام نهادند که بهتر است بخوانیم " شِکوَه امروز " !!!)
یعنی جناب دکتر جعفری رای اول را اورد و نفر دوم به بعد من و دکتررحمت و دکتر هاشمی و اقای سلیمیان بودیم . پس از اعلام نتایج و و ترک فوری جلسه از سوی منتخب اول که ظاهرا بدیل عدم انتخاب هم گروههای ایشان بود ، همین آقای معاون دادستان در نقش محلل پیشنهاد داد اگر منتخب اول رییس کانون شوند و علی البدل ها هم در جلسات حضور یابند انشالله مشکلی پیش نخواهد امد. اگر من وهمکاران که نزد آنها هم همین پیشنهاد مطرح شد سیّاس بودیم می پذیرفتیم ودر روز انتخاب هیات رییسه به تشخیص خود عمل می کردیم و غائله ختم میشد ولی نبودیم.
با نپذیرفتن این پیشنهاد که نمی دانیم خلق الساعه بوده و یا با هماهنگی و پس از چند روز چند اعتراض به فرایند انتخابات واصل شد البته برخی از معترضین از این پیشنهاد مطلع نبودند وبه تشخیص خود روند را معیوب می دانستند و جالب اینجاست که فحوای برخی اعتراضات استناد تام به مواد آیین نامه ای بود که قرار همه کانونها بر عدم اجرای آن بود و این دفعه ما متهم شدیم که آیین نامه را اجرا نکردیم .برخی معترضین محترم در قبل و برخی در بعد از وساطت اتحادیه انصراف دادند ولی معترض اصلی باقی ماند و همه تلاشها برای انصراف وی نتیجه نداد .و حتی در جلسه هم حاضر نشد که مبادا اورا منصرف کنند .البته در جلسه هم گفته شد که اگر فلانی رییس شود او را هم انصراف می دهیم .
موج سواری به هر قیمت
هفته گذشته انتخابات مجلس به مانند قماری از پیش باخته بود،
هم برای کاندیداها و هم برای آنها که تشویق به شرکت در انتخابات مینمودند،
در میان همه آن دردهای پس از اتفاقات نه چندان دور در این سرزمین و جان های پاکِ اهدا شده در راهِ آزادی، عده ای را هنوز سودای شهرت در سر بود و عده ای هم همکاران را تشویق به شرکت در انتخابات برای شخص خاصی میکردند، عده ای هم با حضور در ستاد یکی از وکلا، سعی در معرفی ایشان داشتند،
آن یکی هم که خود را رسانه ای میداند و مرتبا ادای تولید محتوا در می آورد با استفاده از ابزار رسانه سعی نمود که در یکی از کانال های پر مخاطب یزد تبلیغ نماید، غافل از آنکه باران دیگر مردم را خیس نمیکند،
آن یکی که قهر کرده و در نظرها غایب است، ناگهانی ظهور میکند و پس از انتخابات مجددا از نظرها غایب میگردد.
آن یکی هم که خود را بصیر میداند پس از انتخابات «شماره»، «ترتیب» و «ردیف» را بدون توجه به تعداد رای تبریک میگوید که اگر ردیف را حذف نماییم و به تعداد رای توجه کنیم، حقیقت آشکارتر است،
همه آنها سر را در زیرِ برفی پنهان نموده اند که آفتاب تموز بر آن تابیده و مدتهاست حقایق بر همه آشکار شده،
وطن به لطف حضور اینها اینگونه است،
کانون به برکت چنین تفکراتی به اینجا رسیده.
در باب جشنی به نام استقلال ولی به کام اغیارِ در خانه
بعضی وقتها ، بعضی ها برای نشان دادن خویش، برای چند عکس و گزارش تصویری و خودنمایی، کارهایی میکنند که آیندگان را تاب قضاوت نخواهد ماند،
آنها که روزی استقلال کانون های وکلا را نقض نموده و به آیین نامه ناقضِ استقلال استناد نموده و چنین روزهایی را بر همه وکلا و کانونها تحمیل نموده اند، اینک در سودای ترتیب دادن جشن استقلال هستند،
میخواهند خود را در میان مدعوین نشان دهند، گزارش دهند و ماست ها را در کیسه کنند و منتظر بمانند،
چیزیی نمانده که عکسها منتشر شود و دوباره خنده های تصنعی و گزارش ساخت ساختمان کانون بعنوان رزومه این هیات مدیره منتشر گردد،
از تحلیلهای «فاندامنتالی» آن عزیزِ بر مسند نشسته در مورد حوادث اسکودا خبری نیست،
تحلیلهای «فاندامنتالی» ایشان محدود به بردن آبروی وکلا بود و پس از آن فقط بر کمیسیون چنبره زده بدون هیچ خروجی مثبت.
