Junior programmers say: "If your code is wrong but it works, don't stop it; let it keep running."
Experienced programmers say: "If your code is wrong but it works, stop it immediately because no wrong code truly works. In the end, when you face an error, you'll realize you've only wasted your time and energy."

قواعد اخلاقی هیچ‌گاه به دلیل رعایت اصول انسانی و اخلاقی پدید نیامده‌اند. یگانه دلیل شکل‌گیری آن‌ها ترس از این بوده است که نویسنده و یا واضع این قواعد، خود نیز متحمل رنج شود.

برای مثال، قانون ممنوعیت دزدی نه به این دلیل شکل گرفته است که انسان‌ها بخواهند زحمت و اموال دیگران را محترم بشمارند، بلکه به این دلیل بوده که هراس داشته‌اند همین دزدی بر ضد آن‌ها نیز انجام شود. ما به‌آسانی حاصل زحمات بسیاری از موجودات دیگر، مانند عسل زنبورها، را تصرف کرده و با وجدانی آسوده آن را مصرف می‌کنیم؛ زیرا می‌دانیم که زنبورها در واکنش به این عمل، چیزی از ما نخواهند ستاند. اما اگر چنین نبود و زنبورها نیز به‌واسطه این تصرف، به اموال ما آسیب می‌رساندند، توافقی میان خود وضع می‌کردیم که هیچ‌یک از ما اموال دیگری را تصرف نکند. سپس، با تصور اینکه ما موجوداتی خوش‌طینت و اخلاق‌مدار هستیم، این توافق را قاعده‌ای اخلاقی می‌نامیدیم.

در واقع، آنچه ما قواعد اخلاقی می‌نامیم، چیزی جز توافق‌نامه‌هایی برای حفظ جان و مال خودمان نیست. این قواعد بیش از آنکه در جهت اجرای اصولی انسانی باشند، ابزاری برای کاهش تعارض‌ها و حفظ منافع فردی هستند.

بارها کودکانی را می‌بینیم که می‌گریند و فریاد می‌کشند تا حس همدردی دیگران را برانگیزند و به همین دلیل در انتظار لحظه‌هایی هستند که حالات آنان جلب توجه کند. گاهی در رفت و آمد با بیماران و افرادی که از لحاظ روانی تحت فشار هستند، این پرسش مطرح می شود که آیا این شِکوه و شکایت‌های ماهرانه و این نمایش بدبختی در اصل هدفش آن نیست که حاضران نیز آزرده شوند. آن همدردی که دیگران بیانش می‌کنند در اینجا تسلی ضعیفان و رنجوران است و این چنین در می‌یابند که آنان به رغم تمامی ضعف‌های خویش هنوز هم "قدرتی" یا همان "قدرت رنجاندن" دیگران را دارند. اما مصیبت دیده به این حس برتری علاقه‌مند می‌شود و ابراز همدردی را آگاهانه حس می‌کند. احساس خودپسندی در او فزونی می‌گیرد و فکر می‌کند که هنوز هم آن قدر مهم است که باعث رنجش جهان شود.
-فردریش نیچه

ما می‌دانیم که انسان بوسیله عواملی مانند تکامل مغز، استفاده از زبان، توانایی استفاده از ابزار و داشتن دست‌های آزاد به چنین موجودی تبدیل شده است، اما در مورد اینکه چه شد که این توانایی‌ها را به دست آورد هیچ نمی‌دانیم.

خوب یا بد دانستن اعمال افراد، حاصل عدم شناخت ریشه تمایلات انسانی است. بسیاری بر این باورند که شناخت دقیق‌تر تمایلات انسانی، فرد را به قضاوتی عادلانه‌تر و منطقی‌تر می‌رساند. اما حقیقت این است که چنین شناختی، توانایی قضاوت را کاملاً از انسان سلب می‌کند و او را به یک نظاره‌گر صرف تبدیل می‌کند.
علت این امر، در پیچیدگی و بی‌انتهایی علل تمایلات انسانی نهفته است؛ تمایلاتی که آن‌چنان گسترده و متناقض‌اند که هرگونه تلاش برای قضاوت درباره آن‌ها، عملاً ناممکن است.

مرد ابزاری برای زن است. هدف همیشه کودک است. اما زن برای مرد چیست؟
-فریدریش نیچه

تنها حالتی که میتونم ادمارو تحمل کنم و ازشون متنفر نباشم زمانیه که خوابن

اگر مسیر پیش روی شما واضح و روشن است، احتمالاً در مسیر شخص دیگری هستید.
-کارل گوستاو یونگ

"In a society where all its members are fools, the only way for a wise individual to survive is to transform into a fool as well."

فکر کن یارو تا میاد امیدوار بشه که ملت کم کم داره اون ویدیو رو یادشون میره، می‌بینه چنلای تلگرامی تیتر زدن فیلم تازه از تنور در اومده سکس نماینده لاهیجان با منشی کوس توپولش