?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated hace 9 meses, 1 semana
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated hace 11 meses, 3 semanas
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated hace 7 meses, 3 semanas
در پاسخ به ناسیونالیسم کردی و احزاب آنارشیست کرد
چرا قربانی به ستمگر تبدیل میشود؟
نقدی بر توسعه طلبی جریانات سیاسی #کورد
ا
تاریخ نشان داده است که جوامع و اقوامی که در دورهای قربانی ستم، یا استعمار بودهاند، ممکن است در موقعیتهای بعدی به عاملان همان
نوع از ستم تبدیل شوند.
وقتی یک ملت تحت ستم قرار میگیرد، نظام ستمگرانه نهتنها بهعنوان یک واقعیت بیرونی تجربه میشود، بلکه بهطور ناخودآگاه در ذهن و ساختارهای اجتماعی آن ملت ثبت و بازتولید میشود. به تعبیر فیلسوفانی چون فرانتس فانون، استعمار نهتنها زمین و منابع را غارت میکند، بلکه روان و هویت سوژه مستعمره را نیز در اختیار میگیرد. ملت تحت ستم، در شرایطی که موفق به دستیابی به قدرت میشود، ممکن است همان الگوهای خشونت و سلطهگری را که پیشتر تجربه کرده است، بازتولید کند. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که تجربه ستم، گاه به شکل ناخودآگاه، به تنها مدل “قدرت” در ذهن آن جامعه تبدیل میشود.
اما مساله دیگر تحقیر تاریخی و نیاز به بازیابی عزت است. تحقیر تاریخی که یک ملت در دوران سرکوب تجربه میکند، اغلب زخمهای عمیق روانی و اجتماعی به جا میگذارد. در چنین شرایطی، هنگامی که آن ملت به قدرت دست پیدا میکند، تلاش میکند تا با توسعهطلبی یا تحمیل قدرت به دیگران، جایگاه پیشین خود را بازسازی کند و از هویت تحقیرشده خود فرار کند. این تلاش برای بازسازی عزت ، گاه به شکل اعمال همان نوع از سلطه و ستم علیه دیگران ظاهر میشود. به بیان دیگر، ستمگری جدید، راهی برای انتقام نمادین از تاریخ است.
از منظر روانشناختی، جوامع تحت ستم، اغلب یک نوع “خشونت درونیشده” را تجربه میکنند. این خشونت، به جای رهایی، میتواند به شکلی از “تکرار” تبدیل شود. به تعبیر رنه ژیرار، قربانی اغلب میل دارد که جای جلاد را بگیرد؛ چرا که در فرایند ستم، الگوی رابطه میان قدرت و ضعف را میآموزد.
این امر به پدیدهای میانجامد که در آن، قوم یا جامعهای که قربانی بوده است، زمانی که به قدرت میرسد، به دنبال بازآفرینی همان دینامیکهای سلطهگرانه است.
@var_lur
“حذف نامها، انکار هویتها: تاملی بر تغییر نام سلسله جبال لر و لرستان پشتکوه توسط دولت مرکزی”
بر کسی پوشیده نیست که نام «ایلام» توسط دولت مرکزی بر لرستان پشتکوه تحمیل شد و نام «زاگرس» که ریشهای یونانی دارد، حدود یک قرن پیش جایگزین نامهای تاریخی این کوهستان شد. پیش از این تغییرات، به گواه جغرافیدانان و سیاحان، این کوهستان بهعنوان «سلسله جبال لر» یا «جبال» شناخته میشد. این تغییر نامها، چیزی فراتر از یک اصلاح جغرافیایی ساده است؛ بلکه بخشی از پروژه گستردهتر دولت مرکزی برای بازتعریف هویتهای منطقهای و ایجاد یک روایت همگن و مرکزگرایانه از تاریخ و جغرافیای ایران محسوب میشود. بازخوانی این تغییرات، نهتنها به فهم سیاستهای دولت مدرن در ایران کمک میکند، بلکه ارتباط عمیق میان هویت، فضا و قدرت را روشنتر میسازد.
تغییر نامهایی مانند سلسله جبال لر به زاگرس و لرستان پشتکوه به ایلام را میتوان بهعنوان اقدامی برای بازتولید قلمرو توسط دولت مرکزی تحلیل کرد. همواره باید توجه داشت که نامها صرفاً نشانههای زبانی نیستند، بلکه بخشی از ماشین اجتماعی و قدرت هستند که بهواسطه آنها، مکانها و فضاها معنا و هویت مییابند. تغییر نامها، بازنمایی سادهای از تغییرات ظاهری نیست؛ بلکه این تغییرات، بخشی از فرآیندهای قلمروزدایی و بازتعریف قلمرو جدید هستند که با هدف بازتعریف نظم اجتماعی و فرهنگی منطقه اعمال میشوند.
هر قلمرو فرهنگی و اجتماعی، بر اساس شبکهای از نشانهها و مناسبات معنا شکل گرفته است. نامهایی مانند #لرستان_پشتکوه یا #سلسله_جبال لر، نشاندهنده قلمرو معنایی و تاریخی مردم لر بودهاند. این نامها نه تنها به جغرافیا، بلکه به شیوههای زیستن، حافظه تاریخی، و هویت قومی اشاره داشتهاند.
تغییر این نامها به #ایلام یا #زاگرس، در واقع اقدامی برای جداسازی قلمرو معنایی موجود است. این تغییر، مردم لر را از ارتباط تاریخی خود با سرزمینشان جدا میکند و به آنها یک هویت تحمیلی و جدید القا میکند. در اینجا، تولید قلمرو جدید توسط دولت مرکزی، بهمعنای حذف معانی و مناسبات بومی و جایگزینی آنها با نشانههای قدرت مرکزی است.
پس از حذف معنای بومی، حکومت مرکزی تلاش کرد با تغییر نامها و ایجاد روایتی جدید از مکان، قلمرو جدیدی ایجاد کند که در آن، منطقه لرنشین به بخشی از ماشین قدرت ملی تبدیل کند.
برای مثال:
• نام زاگرس، بهجای ارجاع به هویت لری و پیوند آن با تاریخ بومی، به یک نشانه جغرافیایی بیهویت تبدیل میشود که در آن، کنترل و بهرهبرداری دولتی اولویت مییابد.
• نام ایلام، به جای لرستان پشتکوه، بهعنوان ابزاری برای ایجاد فاصله میان مردم و تاریخ بومیشان استفاده میشود.
این فرآیند، چیزی جز ماشین سرزمینی قدرت نیست که در آن مکانها و فضاها به بخشی از نظم سیاسی و اقتصادی مرکزی تبدیل میشوند، و هرگونه مقاومت بومی در برابر این فرایند، سرکوب یا نامرئی میشود. چرا که هر قلمرو، حامل حامل یک نظم بنیادین بومی است که امکان مقاومت و بازتعریف خود در برابر نظم مسلط را ایجاد می کند.تغییر نامها توسط دولت مرکزی، تلاشی است برای مهار این نظم بومی پیشینی و جلوگیری از ظهور یک هویت مستقل یا گریز از سلطه. در اینجا، تغییر نامها بخشی از ماشین سرزمینی است که تلاش میکند لرستان را از هویت مستقل خود جدا کرده و آن را به بخشی از دستگاه دولتی و
ایدئولوژی غالب تبدیل کند.
دولت مرکزی و مساله قلمرو زدایی فرهنگی به واسطه تغییر نام
نامهای سنتی، بخشی از زبان و بیان فرهنگی مردم لر بودند. که تغییر نامها نوعی قلمروزدایی فرهنگی است که هدف آن، حذف خاطره جمعی و تاریخ بومی است. و نتیجه این تغییر، شکنندگی جهان معنایی مردم لر و #هستی_لری و تبدیل آن به تابعی از حکومت مرکزی است. در اینجا، تغییر نام به مثابه کدگذاری جدید عمل میکند؛ جایی که حافظه و هویت #لری بازنویسی میشود و آنها را وادار میکند که در چارچوب هویتی جدید و از پیش تعیینشده تعریف شوند.
@var_lur
“حذف نامها، انکار هویتها: تاملی بر تغییر نام سلسله جبال لر و لرستان پشتکوه توسط دولت مرکزی”
سدسازی در لرستان(مناطق لرنشین)؛ بازخوانی یک بحران محیط زیستی
نویسنده: س.معظم
نکروپالتیک و فرسایش سرزمینی
بخش هفتم
اما در مقوله امنیت بسیاری از این پروژهها رنگ و بوی امنیتی داشت و زیل دفاع سرزمینی توسط سپاه پاسداران [قرارگاه خاتمالانبیاء] صورتبندی میشد و هرگونه روند امنیتساز مشترک سرزمینی بر اساس نشانههای تهدید شکل میگرفت و نیروها یا عناصر دافع تهدید برای مقابله ایجاد میکرد. در اینجا تهدید چیزی نبود جز امتداد روایت لری در ایران و جمعیت لر بومی مناطق لرنشین که در شالوده ساختمان روانی دولت مدرن ایران از همان آغاز دوره پهلوی اول، یعنی آغاز پروژه دولت ملت، قربانی تقابلهای ناسیونالیسم ایرانی با روایت لری در منطقه شدند. جایی که از روایت لری و لرها به طور کلی، در آغاز تأسیس دولت مدرن ایران، دیگریسازی شده بود و در بنیانگذاری حاکمیت سیاسی از همان آغاز مردم مناطق لرنشین دچار بیخانمانی سیاسی و مفهومی، در نتیجه این نوع سیاستگذاری شدند.
حکومت ایران از همان آغاز پهلوی اول تا به امروز که تحت حکومت جمهوری اسلامی است، دو استراتژی تسلط بر حیات و مرگ یا نکروپالتیک و فرسایش سرزمینی را در خصوص مسئله #لر در ایران، به موازات یکدیگر پیش میبرد. در واقع، پاسخ به مسئله و مطالبات ملی و سرزمینی لرها در ایران، انحلال خود مسئله بود. حکومت ایران با پیشبرد پروژهایی مانند سد «گتوند» و پروژههای مشابه و تسلط بر منابع آبی و پیشبرد خشکسالی صنعتی در این مناطق، بر مسئله «زندهمانی و مرگ» بومیان مناطق لرنشین مسلط میشد و از سوی دیگر با فرسایش سرزمینی از طریق طرحهای غیرکارشناسی محیط زیستی و پراکنده کردن مردم منطقه در حاشیه شهرهای مرکز ایران، میتوانست بر تمامی منابع و ثروت
منطقهای مسلط شود.
شۉ شَه رَسیڌه مِن وار ایل
کَڌه بَسته سی زَرج و آزار ایل
ز شۊمی دیاره شۉِ شیمیه
ز ئی خۉ بِتَرسین خۉِ شیمیه
مو صِیڌاله دیڌوم که وا باڌ إرَئڌ
کِلا شیوَن ایرِئڌ و ناشاڌ إرَئڌ
مِن هین خوس مَهمِسِی دِر إخَرد
ؤو نوئ دال شَه ری سَرِس لِر إخَرد
به خۉ دیڌومه هَم ز نۊ هَفت و چار
خوسۊن إز خوسۊن کوشتنه نوئ هزار
به بازار نیرنگ کِردیمه گیر
کسی نیخَره زَر ز زالۊن پیر
سۊوارۊن و ٱسبۊن بلا بیڌنه
همه گالهئا خۉپلا بیڌنه
تِفَنگا نه هم تَپتپۊ لال کرد
کِلا سَر مِن پۊز نۊئ دال کرد
تِفَنگ صیاڌۊن ده نیره به دَر
همه پازنۊن کَل گرِئڌن ز وَر
کور ایخوم، کوری که کور شۉ بۊئه
پَس شۊنس هم باو برنۉ بۊئه
کور ناڌری، شاهه ایلس کونن
کَریمی که مردوم وکیلس کونن
کوری که پوئیزوم بهارۊن کونه
شَطِ هوشکومه رۊڌ کارۊن کونه
کوری که غورومنه وور اۉر بِهار
ز تَرسس بلرزه دو اوردی سۊوار
کوری که ستین گگونۊم ٱوۊ
نِها رۉ، کوهِ پوشت شۊنوم ٱوۊ
ز دِشمِن نترسه و چولنه سَرس
به دَست پَتی ریسه مِن سنگرس
یه بیدا، که خورزا همه مال بۊ
کوری که یکی بۊ و چی زال بۊ
یکی که تیهس ٱفتۉه ایل بۊ
به لاشس رگ برنۉ ایل بۊ
یکی که دلس سوئڌه چی چاله بۊ
کوری پور دل و چار گورداله و بۊ
یکی که شۉ شَه نه خار ایکونه
و ایله ز ئی خۉ بیار ایکونه
• ایمان رضایس للری
ویرایش شد.
سدسازی در لرستان(مناطق لرنشین)؛ بازخوانی یک بحران زیست محیطی
نویسنده: س.معظم
بخش ششم
حصارکشی اجباری و مساله کوچ
فهم مقوله تهدید را می توان با فیلم «آتش» یا در واقع «بسوزان» آغاز کرد که جیلو پونته کورو در سال ۱۹۶۹ ساخت.این فیلم پونته کورو را میتوان تمثیلی سیاسی و بوم شناختی دانست که شرح حال وضعیت محیط زیستی در ایران و برخورد مرکز و پیرامون را باز میگوید داستان فیلم در اوایل سده ی نوزدهم و در جزیره یی فرضی در کاراییب میگذرد که بسوزان» نام دارد بسوزان مستعمره یی است پرتغالی و برده نشین که بر تولید تک محصولی شکر متکی است و از راه صدور شکر به اقتصاد جهان روزگار میگذراند. در صحنه ی آغازی فیلم در می یابیم که وجه تسمیه ی بسوزان آن است که استعمارگران نخستین پرتغالی تنها بدین تدبیر توانستند از شر جمعیت بومی خلاص شوند که آتش در همه ی جزیره زدند و هر که را که بود کشتند و آنچه در پارادایم طرد و بوم کشی در لرستان اتفاق می افتد، از این جنس است.# لرستان(مناطق لرنشین)
، ثروتمندترین منطقه ایران که ساختار حیاتی اقتصادی حکومت ایران به منابع گازی و نفتی آن متکی است. در ایران بعد از کشف منابع عظیم گازی و نفتی در مناطق #لری، جمعیت نه تنها محل ثروت دیده نشد بلکه محل بحران بود، یک مزاحم برای حاکمیت. چون پول و ثروت از اعماق زمین میجوشید،معادن ثروت به بار میآوردند و دولت برای قدرتش نیاز نبود دستش را پیش مردم دراز کند بلکه با ثروتی افسانه ای بر فراز مردم قرار گرفت. پس اینجا مسئله سازمان و ساختار دیگری میگیرد و آن هم این است که ثروت در اختیار دولت و حاکمیت است و مردم مزاحم و شبیه بخش زایدی که باید جراحی شوند. در این نقطه است که دولتها و حاکمیتها دیگردر پی سیاست کردنِ زندگیِ جمعیتها نیستند، یعنی مسئله شان این نیست که جمعیت سالم باشد، مرفه باشد، شاد باشد و… تا بتوانند از آنها سود به دست آورند. در این نقطه سیاست حاکمیتها از سیاست زندگی به سیاست مرگ و تصفیه سازی و پالوده سازی میچرخد و این مردم بومی هستند که آماج سیاست مرگ قرار می گیرند. چرا که همواره نفس حضورشان در این منطقه و کانالیزه شدن خواست های اقتصادی و سیاسی شان برای حکومت تهدید محسوب می شود و استراتژی نهایی حاکمیت، حصارکشی اجباری به واسطه سد سازی و تولید آلودگی های زیست محیطی برای پراکنده کردن جمعیت بومی منطقه است. تا جایی که در چند سال اخیر بیشترین آمار مهاجرت داخلی در ایران، متعلق به مناطق لری است و از این منطقه به استانهای همجوار و مرکزی مهاجرت کرده اند.