سایر اعزه نیز سکوت نموده اند، اصولا بدون اجازه امکان اظهارنظر و بیان دیدگاه وجود ندارد،
کانون همچنان در کارِ خویش است.
امیدوارم در مراسم آتی:
۱_ دیدگاه ریاست کانون در مورد نظارت بر کانونها، اسکودا، نقش ابطال انتخابات و باز نمودن راه بر نهادهای ناظر و حوادث اخیر به صورت شفاف بیان شود.
۲_ تمامی مبالغ دریافتی از وکلا و کارآموزان جهت انتقالی اعلام گردد.
۳_ مبالغ دریافتی ، نحوه پرداخت مبالغ انتقالی خانم فرانک موذن و امثال ایشان و علل توجیهی موافقت با انتقالی ایشان اعلام گردد.
۴_ معاونت دادستان نیز گزارشی از اقدامات خویش ارائه دهد.
باد موافق یا ترس از عدم تایید صلاحیت مجدد
گریستن بر حال و روز این ایام کانونها کافی نیست، چرا که چشمها را مدتی یارای اشک ریختن است و انسان نیز با وضعیت کنار می آید.
روزگاری نه چندان دور، کانون برای وضعیت شیخ زکزاکی و شیخ نِمِر و تمامی اتفاقات در خاور میانه و آفریفا و.... بیانیه میداد و بیانیه را در بوق میکرد و در تمام کانالها منتشر مینمود.
امروز اما ترس از عدم تایید صلاحیت توسط نهادهای ناظر برای شرکت در انتخابات، مهر سکوت را بر لب نهاده و هیات مدیره کانون نیز در مورد اسکودا، حواشی و حال این روزها سکوت نموده اند،
چند روزی صبر کافی بود تا موضع کانون و سخنگوی ایشان مشخص شود و البته از قبل نیز مشخص بود، چه بسا ایشان از این اتفاق خشنود و یا ترس، مجالی برایشان نگذاشته است.
راهی که خود انتخاب و «درزی در کوزه افتاده».....
تا آینده چه باشد.
اسکودا و حکایت امروز ما
شاید در هیچ زمانی، هیچ دشمنی به اندازه طیف حاکم بر کانون وکلای یزد نمیتوانست چنان ضربه ای مهلک بر استقلال کانونهای وکلا و در نهایت جامعه وکلا وارد نماید.
بدون شک خیانت آقای صابری راد (معاون دادستان کانون )، آقای نظام الحسینی (دادیار انتظامی) و آقای نصیر زارع حجت آبادی (رییس روابط عمومی کانون وکلای دادگستری یزد) و اقدامات ایشان در تاریخ جاودانه خواهد شد،
ایشان در زمان اعتراض به نتایج انتخابات دوره چهارم و بعنوان دست نشانده، راه مراجع نظارتی، معاونت حقوقی قوه قضاییه و سایر نهادها را به کانون باز کردند و اینک راه ایشان تا اسکودا ادامه یافته است.
نام ایشان در تاریخ وکلا و کانونهای وکلا میماند و تاریخ در اینخصوص قضاوت میکند.
درحالیکه نامزد مورد حمایت ایشان (آقای عباس کریمی) خود را برای انتخابات آماده کرده بود و رییس کانون یزد در حال رایزنی با کانونها و نمایندگان کانونها بود، انتخابات لغو گردید، رییس ماند و قماری که از قبل باخته بود.
شرط بندی بر روی اسب بازنده نتیجه ای بغیر از این نداشت،
کلنگی که ایشان در آن زمان برای کسب نام و نان به زمین زدند، امروز کانونهای وکلا، وکلا، استقلال و همه چیز را تخریب و به باد داد.
رییس روابط عمومی کانون وکلای یزد هنوز هم دانسته و یا ندانسته در حال تبلیغ و ماله کشی است.
ایشان سرها در زیر برف پنهان نموده و در جستجوی نام و نان هستند.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago