آقای سنگ

Description
"دیروز مثل سنگ شدم تا که نشکنم"

ادمین:
@Manochehrzarepour
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 Monate, 3 Wochen her

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 Monate, 1 Woche her

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 Monate her

1 week, 2 days ago

غربت اصلی ، بی‌خانمان شدن قلب است.

@of_stone

3 weeks, 5 days ago

شاید تو بچگی دیدنشون از اضطرابم می‌کاست. مورچه‌ها رو می‌گم. یه چیزی شبیه به همین واژه‌ی asmr که جدیداً مُد شده. یادمه علاقه‌م طوری بود که خانواده و اطرافیان رو نگران کرده بود. مدام بهشون غذا می‌دادم و از بیشتر شدنشون لذت می‌بردم. اون وقتا پیش مادربزرگ پدری‌م زندگی می‌کردم. یه روز برام قاطی کرد که انقدر به مورچه‌ها بها می‌دم. رفت یه دبه آب آورد ریخت روی لونه‌ی مورچه‌ها. اولش البته فکر کردم آبه و خیالم راحت بود چون قبلاً دیده بودم مورچه‌ها چطور از پس بارون برمیان اما چند دقیقه که گذشت فهمیدم دبه‌ی نفت بوده. خونه‌ی ننه دیگه مورچه نداشت. من باید یه لونه و کلونی جدید پیدا می‌کردم و اون بیرون تو کوچه و زمین‌های بکر اطراف خونه پر از خاکریزهای کوچولو و مورچه‌های بزرگتر بود. من شیفته‌ی سیستم کلونی نبودم! وقتی خودم رو جای یک مورچه می‌ذاشتم وحشت می‌کردم. تصور کن همه نسبت به یک یا چند مادر اعظم، وابسته و موظف هستند و پدرانشون رو هیچوقت ملاقات نمی‌کنن چون تا از حالت لارو دربیان، پدرشون می‌میره. در واقع اولین هم‌خوابی پدر با ملکه آخرین تجربه‌ش خواهد بود. بچه‌مورچه‌ها تو یتیم‌خونه‌های زیرزمینی مراقبت می‌شن و رشد می‌کنن‌. بعد وارد عرصه‌ی کار می‌شن. بی‌هیچ دلتنگی‌ای برای پدر و مادر، بدون دغدغه‌ی پول، با کمترین خوراک و بدون پوشاک. بدون شناسنامه، مدرک تحصیلی، تجربه‌ی عشق و عاشقی و احتمالأ بدون نام و تنها از طریق یک کد شناسایی می‌شن و به این ترتیب در یک نظام طبقاتی که تنها ژنتیک مطرحه به صورت برابر رشد می‌کنن‌. درسته پارتی وجود نداره اما شایسته سالاری تنها براساس ژنتیکه. اونها با نهایت انرژی و تعهد از خانواده دفاع می‌کنن. در بستری که دروغ وجود نداره و اولین اشتباه آخرین تجربه‌ست. هیچ‌کس منتظر کسی نیست. هیچ‌کس مقروض نیست. همه موظفند و مسئول بدون اینکه بدونن چرا. بی‌رحمی محض و وفاداری مطلق. اما ته همه‌ی این واهمه‌ها و ترس‌های من از کلونی یک چیزی بود که حسرتش رو می‌خوردم که اونها ندارن و من دارم. اون این بود که نظام معنایی مورچه‌ها شامل پدر و مادر، و خانواده‌ای شبیه ما انسان‌ها نیست. از همین سبب هیچ مورچه‌ای چشمش به در و پنجره یا سر کوچه خشک نمی‌شه که مادر یا پدرش کی میاد دنبالش برگردن خونه. هیچ مورچه‌ای نداریم که بچه طلاق بشه.

@of_stone

3 weeks, 6 days ago

مجبورم اینجا با خطاب مخصوص به تنی‌چند از دوستانم مطلبی رو بگم:

از وقتی اومدم آلمان بنا به وضعیت پیچیده و اسفناکم کمک خواستم. دوستانی واسطه شدند و افرادی رو در آلمان معرفی کردند. منتها اکثراً (نه همشون) این شکلی بودند که به دوستانم گفتند ما به منوچهر کمک می‌کنیم اما در نهایت راهی پیش روی من گذاشتند که نشدنی بود و تهش هم غر زدند که ما همه کار کردیم و منوچهر نخواست!
حالا وضعیت این‌طور بود که مثلاً در یک مورد فردی ایرانی رو معرفی کردن که طرف پیمانکار خرد ساختمونه و بنا و گچکار و نصاب و تأسیساتی و جوشکار نیاز داره و من هم با چنین کارهایی هیچ مشکلی ندارم! منتها دولت آلمان مشکل داره و اجازه نمی‌ده کاری جز رشته تحصیلی‌م بکنم!!! موارد دیگر هم مشابه همین نوع کمک رخ داد.
متاسفانه اکثر دوستان ساکن آلمان برای اینکه خودشون رو خوب نشون بدن با اصرار می‌گفتن برو فلان شخص یا فلان شرکت. حالا اون شخص یا شرکت اصلا قابلیت صدور قرارداد برای مهندس یا تکنسین عمران رو هم نداشت! زبان آلمانی سطح بالا می‌خواست و خیلی مسائل دیگه و همه‌ی اینا ماه‌ها زمان طلایی من رو کشت و بی‌اعتبارم کرد پیش دوستانم در خارج از آلمان.

این تیپیکال مخرب که عده‌ای (مثلاً هموطن) فقط می‌خوان بگن ما بلدیم ما خیلی کارمون درسته و کمک می‌کنیم اما در نهایت راهی جلو پای امثال من می‌ذارن که نشدنیه یک هشدار خیلی مهمه برای افرادیکه تو راه مهاجرت هستن.
عزیزان اینجا روی هیچ‌کس حساب نکنید و ذره‌ای توقع نداشته باشید.

حاضرم دهها یا صدها آگهی استخدام مهندس یا تکنسین عمران در آلمان در شاخه‌های مختلف رو براتون بیارم که برای نیروی خارجی نیاز به دوره تطابق دانشی و سطح زبان ب۲ یا س۱ داره!!! اما خب همچنان یه عده هموطن داریم که می‌گن حالا برو بهشون بگو بدبختی، گیری، گرفتاری شاید قبولت کردن! یا می‌گن حالا صبر کن برات کار جور می‌کنم. چند مورد داریم ماههاست هر هفته این رو می‌گن اما اخیراً متوجه شدم که ته دل همشون به شدت از اومدن مهاجرین (مخصوصاً ایرانی‌ها) بیزارن و قراره به راست افراطی رای بدن!!!
خلاصه که آدم وحشت می‌کنه.

در باب پایان‌بندی کلی به تمام این توصیفات ۹ ماه اخیر باید بگم بنده تصمیم گرفتم دیگه به مطالب جدی و عمیق و حال حاضر زندگیم در مجازی نپردازم. صرفاً همچون سابق همون‌طور که خودم رو می‌شناسم، پیرامون قصه‌های زندگی، تاب‌آوری و هنر بنویسم.
مگر در خصوصی با همون عده بسیار اندک و انگشت شمار دوستانم که در سخت‌ترین روزها با نگاه منطعف و وسیع‌شون کنارم بودند.

نکته‌ی مهم: خودم رو فرد خاصی نمی‌دونم. این‌ها رو برای خط و نشون نگفتم. این آگاهی تلخ رو صرفاً اعلام کردم.

(قید «اکثرا» برحسب «همه» نیست)
#منوچهر

2 months ago

خیلی ناامیدم. خیلی روزهام تیره و تاره. اما این بار دیگه نمی‌خوام بقیه رو هم ناامید کنم.

2 months ago

وضعیت همانند آن شرایطی‌ست که «نویسنده‌ی ناشناس» توصیف کرده بود. موجز و کوتاه: «آتش می‌خواستیم و کبریت گیر آوردیم ولی چوب‌ها آتش نمی‌گرفت؛ چون یا سَر و کُرک نداشتند یا خیس بودند. فقط ایستادیم و به خود لرزیدیم»

@of_stone

2 months, 1 week ago

امروز وقت ملاقات در اداره اقامت داشتم. مجبور شدم از کلینیک خودم رو مرخص کنم. رفتم اونجا و یه اقامت ۶ ماهه فعلآ بهم دادن. گفتم اینجا بنویسم که رفقا بی‌خبر نمونن. بعدش دیگه بشینیم سر کار و زندگیم، چهار تا قصه بنویسم، یه کم از جهان غر بزنم، دور هم بخونین مثل سابق ❤️

(احتمالاً فعلا برنگردم کلینیک، باید دنبال کار مربوط به رشته تحصیلی‌م بگردم)

4 months, 2 weeks ago

لیست ده رمان ایرانی محبوبم به ترتیب:
۱.روزگار دوزخی آقای ایاز
۲.جای خالی سلوچ
۳.سووشون
۴.سمفونی مردگان
۵.همسایه‌ها
۶.چاه بابل/همنوایی/وردی که بره‌ها
۷.سنگ صبور
۸.سوقصد به ذات همایونی
۹.خسروی خوبان
۱۰.ماخونیک

گو اینکه در تمام زندگیم آن جمله‌ی رمان روزگار دوزخی را مدام شنیده‌ام که:«ارّه را بیاور بالا» و خب همیشه این ارّه برای جسم و روح من بالا آمده و می‌آید.
۵۸
@of_stone

4 months, 2 weeks ago

برنده‌ی جایزه ادبی ارغوان
اثر منوچهر زارع‌پور

۵۹
@of_stone

4 months, 2 weeks ago

این عکس مصاحبه‌ی تاریخی «فیدل کاسترو» با «هربرت متیوز» در سال ۱۹۵۷ جزئیات جالبی داره. مواردی که به نوعی نمایانگر شخصیت کاسترو و حال امروز کوبای ورشکسته هم هست.
هربرت متیوز این مصاحبه رو بعنوان یکی از تجربیات بی‌نظیرش در کار خبرنگاری توصیف کرده و جزئیات زیادی از نحوه‌ی ملاقات و احساساتش گفته. مثلاً محل ملاقات در جاده‌های پرت و خلوت کوه‌های «سیرا مایسترا» در شرق کوبا بود؛ جایی که در نزدیکی اون، کاسترو با گروه کوچکی از مبارزانش پس از حمله ناکام به پادگان «مونکادا» در سال ۱۹۵۳ و برای چند سال به اونجا پناه برده بودن. دسترسی به این منطقه دشوار بود و متیوز به سختی و از طریق ارتباطات مخفی و رشوه به بومی‌ها تونست خودش رو به اونجا برسونه. قرار بر این بود که متیوز به همراه یک عکاس، راس یک ساعت خاص کنار جاده منتظر یک بیوک شیری‌رنگ بمونه. کاسترو که می‌دونست این مصاحبه می‌تونه چه تأثیر زیادی بر جنبش انقلابی‌ش داشته باشه، تصمیم گرفت که ملاقات رو به شکلی مرموز تنظیم کنه که هم توانایی خودش و هم جنبش رو به بهترین شکل ممکن نشون بده. کاسترو تمام تلاش خودش رو کرد تا ثابت کنه هنوز قدرت داره، در حالی که واقعیت این بود که نیروهاش بسیار ضعیف شده بودن و تعداد زیادی افراد از کمپ چریکی‌ش فرار کرده بودن! در این ملاقات، کاسترو و نفرات اصلی‌ش در محیطی مخفی و مسلح در حالی که خیلی آماده به نظر می‌رسیدن، در خودروی مذکور ظاهر شدن. یکی از موارد مهم این ملاقات، اعتماد به نفس و خوش‌رویی کاسترو بود. اون با متیوز به شکلی دوستانه و باز صحبت کرد، اما در عین حال جدی و مصمم بود. کاسترو در بدو ملاقات به متیوز می‌گه:«نگران نباشید! این اسلحه‌هایی که در پشت کاور صندلی گذاشتیم برای شماست تا در صورتی که توی پاتک دشمن گیر کردیم از خودتون دفاع کنید.» این حرف کاسترو تاثیر خیلی عجیبی بر تمام زندگی متیوز گذاشته طوریکه این خبرنگار در خاطراتش این رو بزرگترین لحظه‌ی زندگی‌ش خطاب کرده! بعد کاسترو اطمینان داده که آماده‌ست تا آخرین نفس برای آزادی کوبا بجنگه و خودش رو به عنوان فردی شجاع و مقاوم معرفی می‌کنه که هیچ‌وقت از مبارزه دست نخواهد کشید. متیوز که به شدت تحت تأثیر شخصیت کاریزماتیک کاسترو قرار گرفته بود و تمام تن و صداش می‌لرزید و از کلمه کلمه‌ی کاسترو نت برمی‌داشت.
کاسترو به نوعی صحنه‌سازی هم کرده بود تا متیوز فکر کنه که اون ارتش بزرگی از چریک‌ها داره. متیوز بعدها نوشت که چند خودروی دیگه هم از همراهان کاسترو به طور مکرر در کنار اونها ظاهر می‌شدن و دوباره به عقب برمی‌گشتن تا وانمود کنن که تعداد بیشتری از نیروها در اونجا حضور دارن و به کل کوهستان مسلط هستن. این کارها باعث شد متیوز حس کنه که نیروهای زیادی در اختیار کاسترو هست، در حالی که واقعیت غیر از این بود. هربرت متیوز تو سر مقاله‌ی خودش در توصیف کاسترو بهش لقب "مبارزی سخت‌کوش و روشنفکر" داد! و همین باعث شد که گزارشش به طور گسترده‌ای در رسانه‌ها منتشر و توجه جهانیان رو به مبارزات کوبا جلب کنه. متیوز همچنین اشاره کرد که کاسترو برخلاف بسیاری از انقلابیون، بسیار فرهنگ‌دوست و باهوش بوده و تونست به خوبی استدلال کنه که چرا مبارزه‌ش با رژیم «باتیستا» نه تنها برای کوبا، بلکه برای تمامی آمریکای لاتین و جهان مهم و مفیده!!!
در نهایت بعد از چاپ گسترده‌ی این مصاحبه بسیاری از مردم، به ویژه در ایالات متحده، نگاه جدیدی به کاسترو داشتن. اون دیگه بعنوان یه شورشی ساده دیده نمی‌شد، (هر چند همچنان در حد یک گروه چریکی کوچک بود) بلکه حالا به عنوان رهبر یک جنبش بزرگ انقلابی و تأثیرگذار جهانی شناخته می‌شد و مدتی بعد به نتیجه هم رسید.

@of_stone

4 months, 2 weeks ago

مثلاً زمانی در این فکر بودی، توانِ نوشتن همه‌چیزی را داری. پیش از این امتحان کردی. نوشته‌ای. کارت به نوعی با نوشتن گره خورده، پس نوشتن برایت کار زیاد سختی نیست. پس این‌جا هم چیزی را خواهی نوشت که به آن فکر می‌کنی. اما از یک‌جایی به بعد، نوشتن یادت می‌رود. کلمات یاری‌ات نمی‌کنند. بعد غبطه می‌خوری به کسی که چه راحت از آن‌چیزی که به آن فکر می‌کند، می‌نویسد. وقتی این‌جوری شد، در وسط تمام این هیاهوها و شلوغی‌ها، مکثی می‌کنی و یک آهِ غلیظ درونِ خودت می‌کشی. که درست همان‌جا، آرزو می‌کنی همه‌چیز همان‌طوری که هست باقی بماند سر جای خودش. اکسسوارِ صحنه همان‌طوری که بودند،؛ بمانند؛ بی‌هیچ تغییری. و تو؟ تو نگاهش کنی. نگاه‌شان کنی. آن میز و صندلی را. عزیزانت را. عشقت را. و این بطری خالی روی میز را. که هر چه تو گردنت را کج می‌کنی و نگاهش می‌کنی، او هم خودش را کج می‌کند و نگاهت می‌کند. ریشه‌ی دل‌تنگی تغییر است جانم. تغییر باعث ایمپلوژن درونی می‌شود. پسر بچه‌ای در سی‌وچندسالگی به کشفی نائل می‌آید. یا مثلاً نویسنده‌ای می‌فهمد باید دیگر بازنشسته شود.
۶۱
@of_stone

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 Monate, 3 Wochen her

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 Monate, 1 Woche her

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 Monate her