ادامه دارد…
@var_lur
سدسازی در #لرستان (مناطق لرنشین)؛ بازخوانی یک بحران محیط زیستی
نویسنده: س.معظم
بخش پنجم
پارادایم طرد و بومکُشی
طرد[واپس زدگی] و بومکُشی پدیدههای به هم پیوستهای هستند و همزیستی این پدیدهها امری تصادفی نیست. بلکه هر دو بر مفهومسازی نظامهای سلسلهمراتبی و سلطه بر دیگری پیریزی میشوند. مواجهه ای که در آن نه تنها نظم اکولوژیک هدف سیاست است، بلکه مردمان بومی نیز به طور پسینی، آماج حمله سیاست به زندگی در قالب این دست پروژه ها می شوند. و از دل آن طرد و یا به عبارتی کوچ اجباری اتفاق می افتد که نتیجه مستقیم قطع رابطه بومیان یک منطقه با زیست بوم طبیعیاست که در معرض بوم کشی قرار گرفته است که نمونه آن را می توان در سدسازی و انتقال آب در مناطق لرنشین مشاهده کرد. بوم کشی، طرد[واپس زدگی-کوچ اجباری] و مصادره زیست بوم، مثلث شومی که وجه مشترک و هدف غایی این پروژه هاست. در بطن مساله سدسازی و زیستبوم کشی و متعاقب آن کوچ اجباری، مساله تفکیک و انفصالِ مردمی است که دارای یک حافظه مشترک تاریخی و پیوندهای روایی با زیست بومشان هستند که در نتیجه این انفصال از محیط،ظرفیّت لازم برای تسلّط بر هر شکلی از زندگی اجتماعی و #هستی_لری برای حکومت بوجود می آید که با متدلوژی و صورتبندی های مختص به نظم سیاسی اش جمعیت را کنترل و اداره کند.
اما نکته حایز اهمیت در مساله محیط زیست در مناطق #لری این است که اکسترکتیویزم
موجود در بهره برداریهای محیط زیستی حکومت ایران را نمی توان به مساله سومدیریت ساختار دیکتاتوری موجود در این کشور تقلیل داد، چرا که یک رفتار نامتوازن در زمینه پروژه های محیط زیست در مناطق مختلف ایران وجود دارد و نسبت مرکز و حاشیه نیز در این پروژه ها دخیل است، مرکز-حاشیه ای که محصول بر آمدن دولت مدرن ایران بود. برای مثال: حکومت ایران، در بیابانهای قم، با خشکاندن رودخانه های و چشمه های استان لرستان علی الخصوص شهر #الیگودرز، دریاچه مصنوعی می سازد و این درحالی است که صدها روستا در الیگودرز از آب آشامیدنی محروم اند و با تانکر آبرسانی می شوند. و یا خشکاندن سرچشمه های #کارون در استان چهارمحال و بختیاری و انتقال آب به استانهای کویری و مرکزی ایران از جمله #اصفهان که می توان از پروژه های تونل های انتقال آب «بهشت آباد» و «کوهرنگ» نام برد.این برخورد نامتقارن حکومت ایران را می توان زیل دو مقوله می توان تحلیل کرد؛
الف. تهدید
ب.امنیت
ادامه دارد…
#لر #بختیاری #ممسنی #اچمی #کهگیلویه_بویراحمد #لک #فیلی #لیراوی
@var_lur
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated hace 9 meses, 1 semana
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated hace 11 meses, 3 semanas
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated hace 7 meses, 3 semanas